فيزيك جهان هستي در قرآن (1)
ءأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا ـ رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا
(آيا خلقت شما سختتر است يا آفرينش آسمان كه خدايش بنا و سقف آن را بالا برده و آن را منظم ساخته است)
“نازعات ـ 27 -28”
چكيده:
در اين آيات كه مربوط به پديدههاي طبيعي جهان آفرينش هستند، قرآن كريم مطالبي را بيان فرموده و از چيزهايي خبر داده است كه مردم جهان معاصر، نزول اين آيهها و قرنهاي پس از آن، از تفسير آنها اطّلاعي نداشتند و بنابراين به نحوي آنها را تعبير و توجيه ميكردند. ولي امروزه با پيشرفتهاي علمي كه نصيب بشر شده است، اعجاز قرآن از نظر آيات مربوط به علوم تجربي، در خصوص مطالبي كه از نظر علمي قطعيّت يافته، همانند ساير ابعاد اعجاز اين كتاب الهي، از قبيل فصاحت، بلاغت، محتوا، اخبار غيبي و ... محرز شده است.
از اين روست كه مي توان گفت، هر چه علم بشر بيشتر رشد يابد و عقل و تفكّر او قويتر و عميقتر شود، بهتر مي تواند اسرار الفاظ، معاني و نظم قرآن را دريابد و بر اعجاب او نسبت به اين كتاب گرانقدر آسماني، افزوده مي شود.
ما در اين مقاله، ضمن بيان عظمت خلقت جهان از نظر قرآن و علم فيزيك و به بحث پيرامون سه سؤال اساسي بشر در زمينه ي جهان هستي، هم از ديدگاه قرآن و هم با توجه به آخرين كشفيات و نظرات كيهانشناسان و فيزيكدانان ميپردازيم:
1.چگونگي آغاز خلقت جهان و انفجار بزرگBig Bang با عنايت به آيه 30 سوره انبياء؛
2.انبساط جهان و دور شدن خوشههاي كهكشانهاي عالم از يكديگر و فرموده قرآن كريم در آيه 47 سوره ذاريات در اين باره؛
3.سرانجام جهان هستي و موضوع انقباض بزرگ عالم با توجه به آيه 104 سوره انبياء.
بديهي است، پرداختن به همه آيات قرآن در خصوص فيزيك ستارگان و كهكشانها و فيزيك ذرات اتمي در حدّ چند جلد كتاب مي باشد و جالب است كه حتي دانشمندان غير مسلمان معاصر نيز به اعجاز علمي قرآن در مورد خلقت جهان پي برده و كتابهايي در اين زمينه به رشته تحرير در آوردهاند.
واژگان كليدي:
ستارگان ـ كهكشانها ـ خوشههاي كهكشاني ـ ابر خوشهها ـ ذرات بنيادي ـ انبساط ـ گرانش ـ ماده تاريك ـ مهبانگ ـ انفجار بزرگ ـ انقباض.
لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ
“غافر -57”
البته خلقت زمين و آسمانها بسيار بزرگتر و مهمتر از خلقت بشراست و ليكن اكثر مردم اين معنا را درك نميكنند.
به نام خداوند جان و خرد
كزين برتر انديشه بر نگذرد
خداوند جان و خداوند راي
خداوند روزيده و رهنماي
خداوند كيهان و گردون سپهر
فروزنده ماه و ناهيد و مهر
مقدمه:
قرآن مجيد در آيه فوقالذكر، به عظمت خلقت آسمانها و كهكشانها و ستارگان و زمين اشاره ميكند و در آيات فراواني انسان را به تفكر و تدبر در آفرينش آسمانها و ستارگان درخشان و تحولات شگرفي كه در اوضاع آنها پديد ميآيد و نظام متقني كه بر آنها حكمفرماست، دعوت ميكند. درست به دليل وجود همين نظم است كه قوانين طبيعي مفهوم پيدا ميكنند.
دانشمندان علوم تجربي با تكيه و اعتماد به وجود نظم در طبيعت مشتاقانه در پي كشف قوانين علمي موجود در همه زمينههاي جهان خلقت هستند. در يك سري از آيات قرآن كريم به اين مسئله كه خلقت تمام موجودات اعم از كوچكترين ذرات اتمي گرفته تا تركيب آنها و گياهان و جانداران و انسان و زمين و آسمان و كهكشانها و جريان امور همگي آنها روي حساب مي باشد و داراي اندازهاي معين و مشخص و در هر مورد قابل محاسبه دقيق ميباشند اشاره شده است.
ذيلاً به برخي از اين آيات اشاره ميكنيم:
“... وَ مَا يَعْزُبُ عَن رَّبِّكَ مِن مِّثْقَالِ ذَرَّهْ فِي الأَرْضِ وَ لاَ فِي السَّمَاء وَ لاَ أَصْغَرَ مِن ذَلِكَ وَ لا أَكْبَرَ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ”
سوره يونس/ آيه 61
(...از علم پروردگار تو، حتي هم وزن ذرهاي پوشيده نيست؛ نه در زمين و نه در آسمان، و هيچ كوچكتري و يا بزرگتري از آن نيست مگر آنكه در كتابي روشن ضبط است”.
و اما شرح مختصر آيه
در تفسير نمونه ذيل، آيه 40 سوره نساء در خصوص تفسير “ذره” چنين آمده است: ... بعضي گفتهاند “ذره” در اصل اجزاء فوقالعاده كوچكي از غبار است كه در هوا معلق است، و به هنگام تابش آفتاب از روزنه كوچكي به نقاط تاريك، آشكار مي شود، ... ولي تدريجاً به هر چيز كوچكي گفته شده است، و امروز به “اتم” كه كوچكترين جزء اجسام است نيز، ذرّه گفته مي شود ـ زيرا اگر در سابق آن را به ذرات غبار اطلاق ميكردند به خاطر اين بود كه آن را كوچكترين اجزاي جسم تصور مينمودند ولي امروز كه ثابت شده كوچكترين اجزاي يك “جسم مركب” مولكول و كوچكترين اجراي يك “جسم بسيط” اتمها است كه به مراتب از مولكولها كوچكترند، اين نام را در اصطلاح علمي براي”اتم” انتخاب كردهاند كه نه تنها با چشم ديده نمي شود بلكه با قويترين ميكروسكوپهاي الكترونيكي نيز قابل مشاهده نيست و وجود آن، تنها از طريق فرمولهاي علمي و از طريق عكسبرداريهاي خاصي كه با وسايل فوقالعاده مجهز [شتاب دهنده] انجام مي شود اثبات شده است، و از آنجا كه “مثقال” به معني “سنگيني” است، تعبير “مثقال ذره” به معني سنگيني يك جسم فوقالعاده كوچك [جرم يك اتم] مي باشد.[1] در المنجد كلمه “ذره” معني شده است.[2] پس كوچكتر از اتم(اصغر من ذلك) در واقع شامل ذرات بنيادي عالم مي باشد.(الكترونها، پروتونها، نوترونها، فوتونها، لپتونها و كواركها و ...) و با عنايت به تفسير الميزان مراد از كتاب مبين، امري است كه نسبتش به موجودات، نسبت برنامه عمل است به خود عمل و هر موجودي در اين كتاب يك نوع اندازه و تقدير دارد. از اين جهت مي توان حدس زد كه مراد از كتاب مبين، مرتبه واقعي اشياء و تحقق خارجي آنها مي باشد كه قابل پذيرفتن هيچگونه تغيير نيست.[3]
ذره |
نام |
توضیحات |
لپتون ها: (1) |
الکترون |
جرم= 0/5 meV ( پايدار) |
ميون |
meV 107/6 (ناپايدار) |
|
تاو |
meV 1784/2 (ناپايدار) |
|
نوترينوي(2) الکترون |
جرمشان دقيقاً معلوم نيست |
|
نوترينوي ميون |
جرمشان دقيقاً معلوم نيست |
|
نوترينوي تاو |
جرمشان دقيقاً معلوم نيست |
|
کوارک ها: |
کوارک up |
به عنوان ذرات آزاد مشاهده نشده اند؛ اجزاي تشکيل دهنده پروتون ها و نوترون ها هستند. |
کوارک down |
||
کوارک top |
||
کوارک bottlm |
||
کوارک charmed |
||
کوارک strange |
||
بوزون هاي حامل: |
فوتون |
[الکترومغناطيس] |
بوزون w |
[نيروي ضعيف] |
|
بوزون z |
[نيروي ضعيف] |
|
گلئون |
[نيروي قوي] |
|
[گراوپتون] |
[گرانش] |
همين برنامه عمل اجزاء عالم از كوچكترين ذرات تا دنياي كهكشانها و وجود حساب و كتاب در اندازه جرم، سرعت، زمان، بار الكتريكي، نوع حركت و مدارها، اندازه حركت، فشار، طرز قرار گرفتن ذرات بنيادي اتم ها كنار يكديگر و ... پارامترهاي ديگر(مانند ثابت جاذبه نيوتن، سرعت نور در فضا، ثابت پلانك، بار الكترون و ...) است كه دانشمندان بر مبناي آنها قوانين فيزيكي و شيميايي و نجوم و ... را به دست آوردهاند.
نمونه آياتي ديگر در اين مورد عبارتند از:
“... وَ خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا”(فرقان، 2)
“... و همه چيز را آفريد و براي آن اندازهاي معين مقرر داشت.)؛
“... وَ كُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ”(رعد، 8)
(...و هر چيز نزد او مقدار معيني دارد.)
“وَ السَّمَاء رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ”(الرحمن، 7)
(و آسمان را برافراشت و ميزان [عدل و نظم] را در عالم وضع نمود).
“هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاء وَ الْقَمَرَ نُورًا وَ قَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِينَ وَ الْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللّهُ ذَلِكَ إِلاَّ بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ”(يونس، 45)
(اوست خدايي كه خورشيد را روشنيبخش و ماه را نوراني قرار داد و براي آن، منزلگاههايي مقدر كرد تا عدد سالها و حساب [كارها] را بدانيد. خداوند اين را به جز بحق نيافريده است. او آيات خود را براي دانشمندان شرح مي دهد.)
“... مَّا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ”(الملك، 3)
(... تو در خلقت خداي رحمان بينظمي و نقصان نخواهي يافت. پس باز [به ديده عقل در نظام آفرينش] بنگر، آيا خللي در آن مييابي؟)
مي توان نتيجه گرفت كه كشف نظم و انسجام طبيعت(يعني قوانين طبيعي) و اتقان صنع باريتعالي يكي از مسائل عمده طبيعتشناسي است.
کهکشانهاي برخوردي:
گذر از کنار هم يا ادغام آنها ميليونها سال طول مي کشد.
عظمت خلقت آسمانها از ديدگاه قرآن كريم:
أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا(27) رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا(28) وَ أَغْطَشَ لَيْلَهَا وَ أَخْرَجَ ضُحَاهَا(29) وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا(30)(سوره نازعات)
آيا خلقت شما سختتر است يا آفرينش آسمان كه خدا بنايش كرده؟
و سقف آن را بالا برده و آن را منظم ساخته؛
شبش را تاريك و روزش را روشن كرده است؛
و زمين را بعد ازآن گسترده است.
مرحوم علامه طباطبايي(ره) ذيل تفسير اين آيات مي فرمايد:
اين خطاب، خطابي است توبيخي به مشركين، كه منكر قيامت بوده و آن را مسخره ميكردند، خطابي است هم بر سبيل عقاب، و هم متضمن جواب استبعاد آنان بر بعث كه گفتهاند: “ءَانا لمردودون في الحافره اذا كنا عظاماً نجزه” مي فرمايد خداي تعالي چيزهايي خلق كرده كه خيلي بزرگتر از شما است، پس او مي تواند دوباره شما را در نشأه ديگر زنده كند، و ايجاد نمايد. پس جمله “أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ” استفهامي است توبيخي به داعي رفع استبعاد منكرين بعث بعد از مرگ و نيز اشاره به تفصيل خلقت آسمان با جمله “بناها...”، دليلي است بر اينكه مراد تثبيت و مسجل نمودن اين معنا است كه خلقت آسمان، شديدتر است.
و جمله “بناها”، استينافي و بياني تفصيلي است براي خلقت آسمان. “رفع سمكها فسويها” ـ يعني سقف آسمان و نقطه مرتفع آن را بلند كرده و منظور از “تسويه آسمان” ترتيب [و نظم] اجزاي آن، و تركيب آن است تا هر جزئي در موضعي كه حكمت اقتضاء دارد؛ قرار گيرد، همچنان كه درباره آدم فرمود: “فاذا سويته و نفخت فيه من روحي”(و چون او را تسويه كردم و هر جزء آن را در جايي كه بايد قرار دادم و سپس از روح خود در او دميدم. سوره حجر ـ آيه 29).[4]
شناخت مختصري از فيزيك عالم:(جهان هستي = آسمانها و كهكشانها و آنچه در آنهاست) اگر در شبي صاف به آسمان نگاه كنيد. گستره عظيمي از ستارههاي جذاب و درخشان و ـ ممكن است، ماه و تعدادي از سيارهها را خواهيد ببينيد. ما با چشمان خود حداكثر حدود 6000 ستاره را ميبينيم در حالي كه در جهان هستي حدود 1022×8 يعني 80 هزار ميليارد ميليارد ستاره وجود دارد! (الله اكبر)
خورشيد ما يك ستاره ي معمولي است با جرم حدود 1030×2 كيلوگرم(يعني بيش از يك ميليون برابر جرم زمين) برخي از ستارههاي فوقالعاده سنگين، بيش از 100 برابر خورشيد ما، جرم دارند. محاسبات جرم ستارههاي عالم را حدود 1052×16 كيلوگرم(عدد 16 با 52 تا صفر جلوي آن را بنويسيد و بخوانيد!) اگر جرم سياهچالههاي و ابرهاي عظيم گاز كه فضاي ميان ستارهاي را تشكيل ميدهند را نيز به آن اضافه كنيم عدد بزرگي كه خارج از تصور ماست، به دست ميآيد. اما نكته عجيب اينجاست كه اين فقط 5 تا 10 درصد جرم كل عالم ر ا تشكيل مي دهد. بقيه به شكل ماده تاريك است كه ما نمي توانيم آنرا ببينيم. اما به دليل اثري كه روي حركت ستارهها و آنچه ميبينيم؛ ميگذارد؛ شك نداريم كه وجود دارد و دانشمندان با شوق فراوان به دنبال شناخت بيشتر آن هستند.[5] عالم، از ميلياردها كهكشان كه تودههاي بسيار بزرگي از ستارگان، اجرام سماوي، گاز و غبار هستند، تشكيل يافته است كه كهكشانها نيز بر حسب نوعشان هر كدام از ميليون تا صدها ميليارد ستاره را در بر ميگيرند. بيشترين جرم قابل مشاهده جهان را در خود دارند، (يعني به جز جرم ماده تاريك) و بيشترين جرم هر كهكشان نيز در ستارگان آن است. قطر كوچكترين كهكشانها كه “كوتوله” ناميده ميشوند حدود هزار سال نوري مي باشد؛ در حالي كه قطر بزرگترين آنها ممكن است از دويست هزار سال نوري هم بيشتر باشد!(هر سال نوري تقريباً ده هزار ميليارد كيلومتر است!). طبق روش طبقهبندي “ادوين هابل” سه دسته ي عمده و اصلي از كهكشانها عبارتند از: نوع بيضوي، نوع مارپيچي و نوع نامنظم.(كه بعدها هر كدام به انواع فرعيتر تقسيم شدند).[6]
تحليل مقايسه ي انواع کهکشانها
خوشه کوره: تصوير ژرف تلسکوپ فضايي”هابل” از خوشه ي کهکشانهاي کوره که در سال 2003 گرفته شده، صدها کهکشان اين خوشه و هزاران کهکشان دور دست را نشان مي دهد.
هماهنگ كننده ي اين حركتهاي موزون، آفريدگار همه ي اينها يعني خداوند تبارك و تعالي مي باشد و كل مجموعه ي جهان هستي در حال تسبيح پروردگار عالم هستند.(يسبح لله ما في السموات و الارض...)
“ وَ تَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَهً وَ هِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ ـ سوره نمل ـ آيه 88”
(و ميبيني كوهها را و گمان ميكني كه ايستادهاند در حالي كه آنها مانند ابرها در حركت هستند.)
“... وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ـ سوره انبياء ـ آيه 33”
(...خورشيد ماه هر كدام در مداري معين شناورند)
“وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّي ـ سوره رعد ـ آيه 2”
(خورشيد و ماه را رام گردانيد، هر كدام براي مدتي معين به سير خود ادامه ميدهند)
خداوند متعال، در قرآن كريم علاوه بر آيات فوق در آيات ديگر هم به برخي حركتهاي زمين و ماه و خورشيد و ستارگان اشاره فرموده است.
در مطالب زير به برخي از حركات كرات و ستارگان و كهكشانها اشاره ميكنيم.
1. حركت چرخشي زمين به دور محور خودش(پيدايش شبانهروز) كه با سرعت 30 كيلومتر در دقيقه مي باشد؛
2. حركت انتقالي زمين به دور خورشيد(پيدايش سال) كه داراي سرعت 9 /29 كيلومتر در ثانيه مي باشد؛
3. حركتهاي ماه حول محور خودش و كره زمين و پيدايش اهلههاي ماه 531 /29 روز؛
4. حركت وضعي خورشيد يعني حركت به دور خودش در حدود 25 تا 27 روز؛
5. حركت خورشيد و كل منظومه ي شمسي حول مركز كهكشان راه شيري با سرعت 200 كيلومتر در ثانيه؛
6. حركت كل كهكشان راه شيري به سمت كهكشان “آندرومدا” با سرعت 100 كيلومتر در ثانيه؛
7. حركت خوشه كهكشاني گروه محلي ما به سمتي در ابر خوشه سنبله با سرعت 600 كيلومتر در ثانيه؛
اينها نمونههايي از حركتهايي در دنياي ماكروسكوپي بود. ذرات تشكيل دهنده عالم يعني اتمها و ذرات بنيادي يعني دنياي ميكروسكوپي نيز حركتها و برنامههاي شگفت انگيز خود را دارند.
پينوشتها:
* عضو هيئت علمي دانشكدهي علوم قرآني تهران
عضو پيوستهي انجمن فيزيك ايران
عضو پيوستهي انجمن نجوم ايران
مجموعه مقالات همایش ملی قرآن و علوم طبیعی، تهیه و تنظیم دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد، زیر نظر بنیاد پژوهش های قرآنی حوزه و دانشگاه، تهران، موسسه انتشاراتی بنیاد پژوهش های قرآنی حوزه و دانشگاه و انتشارات سخن گستر، چاپ یکم ـ زمستان 1385.
/ج