مقدمه:
روزه دار به دلیل صبر و مقاومت در برابر گرسنگی و تشنگی و امیال و غرائز می تواند ملکوت را مشاهده کند. توضیح آن که: بزرگترین مانع پیشرفت معنوی بشر اشتغال به خوردن و آشامیدن و لذائذ بدنی است.و بهترین عامل رشد روحی وی نزاهت و پرهیز از این امور است روزه انسان را از اشتغال به امور مادی باز می دارد و فراغت بیشتری برای او فراهم می کند تا در راز آفرینش خود بیندیشد.
و زادراهش را فراهم آورد، روزه بهترین راه برای رسیدن به باطن عالم و مشاهده ملکوت آن است.کم خوری و رعایت اعتدال از بهترین راه های طیّ مسیر کمال است .
چنان چه پرخوری از بزرگترین موانع کمال به شمار می آید. بر همین اساس برخی بزرگان فرمودند: در فضیلت روزه همین بس که انسان روزه دار شبیه فرشتگان می شود و غذای او چون فرشتگان تسبیح و تحمید حضرت حق تعالی است.
در این مطلب به بعضی از نکات قابل توجه از منظر آیت الله جوادی آملی در مورد ماه مبارک رمضان اشاره می کنیم.
یوم الجزائر رمضان چیست؟
این ماه شعبان را از دست نده، اگر از دست دادی وارد ماه مبارک رمضان شدی در ماه مبارک رمضان، رمضان خبری از جایزه نیست شب و روز این ماه مبارک باید تلاش و کوشش کنی تا شب عید رمضان که لیلۀ الجوائز است .یا روز عید فطر که یوم الجزائر است، آن وقت نتیجه کار شما را نظیر این امتحانات میان دوره ای به شما بدهند. کعبه نیازی به ابریشم ندارد:«یای بیتی جمال کعبه بس است» این یک دانه یاء برای ماه مبارک رمضان هم هست که شما می گویید«قد أقبل الیکم شهر اللّه».
این بیان نورانی حضرت این است که مردم!«إنّ أنفسکم مرهونة بأعمالکم ففکّوها باستغفارکم»[9] مردم!شما در بندید، بدهکارید، شما را به گرو گرفتند، بیایید ماه مبارک رمضان خودتان را آزاد کنید،
آن وقت یک انسان آزاد در کمال آسودگی از نامحرم می گذرد، از زیرمیزی و رومیزی می گذرد، نه بیراهه می رود، نه راه کسی را می بندد.اگر این راه برای ما در ماه مبارک رمضان باز است آن وقت چرا خودمان را ارزان بفروشیم.
وظیفه مشترک در ماه رمضان
ما یک وظیفه مشترک داریم که همه برای انجام این وظیفه مشترک باید آماده باشیم و آن[در رابطه با]فرا رسیدن ماه مبارک رمضان است.در این جهت هرکسی به اندازه هاضمه فکری خودش ضیافت الهی را درک می کند. اگر سفره ای پهن شد، مائده و مأدبه ای پهن شد و عدّه ای دعوت شدند، هرکسی به اندازه هاضمه خود از آن غذا استفاده می کند؛
کسی که ظرفیت بیشتری دارد بیشتر مصرف می کند، کسی که ظرفیت کمتری دارد کمتر، ماه مبارک رمضان ماه مهمانی خداست.
در نوبت های قبل شاید به عرضتان رسیده باشد که هرکسی سالی دارد، سال تحصیلی مشخص است از چه وقت شروع می شود و چه وقت ختم می شود. کشاورزان هم سالی دارند؛
پاییز [آغاز]سال کشاورزی و کشاورزان است؛ بهار اول فروردین[آغاز]سال طبیعی محسوب می شود که آن برای حیات گیاهی اثر دارد.
هرکسی سالی دارد؛ آن ها که اهل سیر و سلوک اند در صدد تهذیب نفس اند، آن ها هم سالی دارند. سال آن ها از ماه مبارک رمضان شروع می شود .
و ماه شعبان تمام می شود، این سالکان در ماه شعبان خیلی تلاش و کوشش می کنند که تمام آن مشکلاتشان را حل کنند که وقتی وارد ماه مبارک رمضان می شوند .
دیگر مشکل اخلاقی نداشته باشند اگر بزرگانی مثل حافظ و امثال حافظ از ماه شعبان خیلی با جلال و شکوه یاد می کنند سرّش همین است. او می گوید:
ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید
از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد[1]
رمضان و یوم الجزائر
ماه شعبان، ماه آخر سال است؛ جایزه ها را در آخر سال می دهند، کارنامه ها را در آخر سال می دهند، برنامه های سال را در آخر سال ارزیابی می کنند.این ماه شعبان را از دست نده، اگر از دست دادی وارد ماه مبارک رمضان شدی در ماه مبارک رمضان، رمضان خبری از جایزه نیست.شب و روز این ماه مبارک باید تلاش و کوشش کنی تا شب عید رمضان که لیلۀ الجوائز است یا روز عید فطر که یوم الجزائر است، آن وقت نتیجه کار شما را نظیر این امتحانات میان دوره ای به شما بدهند.
ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید
از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد
وقتی شب عید رمضان شد آن شب عید فطر لیلۀ الجوائز است. روز عید فطر یوم الجوائز است. آن وقت می گویند:
روز عید است و من امروز در آن تدبیرم
که دهم حاصل سی روزه و ساغر گیرم[2]
یک خطبه نورانی از وجود مبارک رسول گرامی به ما رسید، این خطبه هم از نظر محتوا خیلی بلند است هم از نظر سند؛
سندش بعد از بزرگان رجال می رسد به وجود مبارک امام هشتم، از امام هشتم تا پیامبر همه شان معصوم اند. در آخرین جمعه ماه شعبان وجود مبارک رسول گرامی فرمود:
تشبیه کعبه و رمضان
مردم!ماه خدا به طرف شما آمده به استقبال این ماه بروید «قد أقبل إلیکم شهر اللّه»[3] این ماه به نام خداست همان طوری که کعبه به نام خداست و آن سرزمین، سرزمین ضیافت است این ماه هم ماه خداست؛این زمان زمان ضیافت است؛ آن زمین، زمین ضیافت است. کسانی که توفیق حج یا عمره را دارند مهمانان خدای سبحان اند که در آنجا از حاجیان و معتمران به عنوان ضیوف الرحمان یاد می شود.
در ماه مبارک رمضان هم که به عنوان شهر ضیافت است از روزه دارها به عنوان ضیوف الرحمان یاد می شود.سنایی می گوید: کعبه احتیاجی به پرده های ابریشمی ندارد، کعبه را با این پرده ها زیور ندهید. کعبه نیازی به ابریشم ندارد، جمال کعبه به چیز دیگر است؛
«یای بیتی جمال کعبه بس است» کعبه یک یاء دارد که خدای سبحان به ابراهیم و اسماعیل(سلام اللّه علیهما) فرمود: «ان طهّرا بیتی»[4] خانه مرا پاک کنید. کعبه نیازی به ابریشم ندارد: «یای بیتی جمال کعبه بس است»
این یک دانه یاء برای ماه مبارک رمضان هم هست که شما می گویید«قد أقبل الیکم شهر اللّه». این دو، این یک یاء برای انسان هم هست که فرمود: «نفخت فیه من روحی».[5] اگر انسان حرمت این اضافه تشریفی را رعایت کند. قدر این یاء را بداند همتای کعبه می شود؛ همتای ماه مبارک رمضان آن وقت سنایی می گوید:
تو فرشته شوی ار جهد کنی از پی آنک
برگ توت است که گشتست به تدریج اطلس[6]
رمضان و کمال مطلق
حالا ما که وارد مهمانی خدای سبحان می شویم چه غذایی به ما عطا می کند که ما سیر بشویم؟مستحضرید که ما هیچ سیر نمی شویم؛ یعنی هیچ کسی در جهان سیر نخواهد شد.اگر کسی دنبال مال باشد هرچه فراهم کرد باز جهنّمی در درون اوست؛ هرگز سیر نمی شود؛ به هر مقامی برسد سیر نمی شود.
این حق با اوست برای اینکه انسان، خواهان کمال مطلق است اما آن کمال مطلق در غیر ذات اقدس الهی حاصل نیست.
انسان باید به جایی برسد که سیر بشود و آن لقای خداست. آن چون محبوب مطلق است، جمال محض است، کمال محض است، انسان وقتی به لقای او رسید آرام می شود.
از بهشت به عنوان دار القرار یاد می کنند. ما تا به لقای حق نرسیدیم، در راهیم؛ در مفرّیم نه در مقرّ. وجود مبارک حضرت مطالبی فرمود که به درد اوساط می خورد،.
به درد ضعاف می خورد، به درد خواص می خورد، به درد اخص می خورد، ما را به روزه گرفتن دعوت کرده است، .
به انفال دعوت کرده است، به خیرات دعوت کرده است. این ها حرف های متوسط است که حضرت در همین خطبه پایان ماه شعبان بیان کردند.
چرا بدهکاریم؟
بعد فرمود بسیاری از شماها بدهکارید. معنای دین این است که اگر کسی حق اللّه، حقّ الناس، این ها در ذمّه اوست این بدهکار است.بدهکاری مالی مثل خمس و زکات و این ها ساده است و خیلی سهل است اما حضرت فرمود شما بدهکارید. آنجا که فکر بد کردید، آنجا که خیال بد کردید، آنجا که نگاه بد کردید،
آنجا که حرف ناصواب گفتید یا شنیدید این مجاری ادراکی تان و تحریکی تان بدهکار است؛ یا حقّ اللّه دارید یا حقّ الناس یا هر دو. هر بدهکاری باید وثیقه بسپارد، گرو بسپارد؛ این هم دو مطلب.
ما که بدهکاریم، به خدا بدهکاریم، به دین بدهکاریم چه چیزی گرو بدهیم که از ما بپذیرند؟در مسائل مردمی اگر کسی به دیگری بدهکار بود خانه اش را، فرشش را، زمینش را گرو می سپارد؛
اما اگر کسی به خدا بدهکار بود چه چیزی را باید گرو بدهد؟خدا مال و منال که گرو نمی پذیرد خود انسان را گرو می گیرد .
انسان در گرو چیست؟
وقتی خود انسان گرو گرفته شد انسان می شود در رهن؛ رهن یعنی گرو. این دو بخش از قرآن کریم که گاهی(رهینۀ) گاهی(رهین) دارد ناظر به همین است .«کلّ امرئ بما کسب رهین»[7] (یک) «کلّ نفس بما کسبت رهینة»[8] (این دو) این«رهین»فعیل به معنی مفعول است، یعنی هر انسان گنهکاری مرهون است.
آن کالای رهنی را آن عین را می گویند عین مرهونه؛ وقتی انسان مرهون شد در گرو شد دیگر آزاد نیست. اینکه می بینید بعضی ها می گویند من هرچه می خواهم زبانم را کنترل کنم نمی توانم، یا چشمم را کنترل کنم نامحرم را نبینم نمی توانم، یا نمی توانم حرف هایم را کنترل کنم.
این بیچاره راست می گوید چون در گرو است، این معتاد بیش از دیگران کارتن خواب را، فلاکت و بدبختی را می بیند.
شما می خواهید با نصیحت، یک معتاد را هدایت کنید؟اینکه بیش از شما آشناست و دارد می بیند، این در بند است، اندیشه اش آزاد است، .
ولی انگیزه اش در رهن است، در بند است. آن کار اساسی را این بخش های اراده و نیّت و تصمیم و قصد و اخلاص انجام می دهند. بخش وسیع حیات ما به انگیزه وابسته است.
عزم یعنی عزم، جزم یعنی جزم، آنچه از حوزه و دانشگاه برمی آید تدریس جزم است، تصوّر است، تصدیق است، موضوع است، محمول است، مسئله است.
مبادی است، یعنی علم؛ این بخش ضعیفی از زندگی را تأمین می کند، بخش اساسی آن به عهده اراده است، اراده و اخلاص و نیّت این اگر به بند کشیده شد انسان در گرو است.
مرحوم صدوق(رضوان اللّه علیه) ابن بابویه در کتاب قیّم توحید نقل می کند که کسی از وجود مبارک امیر مؤمنان (سلام اللّه علیه) سؤال کرد من هرچه می خواهم نماز شب بخوانم نمی توانم، فرمود:
تو در بندی «قیّدتک ذنوبک». گناه تو را به بند کشیده، لذا نمی توانی[برای نماز شب]برخیزی. این بیان نورانی حضرت این است که مردم!«إنّ أنفسکم مرهونة بأعمالکم ففکّوها باستغفارکم»[9]
آزادی از بند در ماه رمضان
مردم!شما در بندید، بدهکارید، شما را به گرو گرفتند، بیایید ماه مبارک رمضان خودتان را آزاد کنید، آن وقت یک انسان آزاد در کمال آسودگی از نامحرم می گذرد، .از زیرمیزی و رومیزی می گذرد، نه بیراهه می رود، نه راه کسی را می بندد. نه دروغ می گوید، نه خلاف می گوید، هیچ جا آبروی نظام اسلامی و خون های پاک شهدا را نمی ریزد
، فرمود بیایید خودتان را آزاد کنید شما ببینید مشکلات این مملکت الآن چیست؟در بند بودن ماست؟فرمود بیایید خودتان را آزاد کنید، شما که می دانید رشوه حرام است، می دانید اختلاس حرام است؛ اینها را که می دانید، می دانید پایانش جهنم است؛
می دانید آبروریزی دارد، خب بیایید خودتان را آزاد کنید. تا انسان آزاد نشد همین است بالاخره دست و پا می زند کسی که در بند است فرمود بیایید فک رهن کنید، بیایید خودتان را آزاد کنید، آن گاه همین مکتب است که می گوید:
غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلّق پذیرد آزاد است[10]
این برای خواص، «ز هر چه رنگ تعیّن پذیرد». این برای اخص؛ «ز هرچه رنگ تعیّن پذیرد آزاد است». آن وقت انسان می شود آزاد. اگر این راه برای ما در ماه مبارک رمضان باز است آن وقت چرا خودمان را ارزان بفروشیم.
معنای مرگ چیست؟
بارها به عرض دوستان رسید این حرف، زیر این آسمان فقط برای انبیاست. شما ببینید در غیر سخنان انبیا احدی آمده این حرف را زده؟آن حرفی که انبیا آوردند این است مرگ پدیده ای است که بالاخره انسان با آن درگیر است، هیچ کسی نمی تواند بگوید مرگی در کار نیست ا.
ما همه حرف ها این است که ما در مصاف با مرگ که دست به گریبان می شویم، ما مرگ را می میرانیم یا او ما را می میراند. به استثنای اوحدی از اهل نظر خیال می کنند انسان می میرد.
اما حرفی که انبیا آوردند این است که انسان مرگ را می میراند. ماییم که بر او پیروز می شویم، او را چماله و مچاله می کنیم و دور می اندازیم و برای ابد زنده ایم.
تعبیر قرآن کریم این نیست «کلّ نفس یذوقها الموت» هر کسی را مرگ می چشد؛ تعبیر قرآن این است «کلّ نفس ذائقۀ الموت»[11] .
هرکسی مرگ را می چشد، خوب روشن است که هر ذائقی مذوق را هضم می کند، شما یک لیوان آب یا شربت نوشیدید، شما او را هضم می کنید نه او شما را.
اگر ما آن قدر قدرتمندیم که مرگ را می میرانیم و ابدی می شویم و مرغ باغ ملکوتیم، اگر ما این هستیم چرا قدر خود را ندانیم؟
اگر ما ابدی هستیم، برای ابد چه ذخیره ای فراهم کردیم؟ماه مبارک رمضان ماه این حرف هاست؛ اساس کار این است که ما فکّ رهن کنیم، به مقام آزادی برسیم بشویم موحّد، اگر موحّد شدیم فقط او را می پرستیم.
هرکسی به اندازه خود باید بکوشد که -ان شاء اللّه - از حریّت و آزادی که از بهترین نعمت های الهی است متنعّم شود!
کرامت طلبی در ماه مبارک رمضان
شما در این ماه، کرامت بخواهید؛ زیرا خداوند آبروی انسان کریم را نمی ریزد و همیشه آن را حفظ می کند؛ کرامت وصف خاصّ فرشتگان است. فرشتگان، بندگان مکرّمند[1]،شما هم دراین ماه مبارک کنار سفرهٴ کرامت دعوت شده اید؛ سعی کنید، کریم بشوید. کرامت، یعنی نزاهت از پستی و فرومایگی؛ همهٴ دستورات اسلام به انسان روح کرامت می بخشد چون از ناحیه خدای کریم آمده است.
اگر انسان بیش از مقداری که برای حفظ آبرو نیاز است عمر خود را صرف دنیا کند ضرر کرده و برای او وبال است.
اسلام از طرفی می گوید: دل به دنیا مبند و از طرفی دیگر می فرماید: کریمانه زندگی کن، برای کرامت جامعه اسلامی تولید داشته باش و برای سربلندی خود و جامعه اسلامی تلاش و کوشش کن، دیگران را نیز از دسترنج خود برخوردار ساز.
منتظران ماه رمضان
بعضیها میگویند چگونه ما ساعتها غذا نخوریم؟ آنها که «بدنی» فکر میکنند آنها را غصه میگیرد که من به هر حال آب میخواهم,نان میخواهم و همیشه ساعت را نگاه میکنند که چه وقت اذان میشود، اما آنهایی که الهی فکر میکنند اصلاً منتظرند. روزشمارند که ماه مبارک رمضان بیابد.
در بین حکمای بزرگ مثل مرحوم بوعلی و امثال آن که از بزرگان و مفاخر اسلامی هستند اینها آمدند به شما گفتند اگر کسی با یک غذای کمی دارد زندگی میکند شما این را باور کنید، برای اینکه اولا طب و دوما معارف برتر از طب این را تجویز میکند.
روزه دار کاری به بدن ندارد
مرحوم بوعلی مثالی ذکر میکند و میگوید «انسان روحی دارد و بدنی. نه بدن اصل است، نه همتای هماند، برای اینکه بدن را روح دارد اداره میکند. این بدن غذا میخواهد ولی در حال نشاط و اندوه, ما میآزماییم که این بدن چیزی نمیخواهد.
اگر کسی ـ انشاءالله ـ برای فرزندش جشنی در پیش داشته باشد این از صبح تا نیمه شب مرتب در حرکت است به استقبال و بدرقه مهمانها میپردازد، .
از صبح که شروع کرده چیزی نخورده تا نیمه شب و وقتی نیمه شب هم که شد به او شام تعارف میکنند میگوید من میل ندارم از بس خوشحال است،
در نشاط و خوشحالی روح به بدن توجه ندارد، به آن هدف والای خودش متوجه است، چون به بدن توجه ندارد، بنابراین غذا نمیخواهد و سالم هم هست؛
ولی میگوید میل به غذا ندارم ـ خدای ناکرده ـ در اندوه و غم اگر کسی عزیزی را از دست داد از صبح تا غروب مرتب حمل جنازه و تشییع کردن و دفن کردن و تلقین کردن و بدرقه کردن, نیمه شب کارش تمام میشود؛ اما هیچ اشتها به غذا ندارد, چرا؟ چون روحش جای دیگر است؛ بدن، اصل نیست.
فضیلت نماز روزه دار
شما میبینید دو برادر از یک خانواده یکی گرفتار شکم است و مرتب ساعت نگاه میکند و میگوید روز طولانی است؛ اما یکی دیگر که اهل معناست، اصلاً نمازش را هم اوّل وقت میخواند، .چون خیلی فضیلت دارد نماز مغرب و عشا را انسان به حالت روزه بخواند، قبل از افطار گرچه وقتی اوّلِ اذان شد شخص صائم نیست، .
دیگر روزه ندارد، ولی قبل از اینکه چیزی میل کند این نماز مغرب و عشا را بخواند نه تنها فضیلت اوّل وقت است، بلکه فضیلت صلات صائم را دارد، حواسمان جمع باشد. 14]،
روزه و رهایی از قفس
رسول خدا (ص) در آخرین جمعه ماه شعبان خطبهای ایراد فرمودند که: «یا ایها الناس إن انفسکم مرهونة بأعمالکم فقکوها باستغفارکم»- مردم! شما آزاد نیستید؛ در قفس هستید. و نمیدانید که در قفس هستید. گناهانتان شما را در قفس زندانی کرده است. در ماه مبارک رمضان، با استغفار، خود را آزاد کنید.»
-انسان گناهکار بدهکار است و بدهکار باید گرو بسپرد. اینجا خانه و زمین را به عنوان گرو قبول نمیکنند؛ بلکه جان را به گرو میگیرند.
آن که میگوید من هر چه بخواهم میکنم، هر جا بخواهم میروم و هر چه بخواهم میگویم، او اسیر است؛ آزاد نیست. گرفتار هوس و آز، برده است نه آزاد.
-هیچ ارزشی در اسلام به اندازه ارزش آزادی نیست. علی علیهالسلام میفرماید: «من ترک الشهوات کان حراً» - آزاد کسی است که شهوتهایش را ترک کند.
معصومین علیهمالسلام در بسیار از کلمات به ما آموختند که آزاد بشوید. آزاد شدن از دشمن بیرونی چندان مهم نیست، آزاد شدن از دشمن درونی مهم است.
آزادی و روزه داری
-راه تشخیص بنده مؤمن یا آزاد بودن این است که اگر به دلخواه خود عمل میکنیم، معلوم میشود در قفس آز و طمع زندانی هستیم؛ و اگر به خواسته خدای سبحان عمل کنیم، آزاد هستیم. انسان آزاد به غیر خدا نمیاندیشد.-از برجستهترین وظایف در ماه مبارک رمضان آزاد شدن و رهیدن است. انسان باید این قفسها و میلههای پولادین را که با دست خود ساخته بشکند.
چشم و گوش انسان آزاد
- انسان به طرزی زندگی کند که گرفتار چشم و گوش نباشد، این بهترین راه است که فَکّ رهن شده باشد، امام علی(ع) می فرماید: «فَکُفُّوهَا بِاسْتِغْفَارِکُمْ» و توبه هم به این است که بگویید خدایا من آمدم.-پیامبر اکرم (ص) فرمود: «قد أقبل إلیکم شهر الله» ماه مبارک رمضان دارد میآید او به شما رو کرده است این برای شما اقبالی است. این ماه، ماه خداست.
درست است که همه ماهها ماه خداست؛ همه زمینها زمین خداست اما میگویند سرزمین مکه سرزمین وحی است و حاجیان و معتمران وقتی وارد میشوند مهمانان الهیاند اینها جزء ضیوفالرحماناند .
این مربوط به زمینِ مهمانی است و ماه مبارک رمضان هم زمان مهمانی است و شما نیز مهمان خدای سبحان هستید «دُعیتم فیه إلی ضیافة الله».
-شما شنیدهاید که گاهی نسیم میوزد و همان طوری که شب و روز یکسان نیست، سحر نسیم خاصّی دارد روزگار هم اینچنین است.
- اگر انشاءالله توفیقی داده شد به استقبال این ماه مبارک رمضان برویم، سحرهای آن را دریابیم، روزههای روزهای آن را دریابیم.
حالا آن بحثهای کمک به نیازمندان، از لغزشهای دیگران گذشتن، صِله رَحِم داشتن، فضیلت افطار دادن، گرسنهها را سیر کردن و یا حقوق دیگران را به آنها تأدیه کردن، مطلبی دیگر است؛
لذا فرمود خدای سبحان اسمای حُسنای خود را روزی میکند چیزی را که خدا عطا میکند چیزی است که ماندنی باشد.
فضلیت روزه دار
-در فضیلت روزه همین بس که انسان شبیه فرشته میشود و فرشته کارش خوردن و نوشیدن و پاسخ به غرایز و امثال اینها نیست؛ .لذا انسان در ماه مبارک رمضان دعوت شد که فرشته بشود و فرشته شدن ممکن است یعنی خوردن و خوابیدن، مزاحم نیست که انسان فرشته بشود خب ما چرا فرشته نشویم؟! نوجوانهای ما و جوانهای ما از ماه رمضان بیشترین بهره را ببرند.
دو دستور ماه مبارک رمضان
1ـ عمومی: که انسان تمام ماه مبارک رمضان را به عنوان یک واحد بداند و برای آن نیّت کند؛ یعنی در شب اول ماه مبارک رمضان می توان قصد کند که تا آخر ماه روزه بگیرد.2ـ خصوصی: که هر روز هم دارای تکلیف مستقل و جدایی است. «وأیّامه أفضل الأیام ولیالیه أفضل اللّیالی» تمام روزهای ماه مبارک رمضان از تمام ایّام سال افضل است .
و تمام شبهای ماه مبارک رمضان، از تمام شبها و لیالی سال برتر است. «وساعاته أفضل الساعات» ساعات یعنی چند لحظه؛ لحظات آن بهترین لحظه هاست.
نکاتی در مورد شب قدر
-پیرامون شب قدر و سِرّ تبرّع و برجستگی آن و راز تعدّد و کثرت، و رمز تنوع و تحوّل آن و نکته خفا و ابهام، و معنای قَدر و ارزش آن و تأثیر ادراک شب قدر، و نیز برخی دیگر از شئون آن به طور اجمال نکاتی بازگو می شود.یکم: گرچه هر موجود طبیعی در مخزن غیب الهی دارای وجود عقلی است که از آن نشئه تجرّد معقول به مرحله تجسّم محسوس تنزّل می یابد: ﴿إنْ من شیء إلاّ عندنا خزائنه وما ننزّله إلاّ بقدرٍ معلوم﴾.
و شب قدر نیز از این اصل کلی مستثنی نیست، لذا می تواند دارای ارزش نَفْسی باشد، لیکن اَرْج ظاهری آن به حُرْمت مُتَزمِّن آن است که در این زمان خاص نزول یافت و آن قرآن کریم است، .
همان طور که ارزش مکان به متمکّن آن است؛ لذا خداوند سرّ سوگند به بَلَد مکه را، تمکن و استقرار رسول اکرمصلی الله علیه و آله و سلم که در آن متمکّن بود اعلام داشته و چنین فرموده است:
﴿لا ُقسم بهذا البلد٭ وأنت حلٌّ بهذا البلد﴾ بنابراین، یکی از اسرار براعت و برجستگی لیله قدر نزول قرآنِ ذوالقدر در آن خواهد بود.
دوم: چون راز براعت زمان همانا حُرمت مُتَزمّن است و تقدیر بر امور از طرف خداوند سبحان دارای حرمت ویژه است و تقدیر امور نیز دارای مراتب گوناگون است .
و هر مرحلهای از آن در زمان خاص ظهور می کند لذا تمام آن زمانهای مخصوص از برجستگی والا برخوردار می شوند .
و به عنوان نمونه می توان، نیمه ماه شعبان و نوزدهم و بیست ویکم و بیست وسوم ماه مبارک رمضان و نیز برخی دیگر از شبهای وتْر آن را یاد نمود که امور گیتی در این مراحل، جریان تَنْسِیق خود را بازمی یابند.
البته آن حرمت خاصی که برای شب قدر به پاس نزول قرآن است فقط در شبهای ماه مبارک رمضان خواهد بود.
سوم: برای اینکه تمام روزها و شبهای سال، فیض ظرفیّت چنین رخداد مبارک را ادراک کنند لذا تقدیر امور و نیز تنزل معانی قرآن و مفاهیم عالی آن برابر ماههای قمری توزیع شده است .
تا با تنوع و تحوّل همراه باشد و تمام شبهای سال از جهت گردش جام تقدیر و کأس تنزیل و مُناوَله آن بهره مند گردند و فیض سیّال الهی راکد نگردد، و اگر برابر سال شمسی تنظیم می شد، چنین اِداره کأسی و چنان مُناوَلهای در کار نبود.
چهارم: به منظور فحص بالغ و مراقبت مستمّر و اجتهاد مداوم در سنگر جهاد اکبر، لیله قدر مختفی و روز قدر مخفی شد؛
زیرا ماءالحیاة در هر کوی و برزنی ارزان عرضه نمی شود و تاریکی ظلمات از یک سو و جستجوی همراهی چون خضر(ع) از سوی دیگر و تحمل خطرهای گوناگون از سوی سوم مقداری از بهای چنین کالای سترگ است که تا تأدیه نشود دامن آن به کف نمی آید.
پنجم: معنای قدر و منزلت شب قدر که بیش از ارج هزار ماه است هرگز به معنای ارزش اعتباری در برخی از دانشهای باید و نباید اعتباری، نخواهد بود، بلکه به معنای ارج وجودی و شدّت درجه هستی است .
که ارزش دانشهای بود و نبود است نه باید و نباید. البته چنان ارج وجودی که در حکمت نظری مطرح است پشتوانه تدوین قوانین ارزشی باید و نباید فقهی خواهد بود لذا امتثال دستورهای دینی وسیله مناسبی برای تکامل وجودی روح است.
ششم: چون ارزش زمان به مُتَزمِّن است هر اندازه سالکِ واصل، شاهد معنای تقدیر الهی از یک سو و شاهد معارف قرآن کریم از سوی دیگر باشد به همان اندازه شرافت وجودی لیله قدر را تحصیل میکند،.
یعنی همان طور که درجات بهشتِ جاودان به عدد آیات قرآن کریم است، مراحل لیله قدر و درجات وجودی آن نیز در گرو ادراک صحیح حقیقت تقدیر امور الهی از یک سو و معرفت درست معالی و معانی قرآن کریم از سوی دیگر خواهد بود؛
حتی اگر شب قدر مصون از تعدّد عَرْضی و کثرت همتایی باشد؛ زیرا تعدّد مراتب طولی آن محفوظ است.
هفتم: محصول معرفت صحیح مُتَزمِّن و حاصل ادراک درست زمان سبب شدّت وجودی سالک عارف میگردد که با آن، طی زمان و زمین میسورش خواهد شد،.
نمونههای فراوانی در قرآن و سنّت معصومین(ع) و در تاریخ پیروان راستین قرآن و عترت مشهود است که جریانِ صحابی حضرت سلیمان در آوردن تخت ملکه سبأ از فاصله دور در کمتر از چشم گرداندن ﴿قال الّذی عنده علم منالکتاب أنا اتیک به قبل أن یرتدّ إلیک طرفک﴾ از این قبیل است.
لازم است توجه شود آنچه به عنوان نمونه یاد شد راجع به شدّت درجه وجودی شاگردان انبیا و امامان معصوم(ع) بوده وگرنه مقام وجودی آن ذوات نوری به مراتب بیش ازاینهاست.
شب، بُراقِ عروجِ سالکان است
-بخش مهمّی از فیوضات معنوی و الهی، طبق بیان قرآن کریم، در شب افاضه شده است. تنزّل قرآن در شب پربرکت و مبارک قدر است ﴿إنا أنزلناه فی لیلة القدر﴾إسراء و معراج انسان کامل نیز در شب است: ﴿سبحان الذی أسری بعبده لیلاً من المسجد الحرام إلی المسْجد الأقصی الذی بارکنا حوْله﴾
-اگرچه انسان در روز، هم در محضر خداست ولی فیض شب، بهره خاصّی است که نصیب انسان می شود. حضور و توجّه و تمرکز انسان در شب زیاد است و همین سبب قوّت و ازدیاد فیض می شود.
-نشئه زنده داری شب و مناجات و دعا و خضوع شب، نشئه خاصّی است که باخضوع و مناجات و ذکر روز فرق دارد ﴿إن ناشئه اللیل هی أشدّ وطأً وأقوم قیلاً﴾ وبه همین جهت است.
که خداوند به رسول خود فرمود: ﴿ومن اللیل فتهجد بهنافلةلَکَ عسی أنْ یبْعثک ربک مقاماً محموداً﴾ سحر خیز باش و شب راازدستمده؛
زیرا که نافله شب، خضوع و حضور شب، بعثت تازهای است برای تو و اگر می خواهی که به مقامی والا و محمود مبعوث شوی، شب را رها نکن.
-تلاوت قرآن و خضوع در حضور خداوند، و محاسبه اعمال گذشته و تصمیم قطعی برای آینده، در دل شب تار میسّرتر است .
و لذا مردان الهی حدّاکثر بهره را از شب میبرند، «عُمّار اللّیل ومَنار النّهار» ، «امّا اللیل فصافّون أقدامهم، تالین لأجزاء القرآن» ، «طوبی لنفسٍ... وهَجَرَتْ فی اللیل غُمْضَها» ،«إنّ داود(علیهالسلام) قام فی مثل هذه الساعة من اللیل... ».
مفهوم شهر الله
اینکه فرمود شهر الله به شما رو کرد مناسب است با این حدیثی که می گوید الصوم لی، اگر روزه برای خدا است پس این ماه، ماه خدا است و به همان نسبت تنها الصوم لی نخواهد بود، آن دعاهای سحر و سایر عبادت ها هم برای خدا است.اگر این ماه، ماه خدا است کل آنچه که در این ماه انجام می گیرد خواه به عنوان دعاهای شب و سحر خواه به عنوان دعاهای روز و روزۀ روز همه برای خدا است. این همه شما مهمان خدایید، مهمان باید کاری کند که صاحب خانه می کند.
اگر خدای سبحان می بخشد و نمی گیرد، انسان در این ماه خویی پیدا کند که ببخشد و نگیرد. اگر کسی تلاش و کوشش کرد که دیگران در کنار سفرۀ او به بهشت بروند، این فرد دست بخشنده دارد و اگر کسی تلاش کرد که به برکت دیگران به بهشت رود، این دست گیرنده دارد.
در این شب های ماه مبارک رمضان این روح بلند را به انسان می آموزانند. می گویند هرشب بگویید خدایا تو که دین خود را حفظ می کنی و ممکن نیست دست از دینت برداری خدایا این توفیق را بده که دین تو به دست من حفظ بشود.
صاحب خانه را در دعاهای این ماه به ما معرفی کرده اند و به بعد از معرفی اوصاف خدا به ما گفته اند شما مهمان چنین خدایی هستید.
دعاهای علی بن ابیطالب (ع) که تشانۀ روح بزرگوار آن حضرت است برای آن است که او مهمان این خانه را به خوبی شناخت و همان آثار و اوصاف خدایی را از خدا طلب می کند.
طرز دعا عظمت روح را نشان می دهد، حضرت در یکی از فرازهای دعا که در نهج البلاغه آمده به خداوند سبحان عرض می کند؛ خدایا همۀ این نعمت هایی که به ما دادی از ما می گیری ولی اولین نعمتی که از ما می گیری جانمان باشد.
اینطور نباشد که اعضا و جوارح را از ما بگیری که محتاج دیگران باشیم و بعدا جانمان را، اینگونه زندگی ذلیلانه است.
مشابه این روح بزرگ منشی در دعاهی دیگر آن حضرت هم وجود دارد و می فرماید: خدایا تمام روزی ها از دست تو و به دست تو است مرا بدون واسطۀ این و آن از روزی ات برخوردار کن.
اینچنین نباشد که از غیر چیزی به من برسد که من ناچار بشوم غیر را مدح کنم در حالی که روزی ها از تو است. این خوی بزرگ منشی را در دعاها به ما آموختند که سعی کنید اینچنین دعا کنید. هرگز از خدا مال زیاد نخواهید، بخواهید آبرویتان محفوظ باشد.
کسی که مهمان خدا شد اوصاف خدا را به عنوان آنچه در نزد خدا است از خدا مسئلت می کند. آن روح بی نیازی و بزرگواری را به عنوان مسئلت از مهمان دار انسان از خداوند سبحان بخواهد.
خدا اگر مهمان را پذیرایی می کند، پذیرایی ضیافت الله همان لقاءالله نتیجه می دهد. نفس های شما در این ماه حکم تسبیح دارد، خواب شما عبادت است و کارهای خیری که انجام می دهید خدا قبول می کند، این قبولی عمل مقدمه ای است برای اینکه خدا خود انسان را قبول کند.
لذا در قرآن کریم دو گونه تعبیر وجود دارد؛ یک تعبیر آن است که خدا عمل انسان را قبول می کند، تعبیر دیگر آن است که خدا یک عده ای را قبول می کند.
دعا در این ماه مستجاب است، وقتی دعا می کنیم بهتر است دعا در سطح بلند باشد و برای همه اینطور نباشد که تنها خودمان را دعا کنیم، اگر دعا مستجاب است دعاهای بلند و وسیع داشته باشیم.
آن دینی که می گوید سحر در نماز شب برای عدۀ زیادی دعا کن حداقل چهل نفر، همان دین می گوید روز به فکر حل کار چهل مؤمن هم باش.
این دین درس کرم به انسانها می آموزد که دیگران مهمان سفرۀ انسان باشند. ببنید امام سجاد در این دعای معروف ابوحمزه ثمالی به ما چه می آموزد.
اینچنین نباشد که انسان فقط به فکر خودش باشد. چون ماه مبارک رمضان از چنین عظمتی برخوردار است حضرت در ماه شعبان می فرماید :
که خود را آماده کنید و دعا کنید که ماه مبارک را با این برکت، مغفرت و رحمتی که می آید، ادراک کنید. فرمود از خدا با نیت های طاهر بخواهید که خداوند شما را موفق بدارد که از برکات ماه مبارک رمضان بهره مند شوید. [14]
پی نوشت ها:
1.دیوان حافظ، غزل 164.2. دیوان حافظ، اشعار منتسب، شماره 17.
3. الامالی(شیخ صدوق)، ص 93؛ عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 295.
4.سوره بقره، آیه 125.
5. سوره حجر، آیه 29؛ سوره ص، آیه 72.
6. دیوان سنایی، قصیده 90.
7. سوره طور، آیه 21.
8.سوره مدثر، آیه 38.
9. عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 296.
10.دیوان حافظ، غزل 37.
11. سوره آل عمران، آیه 185؛ سوره انبیاء، آیه 35؛ سوره عنکبوت، آیه 57.
12. ﴿...بلْ عبادٌ مکرمون ٭ لا یسْبقونه بالقوْل وهم بأمره یعملون﴾ سورهٴ انبیاء، آیات 26ـ 27.
13.آیتالله جوادی آملی - درس اخلاق
14.کتاب حکمت عبادات اثر آیت الله جوادی آملی
منابع:
https://www.mashreghnews.ir/news/328237https://hawzah.net/fa/Article/View/104454
https://www.isna.ir/news/1402122215657
https://fa.shafaqna.com/news/1363751
https://fa.shafaqna.com/news/745000
https://al-falah.ir/content/detail/861
https://javadi.esra.ir/fa/w
https://hajj.ir/fa/110657