نقش دین در تربیت فرزندان (2)

در این قسمت لازم است به برخی از نیازهایی که در روش پیشوایان دین تأکید شده و جزء محرک های درونی برای انجام رفتار مطلوب به حساب می آید، اشاره گردد.
پنجشنبه، 5 مرداد 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقش دین در تربیت فرزندان (2)

نقش دین در تربیت فرزندان (2)
 

نویسنده: اسماعیل اخلاقی



 

ج.دوران کودکی و نوجوانی

تمام پدیده ها محدود، نیازمند و وابسته اند و درجه این نیازها در ظرفیت ها متفاوت می گردد و هر چه انسان پا به رشد و کمال می گذارد، این نیازها کاهش می یابد ولی این نیازها و غرایز، تمام شدنی نیستند. و اما کودکان و نوجوانان بیش از بزرگ ترها نیازمندند و بدون دیگران، قادر به رفع نیازهای طبیعی و عاطفی خویش نیستند. نیازهای کودکان و نوجوانان تنها در قلمرو نیازهای مادی (خوراک، پوشاک، مسکن و...) محدود نمی شود، نیازهای طبیعی (درونی و بیرونی) انسان هر کدام بخشی از زندگی را در بر می گیرند که هر یک کامل کننده نیازهای انسان هستند.
از جمله نیازهای روانی که ارتباط نزدیکی با شخصیت بیرونی انسان دارد و تأثیرات آن در رفتار افراد و به خصوص کودکان و نوجوانان ملموس است، نیازهای عاطفی و احساسی و روانی می باشد که در رشد و کمال جنبه های فیزیکی و روانی وجود انسان بسیار اثربخش است و اگر به این نیازها توجه جدی نشود، کودکان و نوجوانان در محیط های باز اجتماعی،
ممکن است به ناهنجاری های اجتماعی، افسردگی، خلاء شخصیت، فرار از خانه و... دچار شوند. چنین فرزندانی که زمینه های تربیتی خود را از دست می دهند و یا دچار نقصان شخصیت می گردند، آسیب هایی را متوجه خانواده و جامعه می سازند. در این قسمت لازم است به برخی از نیازهایی که در روش پیشوایان دین تأکید شده و جزء محرک های درونی برای انجام رفتار مطلوب به حساب می آید، اشاره گردد.

1.محبت

یکی از احتیاجات اساسی روانی کودکان، احتیاج به محبت است. کودک میل دارد مورد محبت دیگران واقع شود و خود نیز به دیگران ابراز محبت کند.(1) حال باید دید معصومان (علیهم السلام) راجع به این نیاز فرزندان، چه دیدگاه هایی داشتند و به آن چگونه و در چه زمانی پاسخ می دادند.
امام صادق (علیه السلام) از پیامبر (صلّی الله علیه و آله) نقل می کند: «من قبل ولده کتب الله عزوجل له حسنة و من فرحه فرحه الله یوم القیامة؛ (2) کسی که فرزندش را ببوسد، خداوند در پرونده او عمل نیک می نویسد و کسی که فرزندش را خوشحال کند، خداوند او را در روز قیامت خوشحال می کند.»
در اهمیت و ضرورت محبت به فرزند، همین بس که خداوند بوسیدن او را «عمل نیکو» می داند و برای مسرور کردن او پاداش قطعی در نظر می گیرد. در دیوان عدل الهی، پاداش آنها بدون حساب و کتاب نیست: (فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره). انسان ها بر اساس اعمال مفیدی که انجام داده اند، مستحق دریافت پاداش می شوند. بنابراین، در آموزه های تربیتی اسلام، اصل محبت و نیاز فرزند به آن، امر مسلم و پذیرفته شده ای است.
پیامبر (صلّی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السلام) پاسخ گویی به این نیاز فرزند را از همان زمان تولد می دانند. البته چگونگی و کیفیت آن در مرور زمان و در مراحل مختلف، متفاوت است. معصومان (علیهم السلام) با تبسم، بوسیدن و یا هدیه دادن، این نیاز فرزندان را تأمین می کردند. درباره ی محبت پیامبر (صلّی الله علیه و آله) به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) آمده است:
«انه وضعهما فی حجره و جعل یقبل هذا مرة و هذا مرة؛ فقال قوم: أتحبهما یا رسول الله؟ فقال: مالی لا احب ریحانتی من الدنیا؛ (3) رسول خدا (صلّی الله علیه و آله)، آن دو را به آغوش می گرفت، گاه حسن (علیه السلام) را می بوسید و دیگر بار حسین (علیه السلام) را. گروهی به آن حضرت عرض کردند: ای رسول خدا! آیا آن دو را خیلی دوست داری؟ پیامبر (صلّی الله علیه و آله) بی درنگ فرمود: «برای من در این دنیا هیچ چیز دوست داشتنی تر از دو دسته ی گلم وجود ندارد.»
ثوبان، غلام پیامبر (صلّی الله علیه و آله) نیز درباره ی محبت کردن آن حضرت به دخترش فاطمه (علیها السلام) می گوید:
«هر وقت پیامبر (صلّی الله علیه و آله) به مسافرت می رفت، فاطمه (علیها السلام) آخرین نفر از افراد خانواده بود که حضرت با او خداحافظی می کرد و هنگام مراجعت نیز نخستین کسی بود که به ملاقات او می رفت.»(4)
درباره ی هدیه دادن اهل بیت (علیهم السلام) به فرزندانشان نقل شده است:
«امام جواد (علیه السلام) که از مدینه عازم عراق بود، به فرزند عزیزش امام هادی (علیه السلام) فرمود: از سوغاتی عراق چه چیزی را دوست داری که برای تو بیاورم؟ امام هادی (علیه السلام) عرض کرد: شمشیر و...».(5)

الف)ابراز محبت

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «اذا احببت رجلاً فاخبره بذلک فانه اثبت للمودة بینکما؛ (6) هر گاه شخصی را دوست داشتی، دوستی خود را به او اعلام کن؛ زیرا این عمل، انس و الفت را بین شما پایدارتر می کند.»
از سیره ی تربیتی اهل بیت (علیه السلام) به دست می آید که صرف دوست داشتن و رفتارهای مهربانانه با فرزندان، کافی نیست. مهم این است که در کودک این باور به وجود بیاید که کسی او را دوست دارد. بهترین راهکار عملی معصومان (علیهم السلام) برای تقویت این باور، ابراز و اعلام دوستی به فرزندان است. امام علی (علیه السلام) به فرزندش امام حسن (علیه السلام) می فرماید:
«وجدتک بعضی بل وجدتک کلی حتی کان شیئاً لو اصابک اصابنی... فکتبت الیک کتابی هذا مستظهراً به؛ (7) من تو را قسمتی از خودم، بلکه خودم یافتم؛ به طوری که اگر چیزی (درد و اندوهی) بر تو وارد شود، بر من وارد شده است.... این نامه را به تو نوشتم تا این مطلب (محبت به تو) را برایت بیان کرده باشم».
ابوهریره نقل می کند: روزی حسن (علیه السلام) به محضر پیامبر (صلّی الله علیه و آله) آمد و در کنار رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) نشست. حضرت دهانش را [به نشانه محبت] به دهان حسن (علیه السلام) نهاد و سه بار فرمود: «اللهم انی احبه و احب
من یحبه؛(8) بار خدایا! من او را بسیار دوست دارم، تو نیز کسی را که دوستدار اوست، دوست دار.»

ب)مصلحت اندیشی در ابراز محبت

در محبت کردن به کودک، نکته ها و ظرافت هایی وجود دارد که اگر به آنها توجه نشود، نتیجه ای معکوس در پی خواهد داشت. یکی از آن نکته های بسیار مهم که آموزه های دینی بر آن تأکید دارد، محبت کردن به فرزندان به طور مساوی است. در روایت آمده است:
پیامبر (صلّی الله علیه و آله) مردی را می بیند که یکی از فرزندانش را بوسید، اما به دیگری اعتنا نکرد. آن حضرت با مشاهده این رفتار به او فرمود: «فهلا ساویت بینهما؛(9) چرا با فرزندانت به طور مساوی رفتار نمی کنی؟»
امام صادق (علیه السلام) از پدر گرامی خود نقل می کند: «به خدا قسم! رفتار خوبم با بعضی از فرزندانم از روی تکلف و بی میلی است. او را روی زانوی خود می نشانم، محبت بسیار می کنم و...، با اینکه همه ی این احترام و محبت، شایسته ی فرزند دیگر من است. به این تکلف تن در می دهم و او (فرزند ناشایسته) و برادرانش را بیش از حد احترام می کنم، برای اینکه فرزند شایسته ام از شر آنان مصون باشد».(10)
از مجموع داده های تربیت اسلامی که تحقیقات بشری نیز آن را تأیید می کند، به دست می آید که محبت در زمان های مختلف، آثار متفاوت دارد که مهم ترین و نخستین آن، اثر ایمنی و پیشگیرانه است. اگر شخصی کمبود محبت نداشته باشد؛ یعنی به جا و به موقع این نیاز را دریافت کرده باشد، در مقابل بسیاری از نابهنجاری های روانی و بیماری های جسمی بیمه خواهد شد.
دومین اثر محبت کردن، اثر دارویی است. اگر شخصی به سبب عدم محبت یا به هر علتی دچار اختلالات روحی و روانی و بیماری های جسمی شود، «محبت» پادزهری است که سم های کشنده را از جسم و جان او خارج می کند.

2.امنیت خاطر

کودکی که در محیط زندگی اش احساس امنیت و آرامش دارد و فضای زندگی خود را متناسب و ایده آل تشخیص می دهد، با روحیه اعتماد و تکیه به ارزش های وجود خویش و اطمینان از اطرافیان، بهتر می تواند استعدادهای درونی خود را به ظهور برساند و در زندگی آینده دچار سردرگمی نگردد و با مهربانی و خاطر آسوده می تواند استعدادهای خود را پرورش دهد. و چون در
زندگی مطلوب پرورش یافته است، به تمام ارزش ها و پدیده های مقدس و فرهنگی ارزش قائل است و اعتماد دارد و بدین وسیله افکارش به سمت باورهای ارزشمند جهت می یابد و زمینه های تربیتی در وجودش بارور می گردد.
اگر کودکان و نوجوانان به دیگران اعتماد نداشته باشند، طبیعی است که به نظام آموزشی و مربیان نیز اطمینان ندارند و در این صورت، زمینه های تربیت در چنین افرادی کمرنگ می گردد. روی همین تأثیرات مثبت که در ایجاد اعتماد و اطمینان وجود دارد، امامان معصوم (علیه السلام) سعی می کردند فرزندان و به خصوص اطرافیان را از فضاهای اختناق و اضطراب دور سازند و جوی در فضای زندگی آنان به وجود آوردند که هیچ نوع احساس ناامنی و اضطراب خاطر در آنها وجود نداشته باشد و در این میان، بین فرزندان و غلامان هیچ تفاوتی قائل نبودند. سفیان ثوری خدمت امام صادق (علیه السلام) آمد و حضرت را ناراحت دید به طوری که رنگ چهره اش تغییر کرده بود، از علت ناراحتی ایشان پرسید، امام فرمود:
«اهل خانه را از رفتن به پشت بام نهی کرده بودم، وقتی وارد خانه شدم، دیدم کنیزی که سرپرستی یکی از کودکانم را بر عهده داشت، از پلکان بالا می رود و کودک نیز در بغل اوست. کنیز از دیدن من، مضطرب گردید و فرزندم از دست او افتاد و مرد».
سپس امام (علیه السلام) فرمود: «این تغییر رنگ من به خاطر مرگ فرزندم نیست، بلکه برای این است که موجب ترس و نگرانی کنیز شدم».
آنگاه امام (علیه السلام) به کنیز فرمود: «تو آزادی و بر تو گناهی نیست».(11)
کودکان و نوجوانان در این سنین، تکیه گاهی غیر از والدین و محیط مدرسه و مربیان ندارند؛ اگر در چنین محیط هایی دچار تنش های روحی شوند و در درس و بازی که محل دوست یابی است، اطمینان خاطر نداشته باشند، از این محیط ها زده می شوند و به محیط آموزشی (کتاب، مطالعه، معلمان و مسئولان) بدبین می شوند و هر چند بالاجبار در چنین محیطی کشیده شوند، چون با اراده و علاقه نیست، فشار از بیرون و سخت گیری، نتیجه ای غیر از ترک تحصیل، فرار از خانه و دچار شدن به چالش های فرهنگی و اخلاقی در بیرون از این مراکز آموزش، چیزی در پی نخواهد داشت و بدین وسیله زمینه های تربیتی در کودکان و نوجوانان کاهش می یابد.
و از سوی دیگر، اگر کودکان احساس ترس نداشته باشند، سلیقه ها و ابتکار و خلاقیات درونی خود را بروز می دهند و حتی نیازها و خواسته ها و هنجارهای درونی را بسیار صادقانه با مربیان در میان می گذارند و در محیط آموزشی بسیار سریع و مطلوب به آموزه های دینی و تربیتی موفق می شوند.

3.بازی

طبیعی ترین فعالیتی که بیش ترین وقت کودک را به خود اختصاص می دهد، بازی است. کودک ساعت ها بدون اینکه احساس خستگی و کسالت کند، به بازی مشغول می شود. رمز این شور و شوق، در این است که میل به «بازی» از درون او می جوشد.
این خود از شگفتی های آفرینش الهی است که در این سن و برای این روح لطیف، چنین سرگرمی را در نظر گرفته است. بازی در زندگی کودکان، نقش مهمی دارد.
بازی از جمله در رشد عاطفی، بیان احساسات، ابراز عواطف و نیز در رشد اجتماعی و عقلانی کودکان تأثیر می نهد.(12)
معصومان (علیهم السلام) به این نیاز کودک توجه ویژه ای داشتند. روزی پیامبر (صلّی الله علیه و آله) از کنار محل کار عبدالله بن جعفر می گذشت و دید او از گل، اسباب بازی برای کودکان می سازد. بعد از سؤال و جواب درباره ی این حرفه و خرید و فروش آن، حضرت در حق عبدالله این گونه دعا کرد:
«اللهم بارک له فی صفقة یمینه؛(13) خدایا! به درآمد و دستمزد عبدالله برکت بده».
پیامبر (صلّی الله علیه و آله) همراه تعدادی از اصحاب از جایی می گذشت که کودکان با هم بازی می کردند. آن حضرت کنار یکی از آنان نشست و پیشانی اش را بوسید و او را بسیار نوازش کرد. همراهان پیامبر (صلّی الله علیه و آله) از علت این کار سؤال کردند، آن حضرت پاسخ داد:
«انی رأیت هذا الصبی یوماً یلعب مع الحسین و رأیته یرفع التراب من تحت قدمیه و یمسح به وجهه و عینیه؛ (14) روزی این کودک را دیدم که با حسین بازی می کرد و خاک زیر پای فرزندم را بر می داشت و به صورت و چشمانش می مالید.»

الف)مشارکت در بازی

کودک علاقه دارد پدر و مادرش همبازی او باشند. معصومان (علیهم السلام) این علاقه را پاس می داشتند و در بازی های کودکان شرکت می کردند و به آن رونق بیشتری می بخشیدند.
جابر بن عبدالله نقل می کند: «دخلت علی النبی (صلّی الله علیه و آله) و هو یمشی علی اربع و الحسن و الحسین علی ظهره و...؛(15) نزد پیامبر (صلّی الله علیه و آله) رفتم، دیدم در حالی که او با چهار دست و پا راه می رفت، امام حسن و امام حسین بر پشت آن حضرت سوار بودند».
روزی سجده ی پیامبر (صلّی الله علیه و آله) طولانی شد. بعد از اتمام نماز، مردم پرسیدند: یا رسول الله! ما فکر کردیم که مسئله ای پیش آمده یا وحی بر شما نازل شده است! پیامبر (صلّی الله علیه و آله) فرمود:
«کل ذلک لم یکن و لکن ابنی ارتحلنی فکرهت ان اعجّله حتی یقضی حاجته؛ (16) آنچه گفتید نبود، اما این فرزندم بر دوشم بالا رفته بود؛ از این رو، سزاوار ندیدم سجده ام را تمام کنم، تا بازی او تمام شود.»
پیامبری که نماز را «ستون دین» می خواند، آن قدر سجده اش را طول می دهد تا بازی کودک تمام شود! این رفتار پیامبر (صلّی الله علیه و آله) گویای اهمیت بازی در دوران کودکی است. متأسفانه گاهی مربیان و والدین اهمیت بازی را در رشد و نمو کودک درک نمی کنند و به جای آنکه آنان را تشویق نمایند، مانع بازی آنان می شوند!

ب)آموزش ضمن بازی

نکته ی قابل دقتی که در سیره ی تربیتی پیامبر (صلّی الله علیه و آله) و ائمه (علیهم السلام) وجود دارد، این است که پیشوایان دینی از بازی مورد علاقه ی کودکان، نهایت استفاده را برای ایجاد انگیزه راجع به مسائل آموزشی و یادگیری فرزندان می کردند. اگر به نوع اسباب بازی هایی که اهل بیت (علیهم السلام) در اختیار فرزندانشان قرار می دادند نگاه کنیم، روشن می شود که بازی ها و سرگرمی ها، جنبه ی آموزشی نیز داشته است.
حسن و حسین (علیهما السلام) خط نوشته بودند. هر کدام مدعی بودند که خطشان بهتر است و برای داوری خدمت مادر رسیدند.
«فقالا لفاطمة (علیها السلام): احکمی بیننا.... و کانت لها قلادة، فقالت لهما: انا انثر بینکما جواهر هذه القلادة، فمن اخذ منهما اکثر، فخطه احسن...؛ (17) امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) نزد مادر می آیند و به ایشان می گویند: میان ما داوری کن. فاطمه (علیها السلام) گردنبندی داشت؛ به فرزندانش فرمود: من میان شما دانه های این گردنبند را می ریزم، هر یک از شما دانه های بیشتری بردارد، خط او نیکوتر است»...
حضرت فاطمه (علیها السلام) برای اینکه این نوع سرگرمی های آموزنده را در فرزندانش تقویت کند، با به راه انداختن بازی دیگر، به داوری می پردازد. اگر به این داوری خوب بنگریم، به ما می گوید که رقابت حسن و حسین (علیهما السلام) رقابتی جدی نبوده است یا لااقل مادر نمی خواسته که فرزندانش وارد رقابتی جدی شوند. از این رو، حضرت زهرا (علیها السلام) برای ایجاد شور و هیجان بیشتر، دانه های گردنبند را روی زمین پخش می کند.
از نگاه فروبل، «بازی های کودکان به منزله ی هسته ی حیاتی برای همه ی دوره های زندگی است؛ زیرا رشد و بروز شخصیت کودک، از راه بازی میسر است و در حقیقت بازی موجب بروز استعداد و شخصیت کودک می شود و از سوی دیگر، می توان بسیاری از نابهنجاری های کودک را از طریق بازی درمان کرد».(18)
ماریا مونته سوری، ــ پزشک و مربی تربیتی ــ بازی را مدرسه ی بزرگی می داند که کودک در آن پرورش می یابد و نیروی بدنی، ذهنی و اجتماعی او رشد می کند و از هر جهت او را برای زندگی کردن آماده می سازد.(19)

4)ورزش

ورزش و اجرای تمرین های بدنی، به منظور تکمیل قوای جسمی و روحی است.(20) اگر تمرین های بدنی به طور منظم انجام گیرد، سلامت جسمی و عقلی را حفظ می کند و کیفیت زندگی را در طول سال های آینده بهبود می بخشد. از جمله آموزه های دین اسلام برای رشد و تربیت بدنی، ورزش است.
معصومان (علیهم السلام) آموزش «شنا، کشتی و تیراندازی» را از حقوق فرزندان می دانستند و فرزندان خویش را با این ورزش ها آشنا می کردند. پیامبر (صلّی الله علیه و آله) در سخنانی می فرماید:
«علّموا اولاد کم السباحة و الرمایة؛(21) شنا و تیراندازی را به فرزندانتان آموزش بدهید.»
«حق الولد علی والده ان یعلمه الکتابة، و السباحة، و الرمایة، و ان لا یرزقه الّا طیبا؛ (22) از حقوق اولیه فرزند بر پدر، این است که به فرزندش نوشتن، شنا و تیراندازی تعلیم دهد و جز روزی پاک و حلال به او ندهد».
اسلام در عین حال که به فکر رشد و تربیت بدنی فرزند است و آن را از حقوق فرزند می شمارد، در همین حال تأکید می کند که جز «روزی پاک و حلال» به او ندهید، چون مال حرام او را از مسیر کمال خارج می کند.
اهل بیت (علیهم السلام) به فرزندان خویش کشتی، اسب سواری و تیراندازی آموزش می دادند. در روایت آمده است: «حسن و حسین (علیهما السلام) در حضور پیامبر (صلّی الله علیه و آله) کشتی می گرفتند و تیراندازی و اسب سواری می کردند».
شنا، اسب سواری و کشتی هماره از مفرح ترین، مفیدترین و طبیعی ترین ورزش های امروزی محسوب می شود. «ورزش منظم برای بیشتر دستگاه های بدن، به ویژه دستگاه قلبی، عروقی، دستگاه عضلانی، اسکلتی و دستگاه تنفسی، سودمند است. ورزش کردن همچنین با فراهم کردن انبساط خاطر، کاهش استرس و ایجاد تغییراتی که باعث بهبود خُلق می شوند، برای سلامت ذهنی هم مفید است».(23)

نتیجه گیری

آموزه های دینی، بر چند مرحله تقسیم می شود:
1.قبل از تولد؛ مثل دقت در انتخاب همسر، مباشرت با او و دوران بارداری.
2.بعد از تولد و دوران طفولیت؛ مانند نقش شیر مادر، اذان و اقامه گفتن در گوش کودک، کام برداشتن و نام گذاری.
3.توجه به نیازهای اساسی و عاطفی فرزندان؛ همانند محبت، امنیت خاطر، بازی و ورزش.
دو دسته آثار بر این آموزه های مرتبط است: آثار بهداشتی و آثار روحی و روانی یا تربیتی به معنای خاص.
با توجه به این دو دسته آثار، می توان این آموزه های دینی را به سه نوع تقسیم کرد:
الف)آموزه هایی که غالباً دارای آثار جسمانی اند؛ مانند ورزش.
ب)آموزه هایی که غالباً دارای آثار روحی و روانی اند؛ از قبیل اذان و اقامه گفتن در گوش کودک، انتخاب نام نیک، امنیت خاطر و محبت.
تحقیقات متعددی، تأثیر سخنان و صداهایی را که کودک در اوایل و حتی پیش از تولد در رحم مادر می شنود، ثابت کرده اند.
ج)آموزه هایی که هر دو دسته از آثار (جسمانی و روانی) را دارد؛ مانند دقت در انتخاب همسر، آداب مباشرت، دوران بارداری، عقیقه و صدقه.
همسر از دو جهت می تواند در تربیت فرزند مؤثر باشد: یکی، از جهت وراثت که خود می تواند شامل آثار جسمانی و روانی باشد و دیگر، از حیث محیط و تربیت کودک.
ممکن است نوع کیفیت تأثیر برخی از آموزه ها مثل پرداخت صدقه، انجام عقیقه و گفتن اذان و اقامه بر ما فعلاً روشن نباشد ولی اصل تأثیر آن ها بر کودک (تأثیر جسمانی یا روانی) انکار ناپذیر است؛ به گونه ای که اکنون با پیشرفت علم، جنبه هایی از تأثیر و چگونگی بعضی از آن ها روشن شده است.

پی‌نوشت‌ها:

1.روان شناسی تربیتی، علی شریعتمداری، ص 107، تهران، امیرکبیر، سال 1355 ش.
2.کافی، شیخ کلینی، ج 6، ص 49، دارالکتب الاسلامیه، چ 4، 1365 ش.
3.بحارالانوار، ج 43، ج281.
4.فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر (ص)، احمد رحمانی همدانی، ترجمه: سید حسن افتخارزاده سبزه واری، ص 165.
5.سرور الفؤاد، ابوالقاسم سحاب، ص 115، تهران، کتاب فروشی اسلامی، 1344 ش.
6.کافی، ج 2، ص 644.
7.نهج البلاغه، نامه 31.
8.سیره چهارده معصوم (علیهم السلام) محمدی اشتهاردی، به نقل از کوثر معارف، شماره 8، ص 222، 1387 ش.
9.مکارم الاخلاق، حسن بن فضل طبرسی، ص113، تهران، 1379 ش.
10.حقوق والدین، سید جعفر میرعظیمی، ص 36، قم، رسالت، 1374 ش.
11.بحارالانوار، ج 47، ص 24.
12.روان شناسی تربیتی، ص 124.
13.مستدرک الوسائل، ج 16، ص 389.
14.همان، ص 232.
15.بحارالانوار، ج 43، ص 304.
16.همان، ص 300.
17.همان، ص 309.
18.روان شناسی کودک، فاطمه عربی، به نقل از کوثر معارف، ش 8، ص 226.
19.همان.
20.لغت نامه دهخدا، ج 46، ص 160، دانشگاه تهران، 1335 ش.
21.کافی، ج 6، ص 47.
22.میزان الحکمة، محمدی ری شهری، ج 10، ص 720، دار الحدیث، 1422 ق.
23.زندگانی امام حسین (ع)، عماد الدین حسین اصفهانی، ص 34، تهران، 1366 ش.

منبع:نشریه فرهنگ کوثر، شماره 84.





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط