اصول اول قدرتِ تفکرِ ایلان ماسک

«اصول اولیه تفکر» که گاهی اوقات «برهان اصول اول» نیز خوانده می‌شود، یکی از مهم‌ترین روش‌هایی‌ست که می‌توانید با استفاده از آن، مشکلات پیچیده خود را حل کنید و راه‌حل‌هایی نوین ارائه دهید. هم‌چنین ممکن است که این روش، بهترین روش برای یادگیری چگونگی تفکر نیز باشد.
پنجشنبه، 22 شهريور 1397
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اصول اول قدرتِ تفکرِ ایلان ماسک
اصول اولیه تفکر، بهبود مستمر را حذف نمی‌کند، بلکه مسیر منتهی به بهبود و پیشرفت را تغییر می‌دهد
 
 چکیده
«
اصول اولیه تفکر» که گاهی اوقات «برهان اصول اول» نیز خوانده می‌شود، یکی از مهم‌ترین روش‌هایی‌ست که می‌توانید با استفاده از آن، مشکلات پیچیده خود را حل کنید و راه‌حل‌هایی نوین ارائه دهید. هم‌چنین ممکن است که این روش، بهترین روش برای یادگیری چگونگی تفکر نیز باشد. رویه اصول اولیه، توسط بسیاری از متفکران بزرگ، از جمله یوهانس گوتنبرگ، مخترع؛ جان بوید، رزم‌آرا و ارسطو، فیلسوف باستان، مورد استفاده قرار گرفت، اما هیچ‌یک از آن‌ها به اندازه ایلان ماسک، کارآفرین، به طور موثر نتوانستند فلسفه اصول اول تفکر را شرح دهند.

تعداد کلمات: 1811 / تخمین زمان مطالعه: 9 دقیقه
 اصول اول قدرتِ تفکرِ ایلان ماسک
 نویسنده: جیمز کلیر
مترجم: محمدنبی داودی

مقدمه

در سال 2002، ایلان ماسک تحقیقات خود را جهت فرستادن اولین سفینه فضایی به مریخ آغاز کرد، این ایده تلنگری بود که در نهایت توانست به تأسیس کمپانی هوا فضایی «SpaceX» کمک کند.
او سریعاً وارد یک چالش بسیار مهم شد. ماسک، پس از دیدار شماری از کارخانجات هوا فضایی در جهان، متوجه قیمت نجومی سفینه شد؛ هزینه‌ای که بالغ بر 65 میلیون دلار بود. با توجه به قیمت بالای این سفینه، ماسک دوباره درباره این مشکل فکر کرد.
ماسک در یک مصاحبه گفت: «تلاش می‌کنم تا بر اساس اصول و بنیان فیزیکی، مسائل را پیش ببرم. فیزیک به شما می‌آموزد تا به جای مقایسه، از اصول اولیه برای استدلال استفاده کنید؛ بنابراین گفتم: "بسیار خب بگذار یک نگاهی به اصول اولیه بیندازم." سفینه فضایی از چه ساخته شده است؟ آلیاژ‌های آلومینیومی هوا فضا، به علاوه مقداری تیتانیوم، مس و فیبر کربن. پس از آن پرسیدم که ارزش این مواد در بازار کالا به چه مقدار است؟ متوجه شدم که هزینه مواد لازم برای ساخت یک سفینه، تقریباً دو درصد قیمت معمول جهانیست.»
ماسک تصمیم گرفت تا به جای خرید یک سفینۀ ده‌ها میلیون دلاری، شرکت خود را تأسیس کند؛ مواد خام را با قیمت ارزان تری تهیه کند و خود یک سفینه بسازد. اینجا بود که «SpaceX» تأسیس شد.
پس از چند سال، هزینه کمپانی «SpaceX» برای پرتاب سفینه به نصف رسید و به اندازه ده برابر کاهش یافت. این کاهش هزینه در حالی بود که این کمپانی از سوی دیگر پیوسته در حال سودآوری بود. ماسک از اصول اولیه تفکر، برای تجزیه و تبدیل بحران یا مسئله به بخش‌های اساسی آن، از میان بردن هزینه‌های بالای صنعت هوا فضا و ایجاد یک راه‌حل مؤثر استفاده کرد.
اصول اولیه تفکر به عمل تجزیه فرایند به بخش‌های اساسی که به درستی آن آگاهی دارید، گفته می‌شود. بیایید تا در مورد چگونگی استفاده از اصول اولیه تفکر در زندگی و شغلتان بحث کنیم.


