نظریه احساس حقارت با توجه به انسان، جهان، اجتماع و روش
در نظریه آدلر در مبحث شناخت سه عامل محیط، خود خلاق و وراثت را دخیل میداند. در مبنای معرفت شناسی اسلام نیز این موراد به نحوی دیگر مورد تایید است. آدلر سه مورد را نیز در شناخت فرد موثر میداند یکی فرزند چندم بودن فرد، دیگری نخستین خاطرات فرد و سوم خوابهای فرد است. در این موارد دیدگاه اسلامی با این مبانی تفاوت دارد. در نگاه هستی شناسی به نظریه آدلر نگاه وی به انسان بسیار مثبت است اما در مواردی نیز جبرگرایانه به آن نگریسته است. آدلر انسان را رو به رشد و تکامل میداند. این روش آدلر بسیار به مبانی هستی شناسی اسلامی نزدیک است زیرا دیدگاه اسلامی نیز در پی سوق دادن انسان به سوی رشد و کمال است. در بعد انسان شناسی نیز آدلر انسان را دارای اختیار میدانست و قائل بود که انسان میتواند آن چیزی باشد که خودش میخواهد. وی آینده را موثرتر از گذشته و روابط اجتماعی را نیز موثرتر از وراثت در شکلگیری شخصیت انسان میدانست. در مبنای دین شناسی نظریه آدلر باید آن را یک نظریه دینی دانست وی علاقه اجتماعی را در رأس نظریه ارزشی خود قرا میدهد و آن را از جمله آموزشهای مذهبی میداند. آدلر در زمینه فلسفه اجتماعی قائل به اجتماعی بودن شخص به طور طبیعی است. وی شخص را در سه محیط خانواده، کار و اجتماع در نظر میگیرد.
تعداد کلمات 4745/ تخمین زمان مطالعه 24 دقیقه
مبانی معرفت شناختی
با آنکه نظر آدار با مخالفت طرفداران وراثت روبرو شد، باید دانست آدلر وراثت را رد نمی کند و فقط معتقد است وراثت استعدادها را در برمی گیرد، اما شامل منش و شخصیت نمی شود. انسان با استعدادهایی که به او رسیده است از محیط اطراف خود بهره برداری می کند، بر شخصیت و منش خاصی دست می یابد و به اصطلاح دارای سبک زندگی معینی می شود.
در بخش معرفت شناسی آدلر اعتقاد دارد شناختهای ما نشأت گرفته از محیط، وراثت و خود خلاق است. همان طور که در ابتدا اشاره کردیم، طبق اعتقاد آدلر سبک زندگی فرد را خود
خلاق او شکل می دهد و ابزار این کار محیط و وراثت هستند؛ اما ما در مکاتب غربی شاهد آن هستیم که محیط و وراثت را تنها عوامل میدانند. خود خلاق که آدلر به آن اشاره می کند تا حد زیادی با اراده که در دیدگاه اسلامی مطرح شده است، مطابقت دارد، و از این حیث میتوانیم نگاه آدلر را به دیدگاه اسلامی نزدیک ببینیم؛ اما طبق دیدگاه اسلامی نمی توان شناختهای بشر را منحصر در این سه دانست؛ بلکه در دیدگاه اسلامی فطریات نیز جز شناختهایی است که افراد با خود به این عالم می آورند، این فطریات شامل شناخت کارهای نیک، بد[2] و معرفت الهی[3] میشوند. در روایت دیگری در این زمینه آمده است که هر مولودی با فطرت مذهبی و معرفت الهی متولد می شود و این پدر و مادرند که او را به آیین یهودیت و نصرانیت بار می آورند. مفاد حدیث این است که اساس اولیه پذیرش دین در فطرت تمام کودکان بشر وجود دارد.[4]
آدلر سه عامل را برای شناخت فرد موثر می داند. ابتدا مقام فرد در خانواده اینکه او فرزند چندم خانواده است می تواند شخصیت او را برای ما مشخص سازد البته این امر باعث آن نمی شود، که او مجبور باشد این گونه عمل کند؛ بلکه او می تواند سبک زندگی خود را بعد از آنکه متوجه شد اشتباه است، اصلاح کند.
عامل دوم، نخستین خاطرات فرد است. از آنجا که پنج سال اول زندگی نقش بسیاری در رشد بعدی کودک بازی می کند، خاطرات ابتدای فرد برای شناخت سبک زندگی او بسیار مهم است.
عامل سوم، خواب دیده های فرد است، آدلر مانند فروید بر آن بود که خواب نیز وسیله ای برای شناخت فرد است.البته آدلر نیز برخی از جنبه های ماهیت انسان را فطری میداند، برای مثال علاقه اجتماعی و تلاش برای برتری، اما نگاه اسلام کامل تر و متفاوت است.
نکته مثبت دیگری که در نظریه آدلر به چشم می خورد این است که فرد قادر است معرفتهای خطای خود را تغییر داده اصلاح کند، و در واقع گرفتار جبر نیست.
در ادامه آدلر سه عامل را برای شناخت فرد موثر می داند. ابتدا مقام فرد در خانواده اینکه او فرزند چندم خانواده است می تواند شخصیت او را برای ما مشخص سازد البته این امر باعث آن نمی شود، که او مجبور باشد این گونه عمل کند؛ بلکه او می تواند سبک زندگی خود را بعد از آنکه متوجه شد اشتباه است، اصلاح کند.
عامل دوم، نخستین خاطرات فرد است. از آنجا که پنج سال اول زندگی نقش بسیاری در رشد بعدی کودک بازی می کند، خاطرات ابتدای فرد برای شناخت سبک زندگی او بسیار مهم است.
عامل سوم، خواب دیده های فرد است، آدلر مانند فروید بر آن بود که خواب نیز وسیله ای برای شناخت فرد است. به نظر هر دو دانشمند روان شناسی اگر با تعبیر خواب همراه نباشد، ناقص است؛ اما روش آدلر در تعبیر خواب با روش فروید و طرفدارانش متفاوت است. آدلر خواب را با ارتباط خواب بیننده مورد مطالعه قرار میدهد و به نظر او خواب از بیداری جدا نیست؛ بلکه جریانی است که با بقیه جریان های زندگی روانی همانندی دارد و آنها را تأیید می کند. در واقع نوع خواب کلیدی است برای کشف سبک زندگی خواب بیننده؛ بنابراین خواب نیز مانند خاطرات کودکی برای شناخت سبک زندگی فرد مهم است.
اما اینکه آدلر سه عامل را در شناخت فرد دخیل میداند از دیدگاه اسلام مورد تأیید کامل نیست و نمی توان تنها به این عوامل تکیه کرد؛ البته اسلام خواب و خاطرات نخستین را آن هم تا حدی و با شرایطی تأیید می کند، روایات اسلامی تمام خواب ها را بیک چشم نگاه نمی کند بلکه رؤیا را سه قسم میداند. قسمتی از خواب ها افکار عادی یا اسرار نهانی انسان است که در خواب گاهی به صورت خودش ظاهر می شود و گاهی به عللی تغییر شکل داده، با صورت دیگری خودنمایی می کند. این قسم خواب ها است که در نظر روانکاوی و روانشناسی ارزش علمی بسیار دارد و با آنها میتوان به ضمیر ناخودآگاه اشخاص پی برد و ریشه اختلالات روانی را تشخیص داد.
قسمت دیگر خواب ها، افکار آشفته ای است که گاهی در بیداری و به خصوص در مواقع بیماری گریبان گیر اشخاص میشود و ارزش علمی و روانی ندارد و در بعضی از روایات به «اضغاث احلام» یا افکار شیطانی تعبیر شده است.
قسمت سوم خواب هایی است که جنبه الهامی دارد و گاهی به وسیله آنها حقایق از هر جهت مجهولی، واضح و آشکار می گردد.[5]
اما اینکه فرزند چندم خانواده بودن در شناخت فرد دخیل باشد، در دیدگاه اسلامی نکته ای در این خصوص دیده نمی شود و این مساله در اسلام مؤیدی ندارد. البته در خصوص رفتار والدین با کودکان تأکیدهای بسیاری شده است که ما در جای خود به برخی از آنها اشاره کرده ایم.
اما خاطرات دوران کودکی در اسلام نیز مورد توجه قرار گرفته است؛ لذا از والدین خواسته شده است حتی در مقابل نوزادشان هم برخی کارها (جماع) را انجام ندهند؛ زیرا در شخصیت آینده آنها تأثیرگذار است.
مبانی هستی شناختی
آدلر حرکت انسان را به سوی رشد و تکامل میداند. او معتقد است انسان ها همواره در جهت رشد و جبران احساس حقارت خود حرکت می کنند.
آدلر نگاه غایت نگرانه به انسان دارد. او انسان را محصول گذشته نمیداند بلکه او اهداف را عامل اصلی شکل دهی سبک زندگی می داند؛ و البته این نگاه را آدلر از «فلسفه انگار که » وایهینگر گرفته است.[7]
نگاه آدلر به انسان و هستی یک نگاه خوشبینانه است او حرکت انسان را به سوی رشد و تکامل میداند؛ بیشتر کسانی که از تصویر ارائه شده از ماهیت انسان توسط فروید - به گونه ای که نیروهای جنسی و تجارب کودکی بر آن غلبه دارند - ناخشنود و متنفر بودند، نظریه های آدلر را به گرمی پذیرفتند. این طرز تلقی که ما هشیارانه و صرف نظر از محدودیت های وراثتی یا رویدادهای کودکی، رشد خود را هدایت می کنیم، خوشایندتر است. آدلر، یک تصویر خشنود کننده و خوشبینانه از ماهیت انسان ارائه داد؛[8]
و این نگاه با دیدگاه اسلامی سازگاری بیشتری دارد زیرا خداوند نیز عالم هستی را در جهت رشد و تکامل آفریده است و حرکت کلی عالم رو به صلاح است؛ اما اینکه ما عامل اصلی در شکل دهی سبک زندگی افراد را صرف آینده و اهدافشان بدانیم از دیدگاه اسلامی کامل نیست؛ بلکه هم گذشته و هم اهداف آینده در سبک زندگی افراد نقش دارد؛ اما شاید همان طور که آدلر هم اشاره کرده است، آینده از اهمیت بیشتری برخوردار باشد.
مبانی انسان شناختی
آدلر بیشتر بر غایتمندی رفتار تأکید داشت تا بر علیت آن؛ به این معنا که رفتار انسان بیشتر از آنکه حاصل تجربیات گذشته باشد، بر حسب اهداف و مقاصد آینده است. او همچنین محیط و عوامل اجتماعی را غالب بر وراثت میدانست و اعتقاد داشت شخصیت افراد عمدتا توسط روابط اجتماعی شان شکل می گیرد.[10]
آدلر معتقد بود: انسان خود سرنوشت خویش را تعیین می کند. آدلر جبرگرا نیست و به آزادی انتخاب مسئولیت و با معنی بودن مفاهیم در طرح زندگی انسان معتقد است.
آدلر برخلاف فروید انسان را قربانی تعارضات و غرایز و یا اینکه به وسیله ی نیروهای زیستی و تجربیات کودکی محکوم باشد، نمی دانست. او رویکرد خود را روان شناسی فردنگر (individual psychology) خواند؛ زیرا بر بی نظیر بودن هر فرد تأکید داشت. و آن عمومیت انگیزه ها و اهداف را که زیگموند فروید به انسان نسبت داد، قبول نداشت.
آدلر معتقد بود: افراد اصولا مختار و آزاد هستند و از معنایی که به تجربیات شان میدهند شخصیت خود را به وجود می آورند. وراثت و محیط مواد سازنده شخصیت را تأمین می کنند، اما نیروی خلاق این مواد را شکل می دهد و به کار می اندازد. آدلر بارها تأکید کرد استفاده افراد از این توانایی هایشان از کیفیت این توانایی ها مهم تر است. وراثت، تواناییهای خاصی به افراد می بخشد؛ محیط فرصتی برای افزایش این توانایی ها در اختیار افراد قرار میدهد؛ اما در نهایت خود آنها هستند که مسئولیت به کار بردن این توانایی ها را بر عهده دارند.
با اینکه هدف نهایی افراد در اوایل کودکی تعیین می شود، اما آنها آزادند سبک زندگی خود را تغییر دهند؛ با این حال، آدلر معتقد بود همه انتخاب ها هشیار نیستند و سبک زندگی از طریق انتخاب های هشیار و ناهوشیار تعیین می شود. آدلر در نهایت معتقد بود افراد مسئول شخصیت خود هستند.
به نظر آدلر نباید تفاوتهای زیستی زن و مرد را عاملی برای پست بودن زن شمرد. آدلر همواره در سخنرانی ها و کتاب های خود بر این موضوع تأکید می کند که تحقیر زن به رشد روانی زن و مرد هر دو زیان می رساند و باعث اختلال روانی و دشواری های فراوان می شود.
آدلر انسان را از لحاظ آزادی انتخاب در حد بالایی می داند، که البته این دیدگاه نسبت به نگاه ما در مکتب تشیع کامل نیست. ما در مکتب تشیع نه قایل به جبر هستیم و نه قایل به تفویض؛ بلکه امر بین الامرین را قبول داریم. «لا جبر و لا تفویض بل امر بین الأمرین»؛[11] یعنی چیزی بین جبر و تفویض؛ پس نگاه ما در مکتب تشیع کامل تر است.
نکته دیگری که آدلر بر آن تأکید دارد، این است که شخصیت افراد عمدتا توسط روابط اجتماعی شان شکل می گیرد، که البته این سخن در نگاه اسلامی نیز مورد تاکید فراوان است؛ تا جایی که رسول خدا می فرمایند: «المرء على دین خلیله و قرینه.»[12]
آدلر کودکی را در زندگی افراد مؤثر میداند و اعتقاد دارد که هدف نهایی افراد در کودکی تعیین می شود، اما آنها قادرند این سبک زندگی خود را تغییر دهند؛ آدلر این تغییر را بسیار سخت می داند. ما نیز در اسلام برای کودکی اهمیت خاصی قایل هستیم؛ تا جایی که رسول خدا (ص) می فرماید: «اکرِموا أولادَکم و اَحسِنوا آدابَهُم یُغفَر لَکم»: به فرزندان خود احترام گزارید و راه و روش های پسندیده را به آنان بیاموزید تا آمرزیده شوید.[13] رفتارهایی که در کودکی از ناحیه والدین اعمال می شود تاثیر بسزایی در شخصیت کودک و آینده او دارد.[14] اما اسلام شکل گیری سبک زندگی را تنها در پنج سال اول زندگی نمی داند و تا هفت سال سوم این شکل گیری را امتداد می دهد؛[15] هر چند سال های اولیه زندگی از اهمیت بیشتری برخوردار است.
به نظر آدلر نباید تفاوت های زیستی زن و مرد را عاملی برای پست بودن زن شمرد. این نگاه آدلر به زن، نگاهی نزدیک به دیدگاه اسلامی است. ما نیز در دین مبین اسلام ارزش انسان ها را به تقوای آنان می دانیم نه زن یا مرد بودن.[16]
مبانی دین شناختی
آدلر فردی معتقد و دین دار است و برخلاف برخی از روان شناسان دین را افیون نمیداند؛ همچنین او روان شناسی را جایگزین مناسبی برای دین نمی داند. او در حیطه فردی و اجتماعی نظرهای مختلفی دارد که با مباحث دینی نیز همراهی می کند. آدلر در جایی می گوید: «من باید تصدیق کنم کسانی که در روانشناسی فردی، مقداری مطالب مابعدالطبیه یافته اند، حق دارند ... خواه آن را تحقیقات نظری یا تعالی گرایانه بنامید یا نه، علمی وجود ندارد که مجبور نباشد وارد جریان مابعدالطبیعه نشود.»آدلر فردی معتقد و دین دار است و برخلاف برخی از روان شناسان دین را افیون نمیداند؛ همچنین او روان شناسی را جایگزین مناسبی برای دین نمی داند. او در حیطه فردی و اجتماعی نظرهای مختلفی دارد که با مباحث دینی نیز همراهی می کند. آدلر در جایی می گوید: «من باید تصدیق کنم کسانی که در روانشناسی فردی، مقداری مطالب مابعدالطبیه یافته اند، حق دارند ... خواه آن را تحقیقات نظری یا تعالی گرایانه بنامید یا نه، علمی وجود ندارد که مجبور نباشد وارد جریان مابعدالطبیعه نشود.»
اینکه آدلر معتقد است، شالوده همه نوع ناسازگاری، علاقه اجتماعی رشد نایافته است و برای این رشدنایافتگی سه شاخص بیان می کند، با گزاره های دینی ما نیز همخوانی دارد.
1. اهداف بلند پروازانه تعیین می کنند.
٢. در دنیای خصوصی خودشان زندگی می کنند.
٣. سبک زندگی خشک و جزمی دارند.[18]
در گزاره های دینی از آرزوهای بلند نهی شده است و از آن به «امل» و «مُنی» یاد شده است.[19] زیادی آرزو نیز عامل کاهش سطح رضامندی دانسته شده است.[20]
انعطاف پذیری نیز یکی از آموزه های دینی ماست که آدلر به آن اشاره کرده است اما گستره و حیطه این انعطاف پذیری در مکتب آدلر با آنچه که ما در دین مبین اسلام و مکتب تشیع مطرح می کنیم متفاوت است که البته این می تواند ناشی از دوری و عدم شناخت او با مکتب تشیع باشد.[21]
به نظر آدلر «عقده حقارت» می تواند از سه عامل به وجود آید: نقص عضوی، نازپروردگی و بی مهری پدر و مادر. در این خصوص در روایاتمان نکات بسیاری داریم. امام باقر(ع) می فرمایند: «بدترین پدران کسانی هستند که در ابراز محبت زیاده روی می کنند.» اما در خصوص محبت به فرزند در روایات این گونه آمده است: امام صادق(ع): «خداوند منان بنده اش را به واسطه شدت محبتی که به فرزند خود دارد، مورد رحمت خود قرار میدهد.»
آدلر معتقد است: افرادی که سلامت روانی ندارند، برای برتری شخصی تلاش می کنند؛ در حالی که افراد سالم، جویای موفقیت برای کل بشریت هستند، که این بیان با دستورات اجتماعی اسلام سازگار است. رسول خدا در این باره می فرمایند: کسی که روز خود را شروع کند و اهتمام به امور مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نیست.[22]
مبانی فلسفه اجتماعی
به نظر آدلر احساس اجتماعی، پایه و اساس تمام پیشرفت های مهم تمدن است. نقطه مقابل احساس اجتماعی تمایلات و تلاش هایی است که در جهت قدرت شخصی و برتری انجام می گیرد. آدلر معتقد است علاقه اجتماعی امری ذاتی است و انسان طبیعتا مخلوقی اجتماعی است، نه اینکه از روی عادت اجتماعی شده باشد. به نظر او هر فرد در سه محیط زندگی می کند محیط اجتماع، محیط کار و محیط خانواده. طرز رفتار و برخورد فرد با مسائلی که در هر یک از این سه محیط گریبانگیر او می شود، نمودار شخصیت اوست. روان شناسی فردی هیچ گاه فرد ابتدایی در نظر نمی گیرد، بلکه همواره او را با نسبتی که با افراد دیگر، خانواده و اجتماع دارد مطالعه قرار می کند؛ زیرا طبق این دیدگاه انسان بودن مساوی با اجتماعی بودن است.
آدلر معتقد است: زندگی اجتماعی از بدو تولد آغاز می شود. آدلر شیر خوردن کودک را بر خلاف نظر فروید امری فردی و وسیله کسب لذت نمیداند؛ بلکه آن را جلوه تعاون کودک و مادر می داند. او معتقد است: فقط کسانی که به دیگران بستگی معنوی دارند و خود را تنها نمی بینند میتوانند با قدرت و شجاعت مسائل زندگی خود را حل کنند و انسان هایی که دیگران را دشمن خود می پندارند، ترسو و کم جرئت و اسیر اختلالات روانی می شوند
این دیدگاه آدلر که علاقه اجتماعی امری ذاتی است و انسان طبیعت مخلوقی اجتماعی است، نه اینکه از روی عادت اجتماعی شده باشد، به دیدگاه برخی از اسلام شناسان نزدیک است. در این خصوص شهید مطهری می گوید:
بالاتر اینکه انسان موجودی اجتماعی است؛ زندگی اجتماعی هزارها مسأله و مشکل برایش به وجود می آورد که باید همه آنها را حل کند و تکلیفش را در مقابل همه آنها روشن نماید، و چون موجودی است اجتماعی، سعادتش، آرمان هایش، ملاک های خیر و شرش، راه و روشش، انتخاب وسیله اش، با سعادت ها و آرمان ها و ملاک های خیر و شرها و راه و روشها و انتخاب وسیله های دیگران آمیخته است؛ نمی تواند راه خود را مستقل از دیگران برگزیند؛ سعادت خود را باید در شاهراهی جستجو کند که جامعه را به سعادت و کمال برساند.
همچنین این اعتقاد آدلر که فقط کسانی که به دیگران بستگی معنوی دارند و خود را تنها نمی بیننده می توانند با قدرت و شجاعت مسائل زندگی خود را حل کنند و انسانهایی که دیگران را دشمن خود می پندارند، ترسو و کم جرأت و اسیر اختلالات روانی می گردند، و علایق اجتماعی رشد یافته نشانه سلامت روان است، با نگاه اسلامی ما نزدیک است؛ زیرا ما نیز اعتقاد داریم مدارا با مردم نیمی از عقل است و بخش عظیمی از دستورهای اسلام مربوط به بخش اجتماعی آن می شود، و اساسا در اسلام دست خداوند با جماعت است[23]
، و از تفرقه نهی شده است.
روش شناسی
به علاوه، مشاهدات آدلر درباره بیمارانش قابل تکرار یا بررسی نیستند و این مشاهدات به شیوه کنترل شده و نظام دار صورت نگرفته اند. او برای وارسی دقت و صحت گزارش های بیمارانش کوششی به عمل نیاورد و مانند فروید و یونگ روشهای که به وسیله آنها داده ها را تحلیل می کرد و به نتیجه گیری هایش می رسید، توضیح نداده است.[25] البته مهم ترین انتقاد در اینجا بر محور ذهنی بودن مفاهیم استوار است. به نظر منتقدان، مفاهیم عقده حقارت، خود خلاق، برتری جویی و نظایر آن، در این نظریه عمدتا جنبه ذهنی داشته، اثبات علمی آنها عملا غیرممکن است.[26]
همچنین بیشتر مطالب آدلر در برابر اعتباریابی آزمایشی نافرجام مانده اند و کلیت ندارند، مثلا بحث ترتیب تولد بیشتر ناظر به نوع برخوردی است که والدین و نزدیکان به کودک دارند؛ لذا ممکن است نوع برخورد در خانواده ایجاب کند فرزند نخست مثل فرزند آخر تربیت شود و یا از یک شخصیت و تعادلی برخوردار باشد.[27]
همچنان که اشاره شد، نظریه ی آلفرد آدلر نیز مانند بیشتر روانتحلیل گرها بر اساس تجربیات، زندگی شخصی و مطالعات موردی بیمارانش است. اما ما در اسلام تنها به روش تجربی و علمی قایل نیستیم، بلکه در هر علمی روش متناسب با آن علم را لازم می دانیم؛ در واقع اسلام ضمن استفاده از روش تجربی، روشهای تحقیق در علوم را تنها محدود به این روش نمیداند.
نتیجه گیری
با وجود نگاه خوشبینانه آدلر به انسان، رگه هایی از بدبینی در نظریه او به چشم می خورد؛ برای مثال او احساس حقارت را موتور محرک رفتار و منبع تلاش انسان می داند، حال آنکه در نگاه اسلامی حب کمال و قرب الهی عامل انگیزشی در رفتار مؤمنان است.طبق دیدگاه آدلر سبک زندگی در واکنش به حقارت های واقعی یا خیالی شکل می گیرد، اما در نگاه اسلامی سبک زندگی با توجه به غایات عالیه انسانی که همان کمال (رضوان[28] و قرب الی الله) است، شکل می گیرد، نه حقارت های واقعی یا خیالی؛ البته برخی نیز ممکن است مصداق این کمال را اشتباه بگیرند؛ مثلا کمال خود را در مال، جاه[29] و ... جستجو کنند.
در سبک زندگی اسلامی، رنگ الهی[30] را در همه حیطه ها شاهد هستیم؛ حال آنکه نظریه آدلر این گونه نیست و با دیدگاه سکولاری همراه است؛ یعنی رنگ الهی در آن نیست؛ هر چند او فردی مذهبی است و نگاهش نیز نسبت به دیگر روان کاوان بسیار معتدل تر است. در نگاه اسلامی ما از خدایم و به سوی او می رویم[31]، و چون به سوی او میرویم باید زندگی مان نیز الهی باشد.
اما اینکه تنها خود خلاق، وراثت و محیط در شکل دهی زندگی ما دخیل باشد، به صورت کامل با نگاه اسلامی سازگار نیست؛ بلکه اراده الهی نیز اینجا دخیل است. اینکه ما تصمیم میگیرم، اما نقض میشود، نشان از آن است که قدرت دیگری نیز، غیر از این سه عامل دخیل است[32] که آن قدرت اراده الهی است و غفلت از این امر در نظریه آدلری نشأت گرفته از نگاه اومانیسی اوست.
در حیطه علایق اجتماعی نیز نگاه اسلام نگاهی رشد یافته تر است و به مسلمانان دستور می دهد در برخورد با دیگران یا به عنوان یک انسان به آنها و حقوقشان احترام بگذارد یا یک مسلمان و برادر دینی[33]؛ یعنی در هر حال باید کرامت انسانی[34] افراد حفظ شود. لذا همان رنگ الهی در بخش علایق اجتماعی نیز دیده می شود. در مجموع می توان گفت نگاه آدلر به نگاه اسلامی نزدیک است؛ البته با تغییراتی که به بخشی از آنها اشاره شد.
نظریه آدلر | نظریه اسلام |
غایت نگری | آخرت اندیشی |
موتور محرکه انسان: عقده حقارت | موتور محرکه انسان: حب کمال(قرب و رضوان الهی) |
علایق اجتماعی | الخلق عیال الله (خلق عیال خداوند هستند) |
عوامل شکل دهنده سبک زندگی: خود خلاق، وراثت و محیط | عوامل شکل دهنده سبک زندگی: خود خلاق، وراثت و محیط و اراده الهی |
سبک زندگی | سبک زندگی الهی |
نمایش پی نوشت ها:
[1] فیست، جس و فیست، گریگوری جی، نظریه های شخصیت، ص۷۹.
[2] در معنى قول الهی: «فألهمها فجورها وتقواها» سپس فجور و تقوا را به او الهام کرده است، امام صادق(ع) فرمود: یعنی آنکه بیان نمود برایش آن را که باید به عمل آورد و آن عملی را که بایست ترک نماید.
[3] فطرة الله التی فطر الناس علیها (روم: ۲۹)
[4] امام صادق (ع): کل مولود یولد على الفطرة حتى یکون ابواه یهودانه و ینصرانه.» (علم الهدی، علی بن حسین، امالی المرتضی، ج۲، ص۴۰۷.)
[5] رسول اکرم(ص) می فرماید: الرؤیا ثلثة بشرى من الله و تحزین من الشیطان و الذی یحدث به الانسان نفسه فیراه فی منامه؛ خواب سه گونه است: مژده از خدا، غم اندازی از شیطان و حدیث با نفس که در خواب بیند.
[6] سید محمدی، یحیی، نظریه های شخصیت، ص ۱۱۵.
[7] شولتز، دوان و شولتز، سیدنی الن، نظریه های شخصیت، ص ۱۳۰.
[8] شولتز، دوان پی؛ تاریخ روان شناسی نوین، علی اکبر سیف و همکاران، تهران، دوران، ۱۳۷۸، چاپ اول، ص
[9] سید محمدی، یحیی، نظریه های شخصیت، ص۱۱۵.
[10] ایوان، روبرت، مقدمه ای بر نظریه های شخصیت، ص ۱۱۰.
[11] شیخ صدوق، توحید، ص۲۶۰
[12] شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص ۲۶۰
[13] پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، ص۲۳۹.
[14] در روایت آمده که روزی، کودکی شیرخوار را نزد رسول خدا آوردند. کودک لباس پیامبر را تر کرد، دایه، کودک را به شدت و ناراحتی از پیامبر جدا کرد، به طوری که کودک گریان شد. حضرت به لو فرمود: آرام، لباس مرا آب تطهیر می کند ولی چه چیز میتواند غبار کدورت و رنجش را از قلب کودک برطرف نماید. (فلسفی، محمد تقی، الحدیث: روایات تربیتی، ج۳، ص: ۵۷)
[15] قال الصادق(ع): دع ابنک یلعب سبع سنین و یؤدب سبع سنین و ألزمه نفسک سبع سنین فإن أفلح و إلا فلا خیر فیه. امام صادق(ع) فرمود: بگذار پسرت هفت سال بازی کند. هفت سال هم باید او را تأدیب نمود و هفت سال نیز پیوسته مراقب او باش، اگر رستگار شد (چه بهتر) و گرنه خیری در او نخواهد بود.(صابری یزدی، علیرضاء الحکم الزاهره، ص ۴۴۴)
[16] ان اکرمکم عند الله اتقاکم. گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست.(حجرات: ۱۳)
[17] سید محمدی، یحیی، نظریه های شخصیت، ص۱۴۹
[18] فیست، جس و فیست، جی فیست، نظریه های شخصیت، ص۷۹.
[19] قال رسول الله(ص): یهرم ابن آدم و تشب منه اثنتان الحرص و الامل.(الخصال، شیخ صدوق، ج۱، ص۷۳) رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرموده است: فرزند آدم به پیری می رسد، ولی در صفت در وجودش جوان می شود و شکوفا می گردد: یکی حرص است و دیگری آرزو. قال أمیر المؤمنین : من اطال الامل اساء العمل.(شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص475. امیر المؤمنین (ع) فرموده است: کسی که آرزو را دراز گرداند رفتار خود را ضایع و بد ساخته است. علی(ع): افضل الدّواء ترک المنی.(فلسفی، محمد تقی، الحدیث روایات تربیتی، ج ۱، ص ۱۳۷) بهترین داروی شفا بخش ترک آرزوهای نابجا است. قال علیّ علیه السلام: من الحمق الاتّکال على الأمل (نمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و دررالکلم، ص637) علی علیه السلام فرموده: تکیه کردن بر آرزو از ابلهی و حماقت است.
[20] قال علىّ(ع): من کثر مناه قل رضا. امام علی(ع) (تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و دررالکلم ص ۶۱۶) علی(ع) فرموده: کسی که آرزوهایش زیاد شود رضامندیش کم میشود.
[21] رسول الله (ص): مثل المؤمن کمثل السّنبله تخرّ مرّه و تسقیم مرّه و مثل الکافر مل الأرزة لا یزال مستقیما لا یشعو.(مجلسی، محمد تقی، بحار الانوار، ج ۷۴، ص۱۴۴) حکایت مؤمن چون خوشه گندم است که گاهی استوار می ماند و گاهی فرو می افتد و حکایت کافر مانند درخت سخت چوب ارزان است که همواره پابرجاست و شعور نرمش ندارد.
[22] من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم. (کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج ۲، ص۱۲۳)
[23] رسول خدا(ص): ید الله مع الجماعه. (پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، ص۴۵)
[24] فیست، جس، جی فیست، گریگوری، نظریه های شخصیت، ص ۱۶۶. ۲
[25] شولتز، دوان پی وشولتز، سیدنی الن؛ تاریخ روان شناسی نوین، ص ۵۰۵.
[26] کریمی، یوسف؛ روان شناسی شخصیت، ص ۹۷
[27] پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، مکتب های روان شناسی و نقد آن، ص ۱۳۹۲
[28] وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَمَسَاکِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ(توبه:72) خداوند به مردان و زنان با ایمان باغهایى وعده داده است که از زیر [درختان] آن نهرها جارى است در آن جاودانه خواهند بود و [نیز] سراهایى پاکیزه در بهشتهاى جاودان [به آنان وعده داده است] و خشنودى خدا بزرگتر است این است همان کامیابى بزرگ.
[29] زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ(آل عمران: 14) محبت امور مادی، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهای ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند؛ ولی اینها (در صورتی که هدف نهایی آدمی را تشکیل دهند)، سرمایه زندگی پست (مادی) است؛ و سرانجام نیک (و زندگی والا و جاویدان)، نزد خداست .
[30] صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ (بقره: 138) رنگ خدایی (بپذیرید! رنگ ایمان و توحید و اسلام؛) و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟! و ما تنها او را عبادت می کنیم
[31] وَالَّذِینَ یُؤْتُونَ مَا آتَوْا وَقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ(مومنون: 60) آن ها که نهایت کوشش را در انجام طاعات به خرج میدهند و با این حال، دلهایشان هراسناک است از اینکه سرانجام بسوی پروردگارشان باز می گردند.
[32] قریشی بنایی، سید علی اکبر، مفردات نهج البلاغه، حکمت ۲۵۰، ج ۲، ص ۷۱۶. «عرفت الله سبحانه بفسخ العزائم و حل العقود و نقض الهمم» خدا را شناختم با نقض اراده ها و باز کردن نیتها و شکستن قصدها، یعنی انسان قصد می کند، کاری انجام دهد، خداوند جلو آنرا می گیرد، این نشان میدهد که اگر قدرتی بالاتر از قدرت انسان نبود، انسان همه اراده های خود را عملی می کرد ولی او تصمیم می گیرد و خدا آنرا فسخ می کند.
[33] امام علی (ع) در نامه خود به مالک اشتر این گونه می گوید: همانند حیوانی درنده نباش که خوردن مردم را سود خود بدانی، زیرا مردم دو دسته هستند: یک دسته برادر دینی تو هستند و دسته دیگر از نظر انسانی با تو همنوع می باشند. نهج البلاغه، نامه ۵۳
[34] وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا (الاسراء:۷۰) و ما آدمیزادگان را گرامی داشتیم؛ و آنها را در خشکی و دریا، (بر مرکبهای راهوار) حمل کردیم و از انواع روزیهای پاکیزه به آنان روزی دادیم؛ و آنها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کرده ایم، برتری بخشیدیم.
منبع: خسرو پناه، عبدالحسین، در جستجوی علوم انسانی اسلامی، تحلیل نظریه های علم دینی و آزمون الگوی حکمی - اجتهادی در تولید علوم انسانی اسلامی، قم، دفتر نشر معارف، 1393 ش.
بیشتر بخوانیم:
تیپ های شخصیتی در تعیین آینده شخص از دیدگاه آلفرد آدلر
احساس حقارت در نظریه آدلر