هيجان هاي باهوش
هوش هيجاني اصلاً چي هست ؟ به چه دردي مي خورد ؟ شما در کدام طبقه هوش هيجاني هستيد ؟ آدم هاي باهوش هيجاني بالا چه شکلي هستند و به کجاها رسيده اند ؟
مي گويند « آي کيو » ( هوش بهر شناختي× IQ) فقط 20 درصد موفقيت شما را پيش بيني مي کند و « آي کيو » ( هوش بهر هيجاني× EQ) 80 درصد موفقيت را . مي گويند آي کيو از اول دنيا آمدن معلوم است و نمي توان عوضش کرد اما نمره اي کيو را مي توان زياد کرد و آموخت . ميگويند هوش هيجاني جديدترين نوع هوشي است که روان شناس ها در موردش نظريه پردازي کرده اند . ميگويند روز به روز به تعداد کتاب هايي که در مورد هوش هيجاني نوشته مي شوند اضافه مي شود و موضوع مد دنياي روان شناسي است . براي اينکه در مورد هوش هيجاني و معنا پيش فرض نداشته باشيد اول تست را بزنيد و بعد در بخش تفسير تست ها هم با مهارت هاي هوش هيجاني آشنا شويد و هم ميزان هوش هيجاني خودتان را با ديگران مقايسه کنيد .
ـ راهنما
براي هر يک از سوالات زير به تعداد دفعاتي که برايتان پيش مي آيد، در خانه مربوط آن علامت بگذاريد . وقتي سوالات را مي خوانيد : اول از فکرها و رفتارهاي خودتان در وضعيت هاي مختلف در ذهنتان ، تصوير واضح و شفافي بسازيد ، بعد صادقانه بگوييد ، بعد با توجه به ميزان آن رفتار يا فکر در موقعيت هاي مختلف صادقانه علامت بزنيد .
|
|
هرگز |
به ندرت |
گاهي |
معمولاً |
تقريباً هميشه |
هميشه |
1 |
به توانايي هاي خود اعتماد داريد |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
2 |
ناتوانايي ها و نارسايي خود را مي پذيريد |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
3 |
هيجان هاي خود را هنگامي كه پيش مي آيند درك مي كنيد |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
4 |
تأثير رفتارهاي خود در ديگران را متوجه مي شويد |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
5 |
تأثير ديگران در حالت هيجاني خود را درك مي كنيد |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
6 |
خودتان در شرايط سختي كه با آنها روبرو مي شويد، نقش داريد |
6 |
5 |
4 |
3 |
2 |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
هرگز |
به ندرت |
گاهي |
معمولاً |
تقريباً هميشه |
هميشه |
7 |
مي توان روي شما حساب كرد |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
8 |
با استرس خوب كمار مي آييد |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
9 |
تغيير را زود مي پذيريد |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
10 |
دلسردي را بدون ناراحتي تحمل مي كنيد |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
11 |
قبل از تصميم گيري راه حل هاي مختلف را در نظر مي گيريد |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
12 |
سعي مي كنيد از هر وضعيتي-چه خوب و چه بد- حداكثر بهره را ببريد |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
13 |
در برابر ميل به حرف زدن يا عمل كردن، هنگامي كه باعث بدتر شدن اوضاع مي شود، مقاومت مي كنيد |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
14 |
وقتي ناراحت مي شويد، كارهايي را انجام مي دهيد كه بعدا پشيماني به بار مي آورند |
6 |
5 |
4 |
3 |
2 |
1 |
15 |
وقتي از چيزهايي ناراحت هستيد، ديگران را از خود مي رنجانيد |
6 |
5 |
4 |
3 |
2 |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
هرگز |
به ندرت |
گاهي |
معمولاً |
تقريباً هميشه |
هميشه |
16 |
انتقاد را مي پذيريد |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
17 |
احساسات ديگران را درك مي كنيد |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
18 |
به سرعت جو حاكم بر يك جمع را متوجه مي شويد |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
19 |
منظور طرف مقابل را واقعا متوجه مي شويد |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
20 |
در بين جمع و در كارهاي اجتماعي گوشه نشين و ساكت هستيد |
6 |
5 |
4 |
3 |
2 |
1 |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
هرگز |
به ندرت |
گاهي |
معمولاً |
تقريباً هميشه |
هميشه |
21 |
در وضعيت هاي دشوار مستقيما با ديگران رودررو مي شويد |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
22 |
با ديگران به خوبي كنار مي آييد |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
23 |
به طور واضع و موثر با ديگران ارتباط برقرار مي كنيد |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
24 |
به ديگران نشان مي دهيد كه آنچه احساس مي كنيد برايتان مهم است |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
25 |
به طور موثر تعارض و مشكل را حل مي كنيد |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
26 |
براي كنترل موثر تعامل ها، به احساسات طرف مقابل توجه نشان مي دهيد |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
27 |
براي بهتر كنار آمدن با ديگران در مورد آنها اطلاعات بيشتري به دست مي آوريد |
1 |
2 |
3 |
4 |
5 |
6 |
28 |
منظور يا احساس خود را به ديگران توضيح مي دهيد |
6 |
5 |
4 |
3 |
2 |
1 |
نمره هايي هوش هيجاني شما چه معنايي دارند؟
گام اول : خود آگاهي هيجاني
گام دوم : خود مديريتي هيجاني
گام سوم : آگاهي اجتماعي
گام چهارم : مديريت رابطه
گام آخر : نمره کل هوش هيجاني
از 28 تا 85 ... کم
داشتن هوش هيجاني يا برايتان مشکل است يا براي آن ارزش قائل نيستند يا اينکه اصلاً نمي دانستيد مهم است . خبر ناراحت کننده اين است که مهارت هاي شما کارايي تان را محدود مي کند اما خبر خوب اين است که هوش هيجاني را هميشه مي توانيد زياد کنيد .
از 85 تا 104 .. ... متوسط
گاهي بر اساس مهارت هاي هوش هيجاني رفتار مي کنيد اما نه هميشه . با پرورش مهارت هاي هوش هيجاني مي توانيد خودتان را از اين طبقه بالا بکشيد .
از 104 تا 128 ... بالاي متوسط
شما در بعضي از مهارت هاي هوش هيجاني خوب کار کرده ايد اما بقيه شما را از بالا رفتن در هوش هيجاني عقب نگه داشته اند . بسياري از مردم پرورش هوش هيجاني شان را از همين جا شروع مي کنند . شما که از بقيه کمتر نيستيد ، توانايي هاي بالاقوه خودتان را بشناسيد و در مهارت هايي که ضعيف هستيد بيشتر تمرين کنيد .
128 تا 147 ... خوب
در بيشتر موقعيت ها رفتاري از خود نشان مي دهيد که بيانگر هوش هيجاني بالاي شماست . فقط چند رفتار کوچک مانده که بايد روي آنها کار کنيد و درستشان کنيد .
از 147 تا 168 ... عالي
شما توانايي هاي چشمگيري در مهارت هاي هوش هيجاني داريد . حالا يا به صورت طبيعي اين مهارت ها را در وجودتان داريد يا براي به دست آوردنشان تلاش کرده ايد . اگر هميشه و در همه موقعيت ها از اين توانايي ها استفاده کنيد آدم موفق تري هم مي شويد . خلاصه اينکه توانايي هاي بالقوه تان را بالفعل کنيد .
آدم هاي باهوش هيجاني
-نمي گذارم اضطراب من انرژي تيم را بگيرد
نويسنده: لي لي اسلامي
خيلي از مربي هاي فوتبال ترجيح مي دهند به جاي نشستن پاي دکمه هاي يک کي برد ، روي سبزي چمن بايستند و به جاي چيدن بازيکنان در صفحه مانيتور با صداي بلندي که گاهي اوقات بلندتر از انتظار هم مي شود ، آنها را از بيرون زمين هدايت کنند .اما مجيد جلالي پشت لپ تاپش مي نشيند ؛ آرايش تيمش را مشخص مي کند، خبرها را آنلاين مي خواند و از وضعيت تيمش توي وب سايت شخصي اش مي نويسد .
مجيد جلالي فرق ديگري هم با بسياري همتايانش دارد . توي دنياي پرتنش فوتبال و ميان حرف و حديث هايي که تمامي ندارد ، حرفش را آرام مي زند؛ سراغ جنجال ها نمي رود و سعي مي کند در مواقع بحران کمترين هزينه را بپردازد .او در اين مورد معتقد است : « در فوتبال اين اتفاق ها پيش مي آيد و در اين شرايط سعي مي کنم در مقابل حمله ها سکوت کنم و کار خودم را بکنم . پاسخگويي به جريان سازي ها فقط مي تواند آرامش ذهني ما را به هم بزند و اوضاع را بدتر کند . در اين جور مواقع سکوت بهترين مقابله است » .
جلالي که هوش هيجاني بالايي دارد از درگيري لفظي با رسانه ها مي پرهيزد و حتي در سخت ترين شرايط با پاسخگويي به حرف و حديث ها به مشکلات دامن نمي زند چرا که معتقد است : « سعي مي کنم کنار بکشم و اگر با چنين موضوعي روبه رو شوم از کنارش بگذرم. در بعضي مواقع هم شايد مجبور به پاسخگويي شوم تا بعضي ابهام ها برطرف شود اما اگر در اين موقعيت هاي حساس پاسخي هم بدهم سعي مي کنم خيلي مختصر باشد و به جنجال ها نيفزايم » . در واقع او با کنترل هيجان هايش شايعه ها را مديريت مي کند .
ميانه اش با تيمش خوب است و اشتباهات بازيکنان را سخت نمي گيرد اما براي رفعشان تلاش مي کند . جلالي فکر مي کند : « فوتبال ورزشي است که سرنوشتش را همين اشتباهات رقم مي زند و يک اشتباه کوچک مي تواند سرنوشت بازي را به نفع تيم شما يا تيم رقيب تغيير دهد . ما عادت کرده ايم با اين اشتباهات کنار بياييم . آنها را پذيرفته ايم و سعي مي کنيم واکنشي نشان ندهيم » . در فوتبالي که به قول فوتباليست ها پر است از « ناداوري ها » و « تماشاگر نماها » ، به تيمش مجال درگيري با اين الفاظ و اتفاقات را نمي دهد ؛ « من کلاً دوست دارم فضاي آرام بر تيم و بازيکنان حکمفرما باشد چون بهترين تصميم ها و نتيجه گيري ها را در شرايط تمرکز و آرامش مي توانم داشته باشم . توصيه من به بازيکنان اين است که به داور اعتراض نکنند يا با بازيکنان ديگر وارد درگيري نشوند اما اگر چنين اتفاقي هم بيفتد سفارش مي کنم که زود تمام شود و آرامش به تيم برگردد » .
فوتباليست ها هم مثل بقيه بيرون زمين، زندگي خودشان را دارند ؛خستگي هايشان را و افسردگي اي که گاه گاه به سراغ هر کسي مي تواند برود . اما در خيلي تيم ها درک کردن اين شرايط براي مربي ها آسان نيست . باختن در بازي ها معني ندارد و براي به دست آوردن نتيجه ايدئال افسردگي و بي تمرکزي يک بازيکن بزرگ ترين آفت است .اما جلالي برخورد ديگري با تيمش دارد . به جاي حذف يک بازيکن يا شماتتش ، سعي در پيدا کردن منشا افسردگي اش مي کند ؛ « ميان بازيکنان اين اتفاق زياد مي افتد و ما با چنين شرايطي مدام دست و پنجه نرم مي کنيم . در اين شرايط سعي مي کنم ابتدا موضوع را آسيب شناسي کنم وعلت اصلي چنين اتفاقي را بفهمم و بر اساس آن سعي مي کنم در رفع يک مشکل به بازيکن کمک کنم يا اگر نياز است به او امکان استراحت بدهم ، اين امکان را فراهم کنم » .
به قول خودش « استرس يک اتفاق طبيعي است که قبل از بازي هر کسي آن را تجربه مي کند » . توي دنياي پر فراز و فرود فوتبال مگر مربي مي تواند از اين حس مصون باشد ؟ اما جلالي مي گويد : « فقط کساني مي توانند بر اين حس غلبه کنند و موفق شوند که با آن کنار بيايند . مهمترين چيز در اين شرايط اين است که بازيکنان اثري از اين حس و اضطراب را در شما نبينند .اگر آنها احساس کنند شما مضطربيد اعتماد به نفس خود را از دست مي دهند . آنها از چشم هاي مربي شان همه چيز را مي فهمند ؛ پس در اين شرايط سعي مي کنم تا جايي که مي توانم به آنها روحيه و اعتماد به نفس بدهم و نگذارم که اضطراب من انرژي تيم را بگيرد . »
آدم هاي باهوش هيجاني
هيجان هاي منفي را « امحا » مي کنم
خمير سوسک کش امحا ( خمير ريشه کن کننده سوسک با نام تجاري امحا ) را بيشتر مردم مي شناسند اما کمتر کسي شکوه السادات هاشمي را مي شناسد . يک زن و مادر سختکوش با يک زندگي سخت و عجيب و غريب . خانم هاشمي مشخصه هاي بسياري دارد از جمله اعتماد به نفس ، قدرت ريسک کردن و توانايي مديريت مالي ، اما بارزترين خصوصيت که عامل اصلي پيشرفت او نيز بوده توانايي او در مهار احساسات است ، هنر تبديل هيجانات منفي به اتفاقات مثبت .
« زندگي من بالا و پايين بسيار داشته که قسمت زيرش از قسمت برش پر رنگ تر است . شرايطي که من در زندگي داشتم هر کس ديگر مي داشت حالا کارش به دارالمجانين کشيده شده بود ؛ از مصائب و مشکلات بسيار زندگيم ، ورود زن دوم پدرم به زندگيمان و رسوخ نابساماني در خانواده بود و من به عنوان فرزند اول خانواده در سن پنج، شش سالگي نسبت به اين مصيبت بي توجه نبودم » . وجود زن پدري که دوستش نداريم در دوران کودکي و نوجواني مي تواند تاثيرات جبران ناپذيري در زندگي آدم ها بگذارد اما براي هاشمي اين گونه نبوده است ؛ « 15 ـ 14 ساله بودم که احساس مسووليت نسبت به وضعيت نابهنجار مالي و از هم گسيختگي خانواده ام پيدا کردم .اين پيش زمينه کافي بود تا تصميم را براي گذراندن آن دوره ها و بعد از آن کار بيرون از خانه و کسب درآمد بگيرم .از طرفي چون به درس و مشق علاقه فراوان داشتم روز اول مهر رفتم براي کلاس هاي شبانه هم ثبت نام کردم » اين گونه بود که روزها حدود 12 ساعت در نمايندگي ايران خودرو کار مي کردم و شب ها درس مي خواندم » .
ازدواج هاشمي او را در يک موقعيت احساسي جديد قرار داد ؛ « بعد از ازدواج با وجود دو فرزند همسرم و چهار فرزندي که خود به دنيا آوردم ، با وجود علاقه بسياري که به ادامه تحصيل داشتم ( تا آن زمان توانسته بودم ديپلم را بگيرم ) و با وجود قبولي در دانشگاه خانه نشين شدم . وضع مالي مان زياد مناسب نبود ، همسرم مهارت هاي فني داشت اما فکر اقتصادي نداشت .هشت نفر در يک خانه 70 ـ 60 متري زندگي مي کرديم . آن روزها صبح ها براي پياده روي و ورزش صبحگاهي به پارک مي رفتم . کم کم به اين فکر افتادم تا درآمدي مضاعف براي خانواده خود داشته باشم . همين باعث شد که مربي ورزش صبحگاهي شوم . کارم به عنوان مربي تربيت بدني گرفت و به عنوان معلم ورزش جذب مدارس شدم تا اينکه ماجراي سوسک ها پيش آمد » . فرض کنيد يک روز صبح از خواب بلند شويد و ببينيد سوسک ها خانه تان را فتح مي کنند چه مي کنيد ؟ « خانه مان قديمي بود و کنار رودخانه ، سوسک ها امانمان را بريده بودند .همه جاي حتي توي يخچال هم بودند . سم ها رويشان اثر نمي کرد و بيشتر سم هاي بازار بد بو بودند و مصرفشان براي انسان مضر » . خانم هاشمي از اين موقعيت منفي ، فرصت آفريد و زندگي اش را زيرورو كرد؛ «با چند نفر از همسايه ها صحبت كردم و از تجربياتشان پرسيدم . راهي کتابخانه ها شدم و ساعت ها مطالعه کردم . براي تحقيق به دانشکده هاي زيادي مراجعه کردم تا اينکه به ترکيبي رسيدم که ناگهان سوسک ها را نيست و نابود کرد . ترکيبي که ضرري براي انسان ها نداشت . در خانواده صحبت شد براي توليد و فروش امحا؛ همين براي من جرقه اي شد . با کلي سختي و دوندگي اختراعم را به ثبت رساندم و کارخانه را راه اندازي کردم . » البته همه چيز براي خانم هاشمي به اين خوبي پيش نرفت اما او با هوش هيجاني اش باز هم هيجان هاي منفي را مديريت کرد و از پا در نيامد ؛ « کارخانه تاسيس شد اما تازه شروع سختي ها بود . با رونق گرفتن کار کارخانه عزيزترين کسان زندگي ام به خاطر پول به من خيانت کردند و کار را به جايي رساندند که من مجبور شدم امحا را در حياط دفترم توليد کنم و به دست مردم برسانم . هيچ وقت در زندگي خسته و نااميد نشدم . هميشه حتي وقتي کساني که دوستشان داشتم و از پشت به من خنجر زدند و زمينم زدند اراده کردم براي بلند شدن . دوباره روي پاي خودم ايستادم و از نو شروع کردم . کارخانه را دوباره راه انداختم و تا پاي جان از چيزي که حقم بود و به وجود آورنده اش بودم دفاع کردم . »
منبع: نشريه همشهري مثبت شماره 6
/ج