نفوذ فرهنگی یعنی به کارگیری عواملی که در تغییر فرهنگ یک کشور تاثیر گذار هستند .این عوامل ابتدا توسط سیستم بیگانه تربیت شده و سپس به عنوان افسران آن سیستم در کشور مشغول پیاده سازی اوامری شده که در قالب بسته های دستوری به آنها ارسال می شود.
در قسمت قبل دانشگاه و مراکز آموزش عالی به عنوان مراکزی که خطر نفوذ در آنها وجود دارد معرفی شدند و مسایلی هم چون اساتید نفوذی، ترویج گسترده و معنی دار زبان انگلیسی مورد ارزیابی قرار گرفت در ادامه این بحث به بررسی سایر ابزار های فرهنگی دشمن در زمینه نفوذ فرهنگی می پردازیم.
تضعیف زبان
این روزها شاهد مسله ای به عنوان ترویج زبان های قومی و مواردی همچون تاکید بر آموزش زبان قومیت ها و ترجیح دادن آن به زبان رسمی کشور هستیم . در این مورد نیز عده ای فریفته شده و عده ای بر اساس عملیات نفوذ فرهنگی دشمن و به صورت عامدانه به این مسله دامن می زنند و مقالات بسیاری در این باره نگاشته می شود . متاسفانه بعضا در مراکز ادارات ارشاد اسلامی استان و شهرستان ها شاهد برگزاری همایش ها و مراسم های با محوریت بزرگداشت و تبلیغ زبان قومیت ها هستیم.به راستی آفت این کار کجاست وهدف پنهان دشمن در زیر پوست این تبلیغات جذاب چیست ؟؟
زبان به عنوان یکی از مهمترین ارکان فرهنگ در هر تمدنی نقش اساسی را بر عهده دارد . علم فلسفه حکمت و انواع دانش توسط زبان منتقل می شود . با نگاهی گذرا و ساده به زبان فارسی متوجه این مطلب می شویم که استوانه های علمی فلسفی و ادبی فراوانی در این زبان وجود دارد آثاری که هر کدام در برابر آثار جهانی مشابه خود حرفی برای گفتن داشته و به قول عامیانه قابلیت عرض اندام در برابر موارد همتای خود دارند .
اگر غرب و تمدن آن مثلا شکسپیر را دارند ایران سعدی حافظ و مولوی را دارد و اگر امثال دکارت و کانت در فلسفه و اخلاق وجود دارند زبان فارسی امثال بوعلی، سهروردی، ملا صدرا، شیخ بهایی و بی شمار افراد دیگر را دارد و موارد متعدد بسیار از این دست.حال در نظر بگیرید جوانی را که به جای فراگرفتن و تسلط بر زبان فارسی رو به فراگیری زبان قومیتی می آورد یعنی همان بلایی که انگلیس ها بر سر هندو زبان ها آوردند. در اینجا نقل قولی از شفیعی کدکنی خالی از لطف نیست.
«ببینید آنهایی که روی زبانهای محلّی ما فشار میآورند که من آقا به لهجۀ کدکنی بهتر است شعر بگویم، او میداند چکار میکند، او میداند که در لهجۀ کدکنی، شاهنامه وجود ندارد، مثنوی وجود ندارد، نظامی وجود ندارد، سعدی [وجود] ندارد. این لهجه وقتی که خیلی هم بزرگ بشود چهار تا داستان کوتاه و دو سه تا شعر بند تنبانی میراثش خواهد شد. آن بچه هم میگوید من فاتحه این را خوندم.»[1]
راهکار غرب و سرمایه گذاری آن بر روی این مسله در انجمن های ادبی دانشگاه ها .مقالات اساتید تبلیغ در ماهواره و رادیو مراکز ارشاد اسلامی و ...می باشد.متاسفانه غرب در این زمینه تا بدانجا پیشرفت کرده که عده ای از تحصیلکردگان و اساتید در بزرگ کردن و تاکید بر زبان های محلی وارد فاز سیاسی شده و بر علیه زبان رسمی یعنی فارسی اقدامات مخرب انجام می دهند و در نوشته هایشان دم از حقوقی می زنند که توسط حکومت مرکزی ضایع شده است و عده ای نیز بدون تامل پیرو این افراد شده اند.این یعنی موفقیت نفوذ گران فرهنگ در زمینه تخریب هویتی زبان فارسی
صدا و سیما راهی برای نفوذ فرهنگی
به جرات می توان ادعا نمود سینما و تلویزیون در مقایسه با اوایل انقلاب و دوران جنگ تحمیلی از لحاظ محتوا و درون مایه آثار تولیدی نه تنها پیشرفت که دچار پسرفت شده است. در توضیح این مطلب کافی است بررسی کوتاهی بر تولیدات صدا و سیما و هم چنین آثار سینمایی داشته باشیم.نتیجه این بررسی متاسفانه نشانگر سریال های تلوزیونی و آثار سینمایی بی شماری است که سبک زندگی غربی، یعنی نمایش مد و برند های خارجی، روابط غیر اخلاقی در زمینه دوستی های قبل از ازدواج، بی توجهی به مسایل اساسی فرهنگ ایرانی به خصوص هویت و مذهب، سیاه نمایی در زمینه مشکلات فرهنگی و تضعیف فرهنگ ملی را به تصویر می کشند.
تبلیغات بازرگانی بی شماری که مصرف گرایی را عرضه می کنند تولید برنامه هایی در قالب مسابقه که شوآف سخفیف و تقلیدی از برنامه های غربی است. مسابقاتی که برخی از آنان مصداق عمل حرام هستند. و همه اینها که تا اکنون حرکت جدی در مقابله با این پدیده خطرناک انجام نشده است .
همچنین اقدام نابخردانه صدا و سیما در پخش آثار سینمای غرب یکی از مصادیق واقعی نفوذ فرهنگی غرب است که تا کنون واکنش بسیاری از هنرمندان متعهد و همچنین منتقدین دلسوز فرهنگ ایرانی را به دنبال داشته است.
به عنوان نمونه خبر مذکور « جبار آذین منتقد و مدرس سینما در پی اعلام معاونت سازمان صدا و سیما مبنی بر اینکه برای ایام نوروز حدود ۱۴۰ فیلم سینمایی آماده پخش داریم که از این تعداد ۱۷ فیلم ایرانی و ۱۲۳ فیلم خارجی هستند اظهار داشت: پخش انبوه فیلم های کیلویی خارجی در سیما مغایر با شعار خودکفایی و حمایت از هنرمندان ایرانی و در امتداد دوری از سبک زندگی ایرانی-اسلامی است. سخنان میرباقری در امتداد و برگرفته از سیاست های غلط و غیرمردمی حاکم بر نامدیریتی های صدا و سیما است. این سازمان تنها عنوان رسانه ملی را یدک می کشد چرا که سال ها است از نگاه، باور و سلیقه مردم فاصله گرفته و در دام کلیشه و تجارت گرفتار شده است»[2]
فضای مجازی
فضای مجازی به خصوص با اپلیکیشن های پر طرفداری همانند فیسبوک، تلگرام و اینستاگرام از راهکار های غرب برای اعمال نفوذ در زمینه فرهنگ و تغییر هویت ملی است تنها تفاوت این بخش با سایر مواردی که تا به حال تحلیل شد این است که این اپلیکیشن ها نه فقط مختص به ایران بلکه ابزاری برای جهانی سازی هستند . جهانی سازی[3] به عبارتی ساده یعنی تغییر هویت سلیقه ذائقه رسوم و سایر فاکتور های فرهنگی بر مبنای یک فرهنگ که فرهنگ غربی است.مافیای فضای مجازی در کشور ما به جز ایجاد خطرجهانی سازی، از طریق ساخت سلبریتی(یعنی مشهور کردن افراد بدون اینکه این اشتهار بر مبنای استعداد یا توانایی ویژه باشد) و به کارگرفتن تعدادی از این سلبریتی ها در زمینه تغییر فرهنگ نفوذ کرده و متاسفانه امروز پدیده سلبریتی ها و مضرات فرهنگی که به واسطه ایشان بر فرهنگ و هویت ملی تحمیل می شود به یک بحران فرهنگی در کشور تبدیل شده است.
نمونه بارز این امر را می توان در تبلیغ پدیده سگ گردانی توسط برخی از سلبریتی ها دانست این افراد که روزگاری به واسطه حضور در سیما یا تلویزیون و به لطف فضای مجازی به خصوص اینستاگرام به شهرت رسیده اند به کرات پدیده های زندگی غربی را در صفحات خود تبلیغ می کنند از جمله زندگی با حیوانات به خصوص سگ که علاوه بر بیماری های متعدد برخواسته از زندگی با این حیوان از نظر عرفی و شرعی مغایر با سبک زندگی اسلامی است.
ادامه دارد...
پی نوشت:
[1] هشدار شفیعی کدکنی در باره حفظ زبان فارسی، سایت نیشابور[2] انتقاد هنرمندان از پخش تولیدات خارجی ،سینما پرس،فروردین 98
[3] Globalization