پیدایش علم ارتباطات در ایران

اندیشه هایی که با کلاسیسیسم پیوند دارند و هرگز از بین رفتنی نیستند و گرد قدمت نیز نمی یابند. فرق است بین اندیشه های ناشی از تحقیقات کاربردی (1) اندیشه های ناشی از پژوهشه های بنیادین (2) . پژوهش های کاربردی زمان مندند. در یک
پنجشنبه، 15 فروردين 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
پیدایش علم ارتباطات در ایران
 پیدایش علم ارتباطات در ایران

نویسنده: دکتر باقر ساروخانی




 
اندیشه هایی که با کلاسیسیسم پیوند دارند و هرگز از بین رفتنی نیستند و گرد قدمت نیز نمی یابند. فرق است بین اندیشه های ناشی از تحقیقات کاربردی (1) اندیشه های ناشی از پژوهشه های بنیادین (2) . پژوهش های کاربردی زمان مندند. در یک مقطع محدود از زمان، معنی می یابند و حال آن که پژوهش های بنیادین بر ورای زمان جای می گیرند. به عنوان مثال، اگر تحقیقی در باب خشونت در برنامه های تلویزیون ایران صورت گیرد؛ پژوهش کاربردی است و به همان ترتیب، نتایج آن فقط برای یک زمان کوتاه معنی دار است. زیرا فردا واقعیت چهره ای دیگر دارد و تحقیقی دیگر طلب می کند. در کلاسیسیسم، اندیشه های بنیادی است، از این رو همیشه مطرح و جاودانند. تحقیق در باب فرهنگ و رابطه ی آن با ارتباطات، برای تمامی تاریخ ارزشمند است؛ یا پژوهشی پیرامون رابطه دانشمند و سیاست مدار، برای همیشه ی تاریخ معنی دار است. همواره این سوال برای اصحاب دانش مطرح است که تا چه حد دانشمند می تواند وارد قلمرو سیاست مدار شود.
همواره این سؤال برای پژوهندگان ارتباطات مطرح است که کی،‌‌ کجا و در کدام فضای اجتماعی دانش رسانه ها در ایران شکل گرفت و تطور یافت. کسانی که با ریشه ها و تاریخ خود پیوند می یابند همیشه موفق ترند و شناخت تاریخ و اندیشه های بنیادین آن جزء لاینفک واقعیات کنونی است. (3)

* فرایند پیدایش:

دانش ارتباطات در ایران در فشای جهانی خاصی تولد یافت؛ بازساخت این دوران دشوار است. چند مشخصه ی آن، چنین اند:

عصر سبع و تنگناهای آن

دوران نازیسم پایان یافته بود؛ نظریه اثرگذاری بی حد و حصر رسانه ای مورد تردید قرار گرفته بود. عوامل این فرایند، بدین قرار بودند:
1. شکست نازیسم
نازیسم و به تبع آن توتالیتاریسم به انحصار اجباری (4) رسانه ای منجر شد؛ و چون هر دو شکست خوردند، ناچار اندیشه اثرگذاری بی حد و حصر رسانه ای نیز با شکست مواجه گردید.

2. اهداف مغلوط

نازیسم و مبشر اطلاعاتی آن اهدافی نادرست را در پرتو عصر سبع تبلیغ کردند. آنان، اجنبی هراسی (5) (بیگانه هراسی)، نظامی گری (6) و یهود ستیزی (7) را مورد توجه قرار دادند و به نوعی در صدد مسخ توده های آلمانی بر آمدند. غلط بودن این اندیشه ها، خود در تردید در باب عصر سبع مؤثر افتاد. (8)

- تکون نظریه تکمله

پاول لازار سفلد و همکارانش در زمره اولین دانشمندانی بودند که نظریه تأثیر گذاری بی حد و حصر رسانه ای را مورد تردید قرار دادند. از دیدگاه آنان، اثرگذاری رسانه ها، در صورتی که ساختار محیط کلان و یا افواه مناسب و موافق پیام رسانه ای نباشد، با تنگنا روبرو خواهد بود.

- پیدایی نظریه انگ

در فضای اندیشه بعد از جنگ جهانی، اثرگذاری مطلق و بی حد و حصر رسانه ای از جهت دیگر نیز مورد تردید قرار گرفت و آن، پیدایی نظریه انگ بود. دانشمند را عقیده بر این بود که رسانه خود می تواند در پرتو اثر خود جای گیرد و در صورتی که اگر بدرستی از جایگاه متعارف اجتماعی (9) استفاده نکند، دچار سقوط خواهد شد.

- انقلاب 1968 فرانسه

در سال 1968، در فرانسه چیزی شبیه به یک انقلاب رخ داد. انقلاب از دانشگاه آغاز شد و ابعاد بسیار داشت، لیکن از مهم ترین ابعاد آن، رسانه ها بودند. میشل فوکو سخن از نظام حقیقت به میان می آورد. منظور این بود که دولت متمرکز، پارادایم ها و گفتمان های مسلط را از طرق بسیار، از جمله رسانه ها منتقل می سازد، دست کاری واقعیت تبع طبیعی این فرایند است و نتیجه آن باز تولید نظام موجود خواهد بود. (10)

- جریان واترگیت و نهضت رسانه ای

در آن سال ها، حادثه ای تاریخ ساز نیز فراهم آمد که خود، دیدگاه ها و اندیشه ها را در برابر رسانه ها و تأثیر آنان متأثر ساخت. ریچارد نیکسون رئیس جمهور جمهوری خواه امریکا برای بار دوم داوطلب ریاست جمهوری گردید. شانس برد او بسیار بالا بود، لیک، برای اطمینان بیشتر به اقداماتی جهت شنود رقیب انتخاباتی خود دست زد. بنابراین، با آرای بسیار بالایی به پیروزی رسید. دو خبر نگار بعد از چندی حادثه را مطرح و به رسانه ها کشانیدند. نتیجه بسیار بی سابقه بود. قدرتمندترین مرد عالم از ریاست جمهوری خلع شد، از چندی معاون او (فورد) نیز در انتخابات شکست خورد و کارتر از حزب رقیب به قدرت رسید. این حادثه نه تنها در سرنوشت ایالات متحده بلکه جهان تأثیر گذارد و تنها رسانه ها مولد آن بودند. در این رابطه دیدگاه رسانه به عنوان ناجی در بسیاری از اندیشه ها انعکاس یافت، بعضی چنین بودند:

- فضای واترگیتی و مفهوم دروازه بانان

کورت لوین، در سال های قبل، اندیشه دروازه بانان (11) را مطرح نموده بود. لیکن در فضای واترگیتی، این تعبیر بسیار مورد توجه قرار گرفت. بدرستی معلوم شد، رسانه ها ناچار به گزینش هستند. آنان باید دو فضای متفاوت، متناهی و نامتناهی را به هم پیوند دهند. (12)
فضای نامتناهی نماد واقعیت است. واقعیت وسیع، پیچیده و متنوع است و حال آن که فضای رسانه متناهی و محدود است. اصحاب رسانه ناچار باید دست به انتخاب زنند. بنابراین از دید آنان، واقعیت ناچار باید رده بندی شود. برخی از عناصر آن، برجسته شناخته می شوند و شایسته ورود به فضای رسانه ای هستند، بسیاری از ورود به این حوزه محروم می مانند. کسانی که شایسته ورود به حوزه رسانه ای هستند، باید در یک نظام رده بندی جای گیرند. برخی از آنان را می توان با حروف سیاه و درشت در صفحه ی اول رسانه آورد بسیاری را می بایست به صفحات آخر منتقل کرد. از این رو، ویلبر شرام اصحاب رسانه را دروازه بانان می نامد. آنان بر اساس اندیشه و گاه مصالح خود (13) واقعیت را به ممتاز و غیر ممتاز و غیر ممتاز تبدیل می کنند و نظام اولویت را در آن اعمال می دارند.
در وازه بانی اصحاب رسانه، به منزله ی برخورد ارتباطات با قدرت است. زیرا، با بزرگ کردن یک واقعیت یا بی اهمیت جلوه دادن آن، برخود واقعیت تأثیر نهاده ایم. از همین رو است که مفهوم عقیده سازان (14) را مطرح می نمایند. رسانه ها، در همه حال، بر اندیشه تأثیر می گذارند و از این طریق واقعیت را در جهتی خاص هدایت می کنند.

- دانیل لرنر و چشم اندازهای تازه

تحقیق بین المللی لرنر در سال 1951، در شش کشور خاورمیانه (ترکیه، ایران، سوریه، مصر، لبنان، اردن)، افق های تاره ای گشود و فضای نخستین دانش ارتباطات را متأثر ساخت. به نظر او «در جریان تحول خاورمیانه دو مرحله قابل تشخیص است: گرایش به اروپا که صرفاً متوجه قشرهای بالای جامعه بود و به دگرگونیهای نوع زندگی آنان نظر داشت و تجدد (15) که جمعیتی وسیع تر را در بر می گرفت. جریان گرایش به اروپا در وسایل خبری ممتاز منعکس گردید، در صورتی که تجدد توسط وسایل ارتباط جمعی نشر یافت. سه عامل اصل در جریان تجدد وجود داشت: شهرگرایی، سوادآموزی و توسعه وسایل ارتباط جمعی. تأثیر متقابل این سه عامل موجود بروز نهادهایی گردید که در نهایت به شرکت فعالانه مردم در زندگی سیاسی انجامید. » (16)تحقق لرنر به تهیه مفاهیم تازه ای در دانش ارتباطات منجر شد. که از جمله آنان مفهوم شخصیت انتقالی (17) است. این مفهوم مؤید اثر گذاری گسترده و رسانه هاست و در تعقیب اندیشه جوزف شومپیتر که مفهوم کارگردانی را در اقتصاد (18) مطرح ساخت عنوان گردید. شومپیتر به انسان هایی می نگریست که راه توسعه را می گشایند. آنان جسورند، پرتوانند، پراندیشه اند و مورد اعتماد دیگران، در نتیجه به تجمع سرمایه های کوچک می پردازند و از آن واحدهای بزرگ اقتصادی فراهم می آورند. شخصیت انتقالی لرنر به انسان هایی نظر دارد که شهر نشین اند، دارای سواد کافی هستند و از وسایل ارتباط جمعی استفاده می کنند، آنان همدلی (19) را می آموزند.
دانش ارتباطات در چنین فضایی در ایران تکوین یافت، فضایی مملو از بیم و امید که در آن بعد امید تجلی بیشتر داشت. «آن چه در پژوهش های لرنر پدید آمد و مشخص شد، تقسیماتی بود که وی از نظر فرهنگی در جوامع در حال توسعه قائل شده است. به عبارت دیگر، لرنر کشف کرد که چهار عامل «سواد، شهرنشینی، استفاده از رسانه ها و همدلی» عناصر اصلی توسعه فرهنگی و فکری جامعه را تشکیل می دهند. از طرفی، لرنر سه نوع انسان را از یکدیگر متمایز ساخت: انسان سنتی، انسان در حال گذار، انسان مدرن و سپس بر اساس مشاهدات و محاسبات آماری نشان داد که در انسان سنتی چهار عنصر سواد، شهرنشینی، استفاده از رسانه ها و همدلی وجود ندارد، اما در مورد انسان در حال گذار به تدریج اول عنصر همدلی، بعد استفاده از رسانه ها و سپس شهر نشینی به وجود می آید تار سرانجام در مورد انسان به اصطلاح مدرن و متجدد هر چهار عامل با هم ظهور می کنند. » (20)
در بحبوحه ی این دوران، رسانه ها در بیشتر کشورها به عنوان مهم ترین فن آوری آفریده بشر در نظر آمدند. چه آنان که اثرات منفی رسانه ها را مطمح نظر قرار دادند، چه آنان به اثرات مثبت رسانه ای می اندیشیدند.

* نخستین گام ها در ایران

در پرتو تحولات جهانی، اولین گام ها برای آموزش، در حوزه روزنامه نگاری به عنوان جزئی از دانش ارتباطات اجتماعی، درسال 1317 هجری شمسی برداشته شد. تشکیل «سازمان پرورش افکار» به ریاست علی اصغر حکمت به تصویب هیئت وزیران رسید و شکل گیری «کمیسون مطبوعاتم از 30 بهمن 1317 به ریاست محمد حجازی، نویسنده ی معاصر، «تربیت کادر جدید و متخصص برای مطبوعات» را در دستور کار «سازمان پرورش افکار» قرار داد. در همان سال 1317، اولین دوره آموزشی تحت عنوان «بنگاه روزنامه نگاری» برگزار شد و پس از آن، دومین گام در توسعه دانش ارتباطات اجتماعی را باید انتشار کتاب های آموزشی دانست که در این زمینه نیز کتاب «روزنامه نگاری و تاریخ آن در جهان» تألیف فیروز هیئت در سال 1333، سرآمد کتاب های آموزشی در ایران است. فیروز هیئت خبرنگار روزنامه اطلاعات در ترکیه بود و پس از آن از دانشگاه استانبول لیسانس روزنامه نگاری گرفت به ایران بازگشت و با انتشار روزنامه پست ایران، آموخته های خود را به بوته عمل گذاشت. محتوای کتاب آموزش فیروز هیئت، تقریراتی است که از درس های استادان روزنامه نگاری دانشگاه استانبول، احمد امین یالمان و جواد فهمی یادداشت کرده بود.
پس از آن، درسال 1335، کتاب «اصول اخلاقی روزنامه نگاران، روزنامه چیست؟ و روزنامه نگار کیست؟» به قلم دکتر شمس مستوفی مدیر روزنامه مرد امروز، منتشر شد. این کتاب در واقع متن پایان نامه نویسنده در دانشگاه «یوتا» امریکا می باشد.
گام سوم، تشکیل کلاس های آزاد آموزش روزنامه نگاری در دانشکده حقوق دانشگاه تهران در سال 1335، است. اما راه اندازی دوره ی لیسانس روزنامه نگاری در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در نیم سال اول 46-1345 را باید گام مهم بعدی در راه آموزش دانش ارتباطات در ایران دانست.
هرچند این دوره پس از فارغ التحصیل شدن اولین دوره دانشجویان به تعطیلی کشانده شد، اما آموزش روزنامه نگاری با تأسیس «مؤسسه ی عالی مطبوعات و روابط عمومی» در پاییز 1346، به کوشش دکتر کاظم معتمدنژاد و حمایت های مؤسسه کیهان، ادامه یافت. (21)
از گام های مهم بعد، باید از حوزه آموزش دانش ارتباطات برای نخستین بار در کشور و در دانشگاه تهران به سال 1352 در دانشکده علوم اجتماعی یاد کرد. گروه جامعه شناسی این دانشکده به ریاست مرحوم دکتر غلامحسین صدیقی بر پا بود و به محض پیشنهاد این جانب، این اندیشه مورد تأیید شخص زنده یاد دکتر صدیقی و سپس تمامی اعضای گروه قرار گرفت و اولین کلاس های درس با تعداد اندکی دانشجو (6نفر) تشکیل گردید و آن هم در سطح کارشناسی؛ تدریس آن بدون وقفه تاکنون ادامه دارد.
در کنار حوزه آموزش، حوزه ی پژوهش مطمح نظر قرار گرفت. بدرستی می توان گفت، از آغاز ورود علوم ارتباطات به جامعه ایران پژوهش نیز عنایتی خاص یافت؛ به معرفی دو تحقیق برجسته در این حوزه می پردازیم (22)، با سه هدف:
1. نشان دادن فضای آن روز اندیشه و پژوهش در ارتباطات.
2. بازنمایی رگه های تاریخی تحقیقات نخستین.
3. مقایسه ی احتمالی دادهای آن تحقیقات با داده های امروزین.

پژوهش ها:

1. «بررسی محتوای برنامه های رادیو ایران» توسط آقایان دکتر کاظم معتمدنژاد، صدرالدین و آقای مهدی محسنیان راد در زمره اولین تحقیقات ارتباطات در ایران محسوب می شد؛ در مقدمه این پژوهش آمده:
«سست شدن سنت ها و معتقدات دیرین و معیارها و مبانی کهن در جامعه ای چون ایران که از چند دهه ی پیش به مرحله توسعه گام نهاده، مجالی گسترده برای تأثیر وسایل ارتباط جمعی بر روی گروه های مختلف جامعه به وجود آورده است.
امروزه دیگر نمی توان بدون این که ابتدا سهم عظیم رادیو، تلویزیون و حتی فیلم های کارتون را در نظر گرفت به سنجش تأثیرات محیط و خانواده بر کودک پرداخت. زیرا پس از زبان هر ملت، گیرندگی پیام های مشترک رادیویی و تلویزیونی مهم ترین وجه اشتراک ظاهری ملت هاست.
برای شناخت واقعی پیام های رادیویی بر روی گروه های مختلف جامعه، تاکنون بررسی های پراکنده ای در ایران شده است که تمام آن ها بر مبنای نظر سنجی از گیرندگان پیام ها و جمع آوری پرسشنامه کتبی، مصاحبه های و یا گفت و گوهای تلفنی بوده است. مهم ترین اشکال چنین بررسی هایی؛ تأثیرات شدید عوامل خارجی برروی نتایج تحقیق است. به عنوان مثال، پاسخ دهندگان به پرسشنامه ها برای نشان دادن تشخیص بیشتر، آن چه را که حقیقتاً باید بگویند، بیان نمی کنند، بلکه آن چه را که بهتر است بگویند در پاسخ های خود می گنجانند و یا در پاسخ گویی، به طور ناخودآگاه برنامه هایی را که به زمان مصاحبه نزدیک تر است، مورد نظر قرار داده و نظر کلی خود را بر مبنای برنامه نزدیک به خاطره شان بیان می کنند.
بررسی حاضر که برای نخستین بار در ایران در مورد محتوای برنامه های رادیویی انجام شده است، به جای جمع آوری نظرات گیرندگان پیام ها، پاسخ سؤال جدیدی را یافته است: «رادیو واقعاً چه می گوید؟»
برنامه های رادیویی مورد بررسی، نمونه ای از برنامه های فرستنده اول رادیو ایران از ساعت 6 بامداد تا 24 می باشد. این نمونه گیری از اول تیرماه 1353 تا 15 شهریور همان سال انجام گردیده است و تمام گفتارهای رادیویی (حتی اشعار، ترانه ها و . . . ) از نوار ضبط صوت به جدول خاصی منتقل شده و از نظم مضامین گوناگون و زبان رادیو مورد بررسی قرار گرفته است.
این تحقیق به درخواست وزارت فرهنگ و هنر به وسیله ی مرکز تحقیقات دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی برای طرح در دومین مجتمع بحث درباره خانواده و فرهنگ انجام یافته است» (23).
همان طور که ملاحظه می شود، در آغازین برهه های پژوهش در حوزه ارتباطات، محققان آن، به چه نکته اساسی اشارت دارند:

عصرسوم رایزمن و ظهور انسان سنت راهبر، خود راهبر و دگر راهبر

پیدایی رسانه ها و رسوخ آنان به اعماق خانه ها، موجب شد دو عصر پیشین بدین قرار سپری شوند:

1. عصر انسان سنت راهبر

عصری که در آن، سنت ها حاکم بر رفتار و اندیشه ها بودند، این عصر ویژگی های خاصی داشت:

الف: پیش بینی پذیری:

سنت ها شیوه های آزموده جامعه انسانی بودند، راه های پسندیده، پذیرفته و آزمون شده ای بودند که طی قرن ها راهبر انسان ها بودند، لذا، در این دوران هر کس به راهی می رفت که قرن ها طی شده بودند. او می دانست که در جریان بلوغ چه اعمالی، وظایفی و مسئولیت هایی متوجه اوست، باز او می دانست که در هنگام بزرگ سالی، پایگاه او در جامعه چه خواهد بود. از این نظم جامعه سنت راهبر، جامعه ای شبه ایستا (24) و محافظه کار است. زمان اجتماعی در چنین جامعه ای کند و کم تحرک به حساب می آیند. امروز شبیه دیروز است و فردا در امتداد امروز پدید می آید و همانند آنند.

ب: هم گنی و هم سانی:

در جامعه سنت گرا، همگنی رفتار آدمیان از دو سو قابل توجه است:

- اصل همزمانی (25)

انسان های یک جامعه، هویتی مشابه دارند و رفتاری نزدیک. از قالب های یکسان سنتی برخوردار و نیروهای حیاتی آنان در همین قالب ها ریخته می شود. لذا، عصر سنت گرایی، عصر تبلور و هویت ملی و وحدت است.

- اصل در زمانی (26)

همان طور که آمد، سنت ها، شیوه های پذیرفته انسان در خلال قرون و اعصارند. لذا موجب می شوند، انسان ها هویتی فرازمان یابند. این امر، فرازمانی هویت، موجبات پیوند نسلی خواهد شد. نیاکان و بانیان جامعه با نسل های بعد پیوند می یابند و آن چه امروزه غربت نسلی خوانده می شود، و در معنای شکست نسل ها و در تعبیر دیگر شکاف نسلی (27) اطلاق می شود، موجودیت نمی یابد.

2. عصر انسان خود راهبر

کاهش سنت ها و اهمیت آنان، با پیدایی اومانیسم قرین بود. به نوعی می توان گفت عصر نوزایش قیام انسان در برابر سنت های حاکم بر جامعه بود. در این دوران، بر مدار بودن انسان ها تأکید شد. انسان به عنوان محور هستی تلقی گردید و اعتلا یافت. هنجارها، سنت ها، همه آورده های هستی در خدمت انسان و سعادت او به شمار می آمدند؛ به جای آن که انسان در خدمت آنان تلقی شود. این دوران با شکستی قالب ها راهبر (سنت ها) تنهای انسانی در تعیین سرنوشت خود باعث گردید. هر انسان می بایست خود را بیابد، راه خود را بیازماید و از همان راه به مقصود رسد.

3. عصر انسان دگر راهبر

همان طور که محققان این نظریه نوشته اند، عصر سقوط سنت ها می بایست از دوران برزخ تفرد و تنهایی انسان بگذرد و به عصر رسانه ای به پیوندد که در آن، رسانه ها به عنوان عقیده سازان تجلی یافتند و راهبر اندیشه و عمل انسان ها شدند.
در دومین پاراگراف، محققان اثر بر «حضور همه جایی» رسانه ها (28) تأکید دارند. رسانه ها عنصر لاینفک حیات آدمیان به حساب آمدند و در جای جای جامعه جای یافتند. از این رو، عصری نو آغاز گردید که با «حضور همه جانبه» (29)ی رسانه ای از یک سو و «اجتناب ناپذیر» (30)ی آنان همراه شد. در این عصر، از یک سو، غنای نهادهای انسان ها مطرح شد و از سوی دیگر، رقابت درونی نهادهای اجتماعی پیش آمد. منظور از غنای نهادها، افزایش کارایی و کارکردهای آنان است؛ برخورد خانواده به عنوان یکی از مهم ترین و قدیمی ترین سندهای اجتماعی، با عصر رسانه ای موجب شد، خانواده ابعاد تازه ای یابد. در درون خانواده های انسانی از این پس، تنها خورد و آسایش حادث نمی شد، بلکه جهان به خانه آمده بود و انسان ها در درون خانه می توانستند، تجربیات انباشته جهانی را شناسایی کنند.
رقابت درونی به معنای آن است که خانواده در عصر ارتباطات ناچار بود، رقیبی تازه را پذیرا شود. جامعه پذیری ساکنان خانه، تنها در انحصار خانواده نبود، بلکه رسانه ها نیز در آن سهم داشتند. بدینسان، در عصر ارتباطات، اهرم های درونی خانواده کم رنگ تر شد و اهرم های بیرونی اهمیت یافتند. کودکان روزنه ای نو یافتند، که از آن به جهان بنگرند و جهان و تجربه های آن را درونی سازند.
بنابراین، آن طور که در دومین پاراگراف این پژوهش آمده است، نمی توان از این پس، خانواده یا هر نهاد، یا سازمان اجتماعی را بدون توجه به رسانه، در نظر گرفت.
در سومین پاراگراف این مقدمه، بر دشواری هایی پژوهش در حوزه ارتباطات تأکید شده است. نخستین محققان حوزه ارتباطات در اندیشه تولید ابزاری بهتر در پژوهش رسانه ای هستند. باید ابزاری تولید شوند که:
- مصاحبه شونده دچار القا نشود. یعنی، بدرستی آن چه در اندیشه اوست به دست آید. درک دقیق و طبیعی ذهن هدف اساسی تحقیق است.
- مصاحبه شونده آن چه در دل و ذهن دارد به تمامی مطرح سازد.
- پاسخگو اندیشه آنی و زودگذر خود را مطرح ننماید، بلکه ذهن استاندارد او شناخته شود. یعنی آن چه «برگسن» سویافتگی ناشی از آنیت اطلاق می کرد حاصل نیاید.
در نخستین فصل، سخن از مقام رادیو در میان وسایل ارتباط جمعی است. بسیاری را عقیده بر این است که با پیدایی تلویزیون، رادیو، جایگاه خود را از دست خواهد داد. تأکید محققان بر رد این اندیشه است. در ارزیابی جایگاه رادیو در حوزه ارتباطات می نویسند:
بطور کلی برنامه ای رادیویی از ترکیب سه عنصر کلام، موسیقی و صدا پدید می آیند و نیروی بیانی و ارتباطی خاصی تشکیل می دهند که از بیان مکتوب مطبوعاتی و بیان سینمایی یا تلویزیون متمایز است.
رادیو از لحاظ سرعت و مداومت انتشار و هم چنین وسعت حوزه انتشار، برترین وسیله ارتباط جمعی است. در عین حال باید در نظر داشت که ویژگی و اصالت کار رادیو پیش از آن که از طرز انتشار پیام های آن سر چشمه بگیرد، از طرز دریافت آن ها ناشی می شود:
1. پیام های رادیویی به سرعت به همه جا منتقل می شود. فاصله زمانی بین اندیشه فرستنده پیام با ذهن گیرنده به سرعت طی شده و تقریباً همزمان می باشد در حالی که در مورد مطبوعات چنین نیست.
2. هم زمان با شنیدن رادیو می توان به کارهای دیگر نیز پرداخت. برای شنیدن رادیو نیازی به «قصد خاصی» نیست. گیرنده پیام برای شنیدن رادیو لازم نیست که مثل خواندن روزنامه یا دیدن تلویزیون، خود را از سایر کارها جدا کرده و صرفاً به پیام بسپارد.
3. دامنه انتشار رادیو وسیع است. وسعت انتشار پیام های رادیویی قابل مقایسه با دامنه انتشار سایر وسایل ارتباط جمعی نیست. گیرندگان پیام های رادیویی در نقاط دور و نزدیک و با هزاران کیلومتر فاصله، هم زمان، پیام های رادیویی را دریافت می کنند در حالی که تلویزیون و مطبوعات دارای قدرتی به این گستردگی نیستند.
4. گیرنده های رادیو ارزان است. با آمدن رادیو ترانزیستوری، رادیو از مطبوعات و تلویزیون به نسبت حجم و مدت زمانی که وسیله ارتباطی با ما ارتباط برقرار می کند ارزان تر است.
5. استفاده از پیام های رادیویی به سادگی ممکن است. زیرا انتشار و دریافت پیام های رادیویی به علت استفاده رادیو از کلام بسیار ساده است. این پیام ها به سهولت پخش می شود و می تواند با کودکان، بزرگسالان، با سوادان و بیسوادان و تمام افرادی که بیان مشترک دارند به آسانی رابطه برقرار کند.
6. رادیو در همه جا قابل استفاده است. قابل حمل بودن رادیوهای ترانزیستوری و وجود رادیوهای اتومبیل سبب شده که در همه جا بتوان از رادیو استفاده کرد. در صورتی که استفاده از مطبوعات همیشه و تلویزیون لااقل در زمان حاضر در همه جا و همه حالات ممکن نیست.
7. گیرندگان پیام های رادیویی امکان استفاده از فرستنده های متعدد را دارند. گیرنده های رادیو می توانند برنامه های فرستنده های متعدد داخلی و خارجی را دریافت دارند، در حالی که تلویزیون فعلاً از چنین امکان گسترده ای برخوردار نیست.
8. برنامه های رادیویی را به سهولت می توان ضبط کرد. همه گیر شدن استفاده از نوارهای کاست مخصوصاً در شهرهای بزرگ، دوباره شنیدن برنامه های رادیویی را ممکن ساخته است.
9. رادیو به عنوان یک وسیله ارتباطی سمعی و از نظر قدرت تأثیر، بسیار ضعیف تر از تلویزیون به عنوان یک وسیله ارتباطی سمعی و بصری است. و اگر یک بار دیگر بخواهیم به این سؤال که واقعاً رادیو چیست پاسخ بگوییم اظهار نظر «آرتورکنت» مدیر عامل و رئیس هیئت مدیره اسبق سازمان رادیو و تلویزیون فرانسه را که در یک مصاحبه مطبوعاتی در تهران انجام شده بود نقل می کنیم:
«به نظر گروهی از مردم، رادیو و تلویزیون عبارت است از تکرار روزانه برنامه های مطبوعات ولی گسترده تر و آسان تر، گروهی دیگر، رادیو و تلویزیون را وسیله ای می دانند تا در سایه آن ها به یک باره گرفتگی و اندوهزدگی را از میان ببرند و خویشتن را از چنگ دلتنگی و ملال اجباری گریز دهند. و در این ضمن، حتی می توان از خود گریخت و این جاست که رادیو نیز در جادوگری خاص وسائل ارتباط جمعی سمعی و بصری نقش دارد.
این از خود گریختگی سبب می شود که زندگی عوض شود، اردوگاه آدم تغییر یابد و انسان خود را به آغوش دنیای افسونگرانه و اعجاز آمیز توهم بیاندازد. عاجزترین شاهدهای برنامه های رادیو و تلویزیون حریص ترین آدم ها هستند و آن کسانی هستند که در جریان روز سخت ترین کارها را صورت داده و در چنین شرایطی رادیو تلویزیون مایه نجات آن هاست.
به نظر عده ای دیگر، رادیو تلویزیون یک وسیله بسیار نیرومند فرهنگی است». (31)
به نظر می رسد، تعداد اعضا در خانواده ارتباطات، به مثابه غنای این خانواده است. بنابراین رقابت اعضای خانواده، به حذف یکی از اعضا نمی انجامد. رادیو جایگاهی خاص خود دارد؛ از یک سو در برخی از شرایط بی رقیب است، از سوی دیگر و در شرایطی خاص، اجتناب ناپذیر. هنگام رانندگی یا در شرایط کاری، رادیو جایگاهی برین و منحصر به فرد دارد، در حالی که در مواردی جهت ارزانی، فراوانی، سهولت و عدم نیاز به سواد اجتناب ناپذیر است. به همین خاطر، نتایج تحقیق در پایان این فصل چنین آمده است:
«1. وسعت خاک و کوهستانی بودن ایران، بالا بودن نسبت بی سوادان و کمی قدرت خرید روستانشینان، سبب شده است که رادیو بیش از سایر وسایل ارتباط جمعی توسعه و قدرت نفوذ داشته باشد.
2. رادیو خود نیز دارای ویژگی های خاصی است. پیام های رادیویی به همه جا منتقل می شود، هم زمان با شنیدن رادیو می توان به کارهای دیگر نیز پرداخت، گیرنده های رادیو ارزان است، استفاده از پیام های رادیویی به سادگی ممکن می باشد. رادیو در همه جا قابل استفاده است، گیرنده گان پیام های رادیویی امکان استفاده از فرستنده های متعدد را دارند، برنامه های رادیویی را می توان ضبط کرد و در عین حال رادیو از نظر قدرت تأثیر بسیار ضعیف تر از تلویزیون است.
3. در ایران برای هر 1000 نفر 70 دستگاه گیرنده رادیو، 15 روزنامه و 5 تلویزیون اختصاص دارد علاوه بر آن، وجود نزدیک به 8 میلیون دستگاه گیرنده رادیو در ایران نشان می دهد که پرگیرنده ترین وسیله ارتباط جمعی است، رادیو است.
4. میزان گرایش مردم به رادیو با میزان سواد آنان نسبت معکوس دارد. یعنی هر چه سطح سواد بالاتر باشد میزان گرایش نیز کمتر می شود.
5. کودک از 7 سالگی به برنامه های رادیو گرایش پیدا می کنند و در نوجوانی از طرفداران اصلی برنامه های رادیو می شوند.
بنابراین، رادیو در مقایسه کمی با سایر وسایل ارتباط جمعی، بالاترین مقام را در ایران دارد و با توجه به این که 56 درصد جمعیت ایران را نوجوان تشکیل می دهند و آن ها در دوران نوجوانی بیش از سایر سال های عمر به رادیو گوش می دهند، قدرت تأثیر گذاری رادیو بر نوجوانان ایران مشخص می شود» . (32)
دومین سر فصل تحقیق با عنوان «مشخصات کمی و کیفی برنامه رادیو ایران» آغاز شده است. ابتدا، سه نوع برنامه را از یکدیگر متمایز ساخته اند: سرگرم کننده، آگاه کننده و آموزنده. تصویر کمی برنامه بدین صورت است:
1. برنامه های آگاه کننده (24/01 درصد) شامل:
الف: 22/23% اخبار
اخبار سیاسی، ورزشی، مذهبی، اقتصادی و فرهنگی
ب: 1/78% سایر برنامه های آگاه کننده:
جلوه های انقلاب،
برنامه های ویژه سالروزها و آگی ها. . .
2. برنامه های سرگرم کننده (64/82درصد)
الف: 10/32 درصد موسیقی ایرانی
ب: 8/26 درصد موسیقی ایرانی همواره با نظم فارسی:
تحلیل های رنگارنگ، یک شاخه گل، گل های صحرایی، گل های جاویدان، برگ سبز و . . .
پ: 2/94 درصد موسیقی خارجی: موسیقی ملل، موسیقی غربی، موسیقی کلاسیک و. . . .
ت: 6/14 درصد برنامه های صرفاً سرگرم کننده و 37/44 درصد برنامه های سرگرم کننده همراه با جنبه های آموزشی، (قصه ها، نمایشنامه ها، سیر و سفر و. . . )
ث: 37/44 درصد برنامه های سرگرم کننده همراه با جنبه های آموزشی.
برنامه های گروه خبر بامداد، جنگ شب، سیر و سفر، برنامه های کارگران و. . .

3. برنامه های آموزنده (10/88درصد)

الف: 1/25 درصد برنامه علمی
ب: 1/60 درصد برنامه های ادبی
پ: 8/03 درصد برنامه های مذهبی
شناخت ساختار کلی برنامه های رادیویی همواره لازم است، مقایسه این داده ها با داده های جدید می تواند بسیار معنادار باشد. هر تحقیق پیرامون شناخت رادیو و برنامه های ان نیز با همین مطالعه ساختاری آغاز می شود.
نتایج حاصل از بخش نخست فصل اول (مطالعات کمی) بدین قرار است:
«1. نگاهی به 6329 ساعت برنامه های ساعت 6 بامداد تا 24 رادیو ایران در طی یک سال نشان می دهد که نزدیک به نیمی از برنامه های رادیو ایران (41/9درصد) به پخش موسیقی اختصاص دارد. 35/9درصد از برنامه های رادیو را گفتار برنامه های مختلف 22/2 درصد اخبار تشکیل می دهد.
2. مدت پخش موسیقی ایرانی 7 برابر مدت پخش موسیقی خارجی است (موسیقی ایرانی 36/4 درصد و موسیقی خارجی 5/5 درصد کل برنامه های رادیوست) .
3. مدت پخش برنامه های سرگرم کننده رادیو ایران 3 برابر برنامه های آگاه کننده و 6 برابر برنامه های آموزنده می باشد. 65/12 درصد برنامه های رادیو ایران را برنامه های صرفاً سرگرم کننده و هم چنین سرگرم کننده همراه با جنبه های آموزشی تشکیل می دهد. پس از آن برنامه های آگاه کننده با 24/01 درصد قرار دارد. برنامه های آموزنده 10/87 درصد برنامه های رادیو را تشکیل می دهد» . (33)
در قسمت دوم فصل دوم، ارزیابی کیفی برنامه ها مورد توجه قرار گرفته است. در این قسمت، مهم ترین اقدام، تعیین شاخص هایی است که با آن ارزیابی کیفی برنامه های رادیویی صورت می گیرد. ابتدا مضامین مثبت و منفی از یکدیگر، تمیز یافته اند، سپس حجم و میزان خشونت در رسانه ای چون رادیو به تحلیل نهاده شده است. و اندالیسم و خراب کاری و ارزش های مربوط بدان از جمله عناصر تحلیل است. به نظر می رسد، همین جزء از تحقیق (شاخص های کیفی) خود از عناصر پایدار این تحقیق است و می تواند در هر تحقیق دیگر بکار آید تا نتایج بدست آمده مقایسه پذیر شوند. برخی از نتایج قسمت دوم بدینقرارند:
«1. رادیو هم چون دیگر وسایل ارتباط جمعی از فرهنگ جامعه مایه می گیرد و در عین حال خود نیز سبب دگرگونی و تحولاتی در فرهنگ گروه ها می شود.
2. بررسی نقش فرهنگی و آموزشی رادیو ایران با اندازه گیری های کمی برنامه های مختلف عملی نیست بلکه باید محتوی برنامه ها و مضامین موجود در گفتارها تجزیه و تحلیل شود.
3. نتایج تجزیه وی تحلیل و بررسی 86 مضمون در برنامه های رادیو نشان داده که میزان مضامین مثبت در رادیو 2 برابر مضایمن منفی (46/75% مضامین مثبت و 22/05% مضامین منفی) است 31/18درصد کل مضامین برنامه های رادیو را سایر مضامین (غیر از مضامین مثبت و منفی) تشکیل می دهد.
4. نیرومندی و قدرت سیاسی ایران، ایجاد رفاه بیشتر برای مردم، کمک به دیگران به مفهوم کلی، شاه پرستی، انقلاب سفید، اهمیت به زبان و ادبیات فارسی، ترغیب به حفظ اصول اخلاقی و قانونی و افتخارات ملی و تاریخی - فراوان ترین مضامین مثبت برنامه های رادیوست.
5. بی وفایی و فراق معشوق، غم، خرافه پرستی و طالع جویی، تکیه بر منازعات بین الملی، بخت آزمایی برای مرفه شدن، درویشی و اعتزال، بدزبانی و ناسزاگویی از مضامین منفی فراون تر رادیوست.
6. اطلاعات علمی، پیشگیری و بهداشت و درمان، وصف معشوق و اظهار عشق، تعاریف و تجزیه و تحلیل مسائل هنری از سایر مضامین رادیوست.
7. بیشتر مضامین برنامه های آگاه کننده و برنامه های آموزنده را مضامین مثبت تشکیل می دهد - نسبت مضامین مثبت و منفی در برنامه های سرگرم کننده تقریباً مشابه است.
9. با توجه به این که 62/07 درصد مضامین منفی رادیو در برنامه های سرگرم کننده است تأثیر این مضامین بر روی نوجوانان از سایر مضامین نیز بیشتر می باشد زیرا نقطه توجه نوجوانان به برنامه های سرگرم کننده رادیو خیلی بیشتر از سایر برنامه هاست.
10. خوب بودن برنامه های رادیو از طریق سنجش استقبال مردم صحیح نیست بلکه مثبت بودن برنامه ها نشانه خوب بودن آن هاست.
11. رادیو در ارزش های اخلاقی جامعه تأثیر می گذارد و قبل از این که شکل و ماهیت ارزش های اخلاقی را تغییر دهد در سرعت تحولات آن کاملاً مؤثر است.
12. در مورد آموزش از طریق رادیو نباید انتظار بیش از حد داشت. تأمین آموزش در درجه اول به وسیله مدرسه ممکن است. رادیو در بهترین شکل خود فقط مکلمل نظام آموزشی است.
13. باید بین نظام ارزش های جامعه و پیام های رادیویی هم آهنگی باشد تا تضاد برخورد ارزش ها که یکی از پیچیده ترین مسایل در انطباق برنامه های رادیو و تلویزیونی با امکانات و نیازهای جامعه است پیش نیاید.
14. فرهنگ جامعه را نمی توان صد در صد با اعتلای سطح برنامه های رادیو تلویزیون بالابرد زیرا عملاًرادیو نمی تواند در مسیری کاملاً جدا از فرهنگ جامعه حرکت کند. علاوه بر آن، گیرندگان پیام به طور دست بسته در مقابل رادیو قرار ندارند بلکه عواملی چون پیش داوری درباره پیام، استنباط مفاهیم پیام، انطباق پیام با تمایلات گوینده در توجه آن ها به برنامه های رادیو مؤثر است.
15. برنامه ریزان رادیو باید ترکیبی از نظریه (تهیه برنامه ها بر مبنای نظر اکثریت) که عبارت از دنباله روی از خواست مردم است و نظریه (تهیه برنامه ها بر مبنای اعمال ارزش های مورد نظر بر افکار عمومی) که تحمیل ارزش های مثبت به گیرنده پیام می باشد برگزینند». (34)
فصل سوم با عنوان زبان رادیو مطرح می شود که نتایج حاصل از آن چنین اند:
1. رادیو تأثیرات گسترده ای از نظر زبان آموزی، خلق کلمه های تازه و نوسازی کلمات کهنه دارد.
2. قدرت نفوذ و دوام این کلمه ها بستگی به نحوه ی ارائه ی کلمه دارد.
3. نوجوانان با نسبت های تقریباً مشابه، اغلب به برنامه های رادیو را از ساعت 6 صبح تا 24 گوش می دهند و به این ترتیب، تمام برنامه های رادیو دارای قدرت زبان آموزی برای نوجوانان است.
4. زبان رادیو ایران را می توان به 5 نوع دسته بندی کرد. زبان ادیبانه، زبان روزنامه ای، زبان مردم، زبان بدآموز و زبان غیر قابل فهم.
زبان بدآموز و زبان غیر قابل فهم، کمتر از نیم درصد گفتارهای رادیو را تشیکل می دهند ولی به هر حال، دارای قدرت تأثیر گذاری است.
5. در زبان ادبیانه، روزنامه ای و مردم، گاه به گاه، لغت هایی که صحیح تلفظ نمی شود و ترکیب ها و جمع های غلط و لغت های خارجی که مشابه آن در زبان فارسی وجود دارد، بکار می رود.
6. استفاده از کلمه های تازه یا نوسازی شده در رادیو سبب شده است که نوعی یادگیری سمعی ایجاد شود که در نتیجه نوجوانان کلمه های تازه را با دیکته و معنی نادرست خواهند آموخت.
این اثر که بعدها به صورت کتابی مستقل چاپ شد و انتشار یافت. در سه فصل تهیه شده. در فصل نخست مقام و جایگاه رادیو در میان وسایل ارتباط جمعی آمد، در فصل دوم مشخصات کمی و کیفی برنامه های رادیو ایران عنوان شد و در سومین فصل زبان رادیو مطرح شد.
2. تحقیق دیگر که درهمان سال فراهم آمد، با نام «کودک در برابر پیام های فرهنگی» صورت یافته، محققان آن عبارت بودند از :باقر ساروخانی و مرتضی کتبی. در مقدمه این تحقیق آمد:
«شناخت پیام هایی که بر خانواده از منابع گوناگون ارائه می شود، هدف این پیام آورد و به طور مستقیم یا غیر مستقیم کودک و نوجوان را تحت تأثیر قرار دهد، مورد توجه قرار گرفت. سوال اصلی این تحقیق را می توان چنین دانست:
کودک در خانواده ایرانی و درشهری بزرگ چون تهران چه گونه در میان انبوهی از پیام و خبر غوطه می خورد؟ این پیام ها چیست؟ محتوای آن کدام است؟ پیام هایی خاص که از طریق منبعی چون تلویزیون ارائه می شود، چه مفاهیمی را به کودک منتقل می سازد؟
سؤال های دیگری نیز بدون آن که به صدور حکمی قطعی منتهی شود از این دیدگاه طرح می گردد. از جمله آن که محتوای پیام فرهنگی که از جانب منبعی خاص نظیر تلویزیون و رادیو برای خانواده ارسال می شود، چه مفاهیمی را به کودک منتقل می سازد؟ این تصویر که با الگوهایی چند، ساخته و پرداخته شده است، تا چه حد با نیاز زمان تطبیق می نماید و آیا تعداد این پیام ها کودک را به تحیر نمی کشد؟ آیا این پیام ها همگنی لازم را جهت ساختمان شخصیتی متعادل در خود دارند، یا آن که در نهایت تنوع با تعارض و تضاد در هم می آمیزد و از این طریق در تکوین شخصیت تأخیر می افکند و هر آن کودک را در برابر واقعیت عاجز از عمل و اقدام می سازد؟
بنابر این، آن چه در نهایت بدست می آید چگونگی سازشی است که باید در ارزش های قابل انتقال به کودک مطمح نظر قرار گیرد و این خود مستلزم همکاری سازمان هایی است که پیام فرهنگی خاصی برای خانواده و از این طریق کودک ارسال می دارند. کیفیت این هدف چندان وسیع می نماید که تحقق آن در این مجمع نمی گنجد و از لزوم تداوم چنین مجامعی در این زمینه اجتماعی پرده بر می گیرد.
از این رو، در این قسمت، صرفاً هدف شناخت جزئی از محتوی ویژه بعضی از منابع انتقال پیام بود. لیکن، شناخت محتوی پیام ها که هر روز از طریق وسایل ارتباط جمعی یا مدرسه به سوی خانواده جریان می یابد، سؤال دیگری را عنوان می نمود و آن چنین است: خانواده و مخصوصاً کودک در برابر انبوه پیام ها چه واکنشی از خود نشان می دهند و این واکنش ها در مناطق خاص جغرافیایی و یا طبقات مختلف جامعه چه گونه است؟ همین سؤال موجبات تحقق این تحقیق را فراهم آورد.
شناخت عکس العمل خانواده و کودک در برابر پیام های گوناگون فرهنگی ابعادی چند می پذیرفت؛ در مرحله اول سؤال این بود که آیا کودک با این منابع ارسال کننده پیام در ارتباط هست یا خیر و به چه میزان و در نهایت، چه نوع کودکی و متعلق به کدام خانواده و یا منطقه جغرافیایی به این منبع بیشتر دست می یازد و از پیام آن متأثر می گردد؟ این سؤال در حقیقت در جهت شناخت مشتریان منبع انتقال دهند پیام طرح می شده پس، هم از دیدگاه آن منبع مفید می نمود و هم از نظر ما؛ زیرا از این طریق مسؤولان منبع پیام، شنوندگان و بینندگان پراکنده خود را به چشم می بینند و ما قشرهایی خاص از جامعه را که در معرض این پیام ها قرار دارند، بر این سؤال بخشی خاص مترتب گردید که صفت ویژه آن در مقایسه با بخش دیگر، جهات عینی آن بود؛ زیرا، تماس زمانی کودک با وسایل ارتباط جمعی صورت بسیار عینی می یافت که از طریق اظهارات مادر و خود طفل به دست می آید. لیک، شبکه عینی واقعیت که با این سؤال فراهم می آمد خود مقدمه ای بود در جهت شناخت علل و عوامل.
در حقیقت، بعد از این سؤال پرسش هایی تازه به ذهن می آمد که بازجویی از همین بخش می گردید؛ از جمله این که چرا کودک چنین زمانی را در شبانه روز گذشته صرف تماشای تلویزیون و یا تماس با رادیو کرده است؟ تلفیق خواست و امکان در این زمینه چه گونه است؟ آیا کودک خانواده تهرانی تحت تأثیر چه عواملی به سوی وسائل ارتباط جمعی کشیده می شود و یا از آن فاصله می گیرد؟ این پرسش ها نیز که به ایجاد مباحثی خاص تحت عنوان علل و عوامل می انجامید، خود زاییده ی پرسش هایی دیگر بود: از جمله خواست کودک و مخصوصاً ادراکی که از این وسایل و پیام های آن در خود دارد. از این نظر، بخشی جدید پدید می آمد که بیش از آن که با ارقام سرو کار یابد مباحثی کیفی را طرح می نمود. بدین ترتیب، بعد از شناخت میزان تماس کودک با وسایل ارتباط جمعی به شناسایی بخشی از دنیای خارج از دیدگان او پرداخته می شود که این عناصر تشکیل دهنده ی آنند» . (35)
همان طور که ملاحظه می شود، سؤال های این تحقیق، در زمره سؤال های جاودان هر پژوهش است، در هر زمان. شناخت حجم زمانی که کودک در یک شبانه روز در برابر رسانه ها می گذراند، همواره مورد توجه است؟ این که این حجم زمانی چه گونه بین انواع رسانه ها توزیع می شود خود یکی از محورهای تحقیق در هر شرایطی است؛ تمیز بین زمان ایده آل و زمان واقعی خود از مباحث مهم هر تحقیق است. باید دید آیا زمان واقعی ارضا کننده هست یا خیر؟ تا چه حد زمان ایده آل یا مورد آرزو با زمان واقعی متفاوت است؟ توزیع زمان ایده آل چیست؟ به بیان دیگر، کودک دوست می داشت بیشترین زمان خود را در برابر کدامین وسیله صرف می کرد؟
از یک روزنه دیگر، باید دید تفاوت حجم زمانی صرف شده در برابر رسانه ها در یک زمان کار و دیگر زمان ها تا چه حد معنی دار است؟ و آیا روزهای تعطیل فرصت معنی دار بیشتری برای تماس با رسانه ها فراهم می آورد؟
روش تحقیق، مصاحبه مستقیم بود و جامعه آماری شامل کلیه کودکان 7 تا 12 ساله که در زمان بررسی در تهران بوده اند. جمعیت نمونه با استفاده از «فرمول کوکران» 800 خانواده تعیین شد.
از مهم ترین داده های این تحقیق، تسخیر فضای فراغت توسط تلویزیون بود. «آن چه با توجه به داده های این تحقیق و از دیدگاه میزان زمان تماس کودک با تلویزیون ملاحظه شد، حکایت از آن دارد که ورود تلویزیون به خانه در ترکیب درونی فضای فراغت برای کودکان، دگرگونی چشم گیری به بار می آرود. تمامی شاخص هایی که در این تحقیق بکار آمده اند، حکایت از چنین واقعیتی دارند، زمانی که شاخص، چگونگی رفتار کودک در برابر تلویزیون در 24 ساعت گذشته بود، ملاحظه کردیم از جانبی هیچ کودکی نیست که در این فضای زمانی به تلویزیون تماشا نکرده باشد، در حالی که از هر 8 نفر آنان یک نفر بیش از 4 ساعت به تماشای تلویزیون نشسته است. (زمانی که گاه به بالاتر از 7 ساعت نیز رسیده است) ، شاخص دیگر که در جهت شناسایی میانگین زمان اختصاص یافته به تلویزیون در خلال سال تحصیلی به کار آمد، نتیجه ای نسبتاً مشابه به بار می آورد (با تمایل طبیعی پاسخ گویان به میان میزانی همواره نزدیک به مرکز» . (36)
با آن چه آمد، پنج نتیجه اساسی از این تحقیق به دست آمد:

1. حضور همه جایی (37)

رسانه ها در همان سال ها، در اکثر خانواده های تهرانی جای داشتند. «در همان سال (1353)، 114،775 ساعت پخش برنامه های رادیویی و بیش از 7،000 ساعت برنامه تلویزیونی فقط از برنامه شبکه در سال اهمیت این دو وسیله را نشان می دهد» مطابق آمار در حدود شش میلیون دستگاه رادیو و بیش از 600 هزار دستگاه تلویزیون در ایران وجود دارد، به طور متوسط هر خانواده ایرانی تلویزیون دار، بین 3 تا 4 ساعت درشبانه روز تلویزیون نگاه می کند و برای کودکان این میانگین به 2/5 ساعت می رسد. » (38)

2. وزن پذیری (39)

رسانه ها مخصوصاً تلویزیون از وزنی بالا در حیات فراغت آدمیان برخوردارند. یکی از مهم ترین فصل های اثر، همان طور که آمد، تسخیر فضای فراغت توسط رسانه هاست.

3. انفعال (40)

از مهم ترین آسیب های وزن پذیری بالای رسانه ای (41)، پیدایی انفعال در کودکان است. کودک، باید بتواند، در عمل و حرکت رشد کند، زمانی که گاه بیش از چهار ساعت را در یک شبانه روز صرف تماشای تلویزیون می کند، هرگز این قابلیت شکوفا نخواهد شد و بی هیچ شبهه، مسائل جسمانی خاصی در سال های بعد فراهم خواهد آورد.

4. شکاف بین واقعیت و آرمان در تحقیق بالا، هر گاه از کودکان پرسیده می شد، چند ساعت دوست می داشتی از تلویزیون در یک شبانه روز استفاده کنی؟ پاسخ بر ورای واقعیت جای داشت. گاه این تفاوت بسیار معنادار بود. این معناداری، از چند جهت قابل بررسی است:

الف: از یک سو دال بر جاذبه فراوان رسانه هاست.
ب: از سوی دیگر، بر تحقق هفت خوان جذب تأکید دارد. (42) کودک با میل به مصرف رسانه می پردازد بنابراین، زمان غیبت (43) ذهنی به حداقل کاهش می یابد.

5. اختلال در دیگر حوزه ها:

تسخیر فضای حیاتی شبانه روز توسط رسانه ها، موجبات کاهش زمان صرف شده برای دیگر فعالیت های اساسی را فراهم می سازد:
الف: از یک سو تکالیف درسی کودک، از زمانی متعارف برخوردار نیست.
ب: از سوی دیگر، همان طور که آمد، توزیع طبیعی زمان اختلال می یابد و حرکت از آن حذف می شود.
مقایسه داده های این تحقیق با پژوهش های جدید در باب کودک و رسانه ها از جهات بسیار حائز اهمیت است، برای نمونه:
1. از یک سو نشان از تحول آمار زمان صرف شده دارد.
2. از سوی دیگر، بر فقدان قالب های خلقی مشخص و رسانه ها در باب کودک تأکید دارد.
به نظر ما، از مهم ترین، مشکلات رسانه های جمعی در ایران فقدان فلسفه پایه است. این امر، علی الخصوص در باب کودکان بیشتر جلوه دارد.
زمانی که نمی دانیم، چه نوع کودکی می خواهیم داشته باشیم، هر برنامه کودکی خاص تربیت می کند، در نتیجه هنجارها و ارزش های خاص و متفاوت و گاه متعارفی ارائه می نماید. به عنوان مثال، در یک برنامه نیز کودکی کاملاً مذهبی، سنتی و متصف به آداب و مناسک تربیت می شود، در حالی که در برنامه ای دیگر، کودکی با رفتار مدرن تجویز می شود. در حالت اول، انقیاد در برابر والدین ارزش اساسی است و واجب می نماید، در حالی که در برنامه دوم، نزدیک شدن، دوست شدن و حتی «تو گفتن» و چرا گفتن در رابطه فرزند - پدر تجویز می شود. این تناقض به شخصیت دوگانه (44) و هم تونایی (45) کودک منتهی می شود. کودک در هر جا، حرکتی خاص نشان می دهد و بنا به موقعیت تغییر موضع می دهد، حتی اگر بدون درک خود دارای ارزش های پایه و قابل دفاع باشد؛ تزلزل و ضعف شخصیت از آن به بار می آید.

پی نوشت ها :

1. Applied Research
2. Fundamental Research
3. کارل ریموند پوپر، در اندیشه ی تفکیک بین دانش انسان و طبیعت چنین نتیجه گرفت که در دانش طبیعت، نو شدن یا نو بودن بیشتر اصالت دارد. زمانی که تلفن در اختیار کودک است و می خواهد از آن استفاده کند، مادر نمی گوید دست نزن، باید ابتدا گراهام بل را بشناسی، سپس تلفن های مغناطیسی و . . . او به کودک خود می گوید این دکمه و دکمه های دیگر را فشار بده و حال با خاله ات صحبت کن. بدرستی می توان گفت به بیان فرانسیس بیکن، داده های دانش نیز در همه ی احوال (حتی در جهان طبیعت) در تسلسل پدید می آیند. پیدایی تلفن همراه، در امتداد تلفن های نخستین است. اما کاربرد ابزار فنی نیاز به شناخت گذشته آنان ندارد. و حال آن که در دانش انسان چنین نیست. گذشته، عنصر لاینفک امروز است و امروز بدون آن شناختی نیست. زمانی که فردی از ناراحتی روانی رنج می برد نمی توان گفت، پدیده صرفاً از آن امروز است؛ برای شناخت آن نیز به گذشته رجوع کرد. حتی دوران کودکی بیمار را باید در درون خانواده اش جست جو کرد. بدینسان، بدرستی می توان گفت، شناخت گذشته ضرورت قطعی برای شناخت امروز است و امروز را بدون دیروز شناختی نیست.
4. انحصار رسانه ای می تواند فن آورانه باشد؛ یعنی یک سرزمین و مردم آن در حوزه یک رسانه قرار گیرند. اما در دوران نازیسم چنین نبود. خانه های آلمانی همراه امواج رادیو آلمان، بی. بی. سی را در خود داشت؛ اما مردم آلمان حق استفاده از آن را نداشتند. حزب جوانان هیتلری، چنان در اندیشه جوانان آلمانی رسوخ کرده بود؛ که به محض استفاده والدینشان از بی. بی. سی یا هر رادیو بیگانه، به مأموران آلمانی گزارش می کردند. این نوع انحصار را انحصار اجباری در یک نظام فاشیستی می توان دانست.
5. Xenophobia
6. Militarism
7. Antisemitism
8. برای اطلاع بیشتر در باب «عصر سبع» رسانه ای و هم چنین نظریه ی تکمله، به اثر زیر مراجعه شود: ساروخانی، باقر. جامعه شناسی ارتباطات، تهران، انتشارات اطلاعات، چاپ دوازدهم، 1382، صص 100 و 103.
9. هر رسانه، به محض تولد، پایگاهی متعارف دارد؛ این پایگاه تفاضلی است. یعنی هر جامعه پایگاهی خاص برای هر رسانه قایل است؛ بعد از آن که رسانه به عمل می پردازد، آنگاه تحت تأثیر عمل خود، پایگاهی برین، یا بسیار پایین و پست می یابد. برای اطلاع از اثر انگ به اثر یاد شده در بالا مراجعه شود.
10. فوکو از ناکامی این انقلاب سخت متأثر گردید و یکی از دلایل این ناکامی را تسلط دولت موجود بر رسانه ها می دانست. آنان (دولتیان) حوادث خیابان های پاریس را در نزد افکار عمومی فرانسه ناشی از چند آنارشیست قلمداد می کردند که می توانست ثبات کشور را به خطر اندازد. شاخص های بسیاری نیز در اختیار داشتند، از جمله دانشگاه پاریس بود که در تسلط همین گروه ها بود و هر یک به تبلیغ مرام خود در آن می پرداختند. نتیجه این امر (دستکاری واقعیت) این شد که بعد از انتخابات عمومی، باز هم همان دولت (به ریاست پومپیدو) قدرت را احراز نمود و انقلاب به تغییر در ساختار قدرت که هدف اصلی طراحان آن بود دست نیافت.
11. Gate Keepers
12. ویلبر شرام، در تعریف این مفهوم در اثر معروفش «انسان ها، پیام و رسانه ها: نگاهی به ارتباطات انسانی» می نویسد: دروازه بانان در سراسر شبکه های خبری جای می گیرند، شامل خبرنگارانند که باید تصمیم گیرند، در جریان یک دادگاه یا یک حادثه خاص، یا تظاهرات سیاسی، کدام قسمت را متبلور سازند، کدام خبر را رها ساخته، کدامین را در مجرای وسیله جای دهند. هم چنین، دروازه بانان مؤلفین را نیز شامل می شود. زیرا، آنان باید تصمیم گیرند از کدام موضوع یا فرد سخن بگویند. یا کدامین دیدگاه از زندگی را مطرح سازند. تولید کنندگان فیلم نیز باید تصمیم بگیرند از کدام صحنه فیلم بگیرند. کتاب فروشان باید تصمیم بگیرند کدام کتاب را برای فروش عرضه کنند و
چگونه؟ معلمین باید تصمیم بگیرند کدام کتاب و یا مرجع را درسی تلقی کنند. تلخیص کنندگان وقایع نیز باید تصمیم بگیرند، کدامین حادثه یا خبر را در خلاصه خود جای دهند؟ ر. ک. به:
Schramm Wilbur (1978)"Men, and Media: A Look at Human Communication", New York: Harper & Row, p: (139).
13. فرآیند طبیعی گزینش، هرگز فارغ از ارزشها نیست. لیک، صاحبان رسانه، گاه بر پایه اندیشه و اعتقادات خود، واقعیت را طبقه بندی می کنند، گاه براساس مصالح؛ در این صورت، سخن از دستکاری (Manipulation) واقعیت به میان می آید. گاه بر اساس مصالح و منافع خود واقعیتی غیر شایسته را به رسانه راه می دهیم. گاه واقعیتی مهم را یا در رسانه منعکس نمی کنیم، یا آنرا به صفحات آخر منتقل می سازیم. در تمام این موارد، استحاله ای واقعیت در حوزه ی رسانه ای صورت یافته است.
14. Opinion makers
15. Modernization
16. کازنو، ژان. «جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی»، ترجمه: ساروخانی، باقر / منوچهر محسنی، انتشارات اطلاعات، 1373، ص314.
17. Transitional
18. Entrepreneurship
19. Empathy، منظور توان خود را به جای دیگری نهادن است و می دانیم که «خود» در عرصه ی ارتباطات انسانی نقش حیاتی ایفاء می کند.
20. بنگرید به علی اسدی: «پژوهش آماری در زمینه ی رسانه ها» در کتاب: پیرامون ساخت و نقش رسانه ها (همایش شیراز) ؛ ویرایش: جمشید اکرمی (زیر نظر : مجید تهرانیان)، تهران: انتشارات پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران، 1356، صص (256- 255) .
21. برای آشنایی بیشتر با تحولات آموزش روزنامه نگاری در ایران ر. ک:
- برزین، مسعود. سیری در مطبوعات ایران، تهران، مؤلف، 1344، صص 140-143.
- مهدی محسنیان راد و همکاری، روزنامه نگاران ایران و آموزش روزنامه نگاری، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها، 1373، صص 5-28.
22. هر سه پژوهش، در یکسال (1353) انجام پذیرفت و در سال بعد، مجموعه ای بدین قرار به چاپ رسید:
- سخنرانی های دومین دوره جلسات «سخنرانی و بحث
درباره ی خانواده و فرهنگ» با همکاری امور فرهنگی دانشگاه تهران؛ تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و هنر، آبان ماه 1354.
در این مجموعه علمی - کاربردی مباحث زیر مطرح بود:
- مقدمه از باقر ساروخانی
- در باره خانواده و فرهنگ در ایران از جمشید بهنام.
- در آمدی بر تحلیل محتوای برنامه های تلویزیون از علی اسدی، شهین دخت خوارزمی و. ...
- بررسی محتوای کتاب های غیر درسی کودکان و نوجوانان: از قدم علی سرامی، بهروز دولت آبادی، سیروس طاهباز و اسماعیل عباسی.
- بررسی محتوای برنامه های رادیو ایران از صدرالدین الهی، کاظم معتمدنژاد، مهدی محسنیان راد.
- تحلیل محتوای آداب و رسوم مربوط به کودک از محمود خلیقی، مرتضی هنری.
- کودک در برابر پیام های فرهنگی از باقرساروخانی، مرتضی کتبی.
- بررسی محتوای کتب درسی دوره ی ابتدایی از نیک چهره محسنی.
- و . . . .
23. سخنرانی های دومین دوره جلسات «سخن رانی و بحث در باره ی خانواده و فرهنگ»، صص 60- 159.
24. Semi-static
25. Synchronistic
26. Diachronistic
27. Generation Gap
28. Omni presence
29. Ubiquity
30. Unavoidability
31. سخن رانی های دومین دوره جلسات «سخنرانی و بحث درباره ی خانواده و فرهنگ»، صص 3- 162.
32. سخنرانی های دومین دوره جلسات «سخنرانی و بحث
درباره ی خانواده و فرهنگ»، ص 168.
33. سخنرانی های دومین دوره جلسات «سخنرانی و بحث درباره ی خانواده و فرهنگ»، ص 178.
34. سخنرانی های دومین دوره جلسات «سخنرانی و بحث درباره ی خانواده و فرهنگ» ، صص 210- 209.
35. سخنرانی های دومین دوره جلسات «سخنرانی و بحث درباره ی خانواده و فرهنگ» ، صص 19- 318.
36. سخنرانی های دومین دوره جلسات «سخنرانی و بحث درباره ی خانواده و فرهنگ»، ص 350.
37. Omnipresence
38. بهنام (ج): «درباره ی خانواده و فرهنگ در ایران»، در سخنرانی های دومین دوره. ...، همان منبع، ص 12.
39. Ponderability
40. Passivism
41. Hyperponderability
42. هفت خوان جذب و پذیرش پیام های رسانه ای بدین قرارند:
الف: بسط فن آوری و پوشش فنی (ورود رسانه به خانه ها).
ب: توان خرید وسیله (رادیو یا تلویزیون توسط خانواده) .
ج: دفع تنگناهای فرهنگی و گذر از مرحله ضد ارزشی بودن رسانه.
د: مصرف پیام و گذر از رادیو فونی (گوش کردن به پیام رسانه ای) .
هـ. فهم پیام توسط مخاطب.
و: پذیرش پیام.
ز: تلاش جذب و در عمل پیاده کردن پیام رسانه ای.
43. Absenteeism
44. Dual Personality
45. Conformism
برای اطلاع بیشتر از این مفهوم مراجعه شود به :
- بیرو، آلن. فرهنگ علوم اجتماعی، مترجم، دکتر باقر ساروخانی، تهران، انتشارات کیهان، 1375.
- ساروخانی، باقر. دائره المعارف علوم اجتماعی، تهران، انتشارات کیهان، چاپ چهارم، 1382.

منبع: ساروخانی، باقر، 1383، اندیشه های بنیادین عصر ارتباطات، تهران، انتشارات خجسته، چاپ اول 1383.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط