جنيفر جونز(1919-2009)

1) وقتي آخرين درهاي قطار بسته مي شود و قطار آرام به حرکت درمي آيد، پرفسور(مونتگمري کليفت) به زمين مي افتد. رهگذري مي گويد: «زخمي شديد؟» قطار سوت کشان مي رود و محبوب او(جنيفر جونز) را براي هميشه از شهر رم مي برد. پاياني تلخ براي برخوردي تصادفي که به پريشاني مي انجامد. زن مي رود و مرد با ذهني آشفته مي ماند. اين نماهاي
دوشنبه، 15 آذر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جنيفر جونز(1919-2009)

جنيفر جونز(1919-2009)
جنيفر جونز(1919-2009)


 






 
1) وقتي آخرين درهاي قطار بسته مي شود و قطار آرام به حرکت درمي آيد، پرفسور(مونتگمري کليفت) به زمين مي افتد. رهگذري مي گويد: «زخمي شديد؟» قطار سوت کشان مي رود و محبوب او(جنيفر جونز) را براي هميشه از شهر رم مي برد. پاياني تلخ براي برخوردي تصادفي که به پريشاني مي انجامد. زن مي رود و مرد با ذهني آشفته مي ماند. اين نماهاي پاياني ايستگاه آخر قطار(در ايران: از دست رفته) محصول 1954 ساخته ويتوريو دسيکا است که داستان ساده اي دارد. زني آمريکايي و پروفسوري ايتاليايي در آخرين ايستگاه شهر رم با يکديگر خداحافظي مي کنند. وداع در ايستگاه نقطه پايان برخوردي تصادفي است که از يک ملاقات به گرايش عاطفي نافرجامي مبدل مي شود. ايستگاه آخر قطار با دوبله اي ستايش انگيز در ميانه دهه چهل خورشيدي در ايران به اکران عمومي درآمد. جنيفر جونز در شرايطي در اين فيلم بازي کرد که يک کارگردان مشهور ايتاليايي هدايت او را برعهده گرفته بود. جونز پس از بازي در يازده فيلم در اين فيلم ظاهر شده بود و 35 سال داشت. او پيش از آن در آثار ستايش شده اي چون تصوير جني(1949)، جدال در آفتاب (1946)، مادام بوواي(1949) و روبي جنتري (در ايران: جدال در مرداب/ 1952) بازي هاي فوق العاده اي از خود ارائه داده بود.
2) جنيفر جونز را با تصوير جني(ويليام ديترله) شناختم که هنگام اکران در ايران، با نام تصوير ژني به نمايش عمومي درآمد: «در آغاز دهه 1930، دوره رکود اقتصادي، نقاشي به نام ايين آدامز(جوزف کاتن) روي نيمکت يک پارک نشسته که دختر نوجواني به نام جني(جنيفر جونز) نزد او مي آيد و درباره چيزهايي از گذشته با او صحبت مي کند. ديدارهاي آن دو تکرار مي شود و جني هر بار بزرگ تر مي شود.» اثري رمانتيک، به شدت تأثيرگذار و عميق که بازي هاي جوزف کارتن و جنيفر جونز و موسيقي ديمتيري تيومکين به آن غناي بسياري بخشيده بود. ديدار ليليان گيش نيز در اين فيلم نوعي خرسندي بود. جونز و کاتن پس از فيلم هاي از وقتي که رفتي(جان کرامول، 1944)، نامه هاي عاشقانه(ويليام ديترله، 1945) و جدال در آفتاب(کينگ ويدور، 1947) براي چهارمين بار در تصوير جني مقابل هم بازي کردند. اين فيلم هم آشکارا نشان دهنده علاقه وافر تهيه کننده اش ديويد اُ. سلزنيک به جنيفر جونز بود که با هم ازدواج کردند.
3) جنيفر جونز در سال 1919 در اُکلاهماي آمريکا زاده شد. نام اصلي اش فيليس ايسلي از والدين بازيگرهاي وودويل در نمايش هاي دوره اي بود که در چادرها به روي صحنه مي رفت. وودويل، معادل آمريکايي "موزيک هال"، شامل هشت تا ده نمايش موزيکال بود که روي هم يک برنامه دو ساعته سرگرم کننده خانوادگي را به وجود مي آوردند. جونز در سال هاي 1936 و 1937 در آکادمي هنرهاي نمايشي آمريکا آموزش مي بيند. پس از آموزش در آکادمي به راديو مي رود و به گويندگي و نمايشنامه خواني مشغول مي شود. در همين دوره به عنوان مدل به فعاليت مي پردازد. در سال 1939 در بيست سالگي در اولين فيلم خود بازي مي کند. در اين نمايش ها به وسيله تهيه کننده بزرگ هاليوود ديويد اُ. سلزنيک(65-1902) کشف مي شود و در سال 1949 وقتي سي ساله است، با او ازدواج مي کند. به دعوت سلزنيک به نيويورک مي رود و در يک تئاتر به بازي مي پردازد. البته جونز در سال 1939 با رابرت واکر(51-1918) ازدواج مي کند و ده سال بعد به همسري سلزنيک در مي آيد. اما اين ازدواج هم در سال 1965 به طلاق مي انجامد.
4) درخشش و شهرت فزاينده جنيفر جونز وقتي نمايان مي شود که به خاطر بازي در آواز برنادت اسکار بهترين بازيگر زن نقش اول را دريافت مي کند. «لورد فرانسه در سال 1858. برنادت سوبيرو(جنيفر جونز)، دختر دهقان زاده اي است که با اعضاي خانواده اش با تنگدستي زندگي مي کند. يک روز برنادت هنگام جمع کردن هيزم، مريم باکره را در غاري مي بيند. مريم مقدس از او مي خواهد که کف غار را بکند تا به آب شفابخش برسد.» آهنگ برنادت (در ايران: آواز برنادت)، ساخته هنري کينگ(1943) از بهترين فيلم هاي کينگ و مؤثرترين فيلم هاي مذهبي تاريخ سينماست. در فيلم با ديدي عرفاني به مسيحيت پرداخته مي شود. جونز يکي از بهترين نقش هاي خود را در اين فيلم ايفا کرد. فيلم ديگر او، مادام بواري (وينسنت مينه لي، 1949) است که اولين نسخه از آن است. «اِما بواري (جونز)، همسر شارل بواري(وان هفلين) پزشک شهرستاني، از زندگي ساده و معمولي خود راضي نيست. تا اين که آشنايي اش با ردولف بولانژه ثروتمند عياش باعث مي شود مدتي به آرزوي خود برسد، ولي زياده روي هاي او در اين زندگي جديد و بي اعتنايي نهايي بولانژه کارش را به خودکشي مي کشاند.» "مادام بواري" چون يک شاهکار ادبي ست، براي سينماگران هم وسوسه انگيز است و هم چالشي حساس و دشوار مي نماياند. غير از نسخه ياد شده، در سال 1934 ژان رنوار و در سال 1999 کلود شابرول نيز فيلم هايي بر اساس اين رمان ساخته اند.
5) پيش از انقلاب، نمايندگان فيلم از کمپاني ها فيلم هاي گزينش شده را يک راست به استوديوهاي دوبله مي بردند و براساس نوع داستان و شکل تحويلش در ميان خيل تماشاگران، نام تماشاگر پسندي به آن مي دادند. عشق چيز باشکوهي است با نام جديد تپه وداع (هنري کينگ، 1955) و با بازي فوق العاده اي توسط جونز در نقش اول در کنار ويليام هولدن لطافتي را بر بستر جنگ کره رقم مي زند: «در جنگ کره، هان سويين(جونز) پزشکي اوراسيايي، دلباخته خبرنگاري آمريکايي به نام مارک اليوت (هولدن) مي شود، اما اين عشق به سرانجامي نمي رسد.» فيلم اثري بسيار احساساتي بر مبناي سرگذشت واقعي نويسنده چيني، هان سويين است و جونز در اوج ملاحت با چشم هايي که گريمي شرقي دارد، ديدني است.
6) ارنست همينگوي(1961-1899) پس از سفرهايش و بازگشت به آمريکا، خاطرات زندگي خود را از ايتاليا در کتاب "وداع با اسلحه" (1929) منتشر کرد که در عين حال رماني عاشقانه و جنگي است با سادگي و صداقتي فراوان که يکي از زيباترين و افتخارآميزترين آثار همينگوي به شمار مي رود و داستان مردي است که از جنگي بيهوده سرخوردگي يافته و تا اعماق روحش زخم برداشته است. رمان "وداع با اسلحه" شرح واقعي دلبندي ارنست همينگوي 19 ساله به پرستاري 26 ساله به نام اگنس است. در اين فيلم راک هادسن به نقش همينگوي و جنيفر جونز به نقش اگنس ظاهر مي شوند. از اين رمان دو نسخه ديگر در سال هاي 1932 توسط فرانک بورزيجي و 1951 توسط مايکل کورتيز به اکران درآمدند.
7) غير از ايستگاه آخر قطار، فيلم شب لطيف است(1962) را از جنيفر جونز در سال هاي دور دوست داشتم. روايات و بازي جنيفر جونز از همان سال ها در ذهن ماند. يادم است که پس از اکران شب لطيف است در سال بعد اکرانش در ايران(1963 برابر با 1342) تصويري از يک نماي فيلم در پشت جلد "پست تهران سينمايي" چاپ شده بود. در کادر تصوير جنيفر جونز و جيسن رودباردز ديده مي شد. اين فيلم را هنري کينگ ساخته بود. اما آخرين بار روي پرده سينما، جونز را در فيلم حادثه اي/ فاجعه اي آسمانخراش جهنمي (جان گيلرمين، 1974) ديدم که نقش دور و کوتاهي داشت. او هنگام بازي در اين فيلم 55 ساله بود.
منبع:صنعت سينما، شماره 90



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.