گر مرا بخت درين واقعه ياور نشود

گر مرا بخت درين واقعه ياور نشود شاعر : خواجوي کرماني چکنم صبر کنم گر چه ميسر نشود گر مرا بخت درين واقعه ياور نشود گر ترا از من دلسوخته باور نشود صورت حال من از زلف دلاويز بپرس زانکه گر سر بشود شور تو از سر نشود شور عشق تو برم تا بقيامت در خاک روشنست اين همه کس را که منور نشود هر دروني که درو آتش عشقي نبود که چو شمعم همه شب دود بسر برنشود مگرم نامزد زندگي از سر برود عود اگر دم نزند خانه معطر نشود دوستان عيب کنندم که برآرم دم عشق اگرش...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گر مرا بخت درين واقعه ياور نشود
گر مرا بخت درين واقعه ياور نشود
گر مرا بخت درين واقعه ياور نشود

شاعر : خواجوي کرماني

چکنم صبر کنم گر چه ميسر نشودگر مرا بخت درين واقعه ياور نشود
گر ترا از من دلسوخته باور نشودصورت حال من از زلف دلاويز بپرس
زانکه گر سر بشود شور تو از سر نشودشور عشق تو برم تا بقيامت در خاک
روشنست اين همه کس را که منور نشودهر دروني که درو آتش عشقي نبود
که چو شمعم همه شب دود بسر برنشودمگرم نامزد زندگي از سر برود
عود اگر دم نزند خانه معطر نشوددوستان عيب کنندم که برآرم دم عشق
اگرش نقش تو در ديده مصور نشودخواجو از درد جدائي نبرد جان شب هجر


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط