مترجم: فرید احسانلو
منبع:راسخون
منبع:راسخون
در مقالههای NCAR و لیورمر گفته میشود که اثرهای جوی خردههای هستهای امکان دارد در بهار یا تابستان، که آفتاب شدیدتر است و مایهٔ گرمایش بیشتر جو زیرین میشود، شدیدتر باشد، حال آنکه اثرهای تابشی در زمستان اهمیت خیلی کمتری دارد. بهعلاوه، تأثیر زیستشناختی یک سرمایش تند در بهار، که دورۀ بحرانی رویش است، فزونتر است.
همهٔ مدلها تاکنون آهنگهای بارش بهنجار را بهکاربردهاند. لیکن، هر تغییری که توسط جو آشفته در این آهنگها پدید آید اهمیت بسیار دارد، زیرا بارندگی سازوکار اصلی دور کردن دوده و غبار است. به گمان تورکو و همکارانش شاید بارش بر فراز قارهها فرو نشانده شود، زیرا تغییر دما در تروپسفر ممکن است از جریانهای همرفتی بههنجار جلوگیری کند.
گروههای پژوهشی که اکنون این مسئله جوی را در دست مطالعه دارند همگی بر این باورند که باید دقایق و ظرایف بیشتری را در مدلهای خود بگنجانند. باید اثرهای چشمههای نقطهای و توزیع موضعی، تاثیر گرمایی خشکی و اقیانوس، و برهمکنشهای دینامیکی میان اجزا، نقشهای گردش عمومی و آهنگهای بارش را به حساب بیاورند. اغلب دارند برنامهریزی میکنند که مدلهای خود را از این لحاظ بهبود بخشند.
نکتههای مهم مسئله
تو رکو، تون، اکرمن، پولک و سگن دادههای زیادی در گستره بزرگی از زمینههای گوناگون گرد آورده و کوشیدهاند آن را به یک مسئله ویژه ربط دهند. بااینهمه، در بسیاری موارد دادههایی که مستقیماً به دردشان بخورد کم بود و ناگزیر بودند از دادههای برونیابی شده یا حدسهای معقول استفاده کنند. پس، نه تنها مدلهای اقلیم باید بهبود یابد، که دروندادها نیز باید تصفیه شود. هماکنون بحثهایی در گرفته است که چه فرضهایی را باید تعیین کننده دانست.
یکی از پرسشهایی که پیش کشیده شده درباره توزیع قائمی است که برای ذرات دودهٔ زاییده از آتشسوزیها و طوفانهای آذری فرض میشود. کسی نمیداند چه چیز سبب میشود که برخی از شهرها بسوزد و برخی دیگر نسوزد: هامبورگ سوخت ولی برلن نسوخت. ابهام در شرایط پدید آمدن طوفانهای آذری حتی از این هم بیشتر است. در گزارش ۱۹۷۳ آژانس آمادگی دفاع غیرنظامی نتیجهگیری میشود که اگر چه هیروشیما سوخت، ولی نباید این آتشسوزی را تحت عنوان طوفان آذری واقعی ردهبندی کرد. یک دلیل این است که باد، انفجار هستهای بسیاری از آتشهای آغازین را خاموش کرد و از شدت آتشسوزی گستردهای که سرانجام مرکز شهر را به نابودی کشاند، کاست. به نظر جرج کاریر (از دانشگاه هاروارد) که روی طوفانهای آذری مطالعه کرده، شرایط بسیار ویژهای لازم است تا چنین حرکت چرخکواری پدید آید و تازه، پس از آنکه یا طوفان آذری شکل میگیرد، چه سازوکاری است که قارچ هستهای را به ارتفاع km19 میرساند؟ از همه مهمتر، توزیع واقعی ذرات بر حسب ارتفاع چگونه است؟ این پرسش را جوی مالمن (از آزمایشگاه ژئوفیزیکی دینامیک شارهها، متعلق به NOAA در پرینستون) پیش کشیده است. به نظر وی این مسئله خیلی اهمیت دارد، زیرا هوا ویزها هر چه در ارتفاع بالاتری باشند، مدت بیشتری در جو میمانند، و تأثیر آنها بر روی نقشهای گردش عمومی بیشتر میشود.
نکتهٔ دیگر این است که بارش تا چه اندازه ممکن است دوده و غبار را دور سازد، و از این راه اثر آنها را روی اقلیم کم کند. یک «باران سیاه» درست پس از بمباران هیروشیما بارید و مقداری از مواد را از هوا شست. تورکو یادآور شد که رطوبت، درست پیش از بمباران، خیلی بالا بوده است. وی همچنین اظهار داشت که درشتی ذرات دودهٔ حاصل از آتشسوزی به اندازهای است که کارایی گردآوری آنها به وسیله قطرههای باران احتمالاً بسیار کم است. این ذرات برای همامیختی به مقدارهای زیاد و رسیدن به اندازههای ده تا صد میکرون، که برای عمل کردن به عنوان هسته برای ریزقطرههای باران لازم است نیز خیلی کوچکند.
بحث دیگر این است که اثرهای اقلیمی تا چه اندازه ممکن است گسترش یابد، حتی اگر تبادل هستهای محدود به نیمکرهٔ شمالی باشد. مدلهای سه بعدی، گرچه بیش از اندازه ساده شدهاند اما حکایت از این دارند که خردههای گرم شده در واقع امکان دارد به سوی دیگر استوا کشیده شود. سگن، بر پایهٔ مشاهدهٔ طوفانهای غبار در روی مریخ، که آشفتگی در یک مکان میتواند در مدت هفت تا ده روز سرتاسر سیاره را بپوشاند، میگوید که ممکن است انتقالهای بسیار تند و مشخصی رخ دهد. وی همچنین اضافه میکند که فشار سطحی بر روی مریخ از نوع فشار استراتسفری در زمین است. بااینهمه، مالمن و برخی دیگر از دانشمندان به این نکته اشاره میکنند که شرایط روی مریخ که به طوفانهای بزرگ غبار میانجامد، در زمین همانندی ندارد. اینان میپذیرند که برخی انتقالهای سریع هوا ویزها به سوی نیمکرهٔ جنوبی رخ خواهد داد. آنچه میماند این است که تا چه حد به مدلهای کامپیوتریِ واقعاً دینامیکی و برهمکنشی نیاز است تا تأثیر جهانی دوده و غبار زاییده از جنگ هستهای به تمام معنی دریافته شود. گروه TTAPS با گردآوردن این همه ملاحظات از زمینههای مختلف دریای مسئله مهم، بیتردید گام آغازین مهمی برداشته است. گام دیگر، که در بسیاری جاها هماکنون برداشته میشود، تنگتر کردن گسترههای تردید است. لیکن، در یک نکته همه توافق دارند: این یک نظریه است که هرگز مباد به بوته آزمایش نهاده شود.