نویسنده : مهدی غلامعلی
بخش دوم: کتاب «مختصر تاریخ دمشق»
1. نام کتاب
این کتاب، فاقد مقدمه است ولی خوشبختانه نسخه دستنوشت مؤلّف موجود است. او در سطر نخست این اثر، نوشته است: «مختصر تاریخ دمشق لابن عساکر».2. محتوای کتاب
برای آشنایی با مطالب این کتاب، بایستی نخست با کتاب تاریخ دمشق آشنا شویم. ابن عساکر، خود مدّعی است که در تدوین مطالبِ کتاب، وام دار خطیب بغدادی (م 643 ق) در تاریخ بغداد است. و خطیب در مقدّمه بسیار کوتاه خود در یک خط، نمای کلی کتابش را برای خواننده ترسیم می کند: «این کتاب، بیانکننده تاریخ مدینة السلام (بغداد) و اخبار مربوط به بناها، بزرگانی که در آن ساکن بودند و یادکردی از کسانی که به این شهر وارد شده، و اسامی دانشمندان بغداد است» (تاریخ بغداد، ج 1، ص 3).و ابن عساکر نیز در مقدّمه کوتاه خود، در چند سطر محتوای کتاب خویش را با تفصیل بیشتری بیان می کند: و هو کتاب مشتمل علی ذکر من حلها من أماثل البریة أو اجتاز بها أو بأعمالها من ذوی الفضل و المزید، من أنبیائها و هداتها، و خلفائها، و ولاتها، و فقهائها و قضاتها، و علمائها و دراتها، و قرّائها، و نحاتها، و شعرائها، و رواتها من أمنائها، و أبنائها و ضعفائها و ثقاتها. و ذکر مالهم من ثناء و مدح. و اثبات ما فیهم من هجاء و قدح... و تعریف ما عرفت من موالیدهم و وفاتهم ( تاریخ مدینة دمشق، ج 1، ص 4 و 5). ابن منظور نیز بدون آن که ساختار کلّی و محتوای اصلی کتاب را تغییر دهد، همان راهی را پیموده که ابن عساکر آغازگر آن بوده است.
یاد آوری سه نکته:
الف. یادآوری این نکته ضروری است که گونه ای از کتاب های رجالی اهل سنّت، رجال شهرهاست. و کتاب هایی هم چون اخبار مکة (از ازرقی و فاکهی، در دو اثر جداگانه)، اخبار المکّیین، أخبار المدینة، تاریخ بغداد، تاریخ مدینة دمشق، تاریخ جرجان، تاریخ اصبهان، تاریخ واسط، تاریخ نیشابور و... همگی در شمار کتاب های رجال شهرها هستند. (موضوع این نوع کتاب ها، تنها محدّثان و راویان احادیث نیست؛ بلکه شامل فقها، شعرا و ادبا نیز می گردد. لیکن چون اغلب مؤلّفان این نوع کتاب ها، خود از محدّثان مشهور بوده اند، به شرح حال راویان و محدّثان عنایت ویژه ای داشته اند. به همین جهت، این گونه کتاب ها در شمار مصادر علم رجال محسوب گردیده اند (دانش رجال از دیدگاه اهل سنّت، ص 187). ب. با توجّه به آن چه گذشت، باید به این نکته توجّه داشت که این گونه آثار در شمار پژوهش های رجالی گذشتگان است. و با دقّتی بیشتر بایسته است که این گونه کتاب ها را در زُمره کتب تراجمی ارزیابی نمود که علم رجال نیز از بخش های مربوط به راویان آنها بهره مند می شود. ج. پیشوند «تاریخ» در بیشتر آثار کهنِ سنّیان، بیانگر رجالی بودن آن اثر است. مانند تاریخ کبیر، تاریخ اوسط و تاریخ صغیر، هر سه از بخاری. البته این قاعده در تمام آثار و زمان ها جاری نیست چه این که آثار دانشمندانی هم چون ابن خلدون، طبری، یعقوبی، خلیفة بن خیاط، ذهبی و.... تاریخ هستند.3. ساختار دو کتاب
الف. بخش مقدّماتی
ابن عساکر در تاریخ دمشق، نخست روایاتی را بیان کرده که گویای جایگاه و شرافت اهالی و ساکنان شام است. او در این مجموعه، احادیثی را آورده که شام را در مرتبه سوم (پس از مکّه و مدینه) دانسته و آن را نسبت به سایر اقطار زمین، ممتاز معرّفی کرده است. این مجموعه روایات، در دو بخش کلیاتی در باره شام و فضیلت ویژه دمشق تنظیم شده است. البته مجموعه روایات پیشگفته، تنها دو جلد از مجموعه هشتاد جلدی کتاب تاریخ مدینه دمشق است. بخش نخست (کلیاتی در باره سرزمین شام) شامل 24 باب و 197 صفحه است. ابن منظور نیز در مختصر تاریخ دمشق این بخش را بدون آن که از بخش دوم به گونه ای ممتاز سازد، تلخیص کرده و شمار ابواب آن تقریباً با کتابِ اصلی همان است (ظاهراً یک باب بیشتر آورده است) و در 61 صفحه تلخیص کرده است (حدوداً یک سوم).ب. بخش اصلی
ابن عساکر در بخش اصلی کتاب، اسامی و روایات علما، اعیان و اعلام شام را با ترتیب الفبایی (با این که نام کتاب تاریخ دمشق است، امّا مؤلّف گستره پژوهش خود را به کلّ شام سرایت داده است) آورده است. و با پیروی از شیوه رجالنویسان، برای تبرّک جستن به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، در حرف «الف» اسامی کسانی را که نام ایشان «احمد» بوده بر دیگران مقدّم داشته است. و پس از مدخل «احمد»، ترتیب الفبایی صحیح را در اسامی افراد (در سه حرف نخست اسامی) و نام های پدر و اجدادشان رعایت کرده است. این شیوه او ـ چنان چه خودش هم یاد آوری کرده ـ صرفاً برای آسان یاب بودنِ اسامی به انجام رسیده است. بنا بر این، در کتاب تاریخ دمشق، ابتدا اسامی احمد، سپس اسامی ابان و بعد ابراهیم و... آمده است. او بخش اصلی کتابش را به سه قسمت تقسیم کرده است: نام ها، کنیه ها و زنان. از جمله ویژگی های تاریخ دمشق و به تبع آن مختصر تاریخ دمشق، آن است که چون نخستین نام، نامِ مبارک پیامبر خداست، به طور مفصّل، سیره آن بزرگوار را با شیوه حدیثی خود تبیین کرده است. تاریخ مدینه دمشق، در هشتاد جلد به چاپ رسیده که جلد یک و دو در باره شام و دمشق، و جلد سه و چهار در باره پیامبر، و مجلّدات 5 تا 74 اسامی و روایات بزرگان و مشاهیر شام است. گفتنی است که مجلّدات 71 تا 74 مستدرک هایی است که در انتقال متون از نسخه خطی به چاپی مورد غفلت ناشر قرار گرفته است. و مجلّدات 76 تا 80 نیز به فهارس کتاب اختصاص دارد. (در جلد 42 زندگینامه روایی امام علی علیه السلام، جلد 41 زندگینامه روایی امام زین العابدین علیه السلام و جلد 54 زندگینامه روایی امام باقر علیه السلام را گرد آورده است).در مجموعه تاریخ مدینه دمشق، احوال و روایات 10226 نفر گرد آوری شده است. امّا ابن منظور، در مختصر تاریخ دمشق، تا حدودی ساختار اصلی کتاب (نام ها، کنیه ها و زنان) را تغییر داده است و اسامی زنان را از پایان کتاب، به پایان حروف منتقل کرده است. بنا بر این، در پایان هر مدخل، اسامی زن هایی که با آن حرف نام شان آغاز می شود دیده می شود. مثلاً در پایان حرف «الفاء»، بخشی به نام «أسماء النساء علی حروف الفاء» باز نموده و اسامی فاخته، فاطمة و فسیله را آورده است (ر.ک: مختصر تاریخ دمشق لابن عساکر، ج 20، ص 351 ـ 367). گفتنی است مختصر تاریخ مدینه دمشق در 29 جلد به چاپ رسیده که جلد اوّل آن فضائل شام و خِطط دمشق، و جلد دوم آن «السیرة النبویة» است. و از جلد 3 تا 29 نیز اسامی راویان، مشاهیر و بزرگان شام و زندگی آنها و مرویاتشان است. ابن منظور در تلخیص خود، احوال و روایات سه هزار نفر را حذف کرده است. در این که قلم او به خطا رفته یا اعتقادش بر این بوده، هیچ اطلاعی در دست نیست. محقّق معاصر، محمود الأرناؤوط، در کتاب تکملة مختصر تاریخ دمشق لابن عساکر (7 جلد) احوال و روایات سه هزار نفرِ جا افتاده، را تقریباً به سبک ابن منظور بازیابی کرده است.
4. شیوه ارائه محتوا
ابن عساکر در تاریخ دمشق پس از یادکرد هر نام، نسب او، شهرت، موطن، ویژگی های سیاسی، اساتید و شاگردان نام برده را بیان می کند. و در مرحله بعد تعدادی از روایات نبوی را که فرد نامبرده روایت کرده است، بیان می کند. تمامی روایات این بخش، با سند متّصل مؤلّف تا پیامبر خداست. هم چنین ابن عساکر در معرّفی افراد از کلمات بزرگان در باره فرد مورد شرح نیز سود جسته که آنها را نیز با سند کامل خود تا گوینده ذکر کرده است. در پایان معرّفی هر فرد، تاریخ وفات او را به صورت مستند، گزارش می کند. مؤلّف در نقل روایات، طُرق تحمّل خویش (اخبرنا، أنبانا، قرأت و ...) را هم بیان کرده است. به عنوان نمونه، شیوه معرّفی امام باقر علیه السلام را از تاریخ مدینه دمشق (ج 54، ص 268، ش 6781) بیان می کنیم: محمّد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب بن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف أبو جعفر الهاشمی باقر العلم، من أهل مدینة. أوفده عُمَر بن عبد العزیز علیه حین ولی الخلافة یستشیره فی بعض أموره. روی عن أبیه، و جابر بن عبدالله و أنس بن مالک، و أبی سعید الخدری و عبدالله بن عباس و... روی عنه عبد الرحمن بن هُرمُز الأعرج و هو أسنّ منه، و ابنه جعفر بن محمد، و الزهری، أبان بن تغلب و... .
أنبأنا أبو عبد الله الحسین بن نصر بن خمیس الموصلی، أنبأنا... عن أبی الزبیر قال: کنا عند جابر بن (در متن کتاب تمام واسطه های در سند که 9 نفر هستند آمده است. به جهت اختصار حذف کردیم (ن. ک: ج 54، ص 276) عبدالله، فدخل علیه علی بن الحسین ومعه ابنه، فقال [جابر]: من هذا یابن رسول الله؟ قال: ابنی محمّد. فضمه جابر إلیه و بکی، ثم قال: اقترب اجلی یا محمّد! رسول الله یقرئک السلام. فسئل و ما ذاک؟ قال: سمعت رسول الله یقول للحسین بن علی: انّه... (ادامه متن طولانی است. ر.ک: همانجا). ابن منظور چینش داخلی سبک ابن عساکر را تغییری نداده است. تنها در شیوه تلخیص او مطالبی هست که به زودی بیان خواهیم کرد.
5. شیوه گزیدهنویسی ابن منظور
شیوه تلخیص ابن منظور در مجموع کتاب، در عناوین ذیل قابل دسته بندی است:الف. باب ها
در دو جلد نخست (فضائل شام و سیره نبوی)، از مقایسه تطبیقی عناوین ابواب تاریخ مدینه دمشق و مختصر تاریخ دمشق، در می یابیم که ابن منظور در نظر داشته تا تمام ابواب را احیا کند و گزیدهنویسی خود را در بیشتر متون اجرا نماید. البته این احتمال نیز وجود دارد که نسخه ای که در دست ابن منظور بوده، با آن چه از تاریخ دمشق در دست ماست، تا حدودی متفاوت باشد و چنین تفاوت های اندک در گذر زمان و آثار خطی، بسیار طبیعی است. به هر صورت، در این جا پنج باب نخست بخش اوّل کتاب تاریخ مدینه دمشق را با مختصر تاریخ دمشق تطبیق داده و از نظر می گذرانیم. پنج باب تاریخ مدینه دمشق (ابن عساکر)، چنین است: 1. باب فی ذکر أصل اشتقاق تسمیة الشام عن العالمین. 2. باب تاریخ نباء مدینة دمشق و معرفة من بناها و حکایة. 3. باب اشتقاق اسم التاریخ و أصله و سببه و ذکر الفائدة الداعیة إلی الاعتناء به. 4. باب فی مبتدأ التاریخ و اصطلاح الامم علی التواریخ. 5. باب ذکر اختلاف الصحابة فی التاریخ. پنج باب نخست مختصر تاریخ مدینة دمشق (ابن منظور) عبارتاند از: 1. باب اشتقاق اسم التاریخ و الفائدة بالعنایة به. 2. باب فی مبتدأ التاریخ و اصطلاح الأمم علیه.3. ذکر اختلاف الصحابة فی التاریخ و ما نقل فیه من الاتّفاق منهم. 4. ذکر تاریخ الهجرة. 5. القول فی تسمیة الأیام و الشهور. چنان چه ملاحظه می شود، ابن منظور ترتیب ابن عساکر را رعایت نکرده و در بازنویسی عناوین نیز تصرّفاتی انجام داده است. البته باید بگوییم که او هیچ بابی را حذف نکرده است. به عنوان نمونه، باب اوّل و دوم تاریخ دمشق را در رتبه هفتم و هشتم ابواب با عناوین «ذکر أصل اشتقاق تسمیة الشام» و «ذکر تاریخ مدینة دمشق و معرفة من بناها» آورده است. با نگاهی به ابواب، این گمانه خود نمایی می کند که گویا ابن منظور در تلخیص کتاب، اوّلاً تنظیم منطقی را در ذهن می پرورانده است. و ثانیاً تصرّفات را تا این اندازه (جا به جایی ابواب) حقّ گزیدهنویس می داند. (این گمانه بر این پایه استوار است که نسخه ابن منظور، دقیقاً همان نسخه تاریخ دمشق موجود باشد)
ب. نام ها
بنا به ادّعای محقّق کتاب تکملة مختصر تاریخ دمشق، اسامی سه هزار نفر از کسانی که در تاریخ دمشق آمده است، توسّط ابن منظور حذف شده است. محقّق مذکور به صورت تلویحی، آن را ناشی از اشتباه سهوی مؤلّف دانسته است. امّا نگارنده این سطور، پس از بررسی تطبیقی چندین مجلّد از تاریخ دمشق و مختصر آن (به عنوان نمونه مجلّدات 1 و 2 از تاریخ دمشق با جلد 1 از مختصر، و مجلّد 54 از تاریخ دمشق با جلد 23 از مختصر) احتمال می دهد که شیوه کلی ابن منظور در تلخیص آن بوده که یک سوم از کتاب ابن عساکر را حذف کند. مقایسه اجمالی و تفصیلی بخش های متعدّد کتاب ،بر این ادّعا گواه است. بنا بر این، با توجّه به این که شمار اصلی تعداد مترجمین در تاریخ دمشق 10226 نفر است، حذف سه هزار نفر نمی تواند طبیعی و سهوی باشد. و او بدین ترتیب دو سوم اسامی را آورد و یک سوم آن را برای اختصار حذف نموده است و بر قاعده تلخیص خود وفادار مانده است.ج: متن ها
بخش اصلی مختصرنویسی ابن منظور، در این بخش است. برای دست یابی به شیوه تلخیص او چندین قسمت از کتاب وی با کتاب ابن عساکر به صورت اجمالی مقابله شد. (همان جا) پیش از دستهبندی اطلاعات به دست آمده در این بخش، قسمتی از ترجمه امام باقر علیه السلام را که پیش تر در قسمت «شیوه ارائه محتوا» از کتاب تاریخ مدینه دمشق آوردیم، از کتاب مختصر تاریخ دمشق می آوریم تا خوانندگان با مقایسه این دو بخش، به شیوه کوتاه نگاری ابن منظور واقف گردند (ج 23، ص 77، ش 112). محمّد بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب الباقر. ابو جعفر الهاشمی باقر العلم أوفده عمر بن عبد العزیز علیه حین ولی الخلافة، یستشیره فی بعض أمور. حدّث عن جابر بن عبد الله قال: کان رسول الله صلی الله علیه و آله إذا وقف... . در مجموع، شیوه تلخیص متنی ابن منظور در این کتاب بر محورهای ذیل استوار است: 1. تلخیص نسبنامه. بیشتر اسامی انساب، در حلقه های بالا حذف شده است. 2. توضیحات. موطن اصلی مترجم، اتّفاق های مهم و محل های سماع او معمولاً حذف گردیده است. 3. نام شاگردان و برخی اساتید. نام شاگردان، اصلاً نمی آید، ولی نام بعضی از اساتید به گونه ای ظریف آمده است. ابن عساکر در ابتدا ذیل عنوان «روی عن» اساتید مترجم را نام می برد، ولی ابن منظور اصلاً چنین بخشی ندارد. امّا گاهی در روایتی که از مترجم نقل می کند، نام استاد او را در ابتدا می آورد.د. سندها
فاصله زمانی ابن عساکر با عصر نبوی و احتیاط او در این که حتی تاریخ ها را با سند خویش بیان کند، سبب شده که اثر او بسیار مطوّل و خستهکننده شود. ابن منظور، تمام اسانید را حذف کرده است. بنا بر این، همه روایات کتاب مختصر تاریخ دمشق، مرسل است. این کار سبب شده که حجم زیادی از کتاب ابن عساکر که برای خوانندگان عمومی فایده ای نداشت، حذف گردد و امروزه ما مختصر تاریخ دمشق را برای مطالعه بسیار مطلوب تر می یابیم. بویژه این که ابن عساکر در بسیاری از احادیث، چندین سند طولانی را برای یک متن ارائه می کند.ه . احادیث مشابه
اهل سنّت، ملاک تعدّد حدیث را، متن و سند می دانند و اگر متن روایتی چندین سند داشته باشد، هر کدام را یک حدیث می شمارند. از این رو، چند روایت متشابه المتن را به دلیل داشتن سندهای متفاوت، جداگانه نقل می کنند و این باعث تکرار متون احادیث می شود (بویژه در مسانید و مصنف ها). و ابن عساکر از این شیوه در کتابش استفاده کرده است.ابن منظور در مختصرنویسی خویش که اصلاً به نقل اسانید پای بند نیست، نسبت به متون متشابه نیز روش تلخیص را پیش گرفته و از میان این متون متشابه، کاملترین و بهترین متن را انتخاب و نقل کرده و سایر متون را همراه اسانید حذف کرده است.
مبنای ابن منظور
اکنون که با آییننامه نانوشته ابن منظور آشنا شدیم، وقت آن است که مبنای او را استخراج کنیم. او در گزیدهنویسی خویش سعی نموده تا کمال دقّت را در حفظ امانت از خود به نمایش گذارد. مبنای اصلی وی بر این قاعده استوار است که «انتظار مخاطب» را از کتاب تاریخ دمشق پاسخگو باشد. بنا بر این، بدون انگیزه های آلوده، سعی کرده تمام پایه ها و بنیان های کتاب مبدأ را حفظ کند. البته او در این تلاش، کتاب تاریخ دمشق را از یک کتاب رجالی ـ حدیثی تا حدودی دور ساخته، امّا گزارش های آن را تا آن جا که مختصرنویسی اقتضا می کند حفظ کرده است. مثلاً در همان ترجمه امام باقر علیه السلام نام، نسب (مختصر)، ویژگی سیاسی و کلماتی را که از ایشان به عنوان گزارش گر تراث نبوی هست، را بیان کرده است. و حتی مطالبی را که بزرگان عصر آن حضرت، در رثای ایشان گفته اند را نیز آورده است (قال عبد الله بن عطاء: ما رأیت العلماء عند أحد اصغر علما منهم عند أبی جعفر. لقد رأیت الحکم عنده کأنّه متعلّم. قال عبد الله بن یحیی البزار: رأیت علی أبی جعفر محمّد بن علی، إزاراً أصغر، و کان یصلّی کلّ یومٍ و لیلة خمسین رکعةً بالمکتوبة).حجم
چنان چه گذشت، مختصر تاریخ دمشق، یک سوم کتاب تاریخ مدینه دمشق است. و این تلخیص در تمام بخش ها تقریباً هویداست. مثلاً در کلّیات جلد اوّل در باره شام، ابن منظور 197 صفحه متن را به 61 صفحه و مطالب 32 صفحه ای ابن عساکر را در بخش ترجمه امام باقر علیه السلام به 10 صفحه رسانده است. حجم کلی صفحات چاپ شده دو اثر نیز مؤیّد همین ادّعاست.منابع:
ـ اسد الغابة، ابن اثیر، بیروت: دار الکتب العربی. ـ الاعلام قاموس الرجال، خیر الدین زرکلی،بیروت: دار العلم للملایین. ـ تاریخ بغداد، ابوبکر احمد بن علی الخطیب البغدادی، بیروت: دار الکتب العلمیة. ـ تاریخ مدینة دمشق، ابوالقاسم علی بن حسن (ابن عساکر)، تحقیق: علی شیری، بیروت: دار الفکر. ـ تکملة مختصر تاریخ دمشق لابن عساکر، ابن منظور، تحقیق: محمود الأرناووط و یاسین محمود خطیب، دار الفکر. ـ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر: کاظم موسوی بجنوردی، تهران: مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی. ـ دانش رجال از دیدگاه اهل سنّت، محمّد رضا جدیدینژاد، قم: دار الحدیث. ـ دُرر الکامنة فی أعیان المأة الثامنة، احمد بن حجر عسقلانی، دار الکتب الحدیثة. ـ فَواتُ الوفیات و الدلیل علیها، محمّد بن شاکر الکتبی، بیروت: دار صادر. ـ لسان العرب، ابن منظور، بیروت: دار احیاء التراث العربی. ـ مختصر تاریخ دمشق لابن عساکر، ابن منظور، بیروت: دار الفکر.
منبع:دوفصلنامه حدیث اندیشه شماره 8و9..