مراقبت و توجه به فرزندان، بدون دخالت در امور آنان

به محض اين كه كودكى متولد مى‏شود، نقش اصلى والدين نيز آغاز مى‏گردد. همان طور كه نيازهاى كودكان و مسئوليت‏هاى والدين در طول سالها تغييراتى پيدا مى‏كند، ارتباط بين فرزندان و والدين نيز دستخوش تحولاتى مى‏گردد. در شرايط طبيعى، ارتباط بين اين دو نسل، بيشتر در حول و حوش روابط عاطفى و احساسى است ولى در شرايط حاد و بحرانى، ارتباطات دگرگونه و مشكل مى‏شود.
يکشنبه، 15 فروردين 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مراقبت و توجه به فرزندان، بدون دخالت در امور آنان
مراقبت و توجه به فرزندان، بدون دخالت در امور آنان
مراقبت و توجه به فرزندان، بدون دخالت در امور آنان





به محض اين كه كودكى متولد مى‏شود، نقش اصلى والدين نيز آغاز مى‏گردد. همان طور كه نيازهاى كودكان و مسئوليت‏هاى والدين در طول سالها تغييراتى پيدا مى‏كند، ارتباط بين فرزندان و والدين نيز دستخوش تحولاتى مى‏گردد. در شرايط طبيعى، ارتباط بين اين دو نسل، بيشتر در حول و حوش روابط عاطفى و احساسى است ولى در شرايط حاد و بحرانى، ارتباطات دگرگونه و مشكل مى‏شود.
اين بخش، والدينى را كه فرزندان بالغ دارند و يا فرزندانى كه در آينده قرار است پدر يا مادر شوند مورد خطاب قرار مى‏دهد. هم اكنون در اين بخش از كتاب به نقطه‏اى رسيديم كه هر فردى در زندگى به آن خواهد رسيد. به اين معنى كه در اين مرحله از زندگى، حقيقتا والدين و فرزندان به جايى مى‏رسند كه از مسئوليت‏هاى يكسان برخوردارند و همچنين تأثير يكسانى به روى يكديگر خواهند گذاشت. اين بخش از كتاب، به مسائل هدايت، آموزش و كمك به والدين نمى‏پردازد، بلكه بيشتر در مورد پذيرش و حمايت دو جانبه صحبت به ميان مى‏آورد و در مورد موارد مشكل‏زا نيز مطالبى را مطرح مى‏كند. هنگامى كه آموزش كمك كردن و يا حتى حمايت در روابط بين والدين و فرزندان، معناى اصلى خود را از 25 به اين موضوع مى‏پردازد كه ارتباط واقعى والدين و فرزندان بايد به چه گونه‏اى باشد كه توجه پدر و مادر، امرى نابجا از جانب فرزندان تلقى نگردد و يا اين كه در چه مرحله‏اى اين توجهات از جانب والدين، ممكن است به نظر فرزندان مزاحمت و دخالت به حساب آيد.
يكى از لذت‏هاى والدين اين است كه بتوانند در زندگى كودكان خود نقش‏هايى را ايفا نمايند و بخشى از زندگى آنان را تشكيل دهند. ما به عنوان پدر و مادر، شاهد بزرگ شدن فرزندانمان هستيم، در كودكى پوشك آنها را عوض مى‏كنيم، وقتى خون دماغ مى‏شوند، بينى آنان را پاك مى‏كنيم، در شادى‏هاى آنها هنگام يادگيرى و كشف حقايق شريك مى‏شويم، به خاطر مشكلات و دردهاى آنان نگرانيم و موفقيت‏هاى آنها را جشن مى‏گيريم. ما در زندگى با آنها هستيم و مرتبا درگير مسائل مربوط به آنان مى‏گرديم. اين نقش‏ها، با بزرگ شدن فرزندان و تشكيل خانواده توسط آنان، تغييراتى عميق و اساسى مى‏كنند زيرا با رشد فرزندان و پذيرش مسئوليت‏ها، والدين احساس مى‏كنند كه نياز آنها به پدر و مادر كمتر مى‏شود.
گه‏گاهى مشاهده مى‏شود كه حتى از بلوغ فرزندان، اين وابستگى و زنجيره‏ى محكم گسسته نشده است. اين موضوع سبب ايجاد مشكلاتى براى هر دو آنان خواهد گرديد.در واقع در اين جاست كه موضوع مداخله‏ى والدين به ميان مى‏آيد و عواقب زيان‏آور خود را به همراه مى‏آورد. بعضى از والدين آرزو دارند كه در زندگى فرزندان خود تأثير بگذارند، زيرا جدا از فرزند خود نمى‏توانند زندگى كنند و مرتبا در تلاشند كه روى امور مربوط به فرزند كنترل داشته باشند.از طرف ديگر بعضى از فرزندان نيز هستند كه تمايلى براى جدايى از زنجيره‏ى وابستگى به والدين خود ندارند. آنها خود را كاملا وابسته به پدر و مادر مى‏دانند و پيرامون توانايى زندگى مجزا و مستقل از پدر و مادر، دچار شك و ترديدند و به طور كلى خود را باور ندارند. هيچ كدام از اين موقعيت‏ها رضايت بخش نيست و به جلسات درمانى و بحث و مناظره نيازمند است.
به هر جهت يكى از مهمترين وظايف والدين، كمك كردن به فرزندان و حامى آنان بودن است. گاهى اوقات نيازهاى كودكان بسيار روشن است و برقرارى ارتباط ميان والدين و فرزندان امرى ساده. بعضى مواقع فرزندان دچار مشكلاتى هستند كه از بيان آنها خوددارى مى‏كنند زيرا اين مشكلات شخصى است و از اظهار آن مسائل، دچار شرم و تقصير هستند، همچون روى آوردن به مواد مخدر. به هر حال والدين بايد همواره آگاه باشند و در مواقع ضرورى به فرزندان خود يارى رسانند، ولى نكته‏ى مهم اين جاست كه چطور به فرزندان كمك كنند كه مشكلات را از سر راه بردارند، بدون آن كه مداخله‏اى صورت گيرد؟ در اين ميان داشتن خود آگاهى و خلاقيت در والدين، امرى مهم است كه به آنان كمك مى‏كند تا بتوانند ارتباط سالم و منطقى با فرزندان خود برقرار كنند.

قوانين مبتنى بر منطق، جهت راهنمايى والدين

اصول و قوانين پايه‏اى و خاصى در رابطه با ايجاد ارتباط با فرزندان بالغ وجود دارد. احترام دو جانبه به همراه توجه و حساسيت داشتن به يكديگر، امرى بسيار ضرورى است. راستگويى و اعتماد، زمينه‏ساز ايجاد همكارى و صميميت است. همچنين در مواقعى كه مشكلى در زندگى وجود دارد، داشتن نگرش‏هاى درست و منطقى و جانبدارى از يكديگر مى‏تواند بسيار مثمرثمر باشد.
در اين قسمت، به 11 اصل مهم، پيرامون چگونگى ارتباط ميان فرزندان و والدين در دوران پس از بلوغ مى‏پردازيم. اين اصول از اهميت بسيارى برخوردار است ولى لازم به ذكر است كه نياز به تحقيق و مطالعه همچنان وجود دارد.

تصديق فرزندان و پى بردن به ارزش واقعى او

آيا شما حقيقتا تاكنون، فرزند خود را درك كرده‏ايد و به ارزش واقعى شخصيت او پى برده‏ايد؟ اگر اين چنين است مستقيما و با مهربانى و خلوص نيت، احساس خود را مطرح كنيد. بسيارى از والدين، از شخصيت واقعى خود احساس رضايت نمى‏كنند، آنها بايد به خاطر داشته باشند كه هرگز اين حس را به فرزندان خود منتقل نكنند زيرا والدين نيز همچون كودكان، نيازمند شنيدن مطالبى مبنى بر تصديق و قبول شخصيت، درك و سپاسگزارى از خود هستند.

توجه نسبت به فرزندان پايان ناپذير است ولى مسئوليت‏ها روزى به پايان مى‏رسد

بسيارى از والدين، حتى زمانى كه فرزندان دانشگاه خود را به پايان رسانده‏اند، در مورد او احساس مسئوليت مى‏كنند. نكته‏ى قابل توجه اين است كه ريسمان محكم، حقيقتا بايد گسسته شود، البته نه بدان معنى كه فرزند را از خود برانيم و توجهى به او نداشته باشيم، بلكه اجازه‏ى زندگى كردن به او بدهيم و بگذاريم كه خود در امور زندگى شخصى‏اش، تصميم گيرنده باشد. اين آزادى عمل در مورد موضوعاتى همچون انتخاب همسر آينده، محل زندگى، شغل و ساير مسائل بايد به او داده شود. زمانى كه فرزندان بتوانند مسئوليت واقعى زندگى را پذيرا باشند، در حقيقت به بلوغ واقعى دست يافته‏اند. در اين زمان اگر والدين در امور او مداخله نمايند و نظر واقعى فرزند را خواستار نباشند در واقع عملى جز دخالت و مزاحمت در زندگى او انجام نداده‏اند.

به خاطر خطاها و شكست‏هاى فرزندان، خود را مقصر قلمداد نكنيد

شما مى‏توانيد روى فرزندان خود تأثيرگذار باشيد، اما هرگز اجازه‏ى كنترل و اداره نمودن امور مربوط به او را، نه در كودكى و نه در بزرگسالى، نخواهيد داشت. فرزند شما از احساس و قدرت تفكر برخوردار است و در زندگى مى‏تواند پيرامون مسائل مربوط به خود تصميم بگيرد. به همين جهت اگر خطايى را مرتكب شود، مقصر خود اوست و در حقيقت چون شما وظيفه‏ى خود را به درستى انجام داده‏ايد و آزادى عمل را در اختيار او گذاشته‏ايد، گناهى متوجه شما نخواهد بود. مقصر واقعى خود اوست.

وسيله‏ى نظر سنجى باشيد نه بلندگوى دستى

وقتى فرزندان در برابر مشكلات به والدين پناه مى‏برند و نظرات آنان را پيرامون مسائل مربوط جويا مى‏گردند، پدر و مادر مى‏توانند وسيله‏ى محك و نظر سنجى مناسبى براى آنان باشند. ولى اين امكان نيز وجود دارد كه آنها همچون بلندگوى دستى عمل كنند و خواستار القاى نظرات و نگرش‏هاى خود در فرزندان گردند. پند و موعظه در مواقعى كه فرزندان جوان در امورشان به والدين رجوع مى‏كنند هرگز كارساز نيست. در اين گونه مواقع، پدر مادر بايد سعى كنند كه فرزندشان با گوش كردن به سخنان آنان و توجه به انديشه‏هاى پدر و مادر، جواب واقعى خود را بيابند و هرگز با پند و اندرز، سعى در القاى افكار خود ننمايند.

هر آنچه را كه داريد در طبق اخلاص بگذاريد

والدين بايد هر چه را كه تجربه كرده‏اند و يا نسبت به آن آگاهى دارند، در اختيار فرزندان قرار دهند. يكى از بهترين روش‏ها براى آموزش فرزندان اين است كه درباره‏ى درس‏هايى كه از زندگى گرفته‏ايم با آنان صحبت كنيم، زيرا اين مطالب مى‏تواند براى فرزندانمان ملموس و واقعى جلوه نمايد. به طور مثال اگر شما با رئيس خود مشكلى داشته‏ايد و يا در رشته‏ى دانشگاهى خود نمره‏ى قبولى را در گذشته كسب نكرده‏ايد، مى‏توانيد تجربيات خود را در اختيار فرزندتان قرار دهيد تا او بتواند بهتر با مشكلات دست و پنجه نرم كند. فرزند شما در اين زمان، فرد بالغى است كه شما را به صورت واقعى خودتان مشاهده مى‏كند، پس با او صادق باشيد، زيرا اين صداقت، سبب ايجاد اطمينان خواهد گرديد. يكى از فوايد بالا رفتن سن، كسب عقل و شعور بيشتر است و يكى از فايده‏هاى اين عقل و منطق اين است كه فرد، براى اعتماد، صداقت و راستگويى ارزش قائل است. با به كارگيرى اين اصول در زندگى و بيان آنها براى فرزندان بالغ، راه درست زندگى كردن را به آنان بياموزيد.

تفاوت‏ها را بپذيريد و براى آنها ارزش قائل شويد

فرزندان از لحاظ خونى و ژنتيكى با ما يكى هستند و از آموزش‏هاى ما بهره مى‏گيرند ولى بايد به خاطر داشت كه خود ما نيستند و تفاوت‏هاى محسوسى با والدين خود دارند. آنها، با باورها، سبك‏ها و سليقه‏هاى خود پرورش مى‏يابند. ممكن است ارزش‏ها و اهداف آنها، با آموزش‏هاى والدين همخوانى نداشته باشد و با نظرات و ايده‏هاى پدر و مادر هماهنگ نباشد. سؤالى كه در اين جا مطرح مى‏گردد اين است كه والدين، تا چه اندازه، توانايى پذيرش اين گونه اختلاف نظرها را دارا هستند؟ موردى كه پدران و مادران با آن روبرو هستند، در واقع پذيرش چهره‏ى واقعى فرزندشان است. تفاوت‏هاى موجود در باورها و ارزش‏ها، هرگز به معنى عدم وفادارى و احترام به والدين نيست. فرزندان بالغ مى‏دانند كه بايد براى والدين احترام قائل شوند، ولى آنها نيازمند استقلال و آزادى‏هاى اجتماعى نيز هستند. پس والدين بايد پذيراى تفاوت‏هاى رفتارى و ارزشى خود با فرزندان باشند زيرا اگر اين موضوع را تصديق ننمايند تنها سبب ايجاد فاصله بين خود و فرزندان گرديده‏اند.

زخم‏هاى كهنه را تازه نكنيد و نگرانى‏هاى گذشته را در قالب تازه‏اى تكرار ننماييد

افرادى كه در گذشته سير مى‏كنند، مرتبا مشكلات، شكست‏ها و نااميدى‏هاى زندگى را به ياد مى‏آورند و هرگز خاطرات و احساسات مفيد و مثبت را در نظر نمى‏گيرند. با اين عمل در واقع عصبانيت، تنفر و اغلب افسردگى را براى خود ايجاد مى‏كنند. كودكانى كه والدين خود را مسبب ناراحتى و شكست‏هاى زندگى مى‏دانند، احتمالا ارتباط خود را با والدين قطع مى‏كنند و از آنها فاصله مى‏گيرند ولى در واقع راه درست، بخشش و يا فراموش نمودن شكست‏هاى گذشته است. اگر فرزند شما، قدرت بخشيدن اشتباهات گذشته شما را ندارد، به او فرصت دهيد تا متوجه شود كه شما خواستار ارتباط مجدد به او هستيد. ممكن است اين موضوع به سادگى عملى نگردد ولى تا حدى راه گشاى حل مشكلات است.

اجازه ندهيد فرزندان در زندگى شما مداخله نمايند

اگر چه هميشه والدين به عنوان افرادى مداخله‏گر در زندگى فرزندان شهرت پيدا كرده‏اند، اما بايد به خاطر داشت كه عكس اين موضوع نيز وجود دارد، يعنى مشاهده مى‏شود كه فرزندان دخالت‏هاى نابجايى در امور والدين انجام مى‏دهند و اين موضوع احتمالا بيشتر در مواقعى بروز مى‏كند كه پدر و مادر از يكديگر جدا شده‏اند و يا يكى از آنها دار فانى را وداع گفته است. ولى به هر جهت پدران و مادران بايد حقوق واقعى خود را بشناسند و از آنها دفاع كنند و به گونه‏اى كه مى‏خواهند زندگى كنند.

در موقعيت‏هايى كه زندگى فرزند دچار خطر و تهديد مى‏گردد، مداخله نماييد

موقعيت‏هايى وجود دارد كه والدين و يا هر يك از اعضاى مسئول خانواده بايد تصميم گيرى جدى و عاقلانه‏اى را در امور زندگى اتخاذ كنند. اين شرايط خطرناك، زمانى است كه زندگى و يا امنيت كودك در معرض نابودى قرار دارد. از جمله اين موقعيت‏هاى مخاطره‏آميز مى‏توان به موارد زير اشاره داشت:
1- سوء استفاده از كودك 2- خطر خودكشى يا آدم كشى 3- افسردگى شديد و يا مشكلات روحى 4- استفاده از مواد مخدر.
دخالت والدين در امورى كه به آن اشاره داشتيم امرى ضرورى محسوب مى‏گردد. بهره‏كشى از كودكان و خشونت هرگز قابل تحمل نيست. همچنين فردى كه در معرض خودكشى يا قتل قرار دارد بايد به سرعت از لحاظ روان شناسى مورد معاينه قرار گيرد و پيگيرى‏هاى مستمرى براى درمان او صورت پذيرد.

به عنوان پدربزرگ و مادربزرگ به مقررات و قوانين اتخاذ شده توسط والدين احترام بگذاريد

پدرها و مادرها هميشه مقرراتى را در زندگى براى فرزندان وضع مى‏كنند و انتظارات خاصى از آنها دارند، اما پدربزرگ و مادربزرگ اين گونه عمل نمى‏كنند. خصوصا هنگامى كه نوه‏ها به ديدار جد خود مى‏روند آزادى بيشترى خواهند داشت. در اين زمان اگر پدربزرگ و يا مادربزرگ از نوه‏ى خود جانبدارى كند، اين عمل سبب كاهش اقتدار والدين در نظر كودك خواهد شد و زمينه‏ساز مشكلات آتى مى‏گردد. لوس كردن نوه‏ها تا حد كمى بى‏خطر است و حتى باعث خنده و خوشحالى نيز مى‏شود، اما بايد به انتظارات والدين نيز توجه گردد و با لوس كردن نوه‏ها، زمينه را براى شاكى شدن پدران و مادران فراهم ننمود.

مسئوليت‏ها را در زندگى تقسيم كنيد تا ارتباطات شما سازنده‏تر گردد

داشتن حقوق، موقعيت و آزادى‏هاى برابر در زندگى فرزندان و والدين، مسئوليت‏هاى يكسانى را نيز طلب مى‏كند. بدان معنى كه، با برابرى حقوق تمام اعضاى خانواده، مسئوليت‏هاى آنان نيز بايد با يكديگر همخوانى داشته باشد. ارتباط بين والدين و فرزندان با توجه به نظر پدر و مادر شكل مى‏پذيرد. در اين گونه ارتباطات، والدين بايد به مسائلى همچون حمايت از فرزندان بالغ و توجه به نيازهاى آنان، دقت عمل داشته و به خاطر داشته باشند كه اگر آنان با فرزندان صادق باشند ارتباط كودكان هم با آنها به همان صورت صادقانه خواهد بود و پايه‏هاى اساسى خانواده استوار خواهد ماند. به همين جهت والدين بايد در تقسيم مسئوليت‏ها، دقت كنند و به خاطر برقرارى ارتباطات درست با فرزندان، در زندگى به آنان مسئوليت داده و آنها را با خود برابر بدانند.




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط