آن چنان که درقرآن و روایات وبراهین عقلی و فلسفی تبیین شده است، عقلا تعدد خدا مانند جمع شدن دو طرف نقیضین است و این امری محال و ناشدنی می باشد. این محال بودن اثبات می کند که خداوند واحد و یکی است و در او تعدد وجود ندارد.
حال که تعقل وجود خداوند ملازم با وحدانیت خداوند می گردد به هیچ نحوه ی فرض تعدد در او راه ندارد.
پس نامتناهی یودن و کمال مطلق بودن خدا یعنی خدا دارای همه کمالات وجودی، واحد است آن هم به وحدت حقیقی نه عددی واز طرفی خدا محض و صرف وجود است و هیچ شریکی در او راه ندارد پس تعدد در او محال است
برای یگانگی خدا دلیل ها متعددی وجود دارد که به بعضی از این دلیل ها درمقاله اشاره می کنیم مطالبی با عنواینی وحدت، نظم، (هماهنگی عالم)؛ وحدت انبیا؛ نفی شبیه ومثل ونظیر؛ بینیازی خداوند و برهان بساطت وعدم محدودیت خداوند را در این مقاله اشاره خواهیم کرد.
توحید در لغت
توحید در لغت به معنای یکی دانستن و در اصطلاح اهل کلام، یگانه دانستن و یکتا شمردن حقتعالی است و در نقطه مقابل آن، شرک به خدا قرار دارد که قرآن مجید از آن به عنوان ظلم عظیم («وَ اِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللَّهِ اِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ» [۱]
چرا خدا یکی است؟
ادله یگانه بودن و وحدانیت خدا ( چرا خدا یکی است)فطرت انسان در ناملایمات گواهی بر یکی بودن خدا می دهد
فطرت و نهاد هر انسانی گواهی می دهد مشکلات و گرفتاری ها و ناملایمات در زمانی که کارد به استخوان ما می رسد، در شرایطی که تمام درهای عالم اسباب به روی ما بسته می شود .
آهنگ توحید را در ژرفای وجود خود میشنویم که ما را به سوی (مبدأ یگانه ای) فرا می خواند که قدرت او مافوق همه مشکلات و فراتر از تمامی عالم اسباب است.(1)
وحدت و هماهنگی هستی دلیل بر یکی بودن خداست
جهان هستی مجموعهای هماهنگ و واحدی به هم پیوسته است. این وحدت و هماهنگی از وحدت و یگانگی خالق خبر میدهد. به عبارت دیگر، اگر دو اراده بر عالم هستی حاکم بود.
اگر دو تدبیر در جهان خلقت جریان داشت حتماً ناموزونی و فساد در آن نمی بینیم دلیل بر وحدت خالق و مدیر و مدبّر عالم خلقت است.
قرآن میفرماید: در آفرینش خدای رحمان تضادّی و عیبی نمی بینی بار دیگر نگاه کن آیا هیچ شکاف و خللی مشاده میکنی.(2)
خدا هیچ فرزندی ندارد و هیچ خدایی با او نیست. اگر چنین می بود، هر خدایی با آفریدگان خود به یک سو می کشید و بر یکدیگر برتری می جستند.
برهان هدایت دلیل بر یکی بودن خداست
اگر خدایان متعددی وجود داشت باید هر کدام رسولانی داشته باشند و خود را به مخلوقات معرّفی کند و آنها را مشمول فیض تکوینی و تشریعی قرار دهد. پس اگر دیدیم همه رسولان الهی از خدای یگانه خبر می دهند روشن می شود که غیر از او معبودی وجود ندارد.
در قرآن به این مطلب اشارهای دارد که می فرماید:(3)ما پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم جز آن که به او وحی کردیم که جز من خدایی نیست. پس مرا بپرستید.
دلیل روایی (برهان وحدت انبیا) دلیل بر یکی بودن خداست
اگر ذات واجبالوجود بیش از یکی بود، هر آینه میبایست خدایان دیگر نیز به ارسال رسل بپردازند، تا مردم را هدایت کنند، ولی در هیچ جای عالم چنین اتفاقی نیفتاده است. (4)
همه پیامبران دعوت به سوی خداوند یکتا کرده اند.علی(ع) به فرزندش امام حسن(ع) میفرماید:بدان ای پسرم!
اگر پروردگارت شریک و همتایی داشت، رسولان او به سوی تو میآمدند و آثار ملک و قدرتش را میدیدی و افعال و صفاتش را میشناختی، اما او خداوندی است یکتا، همان گونه که خویش را چنین توصیف کرده است.(5)
پس این همه پیامبران دعوت به سوی خداوند یکتا کرده اند دلیل است بر این که خدا بیشتر نیست.(6).کمال مطلق و نامحدودیت خداوند دلیل بر یکی بودن خداست.
ذات خداوند، نامتناهی، کامل و مطلق است و هیچ گونه محدودیتی در آن تصور نمیشود، زیرا وجوب وجود اقتضا میکند که ذات الهی فاقد هیچ کمال نباشد،.
چرا که فقدان کمال مساوی با نقص و نیازمندی است و نیازمندی با واجب الوجود بودن سازگاری ندارد. حال اگر دو خدا (واجب الوجود) فرض شود، لازم است بین آن دو تمایز باشد،
زیرا به انتفای هر گونه تمایزی، فرض دو بودن منتفی خواهد شد، در این صورت با دو احتمال مواجهیم فرض هر دو احتمال این است که که هیچ یک از آنها خدا نباشد.
پس از آنجا خدا ازهر گونه ترکیبی منزّه است. بدین ترتیب فرض تعدد واجب الوجود و دو خدا در یک صورت به توحید میانجامد. یعنی ثابت می شود که وحدانیت خداوند یکی است.
نفی تعدد خدا( برهان تمانع ) دلیل بر یکی بودن خداست.هرگاه دو خداوند فرض شود، با سه احتمال رو به رو خواهیم بود:
۱ـ تنها یکی از آن دو میتواند از تحقق اراده دیگری جلوگیری کند، ولی دیگری قادر به چنین کاری نیست، در این صورت روشن است که خدای حقیقی همان اولی است و دومی به دلیل مغلوب بودن ارادهاش نمیتواند خدا باشد.
۲ـ هر دو میتوانند از تحقق ارادة دیگری جلوگیری کند.
۳ـ هیچ کدام نمیتوانند از تحقق ارادة دیگری جلوگیری کند.
دو احتمال اخیر نیز به نوعی با فرض اولیه ما، یعنی فرض وجود دو خدا سازگار نیست، زیرا احتمال دوم مستلزم مغلوب شدن ارادة خدایان مفروض و احتمال سوم مقتضی عجز و ناتوانی آنها از غلبه بر دیگری است .
و این دو معنا یعنی مغلوب شدن اراده و عجز از غلبه بر دیگری، با وجوب وجود منافات دارد. بنابر این احتمال دوم و سوم نیز نامعقولاند و چون احتمال دیگری در بین نیست ،فرض تعدد خدایان باطل میگردد.(7)
برهان یاد شده از این آیه گرفته شده :«لو کان فیهما آلهةٌ إلاّ الله لفسدتا؛(8) اگر در آسمان و زمین غیر از خدای یکتا خدایی بود ، جهان فاسد میشد».
برهان وحدت هماهنگى عالم، دلیل بر یکی بودن خداست.اگر دو تدبیر و اراده در عالم هستی حاکم باشد، فساد و بینظمی در عالم یافت میشود؛ پس نبودن فساد در عالم، دلیل بر وحدت ذات باریتعالی است.
شایان ذکر است، گر چه این برهان اولا و بالذات، وحدت خالق و مدبّر را ثابت میکند، ولی میتوان از آن به وحدت ذات نیز نایل آمد.
برهان نفى شبیه و مثل و نظیر، دلیل بر یکی بودن خداست
برهان نفی شبیه و مثل و نظیر: ذات خدا ذاتی است که از هر جهت نامتناهی و دارای تمام کمالات است. (9)او وجودی است که ازهر جهت که فرض کنیم نامحدود است. جایی نیست که نباشد، زمانی نیست که وجود نداشته باشد، کمالی نیست که دارا نباشد. (10)
او هیچ حد و مرزی ندارد و به فرموده قرآن کریم "ُوَ اللَّهُ فِی السَّماواتِ وَ فِی الْاَرْضِ"، (11) و " فَاَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ". (12) او در همه جا وجود داشته و محدود به حد و مرز خاصی نیست و از جمله، فوق زمان و مکان است. (13)
برهان بینیازی خداوند، دلیل بر یکی بودن خداست.در جای خود به اثبات رسیده است که هیچ نوع نیازمندی در وجود خداوند راه ندارد. بدیهی است که نفی نیازمندی به معنای نفی ترکیب از خداوند است.
زیرا موجود مرکب، به اجزای خود محتاج است، پس میتوان با نفی نیاز از خداوند، توحید ذاتی به معنای بساطت واجب تعالی را اثبات کرد. (آیاتی در قرآن کریم وجود دارد که بر بینیازی خداوند دلالت میکنند؛ مانند «وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمیدُ» [۱۴]
برهان بساطت وعدم محدودیت خداوند، دلیل بر یکی بودن خداست
برهان بساطت و عدم محدودیت خداوند: همانگونه که بیان گردید و در جای خود نیز براهین زیادی بر آن اقامه گشته است، حضرت حق وجود صرف است و وجود صرف به خاطر بیکرانگی وجودش، هیچگونه ماهیت و حَدّ وجودی برای آن مطرح نیست.
اگر شریکی برای واجب باشد هر کدام کمال مخصوص به خود را دارند و فاقد کمال مخصوص به دیگری هستند، پس هر کدام مرکب از وجدان و فقدان هستند که این قسم از ترکیب (ترکیب از وجدان و فقدان و به عبارت دیگر وجود و عدم)، بدترین قسم از ترکیب است. [۱۵]
بر این اساس ممکن الوجود به خاطر محدودیت وجودی یارای در کنار وجود حضرت حق قرار گرفتن را ندارد؛ چرا که بساطت و عدم محدودیت وجود باریتعالی او را از شریک منزّه ساخته است.
اینکه خداوند نمی تواند مرکب باشد، دلیل یکی بودن خداست.
بحث بسیط بودن خداوند که در بالا بیان گردید را با بیانی دیگری بیان می کنیم.
معنای واجب الوجود :واجب الوجود یعنی موجودی که در وجودش نیاز به هیچ موجودی دیگری ندارد ، یعنی همه کمالات را دارد و هیچ نقصی ندارد . زیرا اگر نقصی داشته باشد ، از آن نظر آسیب پذیر خواهد بود.
و وقتی آسیب پذیر شد دیگر وجودش واجب نخواهد بود بلکه موجود بودنش علاوه بر خودش بر امر دیگری نیز متوقف خواهد شد ( امری که نسبت به آن آسیب پذیر است ) فلذا واجب الوجود یعنی دارای همه کمالات و بی نیاز از همه چیز .
حال با توجه به تعریف فوق از واجب الوجود ، امکان دارد که چند واجب الوجود داشته باشیم ؟
خیر ، زیرا اگر چند واجب الوجود داشته باشیم و هر کدام بخواهد یکی از صفات خدا را داشته باشند مثلا یکی دارای علم باشد و دیگری دارای قدرت باشد . آنکه به تنهایی دارای علم است واجب الوجود نخواهد بود.
زیرا دارای قدرت نیست و از این نظر نقص دارد پس طبق تعریف نمی تواند ، واجب الوجود باشد . موجود دیگر هم که تنها دارای قدرت است نیز به همین صورت خواهد بود و واجب الوجود نخواهد بود.
نکته ی دیگر اینکه اصلا خدایی که از اجزای متعدد تشکیل شده باشد نمی تواند واجب الوجود باشد زیرا خدایی که مانند پازل از اقسام مختلف تشکیل شده است .
برای موجود شدنش نیاز به اجزای مختلف دارد یعنی وجودش نیازمند است به اجزا و وقتی نیازمند شد، دیگر واجب الوجود نخواهد بود . فلذا از نظر ما واجب الوجود تنها یکی است و نمی تواند چند تا باشد و علاوه بر یکی بودن دارای اجزا نیز نیست.
چند خدایی و نیز یک خدای دارای چند جزء محال است. مطلبی که در این بین حائز اهمیت است اینکه واجب الوجود موجودی است که از اساس نیاز ندارد یعنی دارای ذات کامل و بی نقص است نه اینکه نیاز داشته باشد ولی نیازش برطرف شده باشد.
فلذا به موجودی که از ازل نیازش برطرف شده باشد ، واجب الوجود گفته نمی شود .اساسا ملاک واجب الوجود بودن و ممکن الوجود بودن این است که دارای ذاتی نیازمند باشند یا نباشند .
نتیجه:
از مطالب و پاسخ های داده شده به: چرا خدا یکی است؟ چند مطلب کلی را تاکید می کنیم.
1- فرض دو خدا برای عالم شرعاٌ و عقلاٌ محال است بلکه خدای عالم خدای یکتا و بیهمتا است و شریک ندارد.
2.توحید که ازمهمترین اصول ادیان ابراهیمی است، به معنای یگانه دانستن و یکتا شمردن حقتعالی است که در نقطه مقابل آن، شرک به خدا قرار دارد.
3- مئسله یکی بدن خدا ( توحید) یکی از مهمترین اصول دین اسلام، به شمار میآید.
4- عقلا فرض تعدد و وجود دو خدا محال است و دیگر جایی برای طرح این مسأله که خدایان با هم تفاهم کنند باقی نمی ماند
5- واجب الوجود موجودی است که از اساس نیاز ندارد یعنی دارای ذات کامل و بی نقص است نه اینکه نیاز داشته باشد ولی نیازش برطرف شده باشد.
پی نوشت ها:
1. آیت الله مکارم شیرازی و جمعی از دانشمندان، پیام قرآن، ج 3، ص 156.
2. سوره ملک، آیه 3 و 4.
3. سوره انبیاء، آیه 25.
4.احقاف/سوره۴۶، آیه۴.
5. نهج البلاغه، نامه 31.
6. با اقتباس از پیام قرآن، ج 3، ص 155- 200.
7. ر،ک: آموزش کلام اسلامی، ج ۱، ص ۸۰، نشر طه، قم ۱۳۷۷ش.
8. انبیا (۲۱) آیه ۲۲.
9.مکارم شیرازی، ناصر، عقیده یک مسلمان، ص۳۸، مطبوعاتی هدف، چاپ اول.
10.مکارم شیرازی، ناصر، خدا را چگونه بشناسیم، ص۳۷.
۱1.انعام/سوره۶، آیه۳.
۱2.بقره/سوره۲، آیه۱۵۵.
۱3.مکارم شیرازی، ناصر، عقیده یک مسلمان، ص۴۳.
۱۴.فاطر/سوره۳۵، آیه۱۵.
۱۵.جوادی آملی، عبداللَّه، شرح حکمت متعالیه (اسفار اربعه)، ج۶، بخ ۱، ص۴۳۴ - ۴۳۳ - انتشارات الزهراء.
منابع:
http://www.porsemanequran.com/content
https://www.soalcity.ir/node/3408
https://btid.org/fa/news/123278
https://fa.wikifeqh.ir/