عمرها در پي مقصود به جان گرديديم

عمرها در پي مقصود به جان گرديديم شاعر : سعدي دوست در خانه و ما گرد جهان گرديديم عمرها در پي مقصود به جان گرديديم آن که ما در طلبش جمله مکان گرديديم خود سراپرده قدرش ز مکان بيرون بود روي بنمود چو خفاش نهان گرديديم همچو بلبل همه شب نعره زنان تا خورشيد دل ببردند و ضرورت نگران گرديديم گفته بوديم به خوبان که نبايد نگريست با ميان آمد و بي نام و نشان گرديديم صفت يوسف ناديده بيان مي‌کردند ساقيا باده بده کز سر آن گرديديم رفته بوديم به خلوت که...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عمرها در پي مقصود به جان گرديديم
عمرها در پي مقصود به جان گرديديم
عمرها در پي مقصود به جان گرديديم

شاعر : سعدي

دوست در خانه و ما گرد جهان گرديديمعمرها در پي مقصود به جان گرديديم
آن که ما در طلبش جمله مکان گرديديمخود سراپرده قدرش ز مکان بيرون بود
روي بنمود چو خفاش نهان گرديديمهمچو بلبل همه شب نعره زنان تا خورشيد
دل ببردند و ضرورت نگران گرديديمگفته بوديم به خوبان که نبايد نگريست
با ميان آمد و بي نام و نشان گرديديمصفت يوسف ناديده بيان مي‌کردند
ساقيا باده بده کز سر آن گرديديمرفته بوديم به خلوت که دگر مي‌نخوريم
پير بوديم و دگرباره جوان گرديديمتا همه شهر بيايند و ببينند که ما
گو مياييد که ما صيد فلان گرديديمسعديا لشکر خوبان به شکار دل ما


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط