اسلام و حقوق بشر (1)
يكي از پايدارترين مسائل اين بود كه حقوق بشر را بايد بر چه مبنايي اعلام كرد. تاريخچه اعلاميه مشخص ميكند كه مسائل مورد بحث در آن دوران و ديدگاههايي كه الهامبخش روايت نهايي «اعلامية حقوق بشر» بودند، در اساس، به يك منظومة فلسفي غربي مربوط ميشدند. سنّتهاي فلسفي و حقوقي غير غربي ــ كه شايد ميتوانستند خواستههاي آرماني متفاوت يا تكميلي حقوق بشر را مطرح سازند ــ به ندرت در مذاكرات و مشورتها مدنظر قرار گرفتند. حتي آن بخش از اعضاي كميسيون حقوق بشر كه نمايندگي كشورهاي غير غربي را بر عهده داشتند، در اغلب موارد، خود در غرب يا در مؤسساتي درس خوانده بودند كه نمايندگان قدرتها و انديشههاي غربي در كشورشان بودند. بنابراين اگرچه گهگاه به سنّتهاي غير غربي مانند آيين كنفسيوس يا اسلام ارجاعاتي ميشد، اما ارجاع به سنّتهاي غربي بر نظرخواهيهايي كه به تدوين نهايي «اعلاميه جهاني» انجاميدند، سخت مسلط بود. (2)
بدين ترتيب، نخستين و مهمترين مناقشات درونتمدني در باب «اعلامية حقوق بشر» به حوزة فرهنگهاي غربي مربوط ميشد؛ اما همين منازعات، به تدريج و با گسترش نشانه هاي فرهنگ و انديشه غربي، به درون ديگر نظامها و سنّتهاي زيست اجتماعي تسرّي و تعميم يافت. درست به همين جهت است كه اكنون شاهد مناقشات مهم فلسفي، تاريخي و عملي «درونتمدني» در جوامع اسلامي، و در باب مواد مهم اعلامية حقوق بشر هستيم. در اين مقاله، پس از اشاره به منازعات درونتمدني غرب، به تحليل نشانهشناختي اين وضعيت در جوامع اسلامي ميپردازيم.
الف. مباني و مناقشات غربي
1. حقوق الهي: در جريان نظرخواهيهاي كميسيون حقوق بشر، هنگامي تفاوتهاي فلسفي آشكار شد كه مسئلة گنجاندن يا نگنجاندن استناد به خداوند يا طبيعت، به مثابه منشأ حقوق بيانشده در «اعلاميه حقوق بشر»، مطرح گشت. هلنديها به همراه چند كشور اروپايي و غير اروپايي، در جريان سومين كميتة «كميسيون»، سعي كردند پيشنويس اعلاميه را به سمت استناد به خداوند بكشانند. نمايندة هلند در سخنراني مجمع عمومي گفت:
در اعلاميه به منشأ الهي انسان و جاودانگي روح او اشاره نشده است. در واقع، سرچشمة تمامي اين حقوق، خود خداي متعال است كه مسئوليت بزرگي بر دوش كساني گذاشته كه اين حقوق را مطالبه كردهاند. ناديدهگرفتن اين پيوند، در حكم جداكردن گياه از ريشههاي آن، يا ساختن خانهاي بدون پي است. (3)
هرچند اين ديدگاه هرگز به تصويب نرسيد؛ اما قرائتي الهي از حقوق بشر همچنان به مثابه يكي از قرائتهاي مهم در ذاكرة تاريخي ملل متحد باقي ماند و امتداد پيدا كرد. قرائت اسلامي از حقوق بشر، و چالشها و چشماندازهاي درونتمدني اين برداشت در جهان اسلام، از جملة اين ديدگاههاست.
2. حقوق طبيعي: حقوق ذاتي شخص انسان و مفاهيم مرتبط با آن، زادة سنّت «حقوق طبيعي» است كه گفته ميشود مبناي مفروض و مسلط اعلاميه حقوق بشر بوده است. اين مفهوم از حقوق بشر، حاصل نظريهاي است كه گروهي از فيلسوفان سياسي سدههاي هفدهم و هيجدهم، تحت عنوان مكتب قرارداد، تدوين كرده بودند. ظاهراً مادة اول اعلاميه حقوق بشر از اين جملة روسو گرفته شده است كه «انسان آزاد آفريده شده است؛ اما همه جا در بردگي به سر ميبرد» (4). روسو در مورد آزادي طبيعي انسان با اغلب نظريهپردازان مكتب حقوق طبيعي وحدتنظر داشت؛ اما آنچه روسو را شاخص ميكند اين است كه وي اين آزادي طبيعي را از انسان جداييناپذير ميداند و قائل است هيچ كس در هيچ شرايطي حق ندارد انسان را از آزادي محروم نمايد. به نظر روسو، «دستكشيدن از آزادي خود، به معناي دستكشيدن از مقام انساني خود، دستكشيدن از حقوق بشريت و حتي از وظايف خود است [...] چنين انصرافي با طبيعتِ انسان سازگار نيست» (5).
