فراتر از شایعه و ترس: درس قرآن برای تاب‌آوری در برابر واقعیت‌های تلخ جنگ

در این مقاله، به راهکارهای قرآنی برای تقویت تاب‌آوری در برابر واقعیت‌های تلخ جنگ و جنگ روانی دشمن می‌پردازیم تا ایمان در برابر زخم‌های موقتی شکست‌ناپذیر بماند.
پنجشنبه، 29 خرداد 1404
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: قربان منتظمی
موارد بیشتر برای شما
فراتر از شایعه و ترس: درس قرآن برای تاب‌آوری در برابر واقعیت‌های تلخ جنگ

 مقدمه:

در بحبوحه نبردها، آنگاه که غبار جنگ بر چهره شهرها می‌نشیند و صدای انفجارها آرامش را می‌رباید، زخم‌هایی بر تن و جان می‌نشیند که گاهی عمیق‌تر از زخم‌های فیزیکی‌اند.
 
این جراحات نه از شمشیر و گلوله، بلکه از شایعات، ترس و یأسی نشأت می‌گیرد که دشمن ماهرانه‌ در ذهن و قلب جامعه می‌کارد. صهیونیسم جهانی، علاوه بر تهاجم نظامی، جنگی روانی را به راه انداخته تا با هدف قرار دادن ایمان و روحیه، اراده ملت‌ها را درهم شکند.
 
اما آیا این زخم‌ها، هر چقدر هم که عمیق باشند، می‌توانند ایمان یک ملت را نابود کنند؟ آیا می‌توان در برابر این بمباران روانی پایداری کرد و تسلیم نشد؟
 
قرآن کریم، با آیات الهام‌بخش خود، نه تنها به این سوالات پاسخ می‌دهد، بلکه راهکارهایی عملی برای شکست‌ناپذیری در برابر این جنگ پنهان ارائه می‌کند.
 
 در این مقاله، با الهام از کلام وحی، به بررسی چگونگی تاب آوردن در برابر این زخم‌های موقتی و تقویت ایمانی خواهیم پرداخت که هیچ قدرتی قادر به شکست آن نیست.
 

فراتر از شایعه و ترس: درس قرآن برای تاب‌آوری در برابر واقعیت‌های تلخ جنگ​​​​​​​

از آرزوی شهادت تا رویارویی با واقعیت جنگ: محک ایمان در میدان نبرد

در میان آموزه‌های قرآنی برای مردمی که در نبرد با صهیونیسم جهانی هستند، آیه شریفه «وَ لَقَدْ کُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَیْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ» (1) هشداری عمیق و تکان‌دهنده است.
 
 این آیه به وضعیتی اشاره دارد که مسلمانان پیش از جنگ احد، آرزوی شهادت را در سر داشتند، اما وقتی با آن روبه‌رو شدند، از آن روی برگرداندند. این درس بزرگی است برای همه ما، به‌ویژه در شرایط جنگ و مقاومت.
 

چرا آرزوی شهادت با رویارویی جنگ، آزمون بزرگی است؟

این آیه به نفاق پنهان در درون برخی مؤمنان اشاره می‌کند. در حالی که پس از پیروزی و شهادت برخی در جنگ بدر، بسیاری آرزوی شهادت داشتند، اما در میدان عمل جنگ احد، همان‌ها پا به فرار گذاشتند. این نشان می‌دهد که:
 
فاصله بین شعار و عمل: آرزوی شهادت و سخن گفتن از فداکاری در شرایط آرام، آسان است. اما وقتی پای عمل به میان می‌آید، زمانی که خطر جان و مال به طور واقعی احساس می‌شود، آنجاست که ایمان واقعی محک می‌خورد. این آیه، نقابی را از چهره کسانی برمی‌دارد که در گفتار، مدعی ایمان و ایثارند، اما در عمل، از دشواری‌ها می‌گریزند.
 
جنگ، صحنه آزمون مردان: میدان جنگ، جایی است که شعارها رنگ می‌بازند و مردانگی و پایداری افراد به نمایش گذاشته می‌شود. «فَقَدْ رَأَیْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ» یعنی: "شما آن (مرگ و شهادت) را دیدید، در حالی که نگاه می‌کردید!"
 
 این جمله، سرزنش‌آمیز است و بیانگر مشاهده بی‌تفاوت یا ناخوشایند نسبت به واقعیتی است که زمانی آرزو می‌شد. این به معنای عدم آمادگی روحی برای رویارویی با سختی‌ها و فداکاری‌های لازم در میدان نبرد است.
 

پیام‌های آیه برای مردم درگیر جنگ با صهیونیسم جهانی:

این آیه درس‌های مهمی برای جوامعی دارد که درگیر نبرد با متجاوزان هستند:
 
1- به شعارها دل نبندید، عمل را معیار قرار دهید: «وَ لَقَدْ کُنْتُمْ... فَقَدْ رَأَیْتُمُوهُ...» این پیام می‌گوید که صرف داشتن آرزوهای بزرگ و شعارهای حماسی کافی نیست. در شرایط سخت جنگ، باید از فریب شعارهای پوچ پرهیز کرد و به جای آن، به عمل و آمادگی واقعی برای مقابله با دشمن پرداخت. اطمینان به هر شعار و شعاردهنده‌ای، می‌تواند خطرناک باشد.
 
2- میدان عمل، محک ایمان است: «رَأَیْتُمُوهُ... وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ» این آیه تأکید می‌کند که مردان واقعی در میدان عمل و در دل سختی‌های جنگ آزموده می‌شوند.
 
هویت و اصالت یک فرد یا یک ملت، نه در ادعاها، بلکه در پایداری و استقامت در برابر دشمن مشخص می‌شود. این آزمون، به مردم شما یادآوری می‌کند که ارزش واقعی هر ادعایی در شرایط بحرانی جنگ خود را نشان می‌دهد.
 
در نهایت، این آیه، دعوتی است به صداقت با خود و با خدا. آیا آرزوهای ما برای مقاومت و شهادت، در مواجهه با واقعیت‌های تلخ جنگ و تهاجم صهیونیستی نیز پابرجا می‌ماند؟
 
 این آیه به ما می‌آموزد که برای پیروزی در این نبرد سرنوشت‌ساز، باید خود را برای فداکاری‌های واقعی آماده کنیم و اجازه ندهیم بین آرزوهایمان و اعمالمان فاصله‌ای وجود داشته باشد.
 

وقتی ایمان در آتش جنگ می‌سوزد: خطر انحراف در میدان نبرد

در دل نبرد، آنجا که گلوله‌ها می‌بارند و بمب‌ها فرو می‌افتند، تنها جسم‌ها نیستند که زخمی می‌شوند؛ ایمان و عقیده مؤمنان نیز در معرض خطری پنهان و مهلک قرار دارد:
 

 خطر ارتداد و انحراف.

 قرآن کریم، درسوره آل عمران، هشداری تکان‌دهنده می‌دهد: "الَّذِینَ آمَنُوا... یَرُدُّوکُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ" (آنان که ایمان آوردند... شما را به گذشته‌تان بازگردانند)(2).
 
 این آیه، نه تنها یک یادآوری تاریخی از رویداد احد، بلکه یک زنگ خطر همیشگی برای هر جامعه‌ای است که درگیر نبرد با دشمنان است.
 

چرا در جنگ، ایمان در خطر است؟

جنگ، شرایطی بی‌سابقه از فشار، ترس، ناامیدی و وسوسه ایجاد می‌کند. در این گرداب، ایمان مؤمنان می‌تواند به طرق مختلفی مورد تهدید قرار گیرد:
 
ناامیدی و تردید: وقتی سختی‌ها به اوج می‌رسند، تلفات بالا می‌رود و پیروزی دور از دسترس به نظر می‌رسد، بذر ناامیدی در دل‌ها کاشته می‌شود. شیطان با وسوسه‌های خود، ایمان به نصرت الهی را به چالش می‌کشد و انسان را به سمت شک و تردید سوق می‌دهد. آیا خدا واقعاً ما را یاری می‌کند؟ آیا این راهی که می‌رویم، درست است؟
 
تسلیم شدن در برابر فشار: دشمن تنها با سلاح نمی‌جنگد؛ با جنگ روانی، شایعه‌پراکنی و تهدید نیز روحیه مردم را نشانه می‌گیرد. برخی ممکن است برای حفظ جان، مال یا امنیت ظاهری، از اصول خود دست بکشند و در برابر خواسته‌های دشمن کوتاه بیایند. این تسلیم، آغاز انحراف و بازگشت به "گذشته جاهلی" است.
 
پذیرش تفکر دشمن: در فضای آشفته جنگ، دشمن تلاش می‌کند تا تفکرات و ارزش‌های خود را به جامعه تحمیل کند. اگر هوشیاری نباشد، ممکن است برخی ناخودآگاه، الگوهای فکری دشمن را بپذیرند و از هویت ایمانی خود فاصله بگیرند. این انحراف فکری، زمینه را برای انحراف عملی فراهم می‌کند.
 
تفرقه و نفاق: دشمن همواره به دنبال ایجاد شکاف و تفرقه در صفوف مؤمنان است. اگر اتحاد از بین برود و جای آن را ظن، اتهام و جناح‌بندی بگیرد، جامعه از درون تضعیف شده و در برابر تهاجم آسیب‌پذیر می‌شود.
 
دنیاطلبی و فراموشی آخرت: در اوج درگیری‌ها، ممکن است برخی تنها به فکر منافع مادی و بقای دنیوی خود باشند و از اهداف متعالی جهاد و شهادت غافل شوند. این دنیاطلبی می‌تواند به خیانت و ارتداد از آرمان‌ها منجر شود.
 

چگونه در میدان نبرد، ایمان را حفظ کنیم؟

این آیه در واقع یک نقشه راه برای بقای ایمانی در دل طوفان‌هاست:
 بصیرت و شناخت عمیق دشمن: باید دشمن و نقشه‌هایش را خوب بشناسیم. بدانیم که او تنها به دنبال شکست نظامی نیست، بلکه می‌خواهد هویت، ایمان و ارزش‌های ما را نابود کند.
 
ستقامت و پایداری: همچون کوهی استوار در برابر ناملایمات بایستیم. تسلیم نشویم و به وعده‌های دروغین دشمن دل نبندیم.
 
 تقویت ایمان و توکل: یاد خدا، تلاوت قرآن، و توسل به او در هر لحظه، قلب‌ها را آرام و ایمان را مستحکم می‌کند. باور به نصرت الهی، کلید غلبه بر ترس و ناامیدی است.
 
حفظ اتحاد و همدلی: دشمن از تفرقه تغذیه می‌کند. با حفظ انسجام، همبستگی و دوری از هرگونه تفرقه، صفوف خود را مستحکم نگه داریم.
 
تجدید میثاق با آرمان‌ها: همواره اهداف متعالی مبارزه را به یاد آوریم و از غرق شدن در مسائل جزئی و مادی بپرهیزیم.
 
در شرایطی که کشور شما مورد تهاجم قرار گرفته، این آیه نه تنها یک هشدار است، بلکه ندای مقاومت و پایداری است. این پیام به شما می‌گوید: "هشیار باشید! دشمن تنها جان و سرزمین شما را نمی‌خواهد؛ ایمان و هویت شما را نیز نشانه گرفته است.
 
 پس با بصیرت، صبر و اتحاد از ایمان و آرمان‌های خود دفاع کنید تا مبادا در اوج نبرد، در دام انحراف افتاده و از مسیر حق بازگردید."
 

وقتی طوفان تبلیغات دشمن، ایمان را می‌لرزاند: دام "گرایش تدریجی" در جنگ روانی

در بحبوحه هر نبرد، چه نظامی و چه فرهنگی، تنها گلوله‌های فیزیکی نیستند که تهدید می‌کنند. دشمنان، به ویژه صهیونیسم جهانی که بر ابزارهای قدرتمند رسانه‌ای و روانی مسلط است، از سلاحی به مراتب موذیانه‌تر استفاده می‌کند:
 
 تبلیغات و وسوسه‌های فکری. قرآن کریم در آیه شریفه "إِنْ تُطِیعُوا الَّذِینَ کَفَرُوا" (3) هشدار می‌دهد: "اگر از آنان که کفر ورزیدند اطاعت کنید..."
 
این بخش از آیه، دقیقاً به همین دام پنهان اشاره دارد: خطر گرایش تدریجی و اطاعت ناخواسته از دشمن. این یک هشدار حیاتی است برای مردمی که کشورشان در حال تهاجم است؛ نه تنها در میدان جنگ، بلکه در میدان اذهان و قلب‌ها.
 

چرا "گرایش تدریجی" خطرناک‌ترین دام است؟

برخلاف حمله نظامی مستقیم که ماهیت دشمنی‌اش آشکار است، تبلیغات و وسوسه‌های دشمن با لطافت و ظرافت عمل می‌کنند. آن‌ها به دنبال تسلیم نظامی فوری نیستند، بلکه هدفشان تسلیم فکری و روانی است که به مراتب ماندگارتر و مخرب‌تر است. این فرآیند اغلب نامحسوس و تدریجی است:
 
شبهه‌افکنی و تضعیف باورها: دشمن با انتشار اطلاعات غلط، شایعات و شبهات دینی، سعی در تزلزل ایمان مردم دارد. این شبهات، به آرامی پایه‌های اعتقادی را سست کرده و راه را برای پذیرش افکار بیگانه باز می‌کنند.
 
عادی‌سازی ظلم و جنایت: از طریق بمباران رسانه‌ای و تحریف واقعیت‌ها، دشمن تلاش می‌کند تا جنایات خود را توجیه کند یا آنقدر آن‌ها را تکرار کند که حساسیت عمومی نسبت به آن‌ها از بین برود. در نتیجه، مردم ممکن است به تدریج نسبت به سرنوشت هموطنان و آرمان‌های خود بی‌تفاوت شوند.
 
جذابیت کاذب سبک زندگی دشمن: با نمایش زرق و برق و آزادی‌های کاذب، دشمن سعی می‌کند سبک زندگی و ارزش‌های خود را برتر و مطلوب‌تر نشان دهد. این می‌تواند منجر به حس حقارت و خودباختگی فرهنگی در میان مردم شود.
 
ایجاد یاس و ناامیدی: دشمن با اغراق در توانایی‌های خود و کوچک‌نمایی توانایی‌های مقاومت، سعی در ایجاد جو ناامیدی و بی‌فایدگی مبارزه دارد. این حس یأس، منجر به انفعال و دست کشیدن از مقاومت می‌شود.
 
وعده‌های دروغین و فریبنده: دشمن ممکن است با وعده‌های دروغین صلح، رفاه یا پایان دادن به جنگ، مردم را وسوسه کند تا از مقاومت دست بردارند. این وعده‌ها، پوششی برای اهداف استعماری و سلطه‌جویانه آن‌هاست.
 
آیه "إِنْ تُطِیعُوا الَّذِینَ کَفَرُوا" هشدار می‌دهد که حتی اندک تمایل یا اطاعت فکری و روانی از دشمن، می‌تواند پیامدهای فاجعه‌باری داشته باشد. این اطاعت، می‌تواند به تدریج منجر به از دست دادن هویت، آرمان‌ها و در نهایت سقوط یک ملت شود.
 

چگونه در برابر این دام پنهان مقاومت کنیم؟

برای جوامعی که در حال نبرد با صهیونیسم جهانی هستند، این آیه یک فراخوان به هوشیاری دائمی است:
1. تقویت "فیلتر" درونی: هر آنچه از سوی دشمن و رسانه‌های وابسته به او می‌رسد، باید با دید تردید و تحلیل عمیق بررسی شود. ایمان و آگاهی، فیلترهایی قوی برای تشخیص حقیقت از باطل هستند.
 
2. مرجعیت به منابع اصیل: به جای اعتماد به اخبار و تحلیل‌های دشمن، باید به منابع خبری معتبر و رسانه‌های جبهه مقاومت تکیه کرد.
 
3. پایداری بر ارزش‌ها: اصرار بر حفظ هویت دینی و فرهنگی، و عدم پذیرش ارزش‌های بیگانه، سد محکمی در برابر نفوذ فرهنگی دشمن است.
 
4. یادآوری مداوم هدف: هرگز نباید هدف اصلی مبارزه و ظلمی که بر شما وارد شده را فراموش کنید. این یادآوری، موتور محرکه مقاومت خواهد بود.
 
5. اتحاد و همدلی: تفرقه، بزرگترین ابزار دشمن است. با حفظ وحدت ملی و دینی، هرگونه تلاش دشمن برای ایجاد شکاف خنثی می‌شود.
 
این اصل قرآنی به ما یادآور می‌شود که مقاومت تنها در گرو تفنگ نیست؛ در گرو حفظ ایمان در برابر بمباران تبلیغات و وسوسه‌های دشمن نیز هست. هرگونه گرایش کوچک به افکار آنان، می‌تواند اولین قدم به سوی تباهی باشد.
 

خیانت به ایمان در دل جنگ: پرتگاه سقوط و خسران ابدی

درست پس از هشدار درباره خطر اطاعت تدریجی از دشمن، قرآن کریم با آیه‌ای کوبنده، عاقبت این انحراف را به تصویر می‌کشد: "عَلی أَعْقابِکُمْ... خاسِرِینَ" (4).
 
 این عبارت نه تنها یک توصیف، بلکه یک حکم قاطع است: بازگشت به گذشته کفرآمیز پس از چشیدن طعم ایمان، نتیجه‌ای جز خسران و زیانکاری ابدی ندارد.
 

چرا "کفر پس از ایمان" به معنای "ارتجاع و سقوط" در نبرد است؟

این بخش از آیه، عمق فاجعه‌ای را نشان می‌دهد که در انتظار کسانی است که پس از درک حقیقت و پذیرش ایمان، به دلیل فشارها، وسوسه‌ها یا دنیاطلبی، دوباره به تاریکی کفر و جهالت بازمی‌گردند.
 
 "علی اعقابکم" یعنی "به پاشنه‌هایتان بازگردید"، که نمادی از عقب‌گرد، ارتجاع و واژگونی است. این سقوط تنها به معنای از دست دادن ایمان درونی نیست، بلکه شامل ابعاد گسترده‌تری است:
 
سقوط فکری و معنوی: کسی که نور ایمان را تجربه کرده و سپس آن را رها می‌کند، در واقع از اوج بصیرت و آگاهی به حضیض گمراهی و جهالت سقوط کرده است. او دیگر قادر به دیدن حقایق نیست و فریب‌های دشمن را باور می‌کند.
 
سقوط اخلاقی و انسانی: ایمان، پایه و اساس ارزش‌های والای انسانی و اخلاقی است. با دست کشیدن از ایمان، فرد از تعهدات اخلاقی خود رها شده و ممکن است به سمت فساد و تباهی کشیده شود.
 
خسران مادی و معنوی: "خاسرین" به معنای زیانکاران است. این زیانکاری فقط در آخرت نیست؛ در دنیا نیز کسی که ایمان خود را می‌فروشد، همه چیزش را از دست می‌دهد: هویتش، کرامتش، و در نهایت آزادی و استقلال کشورش. او تبدیل به ابزاری در دست دشمن می‌شود.
 
از دست دادن فرصت نجات: کسی که پس از ایمان، به کفر بازگردد، فرصت طلایی هدایت و نجات را از دست داده است. او دریچه رحمت الهی را به روی خود می‌بندد.
 
پیامدهای اجتماعی و سیاسی: در سطح جامعه، ارتجاع افراد، روحیه مقاومت را تضعیف کرده و راه را برای نفوذ دشمن هموار می‌کند. هر ارتجاع، گامی به سوی شکست و تسلیم جمعی است.
 
این آیه، به ویژه برای مردمی که در برابر تهاجم صهیونیسم جهانی ایستاده‌اند، هشداری حیاتی است. دشمن نه تنها به دنبال نابودی فیزیکی شماست، بلکه می‌خواهد ایمان و اراده شما را نیز بشکند تا با دست خودتان، هویت و مقاومتتان را فدا کنید.
 
اگر در میانه نبرد، کسی به دلیل ناامیدی، ترس یا وعده‌های پوشالی دشمن، از مسیر ایمان و مقاومت عقب‌نشینی کند، در واقع در حال ارتجاع به سوی همان کفر و جاهلیتی است که پیش‌تر از آن رها شده بود. چنین فردی یا جامعه‌ای، در نهایت بازنده‌ای بزرگ خواهد بود.
 
این آیه به ما یادآوری می‌کند که ایمان یک موهبت بزرگ است، اما حفظ آن در میدان نبرد، نیازمند بصیرت، پوبه و استقامت بی‌وقفه است. هر لحظه غفلت، می‌تواند به سقوطی دردناک و جبران‌ناپذیر منجر شود.
 

فاجعه خسران در نبرد ایمان: بیش از شکست در میدان جنگ

آیه شریفه "فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِینَ" (5) که در پی هشدار به اطاعت از کافران و بازگشت به عقب می‌آید، در واقع به خسارت واقعی و نهایی اشاره دارد؛ خسارتی که بسیار فراتر از شکست‌های ظاهری در میدان نبرد است.
 
 این آیه، به مردمانی که در برابر تهاجم صهیونیسم جهانی ایستاده‌اند، یادآوری می‌کند که بزرگترین تهدید، نه نابودی فیزیکی، بلکه فروپاشی درونی و ایمانی است.
 

خسارت واقعی چیست؟

هدر رفتن سرمایه‌های ایمانی، فکری و روحی: ایمان، بصیرت و روحیه مقاومت، ارزشمندترین سرمایه‌های یک ملت مبارز هستند. اگر این سرمایه‌ها در اثر فریب دشمن، یاس و ناامیدی، یا دنیاطلبی از بین بروند، هیچ پیروزی مادی جبران‌کننده آن نخواهد بود. این خسران سرمایه وجودی است؛ از دست دادن انگیزه، هدف و معنای زندگی.
 
سقوط از بهشت ایمان به دوزخ کفر: این آسرار، نه تنها اشاره به از دست دادن بهشت اخروی دارد، بلکه به از دست دادن "بهشت" آرامش و سعادت دنیوی ناشی از ایمان نیز می‌پردازد. بازگشت به کفر، ورود به دوزخ فکری و روانی است؛ جایی که انسان در شک، ناامیدی و تباهی غوطه‌ور می‌شود و هویت اصیل خود را از دست می‌دهد.
 
شکست اعتقادی، بزرگترین خسارت در جنگ: قرآن تصریح می‌کند که شکست در میدان جنگ، با وجود تلخی و پیامدهای مادی‌اش، لزوماً به معنای خسران نهایی نیست.
 
شهادت، فداکاری و مقاومت می‌تواند حتی پس از یک شکست نظامی، پیروزی معنوی و بیداری ایجاد کند. اما شکست اعتقادی و ارتداد – یعنی دست کشیدن از اصول و باورها، تسلیم شدن در برابر ظلم، و پیروی از دشمن – فاجعه‌ای جبران‌ناپذیر است. این شکست درونی، به معنای از دست دادن دلیل مبارزه و نابودی روحیه مقاومت است. این بزرگترین پیروزی برای دشمن است که به جای نابودی فیزیکی، قلب و عقل یک ملت را تسخیر کند.
 
برای ملتی که در حال نبرد با صهیونیسم جهانی است، این آیه پیامی حیاتی دارد: مهمترین میدان جنگ، میدان ایمان و عقیده است. اجازه ندهید دشمن با وسوسه‌ها، تبلیغات و فشارهای روانی، سرمایه‌های ایمانی، فکری و روحی شما را از بین ببرد.
 
 حتی اگر در ظاهر با سختی‌ها و عقب‌نشینی‌هایی مواجه شدید، هرگز از ایمان و آرمان‌های خود دست نکشید؛ زیرا خسارت واقعی، نه در از دست دادن یک نبرد نظامی، بلکه در از دست دادن خود و هویت ایمانی‌تان نهفته است.
 
این آسرار، دعوت به بصیرت و پایداری درونی است، چرا که خسران واقعی، ارتدادی است که شما را از مسیر حق منحرف کرده و به تباهی ابدی می‌کشاند.
 

تنها تکیه‌گاه در نبرد: خداوند، مولا و بهترین یاور ما

در اوج نبردها، آنجا که دشمنان با قدرت و تبلیغات خود سعی در تضعیف روحیه و انحراف ایمان مؤمنان دارند، آیه «بَلِ اللّهُ مَوْلاکُمْ وَ هُوَ خَیْرُ النّاصِرِینَ» (6) مانند یک دژ مستحکم، قلوب مؤمنان را آرامش می‌بخشد.
 
 این آیه، بلافاصله پس از هشدار درباره اطاعت از کافران و خطر ارتداد می‌آید و به ما یادآوری می‌کند که تنها سرپرست و حامی واقعی ما، خداوند است.
 

چرا خداوند، تنها مولای ماست؟

این آیه، با یک "بل" (بلکه) تحکیم‌کننده، مسیر فکری مؤمنان را از تمایل به کافران به سوی خداوند منحرف می‌کند. این بدان معناست که هرگونه اطاعت از کفار، در حقیقت به معنای پذیرش ولایت و سرپرستی آنهاست، حتی اگر آشکارا به زبان نیاورده باشیم. این یک نقطه بسیار مهم در نبرد با صهیونیسم جهانی است:
 
ولایت، نه فقط اطاعت: مفهوم "مولا" فراتر از یک فرماندهی ساده است؛ به معنای سرپرستی، دوستی و تکیه‌گاه بودن است. وقتی قرآن می‌گوید «بلکه خداوند مولای شماست»، یعنی نه تنها نباید از کافران اطاعت کنید، بلکه نباید آن‌ها را به عنوان تکیه‌گاه، دوست یا امید خود بپذیرید.
 
هر نوع اطاعت یا گرایش به دشمن، در واقع به معنای دادن مقام مولا به آنهاست که این جایگاه تنها شایسته خداست.
 

پاسخ به وسوسه قدرت:

 یکی از انگیزه‌های اصلی گرایش به دشمن، توهم کسب عزت و قدرت از طریق همراهی با آنهاست. دشمن با نمایش قدرت نظامی و اقتصادی خود، سعی می‌کند مؤمنان را متقاعد کند که راه نجات در تبعیت از آنهاست.
 
 اما قرآن با قاطعیت این خیال باطل را رد می‌کند و می‌فرماید: «أَنَّ الْقُوَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً» (قدرت، همگی از آن خداست) و «إِنَّ الْعِزَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً» (عزت، همگی از آن خداست). این آیات به ما می‌آموزند که عزت و قدرت واقعی، نه در دل بستن به ظواهر دنیوی دشمن، بلکه در پیوند با قدرت لایزال الهی است.
 

ثمره ولایت الهی در نبرد

پذیرش خداوند به عنوان تنها مولا و یاور، در شرایط جنگ و تهاجم، پیامدهای حیاتی دارد:
تمرکز بر ولایت الهی: این آیه، پیامی روشن برای تمام مجاهدان و مقاومان دارد: ولایت و اطاعت، تنها در خداوند منحصر است. این یعنی هیچ قدرت دیگری، چه ظاهری و چه باطنی، نباید جایگاه سرپرستی و رهبری در دل و ذهن مؤمن را اشغال کند.
 
پیروزی با اتکا به خداوند: وقتی خداوند را مولای خود قرار می‌دهیم، او بهترین یاور ما خواهد بود. این بدان معنا نیست که سختی‌ها از بین می‌روند، اما اطمینان به یاری و نصرت الهی، قلب‌ها را آرام، قدم‌ها را استوار و اراده‌ها را فولادین می‌کند.
 
 در نبرد با صهیونیسم جهانی، که قدرتی ظاهری و حمایت‌های بین‌المللی دارد، تکیه بر خداوند به عنوان بهترین یاور، بزرگترین سرمایه برای مقاومت و رسیدن به پیروزی نهایی است.
 
این آیه، درسی جاودانه برای ملت شماست: در برابر هر فشار و وسوسه‌ای، تنها به خداوند تکیه کنید و بدانید که عزت و قدرت حقیقی، از آن اوست. او بهترین حامی و ناصر شما در این نبرد سخت خواهد بود.
 

جاودانگی راه، نه فرد: شکست ناپذیری ایمان در طوفان جنگ

در کوران نبرد، جایی که شایعات مانند تیغ، روح و روان را می‌برند، آیه شریفه «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلی عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللّهُ الشّاکِرِینَ». (7)
 
پیامی حیاتی برای هر ملتی دارد که در برابر تهاجم دشمن، به‌ویژه صهیونیسم جهانی، مقاومت می‌کند. این آیه، بلافاصله پس از شایعه شهادت پیامبر (ص) در جنگ احد نازل شد و به مسلمانان ضعیف‌الایمان که به فکر فرار یا تسلیم افتاده بودند، هشدار داد.
 

چالش "فقدان رهبر" در میدان جنگ

جنگ احد نشان داد که چگونه شایعه کشته شدن رهبر می‌تواند صفوف را از هم بپاشد و عده‌ای را به عقب‌نشینی و تسلیم سوق دهد. این یک تاکتیک کهنه اما موثر در جنگ‌های روانی است: تضعیف روحیه با هدف قرار دادن نمادها.
 
 دشمن صهیونیستی نیز همواره می‌کوشد با ترور، تخریب شخصیت، یا انتشار اخبار کذب درباره رهبران مقاومت، اراده مردم را در هم بشکند. اما آیه به وضوح می‌گوید:
 
پیامبران، ابزار رساندن پیام الهی‌اند، نه خودِ هدف: «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ». این حقیقت که پیش از محمد (ص) نیز پیامبرانی آمده و رفته‌اند، نشان می‌دهد که اصل، رسالت الهی است، نه شخص پیامبر. اگرچه وجود رهبر، مایه‌ی اتحاد و انگیزه است، اما نباید مبارزه را وابسته به بقای فیزیکی او دانست.
 
    امتحان "وابستگی به فرد" یا "وابستگی به راه": «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ». این پرسش، یک چالش عمیق است: آیا ایمان شما به حدی عمیق است که حتی با فقدان رهبر هم در مسیر حق بمانید، یا با هر سختی به گذشته جاهلی خود بازمی‌گردید؟ این آیه، معیار پایداری یک جامعه در جنگ را نشان می‌دهد: پایبندی به اصول و هدف، فراتر از اشخاص.
 
امام صادق (ع) نیز با تأکید بر تمایز "قتل" از "مرگ"، این حقیقت را بیان می‌کنند که هر شهیدی در آینده تاریخی، مجدداً زنده شده و سپس بار دیگر مرگ را تجربه خواهد کرد.
 
 این نکته بر اساس آیه «کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ» (هر کسی چشنده مرگ است) (8) استوار است و نشان می‌دهد که مرگ، سرنوشت محتوم همگان است، حتی برای شهدا (9).
 

پیام‌های آیه برای پایداری در جنگ با صهیونیسم:

این آیه درس‌های مهمی برای جوامعی دارد که درگیر نبرد با متجاوزان هستند:
•  وظیفه پیامبر، رسالت و ابلاغ پیام خداست. «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ» (10). هدف اصلی، دریافت و عمل به پیام الهی است، نه پرستش شخص پیامبر.
 
•  آیا با مرگ انبیای پیشین، پیروانشان از دین برگشتند؟! «قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ...» (۱1). این سوال تأکیدی است بر اینکه وفاداری به دین نباید وابسته به حیات فیزیکی یک پیامبر باشد.
 
•  جامعه اسلامی باید چنان تشکل و انسجامی داشته باشد که حتی مرگ رهبر به آن ضربه‌ای نزند. «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ» (۱۶). این آیه نشان می‌دهد که پایداری ساختار جامعه اسلامی باید فراتر از افراد باشد.
 
•  پیامبر اسلام (ص) نیز تابع سنت‌های الهی و قوانین طبیعی همچون مرگ و حیات است. «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ» (۱2). مرگ و شهادت، بخشی از سنت الهی است و هیچ استثنایی برای پیامبران وجود ندارد.
 
•  انتشار شایعه، از حربه‌های دشمن در جنگ است. (با توجه به شأن نزول آیه) دشمنان در جنگ‌های روانی، با ایجاد شایعاتی مانند "ماتَ أَوْ قُتِلَ" (۱3)، سعی در تضعیف روحیه و ایجاد تفرقه دارند.
 
•  عمر پیامبر محدود است، نه راه او. «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ» (۱4). این نکته تاکید می‌کند که راه و هدف الهی، جاودانه و فراتر از حیات فیزیکی افراد است.
 
•  فردپرستی ممنوع است. وقتی راه خدا روشن شد، آمد و شد افراد نباید در پیمودن خط الهی ضربه وارد کند. «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ» (15). ایمان باید به خود راه و هدف باشد، نه به اشخاص.
 
•  ایمان خود را چنان ثابت و استوار سازید که حوادث تاریخ آن را نلرزاند. «أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ» (16). پایداری در ایمان، مانع از تزلزل در برابر بحران‌ها و شایعات می‌شود.
 
•  دست برداشتن از خط انبیا، سقوط و عقب‌گرد است. «انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ» (17). هرگونه انحراف از مسیر حق و مقاومت، به معنای بازگشت به جاهلیت و از دست دادن دستاوردهای معنوی و عملی است.
 
•  کفر مردم، ضرری برای خداوند ندارد. «فَلَنْ یَضُرَّ اللّهَ» (18). قدرت الهی بی‌نهایت است و ایمان یا کفر بندگان، تاثیری در عظمت او ندارد.
 
•  مقاومت در راه حق، بهترین نوع شکر عملی است که پاداشش با خداست. «سَیَجْزِی اللّهُ الشّاکِرِینَ» (19). کسانی که در برابر سختی‌ها پایداری می‌کنند و به وظایف الهی‌شان عمل می‌کنند، در واقع شکرگزار واقعی‌اند و پاداش عظیم از سوی خداوند دریافت خواهند کرد.
 

وقتی آرزوی شهادت در آتش جنگ محک می‌خورد: ایمان در میدان نبرد

در میان آموزه‌های قرآنی، آیه «وَ لَقَدْ کُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَیْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ» (20) هشداری عمیق و تکان‌دهنده است.
 
 این آیه به وضعیتی اشاره دارد که مسلمانان پیش از جنگ احد، آرزوی شهادت داشتند، اما وقتی با آن روبه‌رو شدند، از آن روی برگرداندند. این درس بزرگی است برای هر جامعه‌ای، به‌ویژه آنهایی که در شرایط جنگ و مقاومت با دشمنی مانند صهیونیسم جهانی مواجه‌اند.
 

آرزوی شهادت در برابر واقعیت جنگ: آزمونی بزرگ

این آیه به نفاق پنهان در درون برخی مؤمنان اشاره می‌کند. پس از پیروزی و شهادت در جنگ بدر، بسیاری آرزوی شهادت داشتند، اما در میدان عمل جنگ احد، همان‌ها پا به فرار گذاشتند. این نشان می‌دهد:
 
فاصله بین شعار و عمل: آرزوی شهادت و سخن گفتن از فداکاری در شرایط آرام، آسان است. اما وقتی پای عمل به میان می‌آید، زمانی که خطر واقعی جان و مال احساس می‌شود، آنجاست که ایمان واقعی محک می‌خورد.
 
 این آیه، نقابی را از چهره کسانی برمی‌دارد که در گفتار، مدعی ایمان و ایثارند، اما در عمل، از دشواری‌ها می‌گریزند.
 
جنگ، صحنه آزمون مردان: میدان جنگ، جایی است که شعارها رنگ می‌بازند و پایداری افراد به نمایش گذاشته می‌شود. «فَقَدْ رَأَیْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ» (21) یعنی: "شما آن (مرگ و شهادت) را دیدید، در حالی که نگاه می‌کردید!"
 
 این جمله، سرزنش‌آمیز است و بیانگر مشاهده بی‌تفاوت یا ناخوشایند نسبت به واقعیتی است که زمانی آرزو می‌شد. این به معنای عدم آمادگی روحی برای رویارویی با سختی‌ها و فداکاری‌های لازم در میدان نبرد است.
 

درس‌های آیه برای ملت‌های درگیر جنگ

این آیه پیام‌های مهمی برای جوامعی دارد که درگیر نبرد با متجاوزان هستند:
1- به تخیلات و آرزوها دل نبندیم؛ به عمل تکیه کنیم. «وَ لَقَدْ کُنْتُمْ... فَقَدْ رَأَیْتُمُوهُ...» (22) این پیام می‌گوید که صرف داشتن آرزوهای بزرگ و شعارهای حماسی کافی نیست.
 
در شرایط سخت جنگ، باید از فریب شعارهای پوچ پرهیز کرد و به جای آن، به عمل و آمادگی واقعی برای مقابله با دشمن پرداخت. اطمینان به هر شعار و شعاردهنده‌ای، می‌تواند خطرناک باشد.
 
2- میدان عمل، محک واقعی مردان است. «رَأَیْتُمُوهُ... وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ» (23) این آیه تأکید می‌کند که مردان واقعی در میدان عمل و در دل سختی‌های جنگ آزموده می‌شوند.
 
 هویت و اصالت یک فرد یا یک ملت، نه در ادعاها، بلکه در پایداری و استقامت در برابر دشمن مشخص می‌شود. این آزمون، به مردم یادآوری می‌کند که ارزش واقعی هر ادعایی در شرایط بحرانی جنگ خود را نشان می‌دهد.
 
در نهایت، این آیه دعوتی است به صداقت با خود و با خدا. آیا آرزوهای ما برای مقاومت و شهادت، در مواجهه با واقعیت‌های تلخ جنگ و تهاجم صهیونیستی نیز پابرجا می‌ماند؟
 
 این آیه به ما می‌آموزد که برای پیروزی در این نبرد سرنوشت‌ساز، باید خود را برای فداکاری‌های واقعی آماده کنیم و اجازه ندهیم بین آرزوهایمان و اعمالمان فاصله‌ای وجود داشته باشد.
 

تاب‌آوری در دل نبرد: وعده‌های الهی برای عبور از طوفان جنگ

در کوران نبرد، زمانی که جراحات جسمی و روحی بر جان ملت سنگینی می‌کند، آیه شریفه «إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْکَ الْأَیّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ وَ اللّهُ لا یُحِبُّ الظّالِمِینَ» (24)
 
 همچون نسیمی روح‌بخش، دل‌های خسته را التیام می‌بخشد. این آیه، بلافاصله پس از اتفاقات تلخ جنگ احد و جراحات وارده به مسلمانان نازل شد و به آن‌ها دلگرمی داد.
 
 این پیام قرآنی، برای ملتی که در حال نبرد با ظلم صهیونیسم جهانی است، اهمیت حیاتی دارد و درس‌های عمیقی برای تاب‌آوری و پیروزی نهایی ارائه می‌دهد.
 

۱. تسکین زخم‌ها: دشمن نیز آسیب‌پذیر است

نخستین نکته‌ای که این آیه مطرح می‌کند، یک واقعیت ساده اما دلگرم‌کننده است: «إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ» (اگر به شما جراحتی می‌رسد، پس قطعاً به گروه کفار نیز زخمی همانند آن رسیده است) (25).
 
- همدردی الهی و توازن نبرد: این بخش از آیه، ضمن دلداری به مسلمانان، به آن‌ها یادآوری می‌کند که رنجی که می‌برند، منحصر به فرد نیست.
 
 اگر مؤمنان در جنگ احد آسیب دیدند، کفار نیز پیش‌تر در جنگ بدر ضربه خورده بودند. این یک درس مهم در روانشناسی جنگ است: دانستن اینکه دشمن نیز آسیب‌پذیر است و رنج می‌کشد، می‌تواند روحیه رزمندگان را تقویت کند.
 
 در نبرد کنونی با صهیونیسم جهانی، که خود را شکست‌ناپذیر می‌پندارد، یادآوری این حقیقت که آن‌ها نیز آسیب‌پذیرند و زخم برمی‌دارند، عامل مهمی برای پایداری است.
 
- پرهیز از ناامیدی: آیه می‌خواهد مانع از این شود که جراحات و سختی‌ها، بذر ناامیدی را در دل مؤمنان بکارد. مسلمانان نباید در صبر و بردباری از کفار کمتر باشند (26). وقتی می‌دانید دشمن نیز زخم خورده است، توان تحمل سختی‌ها افزایش می‌یابد.
 

۲. چرخش ایام: قانون حاکم بر میدان‌های نبرد

بخش بعدی آیه به یک قانون کلی در تاریخ اشاره دارد: «وَ تِلْکَ الْأَیّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النّاسِ» (و ما روزهای شکست و پیروزی را در میان مردم تقسیم می‌کنیم) (27).
 
نهادینه شدن تغییر: این جمله، وعده می‌دهد که هیچ وضعیتی دائمی نیست. روزهای پیروزی و شکست، سختی و آسایش، همیشه در حال چرخش‌اند.
 
 این قانون الهی است که حکومت و قدرت میان مردم دست به دست می‌شود. برای ملتی که تحت فشار و ظلم است، این پیام امیدبخش است که روزهای تلخ سپری می‌شود (28). این به معنای عدم دلسردی از شکست‌های موقت و عدم غرور از پیروزی‌های زودگذر است.
 
نقش اراده الهی: جمله «نُداوِلُها» که به معنای "ما دست به دست می‌کنیم" است، نشان می‌دهد که این جابجایی قدرت و ایام، تصادفی نیست، بلکه به اراده و تدبیر خداوند صورت می‌گیرد (29). این به مؤمنان اطمینان می‌دهد که خداوند، اداره‌کننده امور است و در نهایت، حق پیروز خواهد شد.
 

۳. آزمون الهی: جدایی صفوف در بحبوحه جنگ

آیه هدف والاتری را برای این چرخش ایام بیان می‌کند: «وَ لِیَعْلَمَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ» (تا خداوند کسانی را که ایمان آورده‌اند، معلوم کند و از شما گواهانی بگیرد) (30).
 
جنگ، صحنه غربالگری: این بخش از آیه نشان می‌دهد که حوادث سخت، به‌ویژه جنگ‌ها، صحنه‌ای برای امتحان الهی هستند (31). در فراز و نشیب‌های زندگی، و به خصوص در دل نبرد، اهل ایمان واقعی از مدعیان ایمان بازشناخته می‌شوند (32). این همان جایی است که ایمان قلبی، در عمل خود را نشان می‌دهد و انسان‌های مخلص از کسانی که تنها به ظاهر ایمان دارند، جدا می‌شوند.
 
شهیدان، گواهان تاریخ: کلمه «شهداء» در این آیه، معنای عمیقی دارد. گرچه در لغت به معنای گواه است، اما در اینجا (با توجه به شأن نزول و مسأله جنگ)، می‌تواند به معنای "کشته‌شدگان در راه خدا" نیز باشد (32).
 
خداوند از میان مؤمنان، کسانی را برمی‌گزیند که با خون خود گواه حقانیت راه باشند (33). این شهدا، نه تنها بر اعمال خود و دیگران گواهی می‌دهند، بلکه در تاریخ به عنوان الگوهایی از فداکاری و ایثار برای نسل‌های بعدی مطرح می‌شوند. آن‌ها با شهادت خود، پیامی جاودانه از حقانیت و پایداری را به آیندگان منتقل می‌کنند.
 

۴. عدالت الهی: پایان پیروزی‌های ظاهری ستمگران

آخرین بخش آیه، مژده‌ای است برای مؤمنان و هشداری برای ستمگران: «وَ اللّهُ لا یُحِبُّ الظّالِمِینَ» (و خداوند ستمگران را دوست نمی‌دارد) (34).
 
پیروزی ظاهری، نشانه‌ی محبت نیست: این عبارت، یک اصل اساسی در عدالت الهی را بیان می‌کند. حتی اگر ستمگران (مانند رژیم صهیونیستی) در برهه‌ای از زمان به پیروزی‌های موقت یا ظاهری دست یابند، این به معنای تأیید یا محبت خداوند به آن‌ها نیست (35).
 
 خداوند هرگز ستمگران را دوست ندارد و پیروزی آن‌ها پایدار نخواهد بود. این امیدبخش‌ترین پیام برای ملتی است که تحت ظلم قرار دارد.
 
نتیجه نهایی با مظلوم است: این جمله به مؤمنان اطمینان می‌دهد که سرنوشت نهایی، به نفع عدالت و حق است. دشمن ممکن است ظاهراً قوی باشد، اما بنیاد ظلم سست است و وعده الهی بر عدم محبت به ظالمان، نویدبخش نابودی نهایی آن‌هاست.
 
همانطور که امام صادق (ع) فرمودند: "از روزی که خداوند آدم را آفرید، قدرت و حکومت خدایی و شیطانی در تعارض با یکدیگر بوده اند، امّا دولت کامل الهی با ظهور حضرت قائم (عج) تحقق می‌یابد" (36). این سخن، به اوج رسیدن عدالت الهی و پیروزی نهایی حق بر باطل را به تصویر می‌کشد.
 
این آیه، مجموعه‌ای از دلداری، امید، و درس‌های عملی برای ملتی است که درگیر نبردی سرنوشت‌ساز است. این پیام به آن‌ها می‌آموزد که در اوج سختی‌ها، به خداوند توکل کنند، درس‌های تاریخ را فراموش نکنند، از امتحانات الهی سربلند بیرون بیایند، و به یاد داشته باشند که پیروزی نهایی از آن عدالت و حق است، نه ستمگران.
 

نتیحه:

در نهایت، از آموزه‌های عمیق قرآن کریم درمی‌یابیم که نبرد با دشمن، تنها در میدان‌های نظامی خلاصه نمی‌شود؛ بلکه مهم‌ترین جبهه، میدان ایمان و پایداری درونی است.
 
 زخم‌هایی که در این مسیر بر جسم و روح ما می‌نشیند، اگرچه دردناک‌اند، اما به گفته قرآن، موقتی و گذرا هستند. وعده چرخش ایام و عدم محبت الهی به ظالمان، چراغ امیدی است که هرگز نباید خاموش شود.
 
 ولایت مطلق خداوند، بهترین تکیه‌گاه و یاور ماست و تنها راه دستیابی به عزت و قدرت واقعی، توکل بر او و عدم تمکین در برابر خواسته‌های دشمن است.
 
مهم نیست که رهبران بزرگ به شهادت برسند یا شایعات، اذهان را مشوش کنند؛ راه حق، جاودانه است و ایمان واقعی در عمل و مقاومت معنا پیدا می‌کند.
 
 با بصیرت، اتحاد و تکیه بر وعده‌های الهی، می‌توانیم هر زخم موقتی را تاب بیاوریم و در جنگ روانی دشمن، هرگز تسلیم نشویم؛ چرا که ایمان شکست‌ناپذیر، کلید پیروزی نهایی است.
 
پی نوشت:
1. سوره آل عمران، آیه ۱۴۳
2. آیه ۱۴۹ سوره آل عمران
3. سوره آل عمران، آیه ۱۴۹
4. همان
5. همان
6. سوره آل عمران، آیه ۱۵۰
7. سوره آل عمران، آیه ۱۴۴
8.سوره انبیاء، آیه ۳۵
9.تفسیر عیّاشی، ج۲، ص۱۱۳
10- 19. تا  سوره آل عمران، آیه ۱۴۴
20-23.سوره آل عمران، آیه ۱۴۳
24- 36.سوره آل عمران، آیه ۱۴۰
 

منابع:

تفسیر نور
تفسیر نمونه
تفسیر المیزان
تهیه و تنظیم: تحریریه راسخون


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
انار خوب چه خصوصیاتی دارد؟
انار خوب چه خصوصیاتی دارد؟
برای نیت روزه چه بگوییم
برای نیت روزه چه بگوییم
در جستجوی حیات طیبه: نقشه راه قرآن برای زندگی بهتر
در جستجوی حیات طیبه: نقشه راه قرآن برای زندگی بهتر
قانون هوش مصنوعی اتحادیه اروپا؛ فصل 5 - ماده 51: طبقه‌بندی مدل‌های هوش مصنوعی کاربری عمومی به عنوان مدل‌های هوش مصنوعی کاربری عمومی با ریسک سیستماتیک
قانون هوش مصنوعی اتحادیه اروپا؛ فصل 5 - ماده 51: طبقه‌بندی مدل‌های هوش مصنوعی کاربری عمومی به عنوان مدل‌های هوش مصنوعی کاربری عمومی با ریسک سیستماتیک
قانون هوش مصنوعی اروپا؛ فصل 4 - ماده ۵۰: الزام شفافیت برای ارائه‌دهندگان و بهره برداران برخی سامانه‌های هوش مصنوعی
قانون هوش مصنوعی اروپا؛ فصل 4 - ماده ۵۰: الزام شفافیت برای ارائه‌دهندگان و بهره برداران برخی سامانه‌های هوش مصنوعی
الگوی زن تراز اسلام؛ بازخوانی و تبیین راهبردی بیانات رهبر انقلاب درباره سیره فاطمی
الگوی زن تراز اسلام؛ بازخوانی و تبیین راهبردی بیانات رهبر انقلاب درباره سیره فاطمی
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها در قرآن
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها در قرآن
گلهای مهاجم تیم ملی نیوزیلند در لیگ برتر
play_arrow
گلهای مهاجم تیم ملی نیوزیلند در لیگ برتر
گلزنی علی قلی‌زاده در بازی لخ‌پوزنان مقابل کراکوویا
play_arrow
گلزنی علی قلی‌زاده در بازی لخ‌پوزنان مقابل کراکوویا
گزارش رزمایش نیروهای مسلح ایران در شبکه های خارجی
play_arrow
گزارش رزمایش نیروهای مسلح ایران در شبکه های خارجی
کشف پیکر مطهر شهیدی با قمقمه ای پر از آب
play_arrow
کشف پیکر مطهر شهیدی با قمقمه ای پر از آب
فرمانده کل سپاه: پاسخ ما در هیچ روزی از جنگ متوقف نشد
play_arrow
فرمانده کل سپاه: پاسخ ما در هیچ روزی از جنگ متوقف نشد
روایت فرمانده کل سپاه از رشادت‌های جنگ ۱۲ روزه
play_arrow
روایت فرمانده کل سپاه از رشادت‌های جنگ ۱۲ روزه
پاسخ رئیس عدلیه به فرآیند محاکمه دو وزیر دولت شهید رئیسی
play_arrow
پاسخ رئیس عدلیه به فرآیند محاکمه دو وزیر دولت شهید رئیسی
سوال‌های راهبردی رئیس قوه قضاییه از دانشجویان
play_arrow
سوال‌های راهبردی رئیس قوه قضاییه از دانشجویان