بسم از هوا گرفتن که پري نماند و بالي شاعر : سعدي به کجا روم ز دستت که نميدهي مجالي بسم از هوا گرفتن که پري نماند و بالي چه غم اوفتادهاي را که تواند احتيالي نه ره گريز دارم نه طريق آشنايي اگر احتمال دارد به قيامت اتصالي همه عمر در فراقت بگذشت و سهل باشد به اميد آن که روزي به کف اوفتد وصالي چه خوشست در فراقي همه عمر صبر کردن که شبي نخفته باشي به درازناي سالي به تو حاصلي ندارد غم روزگار گفتن که چنين نرفته باشد همه عمر بر تو حالي غم حال...