زوزه هاي خشم

مروري بر مشخصات آخرين محصول شرکت مرسدس بنز، اس ال اس آ ام گ
دره «ساليناز» کاليفرنيا، جاده هاي فوق العاده اي داره؛ هم براي رانندگي و تست کردن ماشين هاي جديد و هم براي عکاسي. از ترکيب اقيانوس آرام در يک طرف و جنگل انبوه در طرف ديگه، مناظر زيبايي ايجاد مي شه که جون ميده براي عکاسي؛ حالا اگه بتوني توي کادر به جز دريا و جنگل يه ماشين سوپراسپرت چند صدهزار دلاري هم جا بدي که ديگه فوق العاده مي شه اون روز با «توماس شتاين بک» قرار داشتم. توماس پسر «جان اشتاين بک» نويسنده معروف آمريکاييِ برنده جايزه نوبل ادبيات بود که در دوران رکود اقتصادي آمريکا زندگي مي کرد و چند کتاب معروف هم در آن دوران نوشت؛ معروف ترين کتابش «خوشه هاي خشم»، راجع به سفر کردن با يک دوج 1925 بود که استاد «جان فورد» فيلم اش کرد. بله، جان اشتاين بک هم خوره ماشين بوده. البته اون زمان بيشتر ماشين ها نمي توانستند به سرعت 100 کيلومتر برسند ولي اس ال اس براي رسيدن به سرعت فقط 3/5 ثانيه زمان لازم داره.
رسيدم سر قرار، توماس منتظرم بود؛ يه پيرمرد خوش تيپ 66 ساله، با ريش و موي جوگندمي و لبخندي گرم و مهربان که با ديدن اس ال اس از دور، مثل بچه ها شروع کرد به دست تکان دادن و بالا و پايين پريدن کنار خيابون پارک کردم و درو باز کردم که پياده بشم، خوشحالي توماس دوچندان شد؛ آخه اس ال اس درهاي «گالوينگ»(Gullwing) داره. ديدم که بيشتر مردم به اس ال اس مي گن «مک لارن» جديد؛ اشاره به «مرسدس بنز اس ال آر مک لارن» (Merscedes Benz SLR Mclaren) که عملاً ساخت شرکت مک لارن بود و فقط 2175 دستگاه ازش توليد شد و با قيمت پايه 750 و 500 دلار به فروش رسيد. قيمت پايه اس ال اس 750 و 188 دلاره و کمي هم از اس ال اس آر تندتر مي ره. حتي کارمنداي مجله هم که اس ال اس را مي ديدند، تا قيمتش را مي فهميدن، به نظرشان معقول مي آمد.

پگاسوس
 

دکمه قفل مرکزي روي کليد رو فشار بدين و دستگيره ظريف و خوش دست روي درو کمي بالا بکشين تا پيستون هاي گازي درها به کار بيفتن و اس ال اس بال هايش رو باز کنه. درهاي اس ال اس با وجود بازشدن رو به بالا، فقط به اندازه درهاي پروانه اي استاندارد ارتفاع مي گيرن و فاصله آن ها از بدنه هم به اندازه فاصله درهاي استاندارده. اين جوري اگه بخواي در ماشين رو توي پارکينگ باز کني، لازم نيست نگران برخورد با ديوار يا سقف باشي. براي سوار شدن، اول پاي راست رو وارد کنين، يه کم خم شين، به سمت چپ بچرخين و بشينين. بعد پاي چپ رو داخل بکشين. براي خارج شدن هم همين عمليات رو به صورت معکوس انجام بدين. فقط مواظب سرتان باشين و زود سرتان را بالا نيارين. بيشتر افراد دفعه اول با سر مي رن تو در، منتها از بالا!
براي بستن در دنبال کليد مخصوص نگردين. درهاي گالوينگ اس ال اس به روش سنتي و با دراز کدرن دست و کشيدن در رو به پايين بسته مي شن. نکته مهم درهاي گالوينگ اين که بخشي از درها جزو سقف ماشينه و در نتيجه اين سؤال پيش مي ياد که اگه به شکلي محيرالعقول موفق شديم ماشين رو چپ کنيم، درها را چطور باز کنيم؟ اين جاست که «پگاسوس» (Pegasus – لقبي که توماس شتاين بک به اس ال اس داد) معني پيدا مي کنه؛ در اساطير يونان پگاسوس اسم اسب بالداريه که «زئوس» (Zeus) الهه رعد، در روز تولد پسرش «هرکول» (Hercules) بهش هديه مي ده. وقتي هرکول براي نجات روح معشوقه زمينيش توي جهنم اسير مي شود، پگاسوس وفاداري اش رو به اربابش ثابت مي کنه و دنبال او وارد جهنم مي شه. پگاسوس موفق مي شه هرکول رو نجات بده ولي در راه فرار از جهنم با شيطان روبه رو مي شن و بال هاي پگاسوس در ديگري با شيطان آتش مي گيرن و مي سوزن. اس اي اس در تصادفي که باعث چپ شدنش بشه، سيستم ايمني خاصي رو فعال مي کنه و چاشني هاي مواد منفجره که داخل لوله هاي درها جاسازي شدن منفجر مي شن و درها رو از بدنه جدا مي کنن. در اين حالت ماشين سه تکه مي شه ولي حداقل شما داخل ماشين يک تکه باقي مي مونين!

هفت خوان مرسدس!
 

جعبه دنده اتوماتيک هفت دنده (با امکان تنظيم نيمه اتوماتيک) که مرسدس براي اس ال اس طراحي کرده يه شاهکار به تمام معناست؛ با پنج حالت مختلف که روي يک کليد چرخشي ساده و زيبا تنظيم و کنار کليد استارت موتور نصب شده.
1-حالت C: در اين حالت ماشين با دنده دوم شروع به حرکت مي کند و سرعت بالا رفتن دنده 20 تا 40 درصد کاهش پيدا مي کند.
2-حالت M: ماشين همچنان با دنده دوم شروع به حرکت مي کند ولي سرعت بالا رفتن دنده به نسبت حالت C 50 درصد افزايش پيدا مي کند.
3-حالت S: در اين حالت ماشين با دنده اول شروع به حرکت مي کند و سرعت بالا رفتن دنده ها به دو برابر حالت C افزايش پيدا مي کند.
4-حالت S+: به نسبت حالت S سرعت بالا رفتن دنده و معکوس کشيدن 50 درصد افزايش پيدا مي کند.
5-حالت RS: اين حرف حروف مخفف براي RaceStart به معني استارت مسابقه اي؛ يا به زبان عاميانه سرعت نور.

زيبا و خوش رکاب!
 

از دو تا از روزنامه نگاراي حوزه ماشين و از مهم ترين طرفداران مرسدس بنز «مارک گيليز» و «ستيوسيلر» خواستم در مورد اس ال اس چند جمله اي بنويسن.
مارک گيليز در مورد اس ال اس مي نويسه: «از نظر کاراکتر، منو ياد نسخه قديمي تر «مرسدس بنز اس ال 300» (MERSCEDES BENZ SL300) که درهاي گالوينش هم از اون الهام گرفته شده، مي اندازه. بسيار با کيفيت، مهندسي پيشرفته و صداي خروجي اگزوزي که يادتون مي مونه. اس ال اس يه اتومبيل فوق العاده خوش رکاب و هيجان انگيزه ولي برعکس اس ال 300 قديمي که تو دوره خوش، خيلي متفاوت و خوش تيپ بوده؛ قيافه اس ال اس يک کمي معمولي به نظر مي ياد. وقتي اس ال آر مک لارن وارد بازار شد، منتقدان اتومبيل گفتن زيادي خوشگله و جلب توجه مي کنه ولي خوشگل بودن و جلب توجه کردن دقيقاً کاريه که يه سوپراسپرت بايد بکنه؛ اس ال اس خيلي در اين مورد موفق نيست. البته به جز مواقعي که درهاي گالوينگش باز باشن؛ اون وقت قضيه فرق داره.»
ستيوسيلر مي نويسد: «با اين که ديگران معتقدين اس ال اس آ ام گ به اندازه کافي جذاب نيست، به نظر من خيلي هم خوشگله؛ ولي حيف شد که آ آم گ [شرکت زيرمجموعه مرسدس بنز که طراحي ظاهري و اسپرت کردن نسخه هاي جديد مرسدس را به عهده دارد.م] تصميم گرفتن (يا دستور گرفتن) که طراحي ظاهري اس ال اس رو با الهام گرفتن از اس ال 300 که مال 55 سال پيش هست، انجام بدن. قبول دارم که درهاي گالوينگ خيلي باحالن و آدم دلش مي خواد هي بازشون کنه؛ ولي خب خيلي دلم مي خواست بدونم اگه اس ال 300 نبود، آن وقت اس ال اس چه شکلي مي شد.»

زير کاپوت چي داري؟
 

بعد از اين که توماس شتاين بک خوب دور اس ال اس چرخيد و از دنبال کردن خطوط ظريف بدنه که سرتاسر ماشين کشيده شده بودند حسابي لذت برد؛ جلوي ماشين ايستاد و به من اشاره کرد که برم پيشش. به کاپوت کشيده و زيباي اس ال اس اشاره کرد و گفت: «زير اون کاپوت چي داري؟» جواب دادم: «يک موتور 6/2 ليتري، هشت سيلندر خورجيني، 32 سوپاپ با بلوک و سرسيلندر آلومينيومي با توان خروجي 563 اسب بخار» (بيشتر از آئودي آر 8 با 525 اسب و لامبورگيني گاياردو ال پي 560 با 552 اسب و پوش 911 توربو با 50 اسب قدرت). با شنيدن اين مشخصات لپاش گل انداخت و شروع کرد به وول خوردن دور ماشين. شاسي ظريف و خوش دست کاپوت را زدم و کاپوت را باز کردم. تا چند دقيقه بعدي فقط پاهاي توماس رو مي ديدم و صداش از جايي زير موتور مي يومد.

فرمان الکترونيک به جاي هيدورليک
 

جعبه فرمان اس ال اس سري جديد جعبه فرمان هاي الکترونيکي مرسدسه و مکانيزم گردش فرمان از سيستم هيدروليک به الکترونيک تغيير کرده. در اين سيستم به جاي پمپ و روغن از الکتريسيته و سيستم هوشمند کامپيوتري استفاده شده که باعث نرم تر شدن حرکت غربيلک فرمان و سرعت عمل چرخ ها شده. سيستم هوشمند کامپيوتري امکانات ايمني جديدي به سيستم فرمان اضافه کرده؛ مثلاً اگه به هر دليل اتومبيل در حال حرکت خاموش بشه فرمان فرمان قفل نمي شه، بلکه فقط کمي از نرمي حرکت غربيلک کم مي شه که کنترل اتومبيل رو راحت تر مي کنه. با داشتن چنين موتور هيولايي اس ال اس احتياج به ترمزهاي قدرتمندي داره؛ سيستم ترمز هيدروليک، شوک دهنده هاي الکتريکي، گردگير وکيومي و کنترل ضد قفل. به اين مي گن امنيت.
صندلي هاي فوق العاده راحت پوشيده در چرم طبيعي و مجهز به کمربندهاي ايمني مخصوص که به بدنه اتومبيل جوش داده شدن و بعد از عبور از درون صندلي از دريچه مخصوص درست بالاي شانه راننده خارج مي شن. داشبورد و کنسول اس ال اس به نسبت مدل هاي ديگه خيلي ساده تر طراحي شده ولي ظرافت و تناسب خاصي در تک تک قطعات تشکيل دهنده وجود داره که زيبايي و جلوه خاصي ايجاد مي کنه. البته اگر خوب بگردين يه کيف لوازم جانبي خيلي زيبا از جنس چرم طبيعي توي محفظه داشبورد پيدا مي کنين. داخلش يک عينک ري بن اصل آمريکا با آرام بنز روي دسته عينک و روي کيف محافظ عينک، دستگاه حس گر رادار پليس [وسيله اي که وقتي به رادارهاي سرعت سنج پليس نزديک مي شويد با بوق زدن به شما هشدار مي دهد که سرعت را کاهش دهيد. م] و يک کتابچه راهنماي زيبا و کارآمد؛ هديه مرسدس به شما.

خلاصه ...
 

با ماشين چند دور تو جاده هاي پرپيچ و خم کوهستاني چرخيديم. توماس همه توانايي هاي اس ال اس را تا نهايت توان امتحان کرد. اس ال اس مثل مار توي پيچ ها مي خزيد. چسبندگي ماشين به جاده باورنکردني بود. آسفالت جاده رو مي جويد و پيش مي رفت. پيچ هاي سنگين رو به راحتي دور مي زد و به محض خروج از پيچ به سرعت شتاب مي گرفت! تو راه برگشت توماس خاطراتي از پدرش تعريف کرد: «پدر من در دوران رکود بزرگ آقتصادي [1929] زندگي کرد. يه ماشين خريد و اين قدر نگه اش داشت که يواش يواش جذب پياده روي جلوي خونه شد! يه مشاين انگليسي بود، ماشين هاي انگليسي خيلي مزخرفن ولي وقتي يه ماشين انگليسي بخري، باعث مي شه وقت زيادي را توي تعميرگاه بگذروني. پدرم عاشق تعميرگاه بود، تعميرگاه جايي بود که داستان هايش شکل مي گرفتن.» کنار خيابان جلوي ويلاي قديمي جان شتاين بک ترمز کرد. پگاسوس بال هاشو باز کرد تا هرکول پير ما بتونه پياده بشه. توماس فرمان را نوازش کرد و لبخندي زد: «شخصيت خودشو داره؛ اين رو نمي شه انکار کرد ... شخصيت جذابي داره.»

منبع:مجله دايرة المعارفي دانستنيها (همشهري) / شماره 17