با همه بله، با من هم بله!

مرد بدهکاری سراغ یکی از دوستان خود رفت که به خود او هم بدهکار بود. از قرض و طلب­کارانش گفت و از رفیق خود خواست تا راهی پیش پایش بگذارد و او را از این گرفتاری رها کند، رفیق او که خود مبلغی پول به او قرض داده بود، فکر کرد اگر دوستش از دست دیگران خلاص شود؛ حتما پول او را پس خواهد داد.
شنبه، 17 فروردين 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: ناهید اسدی
موارد بیشتر برای شما
با همه بله، با من هم بله!
مرد بدهکاری سراغ یکی از دوستان خود رفت که به خود او هم بدهکار بود. از قرض و طلب­کارانش گفت و از رفیق خود خواست تا راهی پیش پایش بگذارد و او را از این گرفتاری رها کند، رفیق او که خود مبلغی پول به او قرض داده بود، فکر کرد اگر دوستش از دست دیگران خلاص شود؛ حتما پول او را پس خواهد داد. این بود که به او پیشنهاد کرد که، هر وقت یکی از طلب­کارها به سراغت آمدند تا از تو پول­شان را پس بگیرند، هیچ چیز نگو جز«بله». هر چه گفتند فقط بگو «بله». بدهکار قبول کرد.

طلب­کارها یک به یک به سراغش می ­آمدند و هر چه می­ گفتند، می­ گفت: «بله.»

می­ گفتند: «چرا پول­مان را نمی­ دهی؟»

می­ گفت: «بله.»

می­ گفتند: «می ­دهی؟»

می­ گفت: «بله.»

می­ گفتند: «نمی­ دهی؟»

می­ گفت: «بله.»

فحش می ­داند؛ می­ گفت: «بله» و این ماجرا آن­قدر ادامه یافت که همه فکر کردند بدهکار بیچاره، دیوانه شده و حال و روز خود را نمی ­داند. به همین دلیل، یکی یکی دست از سرش برداشتند و او را به حال خود رها کردند. تا این­که پس از مدتی رفیقی که راه نجات را به او یاد داده بود، به سراغش آمد که پولش را بگیرد؛ اما هر چه گفت در جواب بله شنید. رفیق بیچاره وقتی اوضاع را چنین دید گفت: «با همه بله، بامن هم بله؟»

کاربرد: هنگامی که کسی از حیله و نیرنگ یک دوست دچار گرفتاری یا ضرری شود، از این مثل استفاده می­ کند.

نویسنده: مصطفی رحماندوست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما