تربیت گل های زندگی

عقل و فطرت انسان حكم مي كند كه انسان داراي حقوقي است و والدين اصلي ترين مسئولان اداي اين حقوقند كه رعايت اين حقوق قبل از تولد كودك ،يعني در همان ابتداي انگيزه انتخاب همسر بر عهده و تكليف پدر و مادر بار...
شنبه، 6 خرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تربیت گل های زندگی

تربیت گل های زندگی
تربیت گل های زندگی


 

نويسنده:احمد ابراهیمی هرستانی




 
تربیت گل های زندگی

چكيده
 

عقل و فطرت انسان حكم مي كند كه انسان داراي حقوقي است و والدين اصلي ترين مسئولان اداي اين حقوقند كه رعايت اين حقوق قبل از تولد كودك ،يعني در همان ابتداي انگيزه انتخاب همسر بر عهده و تكليف پدر و مادر بار شده است .بنابراين رساندن كودك به كمال حقيقي خودش نياز به زمينه سازيِ هدفدار و توجه بدو ميسر خواهد بود و اين با رعايت حقوق فرزندان امكان پذير مي باشد .ما در اين مقاله حقوق فرزندان بر والدين را در سه بخش تقسيم بندي نموده ايم ؛يكي حقوق فرزند بر والدين قبل از تولد ،ديگري حقوق دوران نوزادي و ديگري حقوق كودكي است كه والدين با رعايت اين حقوق، سعادتمندي و رشد و تعالي كودك را بر خود به ارمغان مي آورند .
كليد واژگان :والدين ،حقوق ،فرزندان ،سعادتمندي ،كودك .

مقدمه
 

بسياري از والدين در رابطه با كودكان وضع ابهام آميز دارند و نمي دانند در قبال آنان چه بايد بكنند كه حاصل سردرگمي آنان كشيده شدن فرزندان به سمت بي بند و باري و گاهي كوتاه داشتن دست خود از دامان والدين است، كه نتيجه اي نامطلوب خواهد داشت بنابراين نقش تربيتي والدين و رعايت حقوق فرزندان ،همچون امنيت بخشي و محبت ورزيدن به كودك و مقاومت سازي او در مقابل ناملايمات در دوران كودكي مي تواند به رشد عقلي و رواني و جسمي كودك كمك شاياني كرده زمينه لازم براي انتظام بخشي و رشد و صلاح كودك را فراهم آورد .پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله )فرمودند :« أَدِّبُوا أَوْلَادَكُم‏ فَانّكًٌَم مَسئُولُونَ عَنهُم»(1)فرزندان خود را تربيت كنيد به راستي كه شما درباره آنها مورد سوال واقع خواهيد شد .از اين رو رعايت حقوق فرزندان تربيت حقيقي مي باشد كه در پرتو ارتباط سالم و صحيح بين كودك و والدين صورت مي پذيرد

آگاهي والدين از حقوق فرزندان ،زمينه رشد آنها
 

ميهمانان ناخوانده اي كه پا به زندگي والدين می گذارند همان كودكاني هستند كه از ابتداي تولدشان تحت مراقبت هاي پدر و مادر زيست مي نمايند تا بالأخره به دوراني رسند كه بتوانند آنها نيز همچون والدين خويش داراي فرزندي شده و تربيت او را بر عهده بگيرند . فرزندان نزديك ترين ارحام والدين به حساب مي آيند كه كوتاهي درباره آنان عقوبتي سنگين را در دنيا و آخرت مشمول انسان مي سازد .خالق متعال بعد از بيان خلقت نخستين زوج انسان درباره حقوق خويشاوندان و فرزندان هشدار مي دهد ؛«اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ‏ إِنَ‏ اللَّهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبا»(2)درباره ارحام و خويشاوندان كوتاهي مكنيد كه خداوند متعال مراقب اعمالتان است .رسول خدا(صلي الله عليه وآله ) فرمودند:« إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يُوصِيكُمْ بِآبَائِكُمْ وَ أُمَّهَاتِكُمْ إِنَّ اللَّهَ يُوصِيكُمْ بِأَبْنَائِكُمْ وَ ذَوِي‏ أَرْحَامِكُمْ‏ الْأَقْرَبِ فَالْأَقْرَب‏»(3)هوشياري والدين درباره فرزندان بايد به گونه اي باشد كه خواسته يا ناخواسته كودك خود را نياز دارند و باعث بي محبتي در خانواده نشوند . بنابراين زمينه سازي رشد و تعالي كودك بدست پدر و مادر رقم مي خورد از اين رو بايد انعقاد شقاوت يا سعادت فرزندان را در نقش تربيتي و حقوقي كه بر عهده والدين قرار داده شده است جستجو نمود. پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله )مي فرمايد:« الرَّجُلُ‏ رَاعٍ‏ عَلَى أَهْلِ بَيْتِهِ وَ كُلُّ رَاعٍ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِه‏»(4 )هر مردي سرپرست خانواده است و هر سرپرستي مسئول افراد تحت سرپرست خود است .كودكان ،دلي دارند كه همچون زمين شخم نزده مي ماند كه هر بذري در آن كاشته شود افشانده مي شود ،اگر خار باشد خار ،و اگر گُل باشد گُل مي رويد .بدينسان فرزندان از اوان طفوليت تحت تأثير شيوه هاي رفتاري و گفتاري والدين خود رشد مي كنند و از نظر جسمي ،روحي ،اخلاقي و مذهبي مولود خصوصيات آنانند .والدين مسئول هر گونه رفتار و منش ناهنجار يا هنجار كودك خود هستند بنابراين لزوم حمايت گسترده تربيتي در اين دوران بعنوان حقوق والدين مطرح مي شود كه رعايت آنها موجب سلامت كودك ،خانواده و جامعه انساني مي گردد. «حقوق فرزندان پانزده قرن ،بعد از ظهور اسلام از تفكر دانشوران جهان و حقوقدانان به منصه ظهور گذاشته شد كه طرحي را با عنوان «اعلاميه جهاني حقوق كودك »در سازمان ملل متحد تصويب نمودند و به اين وظيفه فطري جنبه رسمي و بين المللي بخشيدند .در اصل هشتم اين اعلاميه آمده است :كودك بايد در هر حال جزو اولين كساني باشد كه از حمايت و تسهيلات بهره مند گردد »(5)با اينكه غير مسلمانان هم به حقانيت و جامعيت جاودانگي قوانين اسلام اذعان نموده اند ،مع الأسف برخي از والدين مسلمان ،آگاهانه ،به حقوق فرزندان خويش بي توجه يا كم توجهي مي كنند و به پندار خويش فقط خود بر فرزندان شان حقوقي دارند كه اين گمان و پندار باعث بسياري از ناسازگاريهاي فرزندان شده صدمه هاي فراواني را بر پيكره خانواده و جامعه وارد ساخته است .

حكمت زوج آفريدن خداوند
 

موجودِ تنها ،قادر نيست كه نسلش را استمرار دهد، از اين رو خالق متعال با حكمت خويش همه مخلوقات را زوج آفريده است « ومِنْ كُلِ شَيٍ خَلقْنَا زَوْجَينِ » (6)آن خدايي كه تمام موجودات را زوج آفريد. در نظام هستي ،قانون دو گونه است: قانون تركيب و قانون توالد .يعني از تركيب دو يا چند موجود ،در حالتي خاص ،موجود سومي پديد مي آيد .مثلا «اكسيژن »و«ئيدروژن »با نسبتي خاص تركيب مي شوند و از تركيب آنها «آب » پديدار مي شود .تولد همه موجودات ،داراي هدفي عالي و منظم و بدور از بي نظمي و با نيكوترين صورت ،جامه هست شدن را بر تن نموده است .انسان در ميان این همه موجود ي كه خداوند متعال خلق نموده استثناء نشده است . خداوند طينت اوليه انسان را از گِل سرشته و سپس نژاد او را در نطفه اي بي ارزش مقرر كرده است، آنگاه آن را بياراسته و از روح قدسي اش در آن دميده است .قرآن مي فرمايد :« الَّذي أَحْسَنَ‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ وَ بَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسانِ مِنْ طينٍ * ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهينٍ‏»(7)آن خدايي كه همه چيز را به نيكوترين وجه پديد آورد و آدميان را نخست از خاك بيافريد ؛آنگاه خلقت بشر را از آب بي مقدار مقرر گردانيد ؛سپس آن را بياراست و از روح خود دميد و شما را داراي چشم و گوش و قلب فرمود .

نخستين زوج انسان
 

يكي از ابتدايي ترين و طبيعي ترين جوامع انساني ،جامعه خانواده است كه با ازدواج شكل مي پذيرد. بر گشت تمام انساب بشر با نژادهاي مختلف ،رنگها و زبانهاي گوناگون به حضرت آدم و همسرش حضرت (حواء)مي رسد .« يا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ‏ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساءً »(8)؛اي مردم بترسيد از پروردگار خود كه شما را از يك تن بيافريد و از آن ،جفتش را خلق نمود و از آن دو ،مردان و زنان بسياري پديدار ساخت. در قرآن كريم ،نام همسر حضرت آدم (عليه السلام )ذكر نشده ،اما روايات نام او را «حواء»دانسته اند .در نخستين بيت ديوان منسوب به حضرت علي (عليه السلام) آمده است : « الناس مِن جَهَةِالتِمثالِ أكْفَاءُ--اَبُوهمُ آدمُ والُامُ حَواءُ»(9) مردم از نظر اندام مانند هم اند ، پدرشان آدم و مادرشان حواءاست .سبب اين نامگذاري اين است كه حضرت آدم از اديم (خاك سطح زمين )آفريده شد وحواء از مخلوق حي وزنده پديد آمد. بعد از آني كه شيطان از طريق و سوسه آدم و حواءرا فريب داد ،خداوند متعال آنان را به زمين هبوط داد كه عده اي مي گويند :آدم به كوه «سرانديب در هند» يا «ابوقبيس در عربستان »فرود آمد .و حواء نيز به جده فرستاده شد .(10)و بالأخره نسل بشرطبق حكمت و مصلحت الهي بر پايه ي ازدواج استمرار يافت كه چگونگي تفصيل آن را به متون معتبر ديني همچون بحار الأنوار ،علل الشرايع ،تاريخ يعقوبي ،مروج الذهب ،و...ارجاع مي دهيم .

حقوق قبل از ولادت
 

انگيزه صحيح داشتن براي ازدواج
 

حقوق طبيعي هر انساني آن است كه وقتي به سن بلوغ رسيد ازدواج كند و هيچ كس حق ممانعت ورزي از ازدواج او را ندارد كه اين خود از نشانه هاي رحمت و لطف بي پايان الهي شمرده مي شود .بسياري از انسانها دنبال آرامش روحي و رواني خود هستند و مي خواهند هر طور كه امكان دارد خود را به آرامش و لو نسبي وزود گذر زده روح خود را از اين طريق تسكين دهند .ولي در حقيقت آرامش حقيقي ياد الهي است .آري از ميان آرامش هاي كه براي انسان قرار داده شده است مي توان ازدواج را نام برد كه به بيان قرآن كريم تسكين روح و روان آدمي است .كه انسان در پرتو آن مي تواند به كمالات ديگري نيز دست يابد «وِ من آيَاتِه أن خَلَق لَكُم مِنْ اَنفُسِكُم اَزوَاجاً لِتَسْكُنُوا ...»(11)؛يكي از آيات لطف الهي اين است كه براي شما از جنس خودتان همسري بيافريد كه نزدش آرامش يابيد و با هم انس گيريد و ميانتان رأفت و مهرباني بر قرار فرمود. مسيحيان به پيروي از انجيل متي و رساله پولس كوزنتيان و شوراي الويرا ،خود داري از ازدواج را بهتر پنداشته اند .(12)اما در دين مبين اسلام ،ازدواج مورد ترغيب فراوان قرار گرفته و رهبانيت منع شده است .رسول اكرم(صلي الله عليه وآله ) مي فرمايد :خداوند مرا براي رهبانيت نفرستاده ،بلكه با ديني معتدل و آسان بر انگيخته است .من روزه مي گيرم و نماز مي خوانم و ازدواج مي نمايم .هر كه فطرت مرا دوست دارد ،بايد يه سنت و روشم عمل كند .و ازدواج از سنتهاي من است .(13)
انسان خردمند و اگاه بايد در امر ازدواج همانند امورات ديگر زندگي، براي خود مقصد و هدفي را با انگيزه اي سالم و استوار در پيش گيرد تا در زندگي شخصي و اجتماعي خود سربلند و موفق باشد .
 
انگيزه هاي درست ازدواج را مي توان بدين صورت بيان داشت :
1-پاسخ به فطرت انساني 2-ارضاي غريزه جنسي 3-رسيدن به آرامش4-تأمين و برآورده شدن حس فرزند خواهي و بقاي نسل 5-حفظ سلامت جسم و روان 6-عمل به دستورات الهي 7-دستيابي به رشد و تعالي .بنابراين با ظهور اين انگيزه ها در وجود انسان بالندگي جامعه انساني با تشكيل خانواده تداوم مي يابد و درياي پرتلاطم جواني به آرامش دست مي يابد كه ابعاد زندگي او را تحت الشعاع خود قرار مي دهد. بنابراين انگيزه ازدواج تأثير بسزاي در آينده فرزندان كه از اين خانواده بوجود مي آيد دارد ؛بطوري كه انگيزه انتخاب همسر و چگونگي ويژگي هاي همسر را به عنوان نمونه در تأثر گذاري و شكل گيري فرزندان بيان داشت همانطور كه امام علي (عليه السلام )مي فرمايد :«اَلْوَلَدُ مَطبُوعُ عَلي اُمِهِ »(14)؛ فرزند ساخته شده ي مادر است .همچنين فرمودند :« إِيَّاكُمْ وَ تَزْوِيجَ الْحَمْقَاءِ فَإِنَّ صُحْبَتَهَا بَلَاءٌ وَ وُلْدَهَا ضِيَاعٌ‏.»(15)؛ با زنان كم عقل ازدواج نكنيد ،زيرا زندگي با آنان آفت و فرزندانشان بي ارزشند .در علم« ژنتيك »تشخيص داده شده كه بسياري از خلقيات و نيز خصوصيات جسمي والدين به فرزندان متصل مي شود .حتي مي توان از طريق بررسي ژن هاي بچه هاي مجهول الهويه ،والدينشان را شناسايي نمود .

انعقاد نطفه
 

بعد از آني كه انسان به سن بلوغ رسيد و ازدواج نمود وقتي درصدد بر آمد كه فرزندي داشته باشد ،همانطور كه انسان را خداوند از نطفه مي آفريند ،« إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ‏ نَبْتَلِيه‏»(16)؛و ما انسان را از نطفه اي مختلط پديد آورديم .او بايد بر اين اساس انعقاد نطفه را به عنوان حقوق مد نظر داشته باشد كه اگر آنها را رعايت ننمود ممكن است فرزند خود را دچار بسياري از عارضه هاي خطرناك و بيماريها ي مختلف كند كه عمري درمان آن به طول بيانجامد .پس نكات زير را بايد هنگام انعقاد نطفه رعايت كند و بر خود لازم شمرد و بدان عمل پايبند باشد ؛اين حالات عبارتند از –هنگام حيض يا نفاس دست به چنين عملي نزند .موقع خشم و عصبانيت- زمان بيماري -آنگاه كه ماه در برج عقرب است -زير نور آفتاب -هنگام طلوع فجر تا طلوع آفتاب وغروب آن-هنگام زلزله -وقت وزيدن باد سياه يا سر خ يازرد – زمان ماه گرفتگي وخورشيد گرفتگي – شب عيد فطر وقربان – نيمه ماه شعبان وروز آخر آن – اول و وسط وآخر ماه به استثناي اول ماه رمضان – روبه قبله و پشت به قبله و موارد متعدد ديگر كه براي اطاله كلام در اين رساله ما آن را ارجاع به كتب مفصل مي دهيم (17)طبق روايات ،ممنوعيت يا كراهت همبستري در اين حالات ريشه در مصلحتهاي دارد كه گاه بر ما پوشيده اند .مثلا انعقاد نطفه در حال حيض يا نفاس به سبب بروز بيماري خوره يا پيسي در فرزند مي شود .عمل به دستورات اسلام در اين زمينه توسط والدين ،اميد مي رود كه فرزنداني سالم و به دور از هر نقصي را روانه جامعه نمايند .البته لازم است كه والدين به هنگام آميزش ،قلبا و زبانا به ياد خداوند باشند ؛همواره از خوردن غذاهاي حرام و شبهه ناك پرهيز نمايند ؛از گناه دوري گزينند و از گناهان گذشته توبه نمايند ،زيرا در غير اين صورت وضعيت معنويات و روحيات آنان به فرزند منتقل مي شود و اثرات سوءآن در فرزند بروز مي نمايد كه مسئوليتش بعهده والدين است .رسول خدا (صلي الله عليه وآله )فرمودند :« النّاس‏ مَعادِن‏ وَ العِرق‏ دَسَّاسُ‏ و أدَبُ السُّوء كَعرِق السُّوء. »(18)؛مردم معادني هستند و ويژگي هاي والدين در فرزندان ظاهر مي شود .البته اين بدان معنا نيست كه اگر والدين به ضوابط و مقررات اسلامي پايبند نباشند ،فرزندانشان هرگز سعادتمند نگردد .منظور آن است كه والدين زمينه درستي را به فرزند منتقل مي نمايند و طبع او را آماده ي آلودگي و گناه مي كنند ؛اما گاه همين طبعي كه اقتضاي آلودگي را دارد ،بر اثر بيدار شدن والدين از خواب غفلت و جبران اشتباه خود در دوران تربيت و پرورش فرزند اصلاح يابد .تربيت مربي خوب و اندرز ناصحان نيز در اين زمينه بسيار موثر است بطور مثال ؛سلمان ،صحابي عظيم الشأن خاتم پيامبران ،پدري مجوسي داشته كه در آيين خويش بسيار متعصب بوده است وي فرزند خود را «روز به »ناميد (19)و او را با تعليم زردشتي و آتش پرستي پروراند ولي با شنيدن نداي يگانه پرستي و توحيد به جستجوي حق شتافت .(20)او در اين راه آزار بسيار ديد پدرش وي را مورد ضرب و شتم قرار داد و غل و زنجير بر پايش نهاد .ولي با وجدان بيدار و ذهن تيز بين خويش نه تنها بر اثرات سوء وراثت فائق آمد بلكه بر تربيت ناصحيح والدين خود نيز چيره شد و آزار پدرش هم نتوانست در عزم پولادين وي خللي وارد سازد و سرانجام هماي سعادت را در آغوش كشيد .

مواظبت از جنين
 

حساسترين مرحله بعد از انعقاد نطفه مراقبت كامل از جنين است .مصون داشتن جنين از حقوق اساسي فرزندان بر والدين است .مراقبتهاي مورد نظر نه تنها مراقبت هاي جسمي بوده بلكه بالاتر بايد از نظر روحي و تعالي معنوي بخصوص با دوري از گناه سرنوشت انسان بالقوه در جنين را به سرنوشتي سعادتمند تبديل نمود .توجه به سه ماهه ي اول جنين به علت رشد سريع و تأثير پذيري زياد جنين از اهميت ويژه اي بر خوردار است .گاه اضطراب ها ،هيجانات شديد در اين دوره موجب ركود ذهني يا اختلالات جسمي ورواني در كودك مي شود كه غالبا بهبودي آن با مشكلات زيادي مواجهه است. يكي از روانشناسان به نام «گزل »مي گويد :در حوادثي كه در طول اين مدت بر جنين اثر مي گذارد ،به مراتب مهم تر وشگفت انگيز تر از مجموعه ي حوادثي است كه بطور متوسط در طول زندگي يك انسان ممكن است پيش بيايد .(21)

حقوق دوران نوزادي
 

1. عدم انكار نسب
 

شرايط زندگي پدر و فرزندي بدين گونه است كه فرزندان در دامن پر عطوفت و مهرباني والدين پرورش می يابند و در تمام شرايط ،نيازمند به نزديكي با آنها هستند ؛زيرا كه دوري از والدين پژمردگي آنان را بدنبال دارد . بنابراين نخستين حق نوزاد بر والدين آن است كه آنان بر فرزندي او اعتراف نمايند .پيغمبر اكرم (صلي الله عليه واله )فرمودند :«مِن حُقوُقِ الَولَدِ عَلَي وَالّده ِأن لايُنكَر نَسَبَه »(22)از حقوق فرزند بر پدر اين است كه نسبش را انكار ننمايد. همچنين فرمودند :« وَ أَيُّمَا رَجُلٍ نَفَى‏ نَسَبَ‏ وَلَدِهِ وَ هُوَ يَنْظُرُ إِلَيْهِ احْتَجَبَ اللَّهُ عَنْهُ وَ فَضَحَهُ عَلَى رُءُوسِ الْخَلَائِقِ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِين‏»(23)؛هر مردي كه فرزند خود را انكار كند –در حالي كه مي داند از اوست –خداوند وي را از رحمتش محروم مي كند و در قيامت پيش همه آفريدگار رسوايش مي سازد .محروم نمودن فرزندان از ارث ،يكي از انگيزه هاي خطرناك والدين در انكار نسب فرزندان خويش است .

2.امنيت بخشي به فرزند
 

در زمان جاهليت امري كه بسيار رواج داشت كشتن فرزندان و زنده بگور نمودن دختران بيگناه بود ،فرزندان در ان زمان از هيچگونه امنيت جاني بر خوردار نبودند و امروزه نيز به اشكال ديگر رواج چنين هدفهاي پوچ و واهي گريبانگير عده اي از والدين شده است بطوريكه فرزند امنيت جاني قبل از تولد و بعد از تولد نيز نخواهد داشت .مثلا با «كورتاژ» فرزندان خود را به كام مرگ مي فرستند كه دست زدن به اين اعمال فجيع و انسان سوز ،باعث عذاب اخروي و مجازات الهي مي گردد .خداي منان از كشتن فرزندان جدا نهي نموده است .يكي از پيمانهاي زنان تارزه مسلمان به هنگام بيعت نيز همين بوده است .«وَلَا يَقتُلَنّْ اُولَادَهُنّ »(24)؛فرزندانشان را نكشند .و در جاي ديگر با ذكر انگيزه ي فرزند كشي ،اين كار از گناهان بزرگ شمرده مي شود .« وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلاقٍ‏ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كانَ خِطْأً كَبيراً »(25)؛فرزندانتان را از بيم تهي دستي نكشيد كه ماروزي دهندهي آنان و شمائيم ؛زيرا كسشتن آنها گناهي بزرگ است .كودك علاوه بر حق حيات ،حق بهرهمندي از امكانات زيستي سالم و كافي را نيز داراست و بايد در آسايش و آرامش قرار گيرد .

تأثير امنيت در رشد
 

تأمين امنيت جاني ،تنها وظيفه و حق پدر و مادر در قبال فرزند نيست ،بلكه دامنه ي نياز كودك به امنيت وسيعي وابسته است .همچون امنيت انضباطي ،امنيت اقتصادي ،امنيت فكري و امنيت عاطفي ،حدود اين امنيت بايد در حد اعلا باشد تا فرزند هيچ احساس خطري نكند ،و محيط خود را پر از آرامش يافته با جرأت و قدرت بدنبال تعالي و رشد خود باشد .وقتي فرزند بپندارد كه از طرف والدين پناهي براي امنيت بخشي به او وجود ندارد خود را به افراد ديگر وابسته مي كند تا به تصور خود ،امنيت را براي خود آورده و غني شود .بنابراين بر والدين است كه زمينه سازي امنيت بخشي را براي فرزندان در خود فراهم آورده ،روحياش بگونه اي باشد كه فردي سازنده اي را به جامعه تحويل دهد كه با وسعت امنيتي بالا وارد اجتماع شده به فعاليت بپردازد.آري ،رشد هنگامي براي كودك ميسر است كه در امنيت و در محيط امن خانواده باشد ،اين امر حتي در رابطه با رشد جسماني هم صادق است .بررسيها نشان داده اند كودكي كه از امنيت كافي برخوردار نيست حتي در جنبه ي بدن هم رشد نخواهد كرد .

فرهنگ اسلام و انتخاب نام فرزند
 

تمام دستورات اسلام داراي حكمتهاي بخصوصي است كه رعايت آن انسان را از فرهنگهاي پوچ دور مي نمايد .انتهاب نام در اسلام قبل از ولادت فرزند سفارش شده است همانطور كه علي (عليه السلام )مي فرمايد :فرزندانتان را قبل از ولادتشان نامگذاري نمائيد .اگر نمي دانيد فرزندتان پسر است يا دختر ،نامي برايش انتخاب كنيد كه هم براي پسر و هم براي دختر مناسب باشد .؛زيرا انچه از شما سقط مي شود و بر او نامي ننهاده ايد ،هرگاه در قيامت با شما ملاقات نمايد ،به پدرش مي گويد چرا نامي براي من ننهادي ،با اينكه پيامبر خدا نودهي خويش را پيش از تولد «محسن »ناميده بود . والدين بايد توجه داشته باشند كه نامگذاري معرف طرز تفكر و خلق و خوي آن هاست و از نظر رواني در روحيه كودك موثر خواهد بود .پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله )فرمودند :« تُحَسِّنُ‏ اسْمَهُ‏ وَ أَدَبَهُ وَ تَضَعُ مَوْضِعاً حَسَناً.»(26)؛نام و تربيتش را نيكو كن و برايش شُغل و همسر مناسب در نظر بگير. گذاردن نام هاي زشت و برگرفته از فرهنگ بيگانگان ،خلق و خوي موثر از آنان را خود بخود در وجود كودك قرار مي دهد ،باعث مي شو د مورد تمسخر ديگران نيز قرار گيرد .چه زيباست كه والدين اين حق بسيار مهم را نيز همچون حقوق ديگري كه بيان شد رعايت كنند و نامي نيكو بر فرزندان خود قرار دهند تا مورد رحمت الهي و تقديس پيامبر گرامي وائمه (عليهم السلام )قرار گيرند .در سنت رسول خدا (صلي الله عليه وآله )تغير نام ها مشاهده شده است به گونه اي كه وقتي حضرت نام زشتي را مي ديدند آن را ناپسند دانسته و تغييرش مي دادند. امام صادق (عليه السلام )مي فرمايند : «كَان رَسُول الله صَليَ اللهُ علَيهِ وآلِه غَيِّرُ الْأَسْمَاءَ الْقَبِيحَةَ فِي الرِّجَالِ وَ الْبُلْدَان‏»(27)؛رسول خدا( صلي الله عليه وآله) نام هاي زشت مردها و شهر ها را تغيير مي داد .صادقانه ترين نام ها ،اسم پيامبر خاتم و اسم ها ي كه گوياي عبوديت خداوند مي باشد ،به عنوان نام هاي مورد تأييد پيامبر(صلي الله عليه وآله) است .رسول گرامي اسلام صلي الله عليه واله مي فرمودند: «مَا مِنْ أَهْلِ بَيْتٍ فِيهِمُ اسْمُ نَبِيٍّ إِلَّا بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِمْ مَلَكاً يُقَدِّسُهُمْ‏ بِالْغَدَاةِ وَ الْعَشِيِّ.»(28)؛هيچ خانواده اي نيست كه در آن اسم پيامبري باشد ،مگر آنكه خداوند فرشته اي را به سوي آنها مي فرستد تا صبحگاه و شامگاه تقديسشان نمايد.

خوانده شدن افراد با نام ها در قيامت
 

يكي از فايده هاي نامگذاري نيكو براي فرزندان آن است كه نه تنها اثر دنيوي بر آن مترتب است بلكه در آخرت نقش موثري در سر افرازي و افتخار انسان دارد به گونه اي كه رسول خدا (صلي الله عليه وآله) فرمود « اسْتَحْسِنُوا أَسْمَاءَكُمْ؛ فَإِنَّكُمْ تُدْعَوْنَ بِهَا يَوْمَ الْقِيَامَة»(29)نام خوب براي خود انتخاب كنيد زيرا شما در روز قيامت با همان نام ها خوانده مي شويد .آري بسيار جاي تأسف است كه در قيامت نام هاي افراد را كه مي برند ،اسمي بي فايده و زشت باشد و در محضر پيامبر و ائمه (عليهم السلام )خجل زده و سر افكنده گردد .مسئوليت اين سر افكندگي بر دوش والديني نهفته است كه بي قيد و شرط و از روي هوي نفس و اغراض دنيوي به انتخاب نام ها براي فرزند دست مي زنند كه سبب كوچكي و حقارت آنان مي گردد.

خواندن اذان و اقامه
 

از مستحبات دوران ولادت كودك ،گفتن اذان و اقامه در گوش اوست . كه آثار نيكويي را به همراه دارد .از اين جهت ،بر والدين است كه اين حق را ادا نمايند . برترين و فضيلت ترين اصوانت و كلمات ،نداي روحبخش و جانفزاي توحيد و گواهي به رسالت خاتم الانبياء و ولايت امير المومنين (عليه السلام )است .اين كلمات فطرت پاك كودك را در برابر شياطين مصونيت مي بخشند وآثار تربيتي مطلوبي به همراه دارند .رسول گرامي اسلام صلي الله عليه واله مي فرمايند : «مَنْ وُلِدَ لَهُ مَوْلُودٌ فَلْيُؤَذِّنْ‏ فِي أُذُنِهِ الْيُمْنَى بِأَذَانِ الصَّلَاةِ وَ لْيُقِمْ فِي الْيُسْرَى فَإِنَّهَا عِصْمَةٌ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ.»(30)؛هر كه داراي فرزندي شد ،در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گويد ؛كه اين كار نوزاد را از شيطان رانده شده حفظ مي كند .شيخ عبد الله مراغي ،از علماي سني قرن هفتم هجري ،در كتاب «السلافه في امر الخلافه »آورده است كه در زمان رسول خدا (صلي الله عليه وآله) پس از واقعه غدير خم ابوذر در اذان نماز ،به ولايت امير المومنين(عليه السلام ) نيز شهادت مي داد و رسول گرامي اسلام با تقرير خويش اين كار را تأييد فرمود .(31)

برداشتن كام كودك
 

والدين نخستين چيزي را كه در دهان كودك – بعد از تولد –مي نهند ، تأثير بسزاي در روح او خواهد داشت بنابراين توجه به اينكه چه چيزي را به كام او مي خورانند .از حقوق والدين به حساب مي آيد و.آنچه از باب روايات اهل البيت عليهم السلام رسيده است ،اين است كه كام كودك را با چيزهاي باز نمايند كه داراي تقدس الهي و نيكو باشند همچون آب فرات و تربت مقدس كربلا كه سفارش أكيد بدان شده است .امام باقر عليه السلام مي فرمايند: «حَنِّكُوا أَوْلَادَكُمْ بِمَاءِ الْفُرَاتِ وَ بِتُرْبَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ ع فَإِنْ لَمْ يَكُنْ فَبِمَاءِ السَّمَاءِ.»(32)؛به نوزادتان آب فرات و تربت قبر امام حسين عليه السلام بخورانيد و اگر آن ها را نيافتيد با آب باران كامشان را برداريد .از موارد ديگري كه نيز اسلام بعنوان حقوق فرزندان بر والدين بر شمرده است به صورت اجمال بيان مي كنيم ؛1- غسل نوزاد 2-عقيقه كردن 3- تراشيدن موي سر 4-ختنه كردن 5-سوراخ كردن گوش دختران ،كه همه اينها داراي فوايد ي مهمي است كه در جايگاه خود بيشتر بايد مورد بررسي قرار گيرد .

حقوق فرزند در دوران كودكي
 

حق وطلب كودك
 

كودكاني كه بعد از دوران نوزادي پا به عرصه كودكي مي نهند امانتي هستند كه از طرف پروردگار به والدين داده شده است و بر سر اين امانت الهي تكاليف و وظايفي بر دوش والدين قرار گرفته است كه والدين به هر شكل و هر صورتي بايد در اين دوران مطالبات و خواسته هاي كودك را با رعايت موازين الهي پاسخگو باشند .كودكان طلبكارند و والدين بدهكار اين عرصه و ميدان و مراقبت از حق طلبكار از طرق صلاح و سعادتمندي كودك شمرده مي شود عده اي از والدين كودك خود را اسير و برده پنداشته حاضر نيستند به او توجهي كنند و اين علاقه مندي كودك به والدين را كم كرده موجب سر افكندگي پدر در چشم والدين مي گردد.

حق توجه به شخصيت كودك
 

برنامه ريزي كردن براي ورود كودك به تمام خيرات و سعادتمندي ها از طريق شخصيت و شرافت دادن به كودك استوار است .اين توجه بدان خاطر است كه اولا والدين مكلف به اين مسئوليت هستند و ثانيا از نظر وجدان عقلايي رساندن كودك به خيرات بايد به عنايت و توجه والدين صورت پذيرد كه زمينه براي لغزش سد مي شود .

محبت به فرزند
 

همانطور كه كودك به تغذيه جسمي نيازمند است ،همانگونه نيز محتاج به غذاي روح بويژه محبت است .يكي از چيزهاي كه به عنوان حقوق كودك در اين دوره ظهور دارد غريزه محبت است كه بايد توسط والدين ارضا شود .از نمونه هاي كه بعنوان ارضاي محبت بر دوش والدين گذاشته شده ،اين است كه والدين ،كودك خود را در آغوش بگيرند و آن را غرق در نوازش كرده ،خشنودش كنند ،با او پرخاشگري نكنند و با اهداي اسباب بازيهاي مناسب ،محبت جوي اش را تأمين نمايند .رسول اكرم (صلي الله عليه واله )فرمودند :« أَحِبُّوا الصِّبْيَانَ‏ وَ ارْحَمُوهُمْ فَإِذَا وَعَدْتُمُوهُمْ فَفُوا لَهُم‏»(33)؛فرزندانتان را دوست بداريد و به آنان مهر بورزيد و هر گاه به آنان وعده اي داديد به وعده خود عمل كنيد . حضرت علي( عليه السلام )نيز مي فرمايند :« يجَبُ علَيَكَ أنْ‏ تُشْفِق‏َ عَلى َولَدِكَ أكثَرُ مِن إشْفَاقِه عَلَيك‏»(34)بر تو واجب است كه بيش از آنچه فرزندت به تو مهر مي ورزد به او مهر بورزي .برخي گمان مي كنند كه محبت قلبي، به كودك كفايت مي كند و ديگر نيازي به محبت عملي وجود ندارد ،در حاليكه سخت دچار اشتباه هستند ؛زيرا اگر محبت عملي نباشد ،ناسازگاريها جاي خود را به سازگاري مناسب با والدين مي دهد وثمره اش بي عطوفتي و بي مهري و احساس رنجش طولاني در زندگي كودك خواهد بود .البته اين نكته را نبايد به فراموشي سپرد كه در ايجاد محبت به فرزندان عدالت و مساوات بايد بر قرار باشد .يعني اگر حتي فرزند ديگر خود را بيشتر دوست داريد ،هيچ گاه آن را در مقابل ديگري بيشتر محبت ننماييد كه اين خود منشأ ابراز تنفر والدين را به همراه خواهد داشت .

زمينه سازي براي هدفدار نمودن زندگي
 

از جمله حقوقي كه والدين در پرورش فرزندان خود بر عهده دارند زمينه سازي براي هدفداري هاست .اسلام مبنا و اصولش برپايه هدف و مقصود بنا گذاشته شده است كه اين هدفها بايد مبتني بر فلسفه حيات باشد .اين توقع كه انسان از كجا آمده و در كجا قرار دارد و براي چه زندگي در اين دنيا را انتخاب نموده است و رمز و راز فرجام زندگي در چيست ؟همه و همه آدمي را به انديشه وا مي دارد تا آگاهانه تر گام بردارد و زيبا به پيش رفته اعمال و رفتارش جهت دار باشد .پس والدين كودكان را در اين دوره بايد از هدفدار بودن زندگي بهره مند كنند و به رعايت آن ملزم شان سازند .

تربيت متناسب با زمان
 

والدين در دوران كودكي دچار كمبود ها و نقص هاي اقتصادي ،اجتماعي بوده اند و با اين اوضاع سختي هاي آن را متحمل مي شده اند و موقعيت والدين در اين زمان نبايد آنها را وا بدارد كه با فرزندانشان نيز همانگونه عمل كرده و تربيتشان كنند .
چنين فكري نه تنها خلاف اصول مترقي اسلام است ،بلكه با اصول و موازين انساني نيز ناسازگار است و از بيماري روحي والدين ريشه مي گيرد و والدين بايد اين واقعيت را كاملا درك كنند كه فرزندانشان نسلي جديد را تشكيل مي دهند با توجه به پيشرفت علم وصنعت ،آنان نيز بايد پيش روند تا بتوانند حقوق خويش را حفظ نمايند .
 
مثلا در گذشته به مقدار كمي تحصيل بسنده مي كردند يا اصلا در پي آن نبودند .اما امروز ممانعت از تحصيل فرزندان ستمي نابخشودني در حق فرزندان و جامعه بشري است .اگر پيشتر با كمترين وسائل رفاهي زندگي را مي گذراندند ،اينك دریغ كردن امكانات از فرزندان سزاوار نيست و اثرات سوء آن دامنگير خود والدين مي گردد. آري ،فرزندان هر نسل يك گام از والدين خود جلو ترند .والدين بايد در كليه شئون تربيتي ،اين مطلب را مد نظر داشته باشند كه فرزندانشان زماني را درك مي كنند كه احتمالا خودشان نخواهند توانست آن را درك نمايند ،پس بايد آينده نگري و دور انديشي را در تربيت آنان مراعات كنند و هرگز ايشان را مجبور به پيروي از آداب و سنن نادرست كهن ننمايند .حضرت علي( عليه السلام) مي فرمايند :« لاَ تُقَسِروُا أوَلادَكُم علَى آدابِكُم فَإنَهُم مَخْلوقُون‏ لزِمان‏ غَيْر زَمانِكُم‏»(35)؛فرزندانتان را به آداب و روشهاي خويش وا نداريد ،زيرا آنان براي زماني غير از زمان شما خلق شده اند

ترقي بازي كودك
 

كودك داراي تمايلات طبيعي مخصوص به خود است كه پروردگار عالم در درون كودكان قرار داده و يكي از اين تمايلات ،بازي است كه بهره گيري صحيح از آن در تأمين ساختن روحيه ,و اعتماد به نفس آنان نقش فراواني ايفا مي نمايد .توجه درست به اين نياز غريزي علاوه بر اينكه كودك را از استعدادهاي دروني اش سيراب مي سازد او را در استقلال گرايي و تنوع طلبي در سطح مستحكم وقوي رشد مي دهد .شور و نشاط كودكي مولّّّد بازي كودكان است و از اين طريق كودكان از سرگرم شدن به امور نامطلوب باز داشته مي شوند. كودك هنگام بازي فكرش به خوبي به كار افتاده و در صورت برخورد به مانع در صدد چاره جويي بر مي آيد و همين باعث رشد فكر و پرورش بيشتر او مي گردد. از طريق بازي مي توان آگاهي كودك را بالا برد و او را با بسياري از دانستنيها آشنا نمود. البته اين نكته را نبايد فراموش نمود كه بسياري از بازي ها بر روي اعصاب و تفكر كودك تأثير گذاشته ،مانع يادگيري و تمركز فكر او مي شود همانند بازي هاي كامپيوتري و ويديويي كه براي وي بد آموزيهاي را نيز بدنبال دارد .(36)

پر كردن فقدان همبازي
 

يكي از امورات مورد علاقه كودكان داشتن همبازي است .آنان همانطور كه از بازي لذت مي برند ،دوست دارند با ساير كودكان نيز به بازي بپردازند .برخي از كودكان از تنهاي رنج مي برند ،فراهم كردن انواع گوناگون وسائل بازي و سرگرم كننده نيز نمي تواند ،خلأ فقدان همبازي را براي آنان پر سازد .رفتار كودكانه ی بزرگسالان با روش هاي كودكانه همچون سخن گفتن صميمانه ،بازي و سرگرمي هاي كودكانه ،فرزند خود را از محبت حقيقي سيراب مي سازند، باعث مي شود كه كودكان اعتماد بيش از اندازه به والدين خود پيدا كرده و از بودن با پدر و مادر لذت ببرند و اين خود پرورش خود باوري كودك است كه بايد والدين اين حق را ادا كرده و آن را تحكيم بخشند .والدين بايد با كودكان خود رفيق باشند و خود را در حد كودك و همسطح آنان قرار داده به زباني سخن گويند كه در خور فهم ايشان باشد .پيامبر اكرم (صلي الله عليه واله ) فرمودند :« مَنْ كَانَ عِنْدَهُ صَبِيٌّ فَلْيَتَصَابَ‏ لَه‏»(37)؛هركس كودكي نزد او باشد ،بايد سلوكش با او به روش كودكان باشد .نيز امير المومنين(عليه السلام ) مي فرمايند : «مَنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ صَبَا»(38)؛كسي كه كودكي دارد بايد سلوكش با او كودكانه باشد .

تجهيز مقاومت ساز ي كودك
 

آميزه هاي زندگي از محروميت و كاميابي ،شكست و پيروزي ،ناملايمات و خوشيها ،روزي بر وفق مراد ،و ساعتي ناگوارتر از زهر ! لختي سرشار از آسايش و آرامش و زماني لبريز از تشويش خاطر! كوهي استوار و پا برجا مي ماند كه خويشتن را براي مقاومت در برابر كشمكش هاي روزگار آشنا نموده است .بر والدين و مربيان لازم است كه از نظر جسنمس و روحي كودكان خود را آماده پذيرش چنين بستر ها و فراز و نشيب هاي مختلف نموده ،به آنان بياموزند كه گردش روزگار همواره موافق خواسته ها و همساز با اميال و خواهش هاي آنان نبرده غذاي چرب و شيرين ،بستر زمزم و خواب راحت و نواي دلنشين مادر هميشه ملازم آنان نخواهد بود .كودك بايد رنج ها و لذتها ،نشاط و اندوه ،سيري و گرسنگي عادت كند و بدن و روان خود را در برابر ناملايمات آبديده سازد و اين امر بستگي به والدين دارد كه چگونه فرزند خويش را به صبر و استقامت و شكستن ديوار بلند دشواريها تربيت نمايند .والدين نه تنها خود بايد داراي صبر و مقاوم در برابر مشكلات باشند ،بلكه بايد شخصيت وجودي كودك را به دستيابي اين فضيلت (صبر ومقاومت )آموزش دهند تا كودكان با آشنا شدن با سختي ها راه مقابله با مشكلات را بياموزند و نيازهاي خود را شخصا برطرف نمايند و جز در مواردي كه ناگزير از كمك ديگران اند در رفع احتياجات و مشكلات خويش تلاش كنند تا بدين سان راه زندگي و ادامه حيات براي آنان هموار گردد.(39)

آزادي كودك ومراقبت
 

بسياري از موجودات جهان نيازمند تربيت و مراقبت هستند .انواع ميوه هاي مزارع و باغ ها سر سبز و باصفا ،گل هاي معطر و رنگارنگ ،همه نيازمند مراقبت هستند .بالاتراز اين ها شرافت وجودي انسان است كه ايجاب مي كند وقتي موجودي برتر از همه مخلوقات مي باشد بايد آنچنان مراقب او بود تا كرامتش تهديد نگردد.كودك را در حين اينكه بايد آزاد گذارد تا به بازي و نشاط پرداخته ،همان طور بايد مراقبت كرد كه از همان اوان كودكي دچار انحرافات نشوند اگر مثلا كودك را براي تماشا تلوزيون آزاد مي گذاريد ،مراقبت نماييد كه در ساعتي محدود و زماني اندك تلوزيون نگاه كند ،نه آنكه بيشتر اوقات خود را در تماشاي تلوزيون گذرانده و والدين به كار خود مشغول باشتند كه غفلت از اين امر و عدم مراقبت صحيح باعث رذائل اخلاقي ،همانند پرخاشگري با والدين و اثرات سوء هاضمه ،بي خوابي مي گردد .بنابراين كودكان را آزاد گذاراريد اما در حين آزادي مراقبت لازم را در مورد آنان قرار دهيد تا در آينده كودك بداند كه آزادي او در حد و مرز خودش معنا دارد و خارج از حد خود ديگر آزادي نيست بلكه بي بند و باري محسوب مي گردد .

كنترل آموزش ها به كودك
 

بسياري از كجروي ها ي فرزندان ،زائيده اشتباهاتي است كه پدران و مادران مرتكب مي شوند و بسا خود به آن توجهي نداشته ،آن را امري عادي مي پندارند ،غافل از آنكه اين امور از ديده ي كنجكا و كودكان مخفي نمانده ،دير يا زود اثرات نامطلوبش بر جان و روان آنان ظاهر خواهد شد .غالب كودكان بزهكار امروزي كودكاني هستند كه در اثر سازگاري پيدا نكردن با محيط خانواده كه در آن پرورش مي يابند دچار چنين انحرافي شده اند و عامل آن والدين هستند كه نوع آموزش را بطور صحيح در خانواده فراهم نياورده ،در نهايت كودك ،علاقه مندي به والدين را در خانه از دست داده و در محيط ديگري براي دريافت تقويت كننده ي محبت مي گردد. بنابراين محيط آموزشي در خانواده با يد بر اساس رفتارهاي اقناع كننده و آرامش بخش بدور از آموزه هاي خارج از حد اعتدال باشد آري بد آموزيهاي افراط يا تفريط گونه در شوون زندگي كودك آثار نامطلوبي را در روحيه كودك وارد مي سازد .اگر محبت بيش از حد نياز به لوس بار آمدن و طفيلي گري كودك مي انجامد ،سخت گيري زياده از حد نيز به خستگي ،كسالت ،خشونت و پرخاشگري او منجر خواهد گرديد اين نمونه اي از جلوه هاي بد آموزي والدين بود که مي توان بد آموزي از طريق زبان را نيز بدان افزود به گونه اي كه والدين وقتي در گفتار شان دوگانگي ديده مي شود ،از طرفي در غياب افراد به گونه اي سخن مي گويند كه در حضورشان اين طور نيست و يا اينكه كودكان اصرار آنان را بر راستگويي و صداقت در كنار دروغ هاي روزمره ي آنها مي بينند ،چنانكه براي سرباز زدن از ديدار با كسي به فرزند خويش چنين القاء مي كنند كه به شكلي وا نمود كند كه آنان در خانه نيستند ،و نمونه هاي ديگري از اين قبيل ،نه تنها نفاق و دوروئي را به آنان مي آموزد ،بلكه موجب صلب اطمينان كودكان نسبت به والدين آنان خواهد گرديد .از نمونه هاي بد آموزيهاي والدين تمتعات جنسي والدين در مقابل كودكان است كه خطرات زيانباري را در پي خواهد داشت .اين مسأله از چنان حساسيتي بر خوردار است كه در اسلام بهره گيري جنسي در مقابل كودكان شير خوار نيز مورد نهي قرار گرفته است. اينجاست كه والدين با رعايت موازين شرع مقدس اسلام دست به رفتاري نزنند كه حساسيت كودكان خود را بر انگيخته ساخته آنها را كنجكاو نمايند ،زيرا كودكان بخاطر احساس كنجكاوي خود، بسا مي شود كه چنين وانمود مي كنند كه خواب هستند و با اين كار در صدد كشف برخي از مسائل بر آيند .توصيه ما به خانواده ها اين است توجه لازم را به امر آموزش كودكان اهميت داده ،بدانند كه سهل انگاري در اين امر خطير موجب بر انگيختن كينه و حسادت و احيانا سبب پيدايش بيماري هاي روحي و رواني كودك مي گردد (40)

قوانين ومرزهاي مشخص
 

والدين در زمان تعليم دادن كودك بدين نكته بايد توجه نمايند كه اگر بي حوصلگي ،عصبانيت يا مشكلات شخصي خود را دخالت دهيم ،هرگز موفق نخواهيم شد و جز وقت تلف كردن ،كاري انجام نداده ايم بنابراين يكي ديگر از حقوق فرزند بر والدين اين است كه قبل از هر چيز ،بايد رفتار درست و غلط را به وضوح براي كودك توضيح دهيم .او بايد عواقب رفتار غلط را بداند و اگر انجام داد منتظر نتيجه آن باشد .ما همه تجربه كرده ايم كه بچه ها مي خواهند ببينند كه اگر رها شوند ،در هر كاري چقدر مي تواند پيش بروند .به همين دليل به حد و مرزهاي نياز دارند كه آنها را دچار سردرگمي يا سوء تفاهم نكند .كودك مي تواند قوانين زندگي را هم مانند قوانين بازي ياد بگيرد و بكار ببندد .او خوب مي داند كه اگر قانوني را زير پا بگذارد ،با مخالفت اطرافيان رو به رو خواهد شد ،البته به شرطي كه آنها هم اين قوانين را جدي بگيرند (41)

جدي گرفتن ارزشهاي اقتصادي ومطلوب
 

وقتي كودك را براي خريد وسائلش همراه مي بريد و از نظر او در خريد استفاده مي كنيد ،از طرفي كودك ياد مي گيرد ،قدر ارزش اقتصادي آنها را بهتر بداند و از طرف ديگر ارزش معنوي بيشتر براي چيزي كه خريده شده قايل مي شود ،در نتيجه به ان بيشتر توجه مي كند .اگر فرزندتان مي خواهد حتما يك شلوار مارك دار بخرد كه قيمت ان بنظر شما خيلي گران است ،مي توانيد با او اين طور قرار بگذاريد :من مي توانم اين مقدار مشخص پول شلوار را بدهم ،اگر بخواهي پول بيشتري خرج كني ،بايد اضافه قيمت را از پول تو جيبي ات بگذاري .با وجود همه صرفه جويي و قناعتي كه تاكنون داشته ايد و آن چه مي خواهيد به فرزند خود منتقل كنيد ،نبايد در خساست افراط كنيد .دست و دلبازي هم يك ارزش است و هر كودك و بزرگسالي بايد بتواند در موقع لزوم چيزي كه سبب شادي خود يا ديگري مي شود ،تهيه كند .ما نبايد فراموش كنيم كه ارزش چيزهاي را كه ارزش مادي ندارند را هم به فرزند خود منتقل كنيم .مثلا يك دسته گل كه خود كودك آن را چيده است ،يا نقاشي كه خودش كشيده و به مناسبت روز تولد به ما هديه مي دهد ،از يك شيءخريداري شده ،ارزش معنوي بيشتري دارد و بايد يه شايستگي از آن تقدير شود .(42)

جدي گرفتن راستگويي به كودك
 

والدين به عنوان الگوي كودكان، بايد مواظب باشيم كه در برابر آنها از ابراز دروغ هاي كوچك روزانه كه تقريبا اجتناب ناپذيرند ،خود داري كنيم .وقتي يك قرار ملاقات حضوري را بهانه ي وقت نداشتن تلفني به هم مي زنيم ،در حالي كه در حقيقت حوصله رفتن به سر قرار را نداريم ،وقتي از مبل هاي پذيرايي خاله تعريف و سليقه او را تحسين مي كنيم ،ولي در راه خانه آن را مسخره مي كنيم ،چه طور است ؟مي گوييم عالي است !وقتي حوصله يك قرار كاري را نداريم و به خاطر بيماري عذر خواهي مي كنيم و آن را به هم مي زنيم ؛به همسر خود مي گوييم به كسي كه پشت خط تلفن منتظر صحبت كردن با ماست ،بگوييد كه نيستيم ؛چون يا حال صحبت كردن با او را نداريم و يا از موضوعي كه مي خواهد در ميان بگذارد خوشمان نمي آيد؛ براي همسايه تعريف مي كنيم كه امسال مي خواهيم از شر ترافي راحت باشيم و به مسافرت نمي رويم ،در حالي كه از پس هزينه سفر بر نمي آييم !...آيا اين دروغ ها قابل بخشش هستند ؟آيا بايد دروغ مصلحتي گفت ؟به هر حال دروغ دروغ است و وقتي در برابر كودكان كوچك مطرح مي شود ،آنها را گيج مي كند تحسين مبلهاي خاله در برابر او و ابراز انزجار از آنها در ماشين ،انكارحضور مادر پاي تلفن توسط پدر و موارد مشابه ،سبب مي شود كه كودك در وضعيتي قرار گيرد كه نتواند آن را ارزيابي كند ،ولي احساس مي كند كه ما حقيقت را نگفته ايم .بنابراين از حقوق فرزندان بر والدين جدي گرفتن راستگويي و پرهيز از دروغ حتي دروغ مصلحتي است .(43)

فراينداصلاح رفتارهاي ناسازگار كودك
 

يكي ديگر از مواردي كه نقش موثر در تربيت و پرورش دوران كودكي دارد، موضوع مهارت رويارو نمودن فرزندان با پيامدهاي ناشي از رفتار و عملكردشان و يا اتخاذ رويكردهاي اصلاحي ،بازدارنده و تنبيهي در برابر رفتارهاي مشكل آفرين و آسيب زاي فرزند است .مهم ترين مسئله اي كه در ارتباط با استفاده از رويكردهي اصلاحي ،بازدارنده و تنبيهيِ فرزند با نتايج رفتار و عملكردش مي توان مطرح نمود بدين صورت است كه در بر گرفتن رويكردهاي اصلاحي در مقابل رفتارهاي سازنده و آسيب زاي فرزند ؛روبرو نمودن كودك با نتيجه رفتارش در رفتارهاي تخريب كننده خلاصه نمي شود ،بلكه اعمال صحيح و مثبت كودك نيز بايد مورد تشويق و حمايت قرار گيرد .به اين علت كه در زندگي خانواده اي كه فرزندان زيادي هستند كه هيچ كدام از انها رفتار ناسازگار و ناموزوني را ندارن ،اما در اين بين يكي از اين فرزندان منش رفتاري زيباتر و سالم تري را نسبت به بقيه داراست ،بايستي مورد تأئيد و تشويق قرار گيرد تا اينگونه رفتار در خانه مستحكم شده ،انگيزه اي براي تقويت ديگر فرزندان صورت گيرد .بنابراين رويارويي كودك با نتيجه اعمالش فقط منحصر به رفتارها و منشهاي آسيب زا نيست ،بلكه استفاده از اين امر به عنوان تشويق رفتارهاي سالم و سازنده ي فرزند كاربرد داشته و مي تواند در جهت افزايش و ايجاد انگيزه و همچنين تشويق فرزندان براي انجام رفتارهايي سازنده نيز مورد استفاده قرار گيرد.(44)

دعا براي فرزند
 

يكي از حقوق حساس و ظريف معنوي كه فرزندان بر والدين خود دارند ،اين است كه طبق دستورات اسلامي در حقشان دعاي خير شود .بويژه مادران دعا نمودن به فرزندان خود را فراموش نكنند كه اثرات بسيار عظيم و بسزليي براي خود و فرزندانشان دارد .شفقت و عطوفت مادري و پدري و اخلاق اسلامي ايجاب مي كند كه حتي اگر والدين از فرزندانشان بدي ببينند ،در حقشان دعا نمايند و هرگز لب به نفرين مگشايند؛ زيرا اگر نفرين بي مورد باشد قطعا به خودشان باز مي گردد و باعث كينه فرزندان نسبت به آنها مي شود .حتي به هنگامي كه والدين محّق باشند ،بايد در حق فرزندانشان دعاي خير نمايند و اصلاح آنان را از خداوند بطلبند ؛چه بسا اين خود باعث تنبيه و تنبه آنان گردد. امام صادق (عليه السلام) فرموده است :«هر مردي كه به فرزندش نفرين كند خداوند خودش را به فلاكت اندازد»(45)حضرت نوح با اينكه مي دانست فرزندش از كافران وگمراهان مي باشد ،ولي نه تنها برايش نفرين نكرد ،بلكه با مهرباني به فرزندش گفت « يا بُنَيَّ ارْكَبْ‏ مَعَنا وَ لا تَكُنْ مَعَ الْكافِرينَ »(46)پسركم !با ما سواركشتي شو وبا كافران همراه مباش .آري اثرات دعا چنان است كه دين اسلام بدان سفارشات زيادي بيان داشته كه والدين بايد بدان توجه كرده و براي سعادتمني فرزندانشان دعا نمايند .رسول خدا( صلي الله عليه وآله )فرمودند : «رَحِمَ اللَّهُ وَالِداً أَعَانَ‏ وَلَدَهُ‏ عَلَى الْبِرِّوهُوَ أنّ يَعفُو عَن سَيئَهِ وَيَدعُوَ لَهُ فِيمَا بَينَهُ وَبَينَ اللَه »(47)؛خدا رحمت كند كسي را كه فرزند ش را نيكو ياري نمايد، به اين صورت كه از گناه و بدي اش در گذرد و او را ببخشد .برايش ،بين خود و خدايش ،دعاي خير نمايد

پرورش رغبت ها در كودك
 

رغيت نوعي احساس است وقتي مي گويم شخصي بكاري رغبت دارد ،يعني از آن كار لذت مي برد و از اشتغال بدان و صحبت كردن راجع به ان خوشحال مي شود و مي كوشد آن كار را به بهترين وجهي به پايان برساند .نوعا رغبت و استعداد با يكديگر وجود دارند ولي در مواردي هم رغبت ولي استعداد كافي براي رسيدن به آن رغبت وجود ندارد .حال بايد ديد چگونه مي توان به رغبت هاي كودكان پي برد پدران و مادران مي توانند رفتار كودك را در محيط خانه مورد مشاهده دقيق قرار داده به رغبتهاي او پي ببرند .كودكان به هرچه علاقه داشته باشند خود را در محيط خانه به همان مشغوا مي كنند ،بر اثر مشاهده هاي مختلف مي توان پي برد كه كودك به درس و مطالعه علاقه دارد ،آيا به كارهاي فني بيشتر توجه دارد يا نه، و بطور خلاصه با نراقبت و مشاهده به تدريج ممكن است به ذوق و رغبت كودكان پي برد البته بايد دانست كه با شتابزدگي نمي توان استعداد و رغبت كودكان را مشخص كرد و نظر قطعي داد .در مواردي هم مي توان به وسيله پرسشها به ذوق و رغبت هاي آنان پي برد براي اينكه بهتر بتوان در اين كار توفيق يافت بايد از هر دو وسيله استفاده كرد ؛يعني هم رفتار كودك را مورد مشاهده و مطالعه قرار داد و هم از او سوالاتي كرده ،پاسخ هاي وي را تجزيه و تحليل نماييم . بايد توجه داشت كه پرورش رغبت هاي كودكان در درجه اول وابسته به رفتار پدران و مادران با كودكان است اگر كودكي بكاري رغبت داشت وقتي ببيند كه محصول كارش مورد تحصين و تقدير پدر و مادر قرار گرفت بدون ترديد رغبت و ذوق آن كودك پرورش خواهد يافت و اگر با بي توجهي و بي ميلي آنان روبرو شود ذوق و رغبتش سركوب شده از كار دلسرد مي شود بنابراين تشويق و تأييد پدران و مادران و فرهم ساختن و سائل در حدود ممكنه نقش موثري را در پرورش رغبت هاي كودكان دارند و همين تعريف و تحسين ها ممكن است استعداد و ذوق كودكان را بطور عالي پرورش دهد.

نتيجه
 

شناخت مسائل تربيتي و رعايت حقوق بين فرزند و والدين امري ضروري و لازم شمرده مي شود .رعايت حقوق فرزندان ،استحكام پايه هاي اساسي ارتباط بين والدين و فرزندان را دوام مي بخشد و مانع بسياري از بزهكاري هادر آينده براي كودك مي شود و علاوه بر آن روح وروان كودك در پرتو رعايت حقوقش، توسط والدين به آرامش و تسكين دست پيدا كرده ،اعتمادش به پدر و مادر روز افزون مي گردد.

پي‌نوشت‌ها:
 

1.مكاتيب الائمه ،ج1،ص93.
2.من لايحضر الفقيه ،ج2 ،ص378.
3.مستدرك الوسائل ،ج2،ص626.
4.مستدرك الوسائل ،كتاب النكاح ،باب 62،ح3.
5.رك .حقوق فرزند از نگاه اسلام ،ص14.
6.سوره ذاريات ،آيه ،49.
7.سوره سجده ،آيه ،7تا 9.
8. سوره نساء،آيه 1.
9.علل الشرايع ،ص14 تا 16 0
10.حقوق فرزند بر والدين ،ص024
11.سوره روم ،آيه 21.
12.انجيل متي :باب 19 ،ض23،بند 11و12.
13.فروع كافي ،ج5،ص494
14.غرر الحكم ،ص76
15.وسائل الشيعه ج14،ص56
16.سوره انسان ،آيه 2
15.من لا يحضر الفقيه ،ج3،ص254 تا256
16.حقوق فرزند بر والدين از نگاه اسلام ص48
17.همان.
18.همان،49ص.
19.همان ،ص56.
20.كنز العمال ،ج16،ص473.
21.مستدرك الوسائل ،ج3،ص37.
22.سوره ممتحنه ،آيه12.
23.سوره اسراء،آيه 31.
24.فروع كافي ،ج6 ،ص48.
25.وسائل الشيعه ،ج15،ص124.
26.بحار الأنوار ،ج104،ص127.
27.فروع كافي ،ج6،ص19.
28.من لايحضز الفقيه ،ج3،ص488.
29.مظلومي گمشده در سقيفه ص156.
30. فروع كافي ،ج6،ص24.
31.فروع كافي ،ج6 ،ص49.
32.شرح نهج البلاغه ،ابن ابي الحديد ،ج2،ص272.
33.همان ص267.
34.رك.فرهنگ تربيت ص309.
35.وسائل الشيعه ،ج21ص486ب90ح2.
36.همان ص486،ح1.
38.تربيت فرهنگ با كمي تغيير ص317.
39.همان ،ص318و319.
40.همان
41.نا كار آمديها در تربيت فرزندان ،با كمي تغيير ،ص211
42.چگونه ارزشها را به فرزندانمان منتقل كنيم ص88
43.همان ص111
44.ناكارآمدي ها در تربيت فرزندان ص211
45.بحار الأنوار ،ج104،ص99
46.سوره هود ،آيه 42
47.بحار الأنوار ،ج104،ص98
48.تربيت كودك از نظر اسلام ،ص 70 ،71
 

منابع ومأخذ
1.قران كريم .
2.نهج البلاغه .
3.بحار الأنوار ،مجلسي ،محمد باقر ، نشر دار احياءالتراث العلمي ،بيروت ،سال 1403ق‏.
4.من لايحضر الفقيه ، ناشر، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم‏، ‏،سال 1413ق.
5. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل‏ نورى، حسين بن محمد تقى ،نشر،مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏ قم‏،سال 1408 ق‏.
6.تحف العقول ، ابن شعبه حرانى، حسن بن على‏،نشر ، جامعه مدرسين‏قم، سال ،1404 / 1363 ق‏.
7.علل الشرايع ، ابن بابويه، محمد بن على‏،نشر ، كتاب فروشى داورى، قم،سال ‏1385 ش / 1966 م‏.
8. غرر الحكم ، تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد،ناشر، دفتر تبليغات‏ قم‏ چاپ،اول‏سال ،1366 ش .
9.وسائل الشيعه شيخ حر عاملى، محمد بن حسن‏ناشر، مؤسسة آل البيت عليهم السلام‏، چاپ،قم‏ نوبت چاپ،اول‏سال ،1409 ق‏.
10. کافی، ابوجعفر، محمد بن یعقوب بن اسحاق، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ سوم، 1388 هـ.
11. حقوق فرزند بر والدين ،حاج شريفي خوانساري ،محمد رضا ،نشر بني الزهراء،چاپ اول ،سال 1386ش .
12.حقوق متقابل والدين وفرزندان ،زواري نسب ميانجي ،سلمان ،نشر اسوه ،چاپ اول ،سال 1384 ش.
13.فرهنگ تربيت ،اسماعيلي يزدي ،عباس نشر مسجد مقدس جمكران ،چاپ اول ،سال 1382ش.
14.نقش پدر در تربيت ،قائمي علي ،نشر اميري ،چاپ هفتم ،قم سال 1386ش .
15.نرم افزارهاي وابسته به مركز تحقيقات علوم اسلامي قم .




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط