روش استنباط گزارههاي علمي از ساختار سورهها (1)
يكي از پيامدهاي كشف اهداف و ساختار سورههاي قرآن، راهيابي به گزارههاي جديد علمي است. روش مطالعه ساختاري سورهها،مدل جديدي از مطالعه علمي قرآن است كه تاكنون كمتر مورد توجه واقع شده است. اين نوشتار، با معرفي روشهاي استنباط گزارههاي علمي از قرآنكريم، به تشريح و تبيين روش ساختاري دراينخصوص پرداخته است.
در ادامه،كارآيي اين روش در عمل، با مطالعه موردي اصول همگرايي ديني در ساختار سوره آلعمران نشان داده شده است.
كليدواژهها:
هدفمندي سورهها/ ساختار سورهها/ همگرايي ديني/ سوره آلعمرانكاركردهاي كشف اهداف و ساختار سورههاي قرآن
1. كشف افقهاي جديد در اعجاز قرآن
2. آشنايي سريع و آسان با مفاهيم قرآن
3.حلّ اختلافات تفسيري
4. ارائه «ترجمهاي پيوسته» و تفسيري از قرآن
5. شناخت اسباب نزولهاي جعلي
شناخت شأن نزول آيات نقش بسيارمهمي در فهم و درك معاني قرآن و حلّ مشكلات تفسيري دارد،اما وجود روايات متناقض چالشي بزرگ در تعيين شأن نزول آيات و سورهها پديد آورده است.از آنجا كه مضمون كليه آيات موجود در يك سوره با غرض سوره متناسب است،بنابراين، تنها شأن نزولي را ميتوان معتبر شمرد كه با غرض سوره هماهنگ باشد و درصورتيكه شأن نزولهاي متفاوت همگي با غرض سوره متناسب بودند،آنگاه از قرائن و دلايل ديگر براي سنجش صحّت شأن نزول ميتوان ياري جست.
6. ترسيم ساختارهدايتي قرآن
با كشف هدف و غرضهاي اصلي سورهها و قرار دادن آنها در كناريكديگر،ساختار هدايتي قرآن، آشكار ميگردد و گام بزرگي در شناسايي روشهاي تربيتي قرآن برداشته خواهد شد. به اين ترتيب،ضمن ترسيم ساختار قرآن، اصول و شيوههاي هدايت از ديدگاه قرآن نيز روشن ميگردد. سورههاي قرآن،از اين جهت به فصول قرآن شباهت دارند؛زيرا فصلهاي مختلف هركتاب نيز عهدهدار تأمين بخشي از اهداف كلّي كتاب هستند.
7.استنباط گزارههاي علمي
روشهاي استنباط گزارههاي علمي از قرآن كريم
الف) روش تفسير تربيتي
براي مثال،از عبارت «إذ قالوا لنبيٍ لهم ابعث لنا ملكاً» (بقره/246) كه به داستان طالوت و جالوت مربوط ميشود، چنين استنباط كردهاند كه «اِعمال رهبري برجامعه، در گرو وجود تمايل اجتماعي و زمينه پذيرش آن است.» (هاشمي، 174/2) اين گزاره سياسي كه ميتواند بخشي از نظريه مردمسالاري ديني در نظام سياسي اسلام را تبيين كند، بدينسان از آيه مذكور استنباط شده است كه «حضرت اشموئيل قبل از درخواست مردم، كسي را به عنوان فرمانده ايشان معين نكرد،با اينكه ضرورت آن روشن بود.» (همان،/172)
ب) روش كاوش موضوعي در قرآن
چالش اصلي روش موضوعي،اين است كه ارتباط مفاهيم و مؤلفههاي بدست آمده براساس يك نظام از قبل تعيين شده و براساس حدس و گمان است و هيچيك، بيانكننده همه زوايا و جوانب مورد نظر قرآن نيست. مثلاً از اين راه، متوجه نميشويم كه چه رابطهاي ميان ارزشهاي بنيادين قرآن مانند خداباوري،پيروي از رهبري پيامبران، امربهمعروف و نهيازمنكر با همگرايي ديني وجود دارد؛زيرا آيهاي كه به طور معنادار بين اين متغيرها ارتباط برقرارنموده باشد، نمييابيم.
براي نمونه، در آيه شريفه «إنّما المؤمنون إخوةٌ فأصلحوا بين أخويكم و اتّقوا الله لعلّكم ترحمون» (الحجرات/10) بين دو متغير «اخوت ديني» و «اصلاح ذات البين» ارتباط معناداري برقرار شده است،از اينرو ميتوان «اخوت» را از راهكارهاي ايجاد همگرايي ديني برشمرد. اما رابطه اين گزاره با گزاره «يا إيّها الّذين آمنوا أطيعوا الله و أطيعوا الرّسول و أولي الأمرمنكم» (نساء/59) به عنوان يكي ديگر از اصول همگرايي درجامعه ديني مشخص نيست و با ملاحظه آيات فوق، رابطه طولي يا عرضي آنها را متوجه نميشويم.
ج) روش ساختاري دركشف گزارههاي علمي قرآن
روش ساختاري بر نگرش جامعگرايانه، به معاني سورهها استوار است. براين اساس و با ژرفانديشي در محتواي پيام هر سوره، مفسر به دنبال يافتن غرض اصلي سوره تلاشهاي دامنهداري را سامان ميدهد تا با راه يافتن به قله و تكيه زدن بر بلنداي سوره،نگاهي گسترده و جامع را بر آيات بيندازد و با فهم روح كلّي سوره، به چگونگي ارتباط آيات به ظاهر پراكنده دست يابد و از رهگذر انسجام معنايي سوره، نكات تازهاي از آن كشف كند.
توجه جدّي به غرض سورهها و تأكيد برآنكه هدف هر سوره بايد اساس فهم آيات تلقي گردد،از اوايل قرن چهاردهم هجري با نگارش تفسيرالمنار آغاز شد. محمد عبده، اصرار داشت كه كشف غرض هر سوره به مفسر كمك ميكند تا به طور دقيق به معناي آيات نزديك شود و معارف قرآن را درك كند. با نگارش همزمان دو تفسير ارزشمند و بيبديل در جهان اسلام، يعني الميزان في تفسيرالقرآن (تأليف 1357ق) و في ظلال القرآن (تأليف 1374ق)، گامهاي مؤثري براي تبيين مباني نظريه فوق و پيامدها و چالشهاي آن برداشته شد.
علامه طباطبايي درالميزان با گشودن فصلي در ابتداي هر سوره با عنوان «بيان»، هدف و غرض اصلي سوه را بيان ميكرد و در لابلاي تفسيرخود، مباني نگرش ساختاري به قرآن را استوار مينمود و روشهاي راهيابي به اهداف سورهها را گوشزد ميكرد. با اين اقدام علامه،به تدريج روش نگرش ساختاري درميان مفسران رواج يافت،تا آنجا كه در سالهاي اخير،تقريباً هرسال يك دوره تفسير قرآن براساس نگرش جامعگرايانه به سورهها منتشر شده و تاكنون، دهها دوره تفسير براين اساس نوشته شده است.
براي استنباط گزارههاي علمي از ساختارهاي سورههاي قرآن، ابتدا بايد غرض اصلي و روح حاكم بر سوره را با استفاده از راهكارهاي شناخته شده و قابل قبول كشف كرد، آنگاه با تكيه بر سياق سوره، فصلها و محورهاي فرعي سوره را تنظيم ميكنيم.
براي اين كار، ابتدا فهرستي از مطالب سوره را به ترتيب آيات تهيه ميكنيم و هر گروه از آيات را كه اجمالاً در موضوع مشخصي سخن ميگويند جدا كرده و براي آنها، عنواني را درنظر ميگيريم. آنگاه سعي ميكنيم كه بين اين عناوين فرعي، ارتباط برقرارنموده و خطوط مشترك آنها را ترسيم كنيم. پس از ترسيم خطوط مشترك،فصلهاي اصلي سوره مشخص ميشوند.
در برخي موارد،پس از تبيين غرض اصلي سوره، بايد جملهبندي عناوين فرعي نيز به گونهاي كه تناسب بيشتري با هدف سوره داشته باشد، تغييريابد تا مجموع عناوين اصلي و فرعي بتوانند ساختار و نمودار محتوايي سوره را ترسيم كنند. با اتمام اين مرحله، ميتوان در يك نمودار درختي، غرض سوره و فصول آن را به نمايش گذاشت و استنباط ها و برداشتهاي متفاوتي در زمينههاي گوناگون از آن ارائه كرد.
وقتي هدف سوره درباره موضوع خاصي باشد، به طور طبيعي تمام آيات آن به گونهاي با اين موضوع محوري ارتباط دارد. بنابراين،اگر بتوانيم ثابت كنيم كه به طورمثال، سوره آلعمران درباره همگرايي ديني سخن ميگويد،ميتوانيم نتيجه بگيريم كه مباحث توحيدي مطرح شده در ابتداي سوره نيز به نحوي با اين موضوع ارتباط دارد. همچنين،مطالب ذكر شده در ابتداي اين سوره پيرامون وجود آيات محكم و متشابه در قرآن، توصيه مؤمنان به توبه، معاد باوري، صبر، انفاق، بندگي خدا و استغفار در سحرگاهان نيز بيشك با مسئله همگرايي ديني و انسجام ملّي، ارتباط خواهد داشت.
بدينترتيب،با نگرش ساختاري به سورهها، برداشتهاي علمي جديد و ارزشمندي ميتوان از قرآن ارائه نمود كه با روشهاي سنتي و موضوعي، هيچ راهي بدانها وجود ندارد.
روش ساختاري در فهم قرآن،روش نو بنيادي است كه هنوز در ابتداي راه است و هماكنون مراحل تكاملي خود را طي ميكند، اما باتوجه به تلاشهاي گستردهاي كه براي تقويت بنيانهاي علمي اين روش صورت ميگيرد،ميتوان اميدوار بود كه با كمك آن،نكات نوآمد و كاربردي را در عرصههاي مختلف اعتقادي،سياسي و اجتماعي از ساختار سورههاي قرآن برداشت كرد؛چنانكه با كمك اين روش «محمد محمد مدني»، اصول اداره جامعه اسلامي را از سوره نساء استخراج كرده و در كتاب المجتمع الإسلامي كما تنظمه سوره النساء به شرح آن پرداخته است.
دراين نوشتار،درنظر داريم با مطالعه ساختاري سوره آلعمران، به ديدگاه قرآن درباره «اصول همگرايي جامعه ديني» دست يابيم و گزارهاي جديدي را از ساختار سوره، كشف نماييم.
مطالعه اصول همگرايي ديني در ساختار سوره آلعمران
الف) فضاي نزول و هدف سوره آلعمران
سوره آلعمران در ترتيب مصحف، سومين سوره است و در ترتيب نزول، بنا بر قول مشهور و مصحف الأزهر، هشتاد و نهمين سوره قرآن است كه پس از بقره و انفال و قبل از احزاب در مدينه و در سال چهارم هجري نازل شده است.(2)
نزول سوره آلعمران در سال چهارم هجري و پس از سوره انفال،درهنگامي بود كه پيش از آن، حكومت پيامبر«ص» به خاطر تشريع قوانين و مقررات جامعه اسلامي و پيروزي در جنگ بدر،تاحدودي استقراريافته و مسلمانان را در موقعيت ممتازي قرار داده بود. همين امر،هشداري جدّي براي دشمنان اسلام به حساب ميآمد.(صادقي تهراني، 9/5)
ازسويي،شكست مسلمانان در جنگ احد، دشمنان اسلام از يهوديان، مسيحيان و مشركان را نسبت به مقابله با اسلام، بيباكتر كرد و هركدام به گونهاي درصدد خاموش كردن نور اسلام برآمدند. پس از اين شكست عبرتآموز، قريش و ديگر احزاب مشرك عرب به يك صف درآمدند تا ضربه نهايي را (درخندق) فرود آورند. اهل كتاب، از يهوديان متن جزيره گرفته تا مسيحيان حاشيه آن، هماهنگ شدند تا با احتجاجها و جدالها و تشكيكها، ضربهاي فكري و روحي به مسلمانان بزنند (طالقاني، 6/5) و ازطرف ديگر، دو امپراتوري بزرگِ آن زمان، يعني ايران و روم نيز نسبت به حكومت نوپاي اسلام، حساس شده بودند. (طباطبايي، 6/3)
اين مطالب،همگي بيانگر اين معناست كه اين سوره در زماني نازل شده است كه مردم دنيا از يهودي و مسيحي و مشرك، همه برعليه اسلام قيام كرده بودند و مسلمانان، به شدّت درحال دفاع از حوزه دين بودند و لحظهاي امنيت نداشتند. از اينرو، بايد همه توان خود را براي مقابله با آنان بسيج ميكردند. (همان) در اينهنگام، سوره مباركه آلعمران نازل شد و راه مقابله با دشمنان را به مؤمنان يادآور شد.
باتوجه به فضاي نزول سوره آلعمران، ميتوان «بيان راهكارهاي ايجاد و تقويت انسجام دروني جامعه ديني و كسب آمادگي لازم براي مقابله با دشمنان نظامي و فرهنگي» را مقصود و غرض اصلي سوره دانست. اين مقصود را بسياري از مفسران برگزيدهاند و آن را با عبارتهاي مختلف، بيان كردهاند.(3)
پي نوشت ها:
1.مجمعالبيان في تفسيرالقرآن، ج2، ص693؛ منهجالصادقين في إلزام المخالفين، ج2، ص167؛ فتحالقدير، ج1، ص357؛ التفسيرالوسيط للقرآنالكريم، ج2، ص5.
2.علوم قرآني،آيتالله معرفت، ص79؛ الموسوعة القرآنية، خصائص السور، ج2، ص5؛أحسن الحديث، ج2، ص1؛ تفسير جامع، ج1، ص406؛ بيانالمعاني، ج5، ص316؛ التحرير والتنوير، ج3، ص5.
3. الميزان في تفسيرالقرآن، ج3، ص6؛ الموسوعة القرآنية، خصائص السور، ج2، ص23؛ مواهب الرحمان في تفسير القرآن، ج5، ص5؛ پرتوي از قرآن، ج5، ص6؛تفسير أحسن الحديث، ج2، ص3.