دعای حضرت محمد (ص) برای رسیدن به مقام توحید و توکل
خداوند در دعای رسیدن به مقام توحید و توکل از پیامبر می خواهد که به دشمنانش این گونه بگوید:«حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ»
(قسمتی از آیه 129 سوره توبه)
«خداوند مرا کفایت می کند هیچ معبودی جز او نیست بر او توکّل کردم و او صاحب عرش بزرگ است»
تفسیر دعای رسیدن به مقام توحید و توکل
در دعای رسیدن به مقام توحید و توکل، خداوند به پیامبر (ص) دستور می دهد که به افراد معاند این گونه بگوید: «اگر افراد معاند اعراض کردند، تو بگو خدا مرا کافیست و هیچ معبودی جز او نیست» یعنی پیامبر از آنجا که از همه اسباب ظاهری قطع نظر کرده و تنها به خدای لاشریک اعتماد نموده خدا او را کفایت می کند، چون جز او هیچ معبود و کفایت کننده ای نیست.توکل یعنی اینکه بنده، پروردگارش را وکیل خود بداند و او را مدبر امور خویش دانسته و به مسبب الاسباب تکیه نماید، زیرا هیچ اعتمادی به اسباب ظاهری نیست و سررشته همه اسباب به دست او بوده و اوست صاحب ملک و سیطره که پادشاهی او بر همه موجودات گسترده است و مدبر همه عوالم و کائنات می باشد.
خداوند در دعای رسیدن به مقام توحید و توکل، پیامبر (ص) را دلدارى مى دهد که از سرکشی ها و عصیانهاى مردم، دلسرد و نگران نشود چرا که تنها پناهگاه، اوست که پروردگار عرش بزرگ است.
جائى که عرش و عالم بالا و جهان ماوراء طبیعت با آن همه عظمتى که دارد، در قبضه قدرت او و تحت حمایت و کفالت او است، چگونه مرا تنها مى گذارد و در برابر دشمن یارى نمى کند؟ مگر قدرتى در برابر قدرتش تاب مقاومت دارد؟ و یا رحمت و عطوفتى بالاتر از رحمت و عطوفت او تصور مى شود؟
نکات طلایی دعای رسیدن به مقام توحید و توکل
1ـ رهنمود الهى به پیامبر (ص)، در اتکاى آن حضرت بر خداوند یکتا و اندوهگین نبودن بر حق ناپذیرى و روى گردانى منافقان (فإن تولوا فقل حسبى اللّه... علیه توکلت)2ـ دلجویى خداوند از پیامبر (ص)، در قبال حق ستیزى و روى گردانى منافقان (فإن تولوا فقل حسبى اللّه)
3ـ لزوم اتکاى مبلغان الهى بر خداوند و نگران نبودن بر حق ناپذیرى گمراهان، پس از اتمام حجت بر آنان (فإن تولوا فقل حسبى اللّه... علیه توکلت)
4ـ توجه به یکتایى خداوند در الوهیت، زمینه ساز اتکا و توکل بر اوست (حسبى اللّه لا إله إلا هو علیه توکلت)
5ـ اشتیاق شدید پیامبر (ص) به هدایت مردم، نشأت یافته از رحمت و رأفت آن حضرت بود، نه معلول نیاز او به آنان (حریص علیکم ... فإن تولوا فقل حسبى اللّه ... علیه توکلت)
6ـ خدا، تنها محور اتکا و توکل مردان الهى (فقل حسبى اللّه لا إله إلا هو علیه توکلت)
7 ـ خداوند، براى حمایت انسان و کفایت امور او، کافى است (فقل حسبى اللّه)
8 ـ عرش (مرکز اداره هستى) تنها تحت ربوبیت و مدیریت خداوند یکتاست (لا إله إلا هو... و هو رب العرش العظیم)
9ـ ربوبیت مطلق الهى بر نظام هستى، مقتضى اتکال انسان به خدا و پرهیز از اتکا بر غیر او (حسبى اللّه... علیه توکلت و هو رب العرش العظیم)
10ـ خدا، مالک (رب) عرش عظیم (مرکز اداره هستى) است. همانطور که امام صادق (ع) فرمود: مراد از «عرش عظیم»، «مُلک عظیم» است. (هو رب العرش العظیم)
11ـ خداوند، داراى قدرتى بى چون و چرا و حاکمیتى بى بدیل، بر مجموعه هستى (هو رب العرش العظیم)
12 ـ مجموعه نظام هستى، داراى روندى تکاملى است (رب العرش العظیم)
نتایج نهفته در دعای رسیدن به مقام توحید و توکل
رویگردانى مردم از دین، نباید در ایمان و روحیه ما تأثیر گذارد.کسى که خدا دارد، چه کم دارد؟
توکل بر خداوند، رمز غلبه بر مشکلات است.
منبع : سایت ستاره