(48)بار با لباس رکورد زدم
از دوران کودکي به کارهاي بزرگ و سخت علاقه داشته است. «ليلا ابراهيمي» با برادرانش فوتبال بازي مي کرده و هميشه هم در درون دروازه مي ايستاده است. علاقه شديد وي به ورزش و به ويژه دو باعث شد که در برابر مخالفت هاي شديد خانواده اش بايستد و به دويدن بپردازد.
پس از برگشتن تيم ملي دو و ميداني کشورمان از مسابقات گوانجو و کسب مدال هاي رنگارنگ تنها کسي که از او انتظار نمي رفت، مدال کسب نکند ليلا ابراهيي بود. گفتگوي طولاني و صميمانه اي را در فدراسيون دو و ميداني با ليلا ابراهيمي انجام داديم که در اواسط مصاحبه مربي وي، آقاي فيروزي، نيز به جمع ما اضافه شد و حضورش باعث شد که سبک ما نيز عوض شود...
*جلوي در فدراسيون پلاکاردهاي تبريک ديده مي شد اما جاي اسم شما خلي بود. هر روز که اين پلاکاردها را مي بينيد، چه حسي به شما دست مي دهد؟
(با خنده) خيلي خوب است. انگيزه ام براي مسابقاتي که پيش رو دارم دو چندان مي شود.
*چه اتفاقي افتاد که اسم شما در بين اين پلاکاردها نيست؟
پس از (2)سال مصدوميت در مسابقات قهرماني آسيا که در ويتنام و گوانجو بود، شرکت کرده و فکر نمي کردم که ورزشکاران اينقدر پيشرفت کرده باشند. تيم بحرين پنج ورزشکار اتيوپيايي آورده بود، هندي ها تعداد دونده هايشان بسيار زياد شده بود و ... . با رکوردي که در مسابقات زدم در دو سال پيش مي توانستم مدال طلا بگيرم اما امسال سطح مسابقات خيلي بالا بود. تنها چيزي که در اين مسابقات مرا اميدوار کرد اين بود که در طول مسابقه جزء گروه پيشتاز بودم و فقط نداشتن تجربه و ترس از آسيب ديدگي شديد باعث عقب افتادنم از بقيه حريفان شد. از سويي ريسک نکردم و در رشته اصلي ام که (1500)متر بود در مسابقات حضور نداشتم بلکه در (3000) متر با مانع شرکت کردم. در اين مسابقه بود که براي اولين بار، مربي ام متوجه شد که اصلاً من به درد اين رشته نمي خورم! (با خنده مي گويد) دويدنم با آنها قابل مقايسه نبود چون به دليل نداشتن امکانات (3000)متر با مانع در تمريناتم با مانع معمولي آموزش ديده بودم. به خاطر آسيب ديدگي در سر هر مانع مي ترسيدم و با احتياط فراواني از روي آن مي پريدم اما ديگر ورزشکاران به سرعت رد مي شدند.
در اينجا به يک نکته جالب مي خواهم اشاره کنم. «سميه القصرا» که از دونده هاي به نام است، چند سال پيش به ايران آمده بود تا در مسابقات دهه فجر شرکت کند. وي حتي نتوانست مقامي بدست آورد و نفر آخر مسابقه شد. اما امروزه به تيم نهايي المپيک هم راه يافته است.
او سال گذشته براي شرکت در مسابقات دهه فجر به ايران آمد و گفت که تعجب مي کنم کشوري با اين تعداد جمعيت پيشرفت نکرده است. اين براي ما هم جاي تعجب دارد!
*ارتفاع مانع ها بايد چه مقدار باشد؟
براي بانوان (76)سانتي متر، براي آقاي (94)سانتي متر.
*داستان مصدوميت شما در (2)سال پيش چه بود؟
زماني که مدال گرفتم و برخورد ديگران را ديدم و در تمرينات هم خوب ظاهر شدم، با غرور زياد در مسابقات شرکت مي کردم. (2) سال پيش وقتي که سرخط مسابقه ايستادم تا استارت بزنم کسي را نمي ديدم و فقط فکر مي کردم خودم تنها هستم. در هنگام حرکت دونده هندي پايش به آن يکي پايش اصابت و سقوط کرد و تمام خط مسابقه اشغال شد. در آن زمان اصلا نمي توانستم تصميم درستي بگيرم. خواستم سريع از رويش بپرم که او هم همزمان بلند شد. تا به خودم آمدم در آسمان بودم. در هوا حس کردم که زانويم از جايش درآمد! آنچنان دردي داشتم که چيزي نفهميدم و نتوانستم بلند شوم. به نظرم اين اتفاق افتاد تا من درس بگيرم که غرور زيادي نداشته باشم.
*از چه ناحيه هايي آسيب ديديد؟
رباط صليبي، مينيسک و اي سي ال زانويم کش آمد و در حال حاضر هم سه پيچ جذبي در پايم است.
*هزينه درمان شما بر عهده خودتان بود يا فدراسيون؟
صحبت آقاي کفاشيان با آقاي دکتر رازي باعث شد که نصف هزينه عملم با بيمه تکميلي ورزشکاران باشد. نصف ديگر را قرار شد صندوق اعتباري (نمي دانم که صندوق اعتباري براي ورزشکاران است يا براي کارکنان معمولي) قبول کند و چند باري براي گرفتن هزينه رفتيم با رفتار بدي که با خانواده ام داشتند کلاً منصرف شديم و تقريباً مقداري را فدراسيون و مابقي را هيات تهران پرداخت کرد.
*با تمام مشکلاتي که داشتيد چه انگيزه اي باعث شد که دوباره به سمت ورزش بياييد؟
بعد از مصدوميت شديد ورزشکاران دو دسته مي شوند. برخي ورزش را کنار مي گذارند و بعضي ها انگيزه شان چند برابر مي شود که خوشبختانه من از گروه دوم بودم. از سويي حرف هايي مي شنيدم مانند اينکه ابراهيمي ديگر نمي تواند بدود و ... اين عوامل باعث شد که بيشتر تلاش کنم. مربي ام مرا هر روز با پاي بخيه سر تمرينات مي برد. الان که فکرش را مي کنم مي بينم چه آدم بي مخي بودم!
*مدتي که مصدوم بوديد، مربي شديد؟
بله، در آن زمان بايد در مکان هاي ورزش حضور مي يافتم تا اعتماد به نفسم را از دست ندهم. در اين مدت مسووليت استعداديابي هيات تهران را برعهده گرفتم و مسابقاتي را انجام مي داديم. با اينکه کسي با ما همکاري نکرد، گروه دونده جواني را تشکيل داديم. از آن پس کار مربي گري ام آغاز شد و چند شاگرد داشتم که سه تاي آنها از قهرمانان جوان ايران هستند.
*زماني که اولين بار مدال آورديد در بين چهار نفر شما به مقام سومي رسيديد، درست است؟
بله، در بعضي از مواقع شانس هم مي تواند باعث کسب مقام شود. اين را هم نمي توان گفت که براي کسب مدال دو و ميداني تنها شانس دخيل است.
*در آن زمان هم که شما مدال سومي را آورديد گفتيد که
امکانات نداريد، هنوز هم مي گوييد امکانات نداريد؟
بله هنوز هم همين را مي گويم. پيست آفتاب انقلاب قرار بود براي بانوان اسلامي آماده شود که چنين چيزي اتفاق نيافتاد. فقط يک مانع چاله آب داريم که در استاديوم آزادي واقع شده و شکسته است. تا مدتي ارتفاع مانع ها براي آقايان بود که امسال بعد از بارها خواهش ارتفاع را کمتر کردند، در ضمن آنجا براي فوتبالي هاست و هر دفعه اجازه استفاده از زمين دو و ميداني را نداريم. اين را هم بگويم چاله آبي که پر است با خالي بودنش بسيار تفاوت دارد و من در چاله خالي مي پريدم! جالب است که حراست استاديوم آزادي وقتي تلاش ما را مي ديدند چاله آب را برايمان پر مي کردند. من در کل چهار دفعه از آب پريدم آنها با لباس مسابقه تست زدم.
*زماني از عدم همکاري مربيان گله داشتيد...
انتظارم اين است که ما بايد با هم همکاري داشته باشيم نه اينکه رقابت کنيم. برايم جالب بود در قزاقستان با آن امکانات کم در پيست ده مربي بودند و هرکدام بيست شاگرد داشتند اما با همديگر کاري نداشتند. در ايران متاسفانه مربي خانم بسيار کم است و به يکديگر هم کمک نمي کنند.
*جريان کتک خوردن شما سر تمرين چيست؟
(با خنده) کتک نخوردم. در تمرين به خاطر اينکه لاين (خط) را برايم باز کنند سر کسي داد زدم و کشيده اي خوردم. براي اين راجع به اين مسائل صحبت مي کنم تا به همه بگويم که از مربيان انتظار داريم نه از مردم.
*اولين باري را که در مسابقات (3000) متر شرکت کرديد به خاطر داريد؟
بله، در مسابقه (3000)متر با مانع شرکت کردم. زماني که در چاله آب افتادم و لباسم خيس و سنگين شد تماشاگران و شرکت کنندگان متلک هايي مي گفتند، فقط مواظب بودم که لباسم از تنم نيافتد و با اين شرايط توانستم سوم شوم.
*زماني که با حجاب کامل در مسابقات شرکت کرديد با شما برخورد بدي نکردند؟
خير، زنان ديگر با حجاب هم هستند. نفر اول دوي جهان هم حجاب کاملي دارد.
*لباس ديگر شرکت کنندگان با شما تفاوتي دارد؟
بله، لباس آنها به علت اينکه از مارک خاصي استفاده مي کنند حدوداً دوازده گرم است و آب در آن نفوذ نمي کند.
*شما نمي توانيد از اين لباس ها استفاده کنيد؟
خير، لباس آنها جذب بدن است و ما نمي توانيم از اين نوع لباس استفاده کنيم.
*زماني که مدال گرفتيد و به ايران آمديد فکرش را هم نمي کرديد که بازتاب خبري داشته باشد، به چه دليل؟
فکر مي کردم خيلي بد دويده باشم! خانواده که تماس گرفتند و گفتند نمي داني مردم ايران چقدر خوشحالند، باورم نشد تا زماني که به ايران بازگشتم. هرکجا مي رفتم کمکم مي کردند. حتي بعد از يک سال هم فراموش نشده بود و بازتاب خوبي داشت.
*باور عمومي مردم ايران بر اين است که مگر ورزش دو چه امکاناتي مي خواهد؟
ما کفشهايمان را از کشورهاي ديگر تهيه مي کنيم. بايد منتظر شويم تا بستگانمان به مسافرت بروند و کفشمان که مخصوص ورزش دو است را از کشورهاي اروپايي تهيه کنند. در رابطه با زمين، متد دويدن در فضاي آزاد و داخل سالن نيز اوضاع به همين صورت است يعني يک ماه طول مي کشد که به فضاي آزاد عادت کرده را با فضا و شرايط سالن وفق دهيم.
*در فضاي عمومي که مي دويد به مشکلي برنخورديد؟
سال گذشته به جرم دويدن، من و دونده هاي ديگر را دستگير کردند. زماني که اعتراض کرديم و گفتيم که ورزش مي کنيم و کساني که خلاف مي کنند را دستگير کنيد ما را محکوم کردند که يک ماه حق دويدن در مکان عمومي را نداريم.
*جريمه تان نکردند؟
خير، قرار بود جريمه نقدي شويم اما خانواده ها تعهد دادند و جريمه ما بخشيده شد.
*تا به حال چند بار رکورد جابه جا کرده ايد؟
(48)بار.
*ورزشکار دونده براي اينکه بخواهد تمرين کند و حرفه اي کار کند چقدر بايد هزينه کند؟
ورزشکار حرفه اي که بخواهد از لوازم خوب استفاده کند تا آسيب نبيند بايد خيلي هزينه کند. حداقل کفش دو که شش ماه يک بار بايد تعويض شود دويست هزار تومان و لباس بانوان در مجموع يک ميليون تومان است. در ايران نمي توان دويدن را به عنوان شغل انتخاب کرد.
*براي دونده اي که رکوردي را جابه جا مي کند چه مبلغي به عنوان جايزه در نظر مي گيرند؟
براي دونده هاي حرفه اي آقا فکر مي کنم که سه ميليون تومان و براي بانوان هفتصد و پنجاه هزار تومان است. قبول داريم که رکودهاي بانوان بسيار ضعيف و کم است اما باز هم تفاوت مبلغ زياد است. (به شوخي) اگر مربي ام اين جا بود از من گلايه مي کرد که چرا حقوق و مبالغ را مي گويم!
*روزي چند ساعت تمرين مي کنيد؟
سه جلسه در روز. دو ساعت صبح، دو ساعت بدنسازي با دستگاه و يک ساعت هم شنا. تمرينات تخصصي دويدنمان هم جدا است که همان صحرانوردي يا دوي استقامت است که در پارک تمرين مي کنيم.
*شغل ديگرتان چيست؟
در کشورهاي ديگر اين ورزش شغل محسوب مي شود اما من نوعي در کنار ورزش بايد شغل هاي ديگري هم داشته باشم تا بتوانم هزينه هايم را تامين کنم. مربي بدنسازي مجموعه شهيد کشوري و واليبال دانشگاه آزاد، مربي دو و ميداني کشوري و عضو گروه نسل آفتاب نيز هستم. نسل آفتاب کارهاي ورزشي، هنري و فرهنگي انجام مي دهند که بيشتر کارمان برگزيدن ورزشکاران اخلاق است.
(در اين لحظه از مصاحبه مربي او که جلسه اش تمام شده مي آيد و در گفتگوي ما سهيم مي شود)
مي گويد زمانيکه از مانع مي پريدم با متد خاصي با يک پا پايين مي آمد که هميشه جفت پا مي آيم. (با خنده) خوب خيلي اصوليم ديگر!
بعد از مصدوميت در مسابقه شرکت مي کند و در خط شروع از ترس اينکه زمين نخورد همه را هل مي دهد و از همه جلو مي زند.
به حدي از او سوال پرسيديم که گفت باطري ضبطتان تمام نشد!!
يکي از انتقادات او آموزش ندادن آموزش و پرورش به دانش آموزان است و مي گويد قهرمانان آسيا تمامي شان کم سن هستند و تمامي آنها از مدارس و دانشگاه ها هستند.
از مردم خيلي تشکر مي کرد به خاطر کمک هايي که از زمان مصدوميت تا به حال به او روا داشته اند.
سنش را (29) سال گفت و ما هم به او گفتيم سنتان را بالا برديد و در ادامه گفت مي خواهم بگويم پير ورزش دو، من هستم!
سال گذشته در باشگاهي بوده و زماني که وضعيت باشگاه نابسامان شده (3)ميليون از (8)ميليون قراردادش را به او پرداخت نکرده اند.
باشگاه جهاد کشاورزي کهکيلويه و بوير احمد را به او پيشنهاد داده بودند که برايش بسيار جالب بود.
اولين جايزه اي که گرفتم براي (22)کيلومتر دويدن بوده. خانواده اش نمي دانستند که مي خواهد اين مسافت را بدود. بعد از مسابقه که به خانه مي رود او را بسيار دعوا مي کنند و مي گويند به خاطر يک دست پارچ و ليوان اين قدر دويده اي؟ مي گويد بعد از (15)کيلومتر دويدن به او آب دادند و کي ماه وقتي که آب مي خورده در گلويش گير مي کرده و ماهيچه قلبش هم سرما خورده بود.
خانواده اش زماني که اسم او را در روزنامه براي اولين بار مي بينند مي گويند، دوستانت اول شده اند در کنار آنها هم اسم تو را زده اند!
آقاي فيروزي به ما گفت که ليلا ابراهيمي هر مبلغي از دويدن به دست مي آورد در کار خير خرج مي کند.
*دويدن در روحيه شما تاثير داشته است؟
بله خيلي زياد. اشاره اي مي کنم، متاسفانه (رو به مربي اش مي کند و مي گويد بگويم؟) در کشور ما هنوز جا نيافتاده از کسي که پيشرفت مي کند حمايت کنند. دويدن هم بعد منفي و هم بعد مثبت داشته است.
*احسان حدادي به تازگي گفته که مي خواهد به سمت فوتبال بيايد تا بتواند درآمدي داشته باشد، درست است؟
نمي دانم، من هم نشنيده ام. نمي توانم در مورد ورزشکاراني که مدال جهاني دارند و رکورددار هستند، نظري بدهم. درمورد او حرف هايي مي زدند، حتي مي گفتند آسيبش دروغ است اما من براي فيزيوتراپي که مي رفتم او هم مي آمد. در کل شايد منظورش اين است که امکانات براي فوتباليست ها بسيار بيشتر از ديگر ورزش هاست.
*چند فرزند هستيد؟
قبل از فوت برادرم چهار فرزند بوديم.
*برادر کوچکتان در چه سني و به چه دليل فوت شدند؟
در (21)سالگي در اثر ايست قلبي.
*مادرتان اهل ترکمنستان هستند؟
خير، مادربزرگ و پدربزرگم اهل روسيه هستند زماني که در روسيه جنگ مي شود، به عشق آباد کوچ مي کنند و مادرم در عشق آباد متولد مي شود و بعد هم به ايران مي آيند.
*شنيده ايم که دست پختتان خيلي خوب است؟
(با خنده مي گويد) اين مطالب را از کجا شنيده ايد! شنيدن کي بود مانند ديدن!
*تحصيلاتتان چيست؟
اگر خدا بخواهد با سهميه دانشجوي تربيت بدني وارد دانشگاه شهيد بهشتي خواهم شد.
*براي چه مسابقاتي تمرين مي کنيد؟
براي مسابقات قهرماني آسياي داخل سالن که در تاريخ سوم اسفند برگزار مي شود.
*از مربي اش سوال مي کنيم: آقاي فيروزي از ليلا ابراهيمي رضايت داريد؟
با وجود محدوديت هايي که داشته و شرايطي که بين بانوان و آقايان حاکم است، او توانست با اين موضوع کنار بيايد و خوب نتيجه بگيرد.
*شما با خان ابراهيمي قراداد داريد؟
(خودماني) بله قرارداد دارم که جورش را بکشم.
*تا به حال پاداشي از جوايزي که خانم ابراهيمي گرفته اند به شما داده شده است؟
(در اينجا خانم ابراهيمي با اصرار خودش جواب اين سوال را مي دهد) هر رکوردي که مي زنم از هفت صد و پنجاه هزار تومان به آقاي فيروزي دويست هزار تومان تعلق مي گيرد. در حالي که مربي از خارج مي آوريم و ده ها برابر پول مي دهند تا دونده بتواند رکورد بزند. فدراسيون بايد براي اين مسائل چاره اي بيانديشد.
*با توجه به اين که سال هاي متمادي مربي گري ايشان را برعهده داشتيد نقطه ضعف ليلا ابراهيمي را در چه مي دانيد؟
خوش بيني بيش از حد او نسبت به مسائل.
*تا به حال جريمه اش هم کرده ايد؟
او آنقدر منظم و مرتب بوده که بايد به او پاداش هم بدهيم.
منبع:اطلاعات هفتگي شماره 3401
پس از برگشتن تيم ملي دو و ميداني کشورمان از مسابقات گوانجو و کسب مدال هاي رنگارنگ تنها کسي که از او انتظار نمي رفت، مدال کسب نکند ليلا ابراهيي بود. گفتگوي طولاني و صميمانه اي را در فدراسيون دو و ميداني با ليلا ابراهيمي انجام داديم که در اواسط مصاحبه مربي وي، آقاي فيروزي، نيز به جمع ما اضافه شد و حضورش باعث شد که سبک ما نيز عوض شود...
*جلوي در فدراسيون پلاکاردهاي تبريک ديده مي شد اما جاي اسم شما خلي بود. هر روز که اين پلاکاردها را مي بينيد، چه حسي به شما دست مي دهد؟
(با خنده) خيلي خوب است. انگيزه ام براي مسابقاتي که پيش رو دارم دو چندان مي شود.
*چه اتفاقي افتاد که اسم شما در بين اين پلاکاردها نيست؟
پس از (2)سال مصدوميت در مسابقات قهرماني آسيا که در ويتنام و گوانجو بود، شرکت کرده و فکر نمي کردم که ورزشکاران اينقدر پيشرفت کرده باشند. تيم بحرين پنج ورزشکار اتيوپيايي آورده بود، هندي ها تعداد دونده هايشان بسيار زياد شده بود و ... . با رکوردي که در مسابقات زدم در دو سال پيش مي توانستم مدال طلا بگيرم اما امسال سطح مسابقات خيلي بالا بود. تنها چيزي که در اين مسابقات مرا اميدوار کرد اين بود که در طول مسابقه جزء گروه پيشتاز بودم و فقط نداشتن تجربه و ترس از آسيب ديدگي شديد باعث عقب افتادنم از بقيه حريفان شد. از سويي ريسک نکردم و در رشته اصلي ام که (1500)متر بود در مسابقات حضور نداشتم بلکه در (3000) متر با مانع شرکت کردم. در اين مسابقه بود که براي اولين بار، مربي ام متوجه شد که اصلاً من به درد اين رشته نمي خورم! (با خنده مي گويد) دويدنم با آنها قابل مقايسه نبود چون به دليل نداشتن امکانات (3000)متر با مانع در تمريناتم با مانع معمولي آموزش ديده بودم. به خاطر آسيب ديدگي در سر هر مانع مي ترسيدم و با احتياط فراواني از روي آن مي پريدم اما ديگر ورزشکاران به سرعت رد مي شدند.
در اينجا به يک نکته جالب مي خواهم اشاره کنم. «سميه القصرا» که از دونده هاي به نام است، چند سال پيش به ايران آمده بود تا در مسابقات دهه فجر شرکت کند. وي حتي نتوانست مقامي بدست آورد و نفر آخر مسابقه شد. اما امروزه به تيم نهايي المپيک هم راه يافته است.
او سال گذشته براي شرکت در مسابقات دهه فجر به ايران آمد و گفت که تعجب مي کنم کشوري با اين تعداد جمعيت پيشرفت نکرده است. اين براي ما هم جاي تعجب دارد!
*ارتفاع مانع ها بايد چه مقدار باشد؟
براي بانوان (76)سانتي متر، براي آقاي (94)سانتي متر.
*داستان مصدوميت شما در (2)سال پيش چه بود؟
زماني که مدال گرفتم و برخورد ديگران را ديدم و در تمرينات هم خوب ظاهر شدم، با غرور زياد در مسابقات شرکت مي کردم. (2) سال پيش وقتي که سرخط مسابقه ايستادم تا استارت بزنم کسي را نمي ديدم و فقط فکر مي کردم خودم تنها هستم. در هنگام حرکت دونده هندي پايش به آن يکي پايش اصابت و سقوط کرد و تمام خط مسابقه اشغال شد. در آن زمان اصلا نمي توانستم تصميم درستي بگيرم. خواستم سريع از رويش بپرم که او هم همزمان بلند شد. تا به خودم آمدم در آسمان بودم. در هوا حس کردم که زانويم از جايش درآمد! آنچنان دردي داشتم که چيزي نفهميدم و نتوانستم بلند شوم. به نظرم اين اتفاق افتاد تا من درس بگيرم که غرور زيادي نداشته باشم.
*از چه ناحيه هايي آسيب ديديد؟
رباط صليبي، مينيسک و اي سي ال زانويم کش آمد و در حال حاضر هم سه پيچ جذبي در پايم است.
*هزينه درمان شما بر عهده خودتان بود يا فدراسيون؟
صحبت آقاي کفاشيان با آقاي دکتر رازي باعث شد که نصف هزينه عملم با بيمه تکميلي ورزشکاران باشد. نصف ديگر را قرار شد صندوق اعتباري (نمي دانم که صندوق اعتباري براي ورزشکاران است يا براي کارکنان معمولي) قبول کند و چند باري براي گرفتن هزينه رفتيم با رفتار بدي که با خانواده ام داشتند کلاً منصرف شديم و تقريباً مقداري را فدراسيون و مابقي را هيات تهران پرداخت کرد.
*با تمام مشکلاتي که داشتيد چه انگيزه اي باعث شد که دوباره به سمت ورزش بياييد؟
بعد از مصدوميت شديد ورزشکاران دو دسته مي شوند. برخي ورزش را کنار مي گذارند و بعضي ها انگيزه شان چند برابر مي شود که خوشبختانه من از گروه دوم بودم. از سويي حرف هايي مي شنيدم مانند اينکه ابراهيمي ديگر نمي تواند بدود و ... اين عوامل باعث شد که بيشتر تلاش کنم. مربي ام مرا هر روز با پاي بخيه سر تمرينات مي برد. الان که فکرش را مي کنم مي بينم چه آدم بي مخي بودم!
*مدتي که مصدوم بوديد، مربي شديد؟
بله، در آن زمان بايد در مکان هاي ورزش حضور مي يافتم تا اعتماد به نفسم را از دست ندهم. در اين مدت مسووليت استعداديابي هيات تهران را برعهده گرفتم و مسابقاتي را انجام مي داديم. با اينکه کسي با ما همکاري نکرد، گروه دونده جواني را تشکيل داديم. از آن پس کار مربي گري ام آغاز شد و چند شاگرد داشتم که سه تاي آنها از قهرمانان جوان ايران هستند.
*زماني که اولين بار مدال آورديد در بين چهار نفر شما به مقام سومي رسيديد، درست است؟
بله، در بعضي از مواقع شانس هم مي تواند باعث کسب مقام شود. اين را هم نمي توان گفت که براي کسب مدال دو و ميداني تنها شانس دخيل است.
*در آن زمان هم که شما مدال سومي را آورديد گفتيد که
امکانات نداريد، هنوز هم مي گوييد امکانات نداريد؟
بله هنوز هم همين را مي گويم. پيست آفتاب انقلاب قرار بود براي بانوان اسلامي آماده شود که چنين چيزي اتفاق نيافتاد. فقط يک مانع چاله آب داريم که در استاديوم آزادي واقع شده و شکسته است. تا مدتي ارتفاع مانع ها براي آقايان بود که امسال بعد از بارها خواهش ارتفاع را کمتر کردند، در ضمن آنجا براي فوتبالي هاست و هر دفعه اجازه استفاده از زمين دو و ميداني را نداريم. اين را هم بگويم چاله آبي که پر است با خالي بودنش بسيار تفاوت دارد و من در چاله خالي مي پريدم! جالب است که حراست استاديوم آزادي وقتي تلاش ما را مي ديدند چاله آب را برايمان پر مي کردند. من در کل چهار دفعه از آب پريدم آنها با لباس مسابقه تست زدم.
*زماني از عدم همکاري مربيان گله داشتيد...
انتظارم اين است که ما بايد با هم همکاري داشته باشيم نه اينکه رقابت کنيم. برايم جالب بود در قزاقستان با آن امکانات کم در پيست ده مربي بودند و هرکدام بيست شاگرد داشتند اما با همديگر کاري نداشتند. در ايران متاسفانه مربي خانم بسيار کم است و به يکديگر هم کمک نمي کنند.
*جريان کتک خوردن شما سر تمرين چيست؟
(با خنده) کتک نخوردم. در تمرين به خاطر اينکه لاين (خط) را برايم باز کنند سر کسي داد زدم و کشيده اي خوردم. براي اين راجع به اين مسائل صحبت مي کنم تا به همه بگويم که از مربيان انتظار داريم نه از مردم.
*اولين باري را که در مسابقات (3000) متر شرکت کرديد به خاطر داريد؟
بله، در مسابقه (3000)متر با مانع شرکت کردم. زماني که در چاله آب افتادم و لباسم خيس و سنگين شد تماشاگران و شرکت کنندگان متلک هايي مي گفتند، فقط مواظب بودم که لباسم از تنم نيافتد و با اين شرايط توانستم سوم شوم.
*زماني که با حجاب کامل در مسابقات شرکت کرديد با شما برخورد بدي نکردند؟
خير، زنان ديگر با حجاب هم هستند. نفر اول دوي جهان هم حجاب کاملي دارد.
*لباس ديگر شرکت کنندگان با شما تفاوتي دارد؟
بله، لباس آنها به علت اينکه از مارک خاصي استفاده مي کنند حدوداً دوازده گرم است و آب در آن نفوذ نمي کند.
*شما نمي توانيد از اين لباس ها استفاده کنيد؟
خير، لباس آنها جذب بدن است و ما نمي توانيم از اين نوع لباس استفاده کنيم.
*زماني که مدال گرفتيد و به ايران آمديد فکرش را هم نمي کرديد که بازتاب خبري داشته باشد، به چه دليل؟
فکر مي کردم خيلي بد دويده باشم! خانواده که تماس گرفتند و گفتند نمي داني مردم ايران چقدر خوشحالند، باورم نشد تا زماني که به ايران بازگشتم. هرکجا مي رفتم کمکم مي کردند. حتي بعد از يک سال هم فراموش نشده بود و بازتاب خوبي داشت.
*باور عمومي مردم ايران بر اين است که مگر ورزش دو چه امکاناتي مي خواهد؟
ما کفشهايمان را از کشورهاي ديگر تهيه مي کنيم. بايد منتظر شويم تا بستگانمان به مسافرت بروند و کفشمان که مخصوص ورزش دو است را از کشورهاي اروپايي تهيه کنند. در رابطه با زمين، متد دويدن در فضاي آزاد و داخل سالن نيز اوضاع به همين صورت است يعني يک ماه طول مي کشد که به فضاي آزاد عادت کرده را با فضا و شرايط سالن وفق دهيم.
*در فضاي عمومي که مي دويد به مشکلي برنخورديد؟
سال گذشته به جرم دويدن، من و دونده هاي ديگر را دستگير کردند. زماني که اعتراض کرديم و گفتيم که ورزش مي کنيم و کساني که خلاف مي کنند را دستگير کنيد ما را محکوم کردند که يک ماه حق دويدن در مکان عمومي را نداريم.
*جريمه تان نکردند؟
خير، قرار بود جريمه نقدي شويم اما خانواده ها تعهد دادند و جريمه ما بخشيده شد.
*تا به حال چند بار رکورد جابه جا کرده ايد؟
(48)بار.
*ورزشکار دونده براي اينکه بخواهد تمرين کند و حرفه اي کار کند چقدر بايد هزينه کند؟
ورزشکار حرفه اي که بخواهد از لوازم خوب استفاده کند تا آسيب نبيند بايد خيلي هزينه کند. حداقل کفش دو که شش ماه يک بار بايد تعويض شود دويست هزار تومان و لباس بانوان در مجموع يک ميليون تومان است. در ايران نمي توان دويدن را به عنوان شغل انتخاب کرد.
*براي دونده اي که رکوردي را جابه جا مي کند چه مبلغي به عنوان جايزه در نظر مي گيرند؟
براي دونده هاي حرفه اي آقا فکر مي کنم که سه ميليون تومان و براي بانوان هفتصد و پنجاه هزار تومان است. قبول داريم که رکودهاي بانوان بسيار ضعيف و کم است اما باز هم تفاوت مبلغ زياد است. (به شوخي) اگر مربي ام اين جا بود از من گلايه مي کرد که چرا حقوق و مبالغ را مي گويم!
*روزي چند ساعت تمرين مي کنيد؟
سه جلسه در روز. دو ساعت صبح، دو ساعت بدنسازي با دستگاه و يک ساعت هم شنا. تمرينات تخصصي دويدنمان هم جدا است که همان صحرانوردي يا دوي استقامت است که در پارک تمرين مي کنيم.
*شغل ديگرتان چيست؟
در کشورهاي ديگر اين ورزش شغل محسوب مي شود اما من نوعي در کنار ورزش بايد شغل هاي ديگري هم داشته باشم تا بتوانم هزينه هايم را تامين کنم. مربي بدنسازي مجموعه شهيد کشوري و واليبال دانشگاه آزاد، مربي دو و ميداني کشوري و عضو گروه نسل آفتاب نيز هستم. نسل آفتاب کارهاي ورزشي، هنري و فرهنگي انجام مي دهند که بيشتر کارمان برگزيدن ورزشکاران اخلاق است.
(در اين لحظه از مصاحبه مربي او که جلسه اش تمام شده مي آيد و در گفتگوي ما سهيم مي شود)
خارج از متن
مي گويد زمانيکه از مانع مي پريدم با متد خاصي با يک پا پايين مي آمد که هميشه جفت پا مي آيم. (با خنده) خوب خيلي اصوليم ديگر!
بعد از مصدوميت در مسابقه شرکت مي کند و در خط شروع از ترس اينکه زمين نخورد همه را هل مي دهد و از همه جلو مي زند.
به حدي از او سوال پرسيديم که گفت باطري ضبطتان تمام نشد!!
يکي از انتقادات او آموزش ندادن آموزش و پرورش به دانش آموزان است و مي گويد قهرمانان آسيا تمامي شان کم سن هستند و تمامي آنها از مدارس و دانشگاه ها هستند.
از مردم خيلي تشکر مي کرد به خاطر کمک هايي که از زمان مصدوميت تا به حال به او روا داشته اند.
سنش را (29) سال گفت و ما هم به او گفتيم سنتان را بالا برديد و در ادامه گفت مي خواهم بگويم پير ورزش دو، من هستم!
سال گذشته در باشگاهي بوده و زماني که وضعيت باشگاه نابسامان شده (3)ميليون از (8)ميليون قراردادش را به او پرداخت نکرده اند.
باشگاه جهاد کشاورزي کهکيلويه و بوير احمد را به او پيشنهاد داده بودند که برايش بسيار جالب بود.
اولين جايزه اي که گرفتم براي (22)کيلومتر دويدن بوده. خانواده اش نمي دانستند که مي خواهد اين مسافت را بدود. بعد از مسابقه که به خانه مي رود او را بسيار دعوا مي کنند و مي گويند به خاطر يک دست پارچ و ليوان اين قدر دويده اي؟ مي گويد بعد از (15)کيلومتر دويدن به او آب دادند و کي ماه وقتي که آب مي خورده در گلويش گير مي کرده و ماهيچه قلبش هم سرما خورده بود.
خانواده اش زماني که اسم او را در روزنامه براي اولين بار مي بينند مي گويند، دوستانت اول شده اند در کنار آنها هم اسم تو را زده اند!
آقاي فيروزي به ما گفت که ليلا ابراهيمي هر مبلغي از دويدن به دست مي آورد در کار خير خرج مي کند.
*دويدن در روحيه شما تاثير داشته است؟
بله خيلي زياد. اشاره اي مي کنم، متاسفانه (رو به مربي اش مي کند و مي گويد بگويم؟) در کشور ما هنوز جا نيافتاده از کسي که پيشرفت مي کند حمايت کنند. دويدن هم بعد منفي و هم بعد مثبت داشته است.
*احسان حدادي به تازگي گفته که مي خواهد به سمت فوتبال بيايد تا بتواند درآمدي داشته باشد، درست است؟
نمي دانم، من هم نشنيده ام. نمي توانم در مورد ورزشکاراني که مدال جهاني دارند و رکورددار هستند، نظري بدهم. درمورد او حرف هايي مي زدند، حتي مي گفتند آسيبش دروغ است اما من براي فيزيوتراپي که مي رفتم او هم مي آمد. در کل شايد منظورش اين است که امکانات براي فوتباليست ها بسيار بيشتر از ديگر ورزش هاست.
*چند فرزند هستيد؟
قبل از فوت برادرم چهار فرزند بوديم.
*برادر کوچکتان در چه سني و به چه دليل فوت شدند؟
در (21)سالگي در اثر ايست قلبي.
*مادرتان اهل ترکمنستان هستند؟
خير، مادربزرگ و پدربزرگم اهل روسيه هستند زماني که در روسيه جنگ مي شود، به عشق آباد کوچ مي کنند و مادرم در عشق آباد متولد مي شود و بعد هم به ايران مي آيند.
*شنيده ايم که دست پختتان خيلي خوب است؟
(با خنده مي گويد) اين مطالب را از کجا شنيده ايد! شنيدن کي بود مانند ديدن!
*تحصيلاتتان چيست؟
اگر خدا بخواهد با سهميه دانشجوي تربيت بدني وارد دانشگاه شهيد بهشتي خواهم شد.
*براي چه مسابقاتي تمرين مي کنيد؟
براي مسابقات قهرماني آسياي داخل سالن که در تاريخ سوم اسفند برگزار مي شود.
*از مربي اش سوال مي کنيم: آقاي فيروزي از ليلا ابراهيمي رضايت داريد؟
با وجود محدوديت هايي که داشته و شرايطي که بين بانوان و آقايان حاکم است، او توانست با اين موضوع کنار بيايد و خوب نتيجه بگيرد.
*شما با خان ابراهيمي قراداد داريد؟
(خودماني) بله قرارداد دارم که جورش را بکشم.
*تا به حال پاداشي از جوايزي که خانم ابراهيمي گرفته اند به شما داده شده است؟
(در اينجا خانم ابراهيمي با اصرار خودش جواب اين سوال را مي دهد) هر رکوردي که مي زنم از هفت صد و پنجاه هزار تومان به آقاي فيروزي دويست هزار تومان تعلق مي گيرد. در حالي که مربي از خارج مي آوريم و ده ها برابر پول مي دهند تا دونده بتواند رکورد بزند. فدراسيون بايد براي اين مسائل چاره اي بيانديشد.
*با توجه به اين که سال هاي متمادي مربي گري ايشان را برعهده داشتيد نقطه ضعف ليلا ابراهيمي را در چه مي دانيد؟
خوش بيني بيش از حد او نسبت به مسائل.
*تا به حال جريمه اش هم کرده ايد؟
او آنقدر منظم و مرتب بوده که بايد به او پاداش هم بدهيم.
منبع:اطلاعات هفتگي شماره 3401