3. حقوق وضعي: همراه با نظرية «حقوق طبيعي»، ديدگاه بسيار متفاوتي دربارة مباني حقوق بشر پيدا شد كه خواستار آن بود كه فقط خواستها و اعمال انسانها و دولتها، منشأ حقوق باشد. اين ديدگاه كه نشاندهنده تمايل بيشتر به عقلباوري بود، اعتقاد داشت كه انسانها، همانند دولتها، به هيچوجه تحت الزام قوانين برونبشري قرار ندارند، بلكه داوطلبانه و از روي عقل ميپذيرند كه رفتارهايشان را خود به گونهاي محدود و منظم كنند تا از بهترين امكانات براي تكامل فردي و ملي برخوردار شوند. بر اساس اين ديدگاه، دولتها با رعايت محدوديتهايي كه براي اعمال خود وضع ميكنند، تعيين محدوده و دامنة حقوق بشر را ممكن ميسازند. (6)
4. حقوق ماركسيستي: در عرصه فلسفي، برداشت ماركسيستي از حقوق بشر، نه بر مبناي فرد، بلكه بر پاية جمع استوار شده بود. از نظر ماركسيستها، دستيابي به رفاه و آسايش اقتصادي، پيششرط بهرهمندي واقعي از حقوق مدني و سياسي شمرده ميشد. بنابراين حقوق بشر، به اعتقاد ماركسيستها، فقط در چارچوب نيازها و حقوق جامعه تصورپذير بود. ماركسيستها از يك سوي، بر حقوق اقليتها تأكيد ميكردند و اين مستلزم پيوند حقوق فرد و جمع بود، و از سوي ديگر، تحقق سطحي از برابري اقتصادي را بر اعطاي حقوق مدني و سياسي مقدم مي دانستند. (7)
به هر حال، منازعات چهارگانه فوق، اختلافات و تفاسير درونتمدني غربيها را دربارة حقوق بشر نشان ميدهد و همچنان تنور مباحثات و تحليلها دربارة اعلاميه جهاني حقوق بشر، مواد تفصيلي آن و سلسله مراتب اولويتها و ترجيحات اين سند بين المللي را گرم نگاه داشته است. اين مناقشات، هرچند در شرايط كنوني جهان اهميت دارند، پيگيري آنها با توجه به وضعيت ديني ـ سياسي جامعه ما، اهميت ثانوي دارد و تا حدودي دور از ما و مسائل حياتي جامعه ماست. آنچه براي ما اهميت دارد، جستوجوي وضعيت اعلاميه حقوق بشر در فضاي فكري ـ سياسي اسلامي و پيوند اين وضعيت با سرنوشت كنوني ماست. در سطور زير به ارزيابي اين مسئله ميپردازيم.
ب. اسلام، غرب و حقوق بشر؛ مناقشات برونتمدني
مطالعة مواد مختلف اعلامية حقوق بشر، ابتنا و التزام اين اعلاميه به انسانشناسي فوق را نشان ميدهد. هرچند تاكنون تلاشهاي زيادي براي انفكاك ملازمة حقوق بشر با انسانشناسي فلسفه ليبرال غرب صورت گرفته و به تعميم و تسرّي حقوق بشر به ديگر سنّتهاي فكري ـ اجتماعي توجه شده است، اما در سال 1948 م (سال تصويب اعلاميه) چنين نبود. در اين زمان، ملازمه ميان مواد اعلامية حقوق بشر و ليبراليسم غرب مشهود بود. نمايندة دولت عربستان در سومين كميتة مقدماتي كميسيون حقوق بشر، با توجه به اين ملازمه، برخي مواد اعلاميه را در حكم تعرض به اصول فرهنگهاي دولتهاي اسلامي تلقي ميكرد. قطعة زير كه از گزارش رسمي تفسيرهاي عربستان سعودي در جريان مباحثات سومين كميته نقل شده است، برخي تقابلهاي مهم اعلاميه با سنّتهاي اسلامي را نشان ميدهد: (10)
نمايندة عربستان سعودي خواستار يادآوري اين نكته شد كه بيشتر نويسندگان اعلاميه فقط هنجارهاي پذيرفته غرب را در نظر گرفته و از تمدنهاي قديميتر غافل ماندهاند؛ تمدنهايي كه ديگر بههيچوجه در مرحلة تجربي نبوده و حكمتشان را در جريان قرنها ثابت كردهاند. «كميته» نبايستي برتري يك تمدن را بر تمام ديگر تمدنها اعلام ميكرد يا هنجارهاي واحدي را براي تمام كشورهاي دنيا تعيين ميساخت. (11)
منظور نماينده عربستان از تمدنهاي قديمي، البته تمدن اسلامي بود. وي تفاوت تمدني زيادي را در خصوص مواد مربوط به آزادي عقيده، تغيير دين، مقررات ازدواج و ... يادآور شد. بعضي دولتهاي عرب نيز مفاد مادة 18 و 19 (درباره آزادي عقيده و تغيير دين) را با ترديد مينگريستند. تصور ميشد كه چنين مقررهاي به نحوي تفسير شود كه حق نو ديني و تغيير در عقايد ديني را، به هر شكل، در كشورهاي اسلامي و براي مبلغان مذهبي ـ سياسي مسيحي تضمين كند. اما بهرغم اين نگرانيها، اصلاحيه پيشنهادي اين دولتها، بهويژه عربستان، هر بار با اكثريتي قاطع رد ميشد.
در اين نوشته، در جستوجوي جزئيات اين ابرامها و انكارها نيستيم. اما آنچه از ديدگاه مقالة حاضر اهميت دارد، تضاد سنّتهاي اسلامي رايج در آن دوره با مذاق كلي اعلاميه حقوق بشر، از يك سو، و عدم توازن قدرت ميان نمايندگان دولتهاي اسلامي و غربي، از سوي ديگر است كه همين امر، سرانجام اعلاميه را در امتداد مباني غربي و بيتوجه به ديگر سنّتهاي فكري ــ از جمله اسلامي ــ در سال 1948م به تصويب نهايي رساند. از آن سالها تاكنون، و حتي پيش از آن، از فروپاشي خلافت عثماني (4-1923 م) تا امروز، تحولات زيادي در حوزة زندگي، انديشه و دينشناسي مسلمانان صورت گرفته است. بسياري از مباني و تلقيهايي كه به عنوان مثال، مواضع نماينده عربستان در سومين كميتة كميسيون حقوق بشر بر آن استوار بوده، اكنون به چالش كشيده شده و عملاً به حاشيه رانده شده است. در عوض، ديدگاههاي جديدتري درباره اسلامشناسي ظاهر شده است كه كم و بيش با مذاق اعلاميه حقوق بشر تطابق دارند يا دستكم ناسازگار نيستند. اين تحولات چگونه رخ داده است و قرائتهاي اسلامي جديد از حقوق بشر و مفاد اعلاميه چه ماهيتي دارند و چگونه شكل گرفتهاند؟ براي درك اهميت اين پرسشها، مروري نشانهشناسانه بر تحولات انديشه و حقوق اسلامي در يك صد سال گذشته، ارزش نظري و عملي فراواني دارد. در قسمت بعد به اين نكته ميپردازيم.
پي نوشت ها :
پی نوشت ها :
1. گلن جانسون، اعلاميه جهاني حقوق بشر و تاريخچة آن، ترجمة محمد جعفر پوينده, تهران، نشر ني، 1377، ص 87.
2. همان، ص 69.
3. همان، ص 64؛ به نقل از:
General Assembly, Summary Records, p. 874. Third Committee, Summary Records, pp. 755-756.
4. ژان ژاك روسو، قرارداد اجتماعي؛ متن و در زمينة متن، ترجمه مرتضي كلانتري, تهران،
آگاه، 1379, ص 56.
5. همان، ص 81.
6. گلن جانسون، پيشين، ص 63.
7. Michael Akehurst, A Modern Introduction to International Law, London, 1987, pp. 13-15.
8.John Rawls, The Law of Peoples, London, Harvard University Press, 2000, p. 23.
9. Ibid. , P. 24.
10.Third Committee, Summary Records, op.cit, p. 370.
11. گلن جانسون، پيشين، صص 74-75.
منبع: www.lawnet.ir