تعریف اصول اولیه تفکر

اصول اولیه، پیش‌فرضی اساسی است که نمی‌توان بیش از حد مورد استدلال قرار داد. در بیش از 2000 سال گذشته، ارسطو اصول اولیه را به صورت «اولین بنیان از چیزی که شناخته شده است» تعریف کرده است.
اصول اولیه تفکر، به اصطلاح کلیشه‌ای یا ذهنی «مانند یک دانشمند فکر کن» گفته می‌شود. دانشمندان چیزی را تصور نمی‌کنند. آن‌ها تفکر خود را با پرسش‌هایی چون: ما در مورد درستی چه چیزی کاملاً مطمئنیم؟ یا چه چیزی ثابت شده است؟ آغاز می‌کنند.

 
بیشتر بخوانید: چهار سوار سرنوشت

در علم نظری، اصول اولیه تفکر از شما می‌خواهد تا به عمق مسئله بروید و حقیقت بنیادین آن را بیابید. رنه دکارت، فیلسوف و دانشمند فرانسوی، با استفاده از روشی که «شک دکارتی» خوانده می‌شود، از این رویه استقبال کرد. طبق نظریه شک دکارتی، او به طور سیستماتیک به هر چیزی که قابلیت شک کردن داشته باشد، شک می‌کند؛ مادامی که تنها حقایقی مسلم و خالص برایش باقی بماند.
در واقع لازم نیست که برای به دست آوردن مزایای اصول اولیه تفکر، به تجزیه و تحلیل عمقی مشکل بپردازیم. شما فقط باید نسبت به دیگر مسائل، به اندازۀ یک یا دو درجه بیشتر تفکر کنید. راه‌حل‌های متنوع در لایه‌های مختلفی از تحقیقات نظری، خود را نمایان می‌کند. جان بوید، خلبان جنگنده مشهور و استراتژیست نظامی، آزمایش فکری زیر را ایجاد کرد. این آزمایش، نمایانگر چگونگی استفاده عملی از اصول اولیه تفکر است.
سه چیز را تصور کنید:
- قایق موتوری به همراه اسکی‌باز پشت سرش؛
- تانک نظامی؛
- دوچرخه.
بسیار خوب، هم‌اکنون این اقلام را به اجزای تشکیل‌دهنده آن تقسیم کنید:
قایق موتوری: موتور، بدنه قایق و یک جفت چوب اسکی؛
تانک: روکش تایر فلزی، صفحات زرهی فولادی و توپ یا اسلحه؛
دوچرخه: فرمان، چرخ‌ها، چرخ‌دنده و صندلی.
از این بخش‌ها چه می‌توانید بسازید؟ یک گزینه این است که از ترکیب فرمان و صندلی دوچرخه، روکش تایر فلزی تانک، و از موتور و چوب اسکی قایق، یک اسنوموبیل یا ماشین برف‌پیما بسازیم.
این آزمایش، به طور مختصر، فرایند اصول اولیه تفکر را شرح می‌دهد. این چرخه، چرخه‌ای از تجزیه و کوچک کردن معضلات به بخش‌های اصلی و ترکیب مجدد آن‌ها به شیوه‌ای موثر است؛ تجزیه و بازسازی مجدد.

 

اصول اولیه تفکر چگونه موجب نوآوری می‌شود؟

مثال ماشین برف‌پیما نشانه دیگری از اصول اولیه تفکر را برجسته می‌کند و آن هم ترکیب نظریه‌های رشته‌‌‌های غیر مرتبط است. به نظر می‌رسد که تانک و دوچرخه، هیچ نقطه اشتراکی با هم ندارند، اما قطعات تانک و دوچرخه می‌توانند برای توسعه و ساخت نو‌‌آوری‌هایی چون خودرو برف‌پیما، با‌هم ترکیب شوند.
بسیاری از ایده‌های پیشگام در تاریخ، در نتیجه تجزیه موارد به اصول اولیه و سپس جای‌گزین کردن مؤثرترین راه‌حل با یکی از بخش‌های مهم، به وجود آمدند.
برای مثال، یوهانس گوتنبرگ با ترکیب فناوری «پرس مارپیچ» (دستگاهی برای تولید نوشیدنی‌) با حروف‌چینی، کاغذ و جوهر، دستگاه چاپ را ساخت. حروف‌چینی قرن‌ها بود که مورد استفاده قرار می‌گرفت، اما گوتنبرگ تنها شخصی بود که با در نظر گرفتن اجزای تشکیل‌دهنده فرایند و سازگار کردن فناوری‌‌های رشته‌های کاملا متفاوت، فرایند چاپ را بسیار مؤثر و کارآمد کند. نتیجه آن، تغییر جهان نوآوری و انتشار گسترده اطلاعات برای اولین‌بار در تاریخ بود.
بهترین راه‌حل، آن‌جایی نیست که اغلب در گذشته به آن می‌نگریستیم.
اصول اولیه‌ی تفکر به شما کمک می‌کند تا اطلاعات رشته‌های مختلف را برای ایجاد ایده‌ها و نوآوری‌های نوین در هم آمیزید. شما با پی بردن به حقیقت و خو گرفتن با آن، این فرایند را آغاز می‌کنید. هنگامی که به این حقایق دست یافتید، می‌‌توانید با طراحی یک برنامه مناسب، هر یک از اجزا را توسعه دهید. این فرایند به طور طببیعی منجر به جست‌وجویی گسترده برای جای‌گزین‌های بهتر و کامل‌تر می‌شود.


چالش استدلال از طریق اصول اولیه تفکر

اصول اولیه تفکر را می‌توان به آسانی شرح داد، اما جنبه عملی این اصول بسیار مشکل است. یکی از موانع اصول اولیه تفکر این است که ما به جای عمل کردن، به خوش‌بین بودن گرایش داریم. داستان چمدان، مثال کاملی برای این بحث است.
در روم باستان، سربازان، زمانی که سوار بر اسب در سراسر حومه شهر می‌تاختند، از کیسه‌های پیام‌رسان چرمی و خورجین برای حمل مواد غذاییِ خود استفاده می‌کردند. رومی‌ها در آن واحد، وسایل نقلیه‌ی چرخ‌دارِ بسیاری، نظیر ارابه جنگی، کالسکه و واگن داشتند. و برای هزاران سال بود که هیچ‌کس به فکر ترکیب کیف و ارابه به ذهنش خطور نکرده بود. اولین چمدان چرخ‌دار هنوز تا سال 1970 میلادی اختراع نشده بود. این اختراع زمانی اتفاق افتاد که آقای برنارد سادو، زمانی که چمدان خود را در فرودگاه بر روی زمین می‌کشید، یک کارگر را دید که یک ماشین سنگین را بر روی یک لغزاننده‌ی چرخ‌دار می‌غلتاند.
در طول دهه‌های 1800 و 1900 میلادی، از کیف‌های چرمی برای مصارف خاص استفاده می‌شد؛ مثل کوله‌پشتی مدرسه، کوله‌پشتی پیاده‌روی و چمدان مسافرتی. زیپ، در سال 1938 میلادی به کیف‌ها اضافه شد. کوله‌پشتی‌های نایلونی برای اولین بار در سال 1967 به فروش رسید. علی‌رغم این پیشرفت‌ها، کیف‌ها شکل و شمایل خود را تا حدود زیادی حفظ کردند؛ بدین معنا که نوآوران تمام زمان خود را در یک زمینه تکراری و مشابه صرف کردند.
آنچه که متوجه می‌‌شویم این است که نوآوری به جای پیشرفت و بهبود عمل اصلی، اغلب به تکرار فرم‌های گذشته می‌پردازد. زمانی که تمام توجهات به چگونگی ساخت یک کیف برتر و زیباتر معطوف بود (فرم)، سادو به دنبال خرید کیف مناسب و بعد چگونگی حرکت دادن آن، متمرکز بود (عملی).


چگونه به تفکر در مورد خودمان بپردازیم؟

تمایل انسان به تقلید، یک مانع معمولی برای تفکر اولیه است. زمانی که بیشتر مردم، آینده را در ذهن خود مجسم می‌کنند، برای مثال، به جای بهبود عملکرد و کارایی تکنولوژی، شکل فعلی آن را در آینده تجسم می‌کنند. برای نمونه، زمانی که به نقد یک پیشرفت فنی می‌پردازیم، برخی از مردم سوال می‌کنند: «پس خودرو‌های پرنده کجا هستند؟»
نکته همین‌جا است: ما خودرو پرنده داریم؛ نامش هواپیماست. افرادی که این سوال را می‌پرسند، اغلب به جای کارایی و عملکرد ( حمل‌و‌نقل به وسیله هواپیما)، بیشتر بر روی فرم آن متمرکز هستند ( شیء پرنده‌ای که شبیه خودرو است). این همان چیزی است که ایلان ماسک سعی در گفتن آن دارد. او می‌گوید که اغلب مردم زندگی خود را با تشبیه و قیاس پیش می‌برند.
نسبت به ایده‌ها و نظریه‌های قدیمی که بر شما تحمیل می‌شود، هوشیار و محتاط باشید. سنت‌های قدیمی و فرم‌های قبلی، اغلب بدون سوال و چشم‌بسته پذیرفته می‌شوند و زمانی که مورد پذیرش قرار می‌گیرند، پیرامون خلاقیتتان حصار ایجاد می‌کنند.
این تفاوت، یکی از تفاوت‌های کلیدی میان بهبود مستمر و اصول اولیه تفکر است. بهبود مستمر سعی دارد تا در درون مرزی که توسط چشم‌انداز اصلی ایجاد‌شده، اتفاق بیفتد. از مقایسه بین این دو متوجه می‌شویم که اصول اولیه تفکر، نیازمند ترک و فراموشی سنت‌ها و فرم‌های گذشته و الویت دادن به «عمل» است. در تلاش هستید تا به چه برسید؟ بازده عملی‌ای که به دنبالش هستید، چیست؟
به کارایی و عملکرد اولویت دهید، نه به فرم آن؛ این‌گونه می‌توانید برای خود و به خود فکر کنید.

 

قدرت اصول تفکر اولیه

شاید بهترین راه برای بسط دادن نظریه‌های نوین، تجزیه فرایند‌ها به بخش‌های اساسی آن باشد. حتی اگر تلاشی هم در جهت گسترش ایده‌های نوآورانه نداشته باشید، درک اصول اولیه تفکر در زمینه‌ای که روی آن کار می‌کنید، می‌تواند از اتلاف وقت جلوگیری کند. اگر درک کافی از اساس زمینه‌ها نداشته باشیم، شانس کمی برای تسلط بر جزئیاتی که باعث تفاوت در سطح رقابت نخبگان می‌شود، وجود خواهد داشت.
هر نوآوری، حتی پیشگام‌ترین آنان، نیازمند یک دوره طولانی، تکرار و بهبود است. کمپانی «SpaceX» که در ابتدای این مقاله راجع به آن صحبت شد، شبیه‌سازی‌های بی‌شماری را انجام داد؛ هزاران بار ایده‌ها و نوآوری‌های خود را اصلاح کرد و قبل از اینکه به چگونگی ساخت راکت‌های به صرفه و قابل استفاده مجدد پی ببرد، چندین بار آن را مورد آزمایش قرار داد.
اصول اولیه تفکر، بهبود مستمر را حذف نمی‌کند، بلکه مسیر منتهی به بهبود و پیشرفت را تغییر می‌دهد. اگر از اصول اولیه تفکر برای استدلال استفاده نکنیم، به جای ماشین برف‌پیما، آن وقت، زمان خود را صرف ایجاد بهبودهای کوچک در دوچرخه خواهیم کرد. به عبارتی، اصول اولیه تفکر، شما را در یک مسیر متفاوت قرار می‌دهد.
اگر می‌خواهید یک فرایند یا عقیده موجود را ارتقا دهید، بهبود مستمر می‌تواند بهترین گزینه باشد. اگر می‌خواهید نحوه تفکر خود را بیاموزید، استدلال از طریق اصول اولیه تفکر می‌تواند بهترین راهِ انجامِ آن باشد.

 
منبع: www.jamesclear.com
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط