دامن اندر پاي صبر آورده‌اي

دامن اندر پاي صبر آورده‌اي شاعر : انوري پس به بيداد آستين برکرده‌اي دامن اندر پاي صبر آورده‌اي بيش از اين چبود که خونم خورده‌اي هر زمان گويي چه خوردم زان تو گرنه با ايام در يک پرده‌اي يک به دستم کم کن از آهنگ جور بازيي نيکو به کو آورده‌اي خون همي ريزي و فارغ مي‌روي هم تو کش چون هم توام پرورده‌اي باري از خون منت گر چاره نيست زهرخند و خون‌گري خود کرده‌اي انوري خود کرده را تدبير چيست
شنبه، 28 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دامن اندر پاي صبر آورده‌اي
دامن اندر پاي صبر آورده‌اي
دامن اندر پاي صبر آورده‌اي

شاعر : انوري

پس به بيداد آستين برکرده‌ايدامن اندر پاي صبر آورده‌اي
بيش از اين چبود که خونم خورده‌ايهر زمان گويي چه خوردم زان تو
گرنه با ايام در يک پرده‌اييک به دستم کم کن از آهنگ جور
بازيي نيکو به کو آورده‌ايخون همي ريزي و فارغ مي‌روي
هم تو کش چون هم توام پرورده‌ايباري از خون منت گر چاره نيست
زهرخند و خون‌گري خود کرده‌ايانوري خود کرده را تدبير چيست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط