آیا الفاظ قرآن هم وحی شده است؟

در مبحث حدوث قرآن، افزون بر آنکه اهل بیت (علیهم‌السلام) اثبات کرده‌اند قرآن کلام الهی است و حادث؛ اما حادثی که از حدوث آن صفتی از صفات الهی انتزاع شده و به همین دلیل غیرمخلوق است، نکاتی فرموده‌اند که می‌توان از آنها استفاده
يکشنبه، 1 اسفند 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
آیا الفاظ قرآن هم وحی شده است؟
 آیا الفاظ قرآن هم وحی شده است؟

 

نویسنده: فرج‌الله میرعرب

 

در مبحث حدوث قرآن، افزون بر آنکه اهل بیت (علیهم‌السلام) اثبات کرده‌اند قرآن کلام الهی است و حادث؛ اما حادثی که از حدوث آن صفتی از صفات الهی انتزاع شده و به همین دلیل غیرمخلوق است، نکاتی فرموده‌اند که می‌توان از آنها استفاده کرد که الفاظ قرآن و ترکیب و نظم ادبی و حتی آهنگ آن وحیانی است. از کلام امام صادق (علیه‌السلام) که فرمود: «فإن القرآن کلام الله ...، أنزل من عند الله علی محمد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)»: (1) قرآن کلام خداوند است ... از نزد خدا بر محمد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده است.
سؤال و گفتگوی مردم درباره‌ی قرآن موجود بود و حضرت فرمود: همین کتاب حادث از نزد خدا بر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده است.
اگر امام رضا (علیه‌السلام) فرمود: «التوراة و الإنجیل و الزبور و الفرقان و کل کتاب أنزل کان کلام الله»: تورات، انجیل، زبور، فرقان و هر کتابی که خدا نازل کرده، کلام خداست [و فرقی بین نازل شده‌ی کلامی و نوشتاری نیست]، قرآن نازل شده را کلام خدا خواند.
احادیث این باب، دلالت خوبی بر وحیانی بودن الفاظ قرآن و متن آن دارد؛ زیرا اهل بیت (علیهم‌السلام) چند بار تأکید کرده‌اند که قرآن کلام و فعل خداست. گفتگو هم درباره‌ی قرآن موجود است که خدا آن را احداث کرده است.
تمام احادیثی که ارائه شد و قرآن را کلام خدا معرفی کردند همین حقیقت را اثبات می‌کنند؛ مانند: تعبیر امام علی النقی (علیه‌السلام): «و القرآن کلام الله»، (2) کلام امام باقر (علیه‌السلام): «کلام الخالق» (3) و سخن امام موسی بن جعفر (علیهم‌السلام): «إنه کلام الله». (4)
کلام امام صادق (علیه‌السلام) که قیدهای بیشتری آورده، دلالت روشن‌تری دارد: «هو کلام الله و قول الله و کتاب الله و وحی الله و تنزیله و هو الکتاب العزیز الذی لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه، تنزیل من حکیم حمید»: (5) قرآن کلام خدا، قول و سخن خدا، کتاب خدا، وحی خدا و نازل شده از جانب خدا [یا نازل کرده‌ی خدا] است. آن کتابی است عزیز (تغییرناپذیر و نفوذپذیر) که باطل (کاهش و افزایش و نادرستی) از پیش و پس آن (در گذشته، حال و آینده) بدان راه نیابد؛ چرا که فروفرستاده‌ای از سوی [خدای] حکیم و شایسته‌ی ستایش بالذات است.
پس همین قرآن موجود، کلام خداست؛ آن جهت خارجی که روی کاغذ آمده و آن حیث که مورد تکلم دیگران واقع می‌شود، این عنوان را ندارد. حیث کلام الله بودن قرآن به کسی دیگری، حتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) منتسب نمی‌شود.
کلامی از امیرمؤمنان (علیه‌السلام) نیز می‌تواند بفهماند حروف قرآن از جانب خداوند نازل شده‌اند و ادعای نزول معانی بر قلب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ریختن آن معانی در قالب الفاظ از جانب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سخنی باطل است. حضرت فرموده‌اند: «إنی لأعرف ... و حروفه من معانیه والله ما من حرف نزل علی محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) إلا أنی أعرف فیمن نزل و فی أی یوم و فی أی موضع»: (6) من حروف (ظاهر کلمات) را از معانی تشخیص می‌دهم (ظاهر و معنا را به خوبی می‌شناسم). سوگند به خدا هیچ حرفی (کلمه‌ای و آیه‌ای از آیات و کلمات قرآن) بر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل نشد؛ مگر آنکه من می‌دانم درباره‌ی چه کسی، در چه روزی و در کدام مکان نازل شده است.
پس تمام حروف قرآن بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل می‌شده است. نزول حروف نشان می‌دهد الفاظ قرآن از نظر کلامی، کلام خدا هستند و این کلام به کاتبان القا شده و آنان نوشته‌اند.
خلاصه اینکه از نگاه اهل بیت (علیهم‌السلام) قرآن از حوادث است و قدیم نیست. ایشان براهین محکمی بر این مدعا اقامه کرده‌اند. از مطالعه‌ی روایات، نکته‌ی دیگری نیز قابل استفاده است و آن اینکه همین قرآن موجود از جانب خدا احداث شده و بدین‌ترتیب الفاظ آن نیز خدایی است و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقشی در احدایث الفاظ قرآن - جز دریافت انتقال به خلق - نداشته است.
همچنین شاید مجموع احادیث بر وحیانی بودن الفاظ قرآن و متن آن قرآن دلالت داشته باشد؛ زیرا چند بار تأکید شد که قرآن کلام و فعل خداست و آن را خدا احداث کرده است. از سویی پرسش راوی درباره‌ی قرآن موجود است که آدمی تکلم، نطق و قرائت می‌کند؛ چنان که در حدیث دیگر امام رضا (علیه‌السلام) گذشت. به یقین پاسخ حضرت ناظر بر همین پرسش است؛ وگرنه اغرا به جهل لازم می‌آید.

پی‌نوشت‌ها:

1. صدوق؛ التوحید؛ ص 226-227، ح 7.
2. همان، ص 639-640، ح 864.
3. محمدبن مسعود عیاشی؛ تفسیر العیاشی؛ ج 1، ص 6، ح 14.
4. صدوق؛ التوحید؛ ص 224، ح 5.
5. همان، ص 638-639، ح 861.
6. همان، ص 14، ح 20.

منبع مقاله :
میرعرب، فرج الله؛ (1394)، علوم قرآن در احادیث اهل بیت (ع)، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.