اصل مسؤوليت پذيري
وظيفه ي مهم تعليم و تربيت فرزندان بطور طبيعي به عهده ي والدين است و تعليم و تربيت امري دايمي و پويا است و به بيان ديگر تعليم و تربيت تعطيل بردار نيست. مادران و پدران مسؤول هستند و مادر شدن و پدر شدن يک مسؤوليت است. شما مسؤول هستيد کودک ديروز، نوجوان امروز و جوان فردا را براي ورود به دنياي بزرگترها آماده کنيد. شما مسؤول هستيد کودک را براي ورود به دنيا پراضطراب تعليم بدهيد و تربيت کنيد. نوجوان امروز و جوان فردا روزي شما را ترک مي کند، چقدر او را با واقعيت ها آشنا کرده ايد؟ تا چه ميزان او را در يک فضا و محيط واقعي رشد داده ايد؟ شما بايد بپذيريد که پدر شدن آسان نيست، مادر شدن آسان نيست و امر تعليم و تربيت في نفسه امري مشکل و پيچيده است. در اين ارتباط با حافظ شيرازي همصدا مي شويم و مي گوييم:
نه هر که چهره برافروخت دلبري داند
نه هر که آينه سازد سکندري داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاهداري و آيين سروري داند
وفا و مهر نکو باشد ار بياموزي
وگر نه هر که تو بيني ستمگري داند
تو بندگي چو گدايان به شرط مزد مکن
که دوست، خود روش بنده پروري داند
هزار نکته باريکتر ز مو اينجاست
نه هر که سر بتراشد قلندري داند
مسؤوليت، درختي است که ريشه اش اعتقادها و شاخه هايش شناخت هاست. از اين رو هر مادر و پدري بايد بپذيرد که مسؤول تربيت و تعليم فرزند يا فرزندان شان است. منظور از اين اصل اين است که مادر و پدر بپذيرند که خانواده مهمترين و اثربخش ترين آموزشگاه و پرورشگاه کودک است و وظايف تعليم و تربيت کودک در درجه ي اول به عهده ي پدر و مادر نهاده شده است. انجام مسؤوليت مادري و پدري از ديدگاه مکتب مقدس اسلام از زمان همسرگزيني آغاز مي شود و زمان زناشويي، دوره بارداري، وضع حمل، دوره ي شيرخواري و طفوليت، نوجواني و جواني فرزندان شامل مي شود. والديني که احساس مسؤوليت مي کنند، از پدر شدن و مادر شدن نمي هراسند و از داشتن فرزند اظهار پشيماني و ندامت نمي کنند و داشتن فرزند را عين لطف و عنايت خداوند متعال قلمداد مي کنند و آن را به عنوان مانعي سر راه موفقيت و زندگي خود نمي دانند. زنان و شوهراني که احساس مسؤوليت مي کنند با برنامه و آمادگي قبلي و خواست قبلي صاحب فرزند مي شوند و عاشقانه به تعليم و تربيت او مي پردازند. عشق است که حرکت مي آفريند و عشق است که موجب مي شود والدين احساس مسؤوليت کنند، براي تعليم و تربيت فرزندشان وقت بگذارند و انرژي لازم را صرف کنند.
يک خانواده ي سالم موجب مي شود ريشه ها محکم شوند. زماني که ريشه ها سالم و محکم بودند، آنگاه فرد مي تواند در مقابل طوفان ها و بادها مقاومت کند و آسيب نبيند. از اين رو نهاد مقدس خانواده، مانند نهالي است که همه ي اعضاي خانواده وظيفه دارند در جهت سلامت، شادابي و سرسبزي آن بکوشند. لازمه ي برقراري رابطه ي انساني با کودک، شناخت مسؤوليت، احساس مسؤوليت، پذيرش مسؤوليت و عمل به مسؤوليت و شناختن انتظارات خود نسبت به کودک است.
در ارتباط با اين اصل شايسته است جمله يي از روانشناس معروف به نام ادوارد کلاپارد نقل کنيم، او مي گويد: «وقتي مربي حيوانات در کار دست آموزي حيواني موفق نمي شود، خود را خطا کار مي داند، در حالي که در تربيت کودکان، هر کس موفق نشود، گناه را به گردن کودک مي اندازد.» از اين رو به نظر مي رسد در برخورد با رفتار نادرست کودکان، بايد در درجه ي اول مربيان آنها را گوشمالي داد نه کودکان را! و شايد نتوان گفت که کودکي «بي تربيت» است، بلکه بايد گفت که او «بد تربيت» شده است و چه زيبا اين نکته در تمثيل «تخم مرغ دزد شتر دزد مي شود» به تصوير کشيده شده است. شما مسؤول هستيد ببينيد کودک کجا مي رود؟ با چه کسي همبازي است؟ چه مي خورد؟ و چه کار مي کند؟ و رفتارهاي درست و مطلوب او را تشويق کنيد، گاهي پاداش دهيد و رفتارهاي نامطلوب او را تحت کنترل قرار دهيد، به رفتار و گفتار کودک بايد حساس بود و دقت کرد که يک حرف نامربوط يا يک رفتار نامطلوب را از کجا و چگونه ياد گرفته است. يکي از جلوه هاي زيباي احساس مسؤوليت پدران، مادران، معلمان و مربيان اين است که در دوره هاي دانش افزايي و کلاس هاي آموزش خانواده شرکت کنند و سطح دانش خود را ارتقاء ببخشند. بنابراين: پدران و مادران چه بخواهند، چه نخواهند مسؤوليت خطير آموزش و پرورش فرزندان به عهده ي آنها گذاشته شده است و اگر مي خواهيد کودک يا نوجواني مسؤول تربيت کنيد، بايد والديني مسؤول باشيد.
اصل مهار احساسات
احساس ما از افکار ما نشأت مي گيرد. اگر درباره ي امري درست فکر کنيد، قادر خواهيد بود درست احساس کنيد. در ارتباط با کودکان سعي کنيد مساوات، انصاف و عدالت را رعايت کنيد. هر کسي از تبعيض رنج مي برد. پدران و مادراني که بين فرزندان خود به ويژه بين دختران و پسران تبعيض قائل مي شوند، بذر کينه توزي و حسادت را در دل هاي فرزندان شان مي نشانند. چنانچه کودکي زيبا آفريده شده است يا کودکي شبيه مادر يا پدر است يا از امتياز ديگري برخوردار است، اجازه ندهيد اينگونه امور، احساسات شما را تحت تأثير قرار دهد و بين آن کودک و کودکان ديگر تبعيض قائل شويد و احتمالاً به او توجه بيش از حد معمول نشان دهيد. در اين شرايط لازم است احساسات خود را مهار و همواره تلاش کنيد اصل مساوات را رعايت کنيد (حتي رعايت مساوات در نگاه کردن).
کودکان از حساسيت زيادي برخوردار هستند و همواره توجه دارند که پدر يا مادر روي صحبت شان به طرف چه کسي است؟!
براي نمونه به خبر روزنامه ي کيهان که در تاريخ 1371/10/22 منتشر شده است، توجه کنيد: «در روستاي عسکران نجف آباد، دختر سيزده ساله يي به خاطر اختلاف پدر و مادر و تبعيض بين فرزندان، سه خواهر و برادر خود را کشت.
مرضيه سيزده ساله، دانش آموز کلاس پنجم ابتدايي در قسمتي از اعترافات خود گفت: « ما هشت فرزند بوديم، پدرم که به کار بنايي اشتغال دارد، دايم به دنبال مصرف ترياک بود و توجهي به اعضاي خانواده بخصوص من که فرزند بزرگ بودم نداشت. او مدام با مادرم در حال درگيري بود و به هنگام قهر مادر، سرپرستي بچه ها و کارهاي خانه با من بود. مادرم هميشه مي گفت: درس خواندن به درد تو نمي خورد، تو بايد در خانه بماني. به خاطر بچه ها بيشتر مواقع سرزنش مي شدم و کتک مي خوردم، به خاطر رفتار نادرست پدر و مادرم هميشه مورد تمسخر دوستان و همکلاسي هايم قرار مي گرفتم. تمام اين مسائل و بي توجهي ها به صورت عقده يي درآمد، تا روزي که مادر براي خريد از منزل خارج شد و من با وجود علاقه يي که به بچه ها داشتم، به تلافي بي توجهي هاي پدر و مادرم ابتدا فاطمه و بعد آسيه و حسن را داخل چاه فاضلاب انداختم. ما قرباني ندانم کاري هاي پدر و مادرمان شديم.»
از اين رو پيامبر گرامي اسلام فرموده اند: «اعدالوا بين اولادکم کما تحبون ان يعدلوا بينکم بالبر و الطف.»
بين فرزندان تان با عدالت رفتار کنيد، همانگونه که دوست داريد در محبت و نيکي بين شما به عدالت رفتار شود.
بنابراين:
مهم ترين عامل مخدوش شدن رابطه ي والدين و فرزندان، تبعيض قائل شدن از طرف والدين است.
منبع: 7 روز زندگي- شماره 85