مرحبا طاير فرخ پي فرخنده پيام
شاعر : حافظ
خير مقدم چه خبر دوست کجا راه کدام |
|
مرحبا طاير فرخ پي فرخنده پيام |
که از او خصم به دام آمد و معشوقه به کام |
|
يا رب اين قافله را لطف ازل بدرقه باد |
هر چه آغاز ندارد نپذيرد انجام |
|
ماجراي من و معشوق مرا پايان نيست |
سرو مينازد و خوش نيست خدا را بخرام |
|
گل ز حد برد تنعم نفسي رخ بنما |
برو اي شيخ که شد بر تن ما خرقه حرام |
|
زلف دلدار چو زنار هميفرمايد |
عاقبت دانه خال تو فکندش در دام |
|
مرغ روحم که هميزد ز سر سدره صفير |
من له يقتل داء دنف کيف ينام |
|
چشم بيمار مرا خواب نه درخور باشد |
ذاک دعواي و ها انت و تلک الايام |
|
تو ترحم نکني بر من مخلص گفتم |
جاي در گوشه محراب کنند اهل کلام |
|
حافظ ار ميل به ابروي تو دارد شايد |
|