مرهم احسان بر زخم سیئه

انسان موجودی ممکن الخطاست و با هر خطایی که انسان مرتکب می‌شود زخمی بر خود یا بر فرد یا جامعه به جای می‌گذارد. خداوند متعال از سر حکمت و رأفت، همچنانکه برای زخم‌های جسمانی، مرهمی در نظر گرفته تا اوّلاً جلوی
پنجشنبه، 2 آبان 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مرهم احسان بر زخم سیئه
مرهم احسان بر زخم سیئه

 

نویسنده:مسعود رضانژاد فهادان
منبع:راسخون



 

چکیده:

انسان موجودی ممکن الخطاست و با هر خطایی که انسان مرتکب می‌شود زخمی بر خود یا بر فرد یا جامعه به جای می‌گذارد. خداوند متعال از سر حکمت و رأفت، همچنانکه برای زخم‌های جسمانی، مرهمی در نظر گرفته تا اوّلاً جلوی توسعة آن را بگیرد و ثانیاً علاج آن زخم باشد برای زخم‌های معنوی نیز به تناسب هر زخم، مرهم‌های فراوانی در نظر گرفته است.
برخی از زخم‌ها مربوط به رابطة انسان با خداست برخی دیگر رابطه انسان را با انسانی دیگر آلوده می‌سازد اما برخی از زخم‌ها نیز قادرند به جامعه‌ای آسیب برسانند.
در این نوشتار پس از بررسی واژة إسائه و احسان به فراخور هر قِسم، مرهمی مناسب معرفی می‌گردد.

کلید واژه:

إذا أسَأْتَ فَأَحْسِنْ فَإنَّ الْحَسَنات یُذْهِبْنَ السّیّئات، معنای احسان و اسائه، نهج‌الفصاحة، نهج‌الدرایة، شرح حدیث.

اصل مقاله:

حضرت رسول صلوات الله علیه و آله فرمودند: إذا أسَأْتَ فَأَحْسِنْ فَإنَّ الْحَسَنات یُذْهِبْنَ السّیّئات[1]؛ وقتى بدى کردى به دنبال آن نیکى کن که نیکى‌ها، بدی‌ها را محو مى‌کند.

بحث لغوی حدیث:فرق سوء با ضرر؟!

در این فراز کوتاه از کلام نورانی حضرت رسول صلی الله علیه و آله با سه واژه إسائه، احسان و ذهاب، مواجهیم. برای درک عمیق‌تر این حدیث، ابتدا لازم است معنای دقیق این سه واژه، مشخص و سپس مصادیق بارز إسائه و احسان تبیین تا مراد دقیق حضرت، از این حدیث نورانی روشن گردد.
إسائه در لغت از سوأ گرفته شده علامه مصطفوی در کتاب التحقیق به تبعیت از عسکری در فروق‌اللغه[2] آورده سوأ به چیزی اطلاق می‌گردد که بدی آن معلوم بوده و هیچ‌گاه مطلوب و پسندیده به حساب نمی‌آید.[3] بر خلاف ضرر که فساد آن کاملاً معلوم نبوده بنابراین ممکن است نزد برخی مطلوب و پسندیده واقع گردد. برای مثال، مفسده سیگار، ضرر محسوب می‌گردد زیرا فساد آن پنهان است و تمام آثار مخرب و بد آن معلوم نیست برای همین ممکن است برخی به جهاتی آن را پسندیده و خوب به حساب آورند. در عوض، سم سیانور برای انسان از آن جهت که فساد آن روشن است و هیچ کس آن را به عنوان خوراکی نمی‌پسندد در زمره مضرات به حساب نمی‌آید بلکه چیز سوئی است زیرا مفسده آشکار داشته و قبح آن معلوم است لذا هیچ‌گاه مورد پسند دیگران واقع نمی‌گردد. ظلم‌کردن نیز همین‌گونه است.
اما نگارنده، قائل به این فرق نبوده و معتقد است سوء، اعم از ضرر معلوم و نامعلوم بوده به عبارت دیگر سوء، هم مفسدة معلوم و هم مفسدة مجهول را در بر می‌گیرد ولی ضرر فقط شامل ضرر نامعلوم می‌شود. این مطلب از برخی از آیات قرآن که ارتکاب سوء را به جهالت نسبت داده به درستی دانسته می‌شود مثل آیة هفده سورة نساء که خداوند می‌فرماید: لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَة؛ همچنین در برخی از آیات قرآن، خداوند در بیان مجازات برخی می‌فرماید: سیئه را برای آنان زینت دادیم مثل آیه 37 سوره توبه: "زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمالِهِم" از این آیه استفاده می‌شود برخی مواقع، مفسده سوء، پنهان شده طوری که مرتکب آن، متوجه ضرر نمی‌شود.‏

دین خدا بُن‌بست ندارد:

خداوند از سر مُحبت و به خاطر علم و احاطه‌ای که به ضعف انسان دارد راه‌های متعددی برای جبران و تدارک خطاهای او در نظر گرفته است اینکه انسان خود را در بن‌بستی تصور کند که هیچ راه برگشتی ندارد بقیة استعداد او را در ادامة راهی که در پیش رو دارد کور می‌کند. مثلاً دانش‌آموزی که اوقات خود را در چهار ماه از سال تحصیلی زائل کرده است اگر تصور کند راهی برای جبران خطا و کم‌کاری او در گذشته وجود ندارد پنج ماه آینده را نیز از دست خواهد داد‌ پنج ماهی که می‌توانست هر لحظة آن توأم با شکوفایی تازه‌ای باشد. لذا یک مربی و یک مدیر موفّق، کسی است که بتواند با موضع‌گیری مناسب، راهی برای جبران اشتباهات گذشته و استفاده از فرصت‌های باقیمانده را مهیّا سازد.
این اصل تربیتی در قرآن کریم از لسان خداوند متعال مورد تأیید و توجّه واقع شده، ائمة اطهار علیهم‌السلام نیز به عنوان مبیّن و مفسّر قرآن، همیشه راه جبران و تدارک را بابی گشوده در پیش خطاکاران ترسیم کرده‌اند. و لذا با قاطعیّت می‌توان گفت در اسلام به هیچ عنوان «بُنْ‌بَسْت» وجود ندارد و شارع مقدس دین مبین اسلام، در هر وضعیّتی راهی را برای جبران گذشته در نظر گرفته حتی ممکنست آن راه رهایی، اعدام باشد اما همان اعدام هم از آن جهت که راهی برای تطهیر و پاک‌سازی مجرم صورت می‌گیرد نجات بخش بوده؛ برای درک بهتر این مطلب، فرض کنید خداوند برای مجرمی که فرضاً انسانی را بی‌گناه کشته است حکم اعدام در نظر نمی‌گرفت و به او می‌فرمود: برای تو حکم اعدام در نظر نمی‌گیرم اما گناهت را هم نمی‌بخشم! اگر این‌گونه بود مجرم با بن‌بست مواجه می‌شد ممکن است کسی اشکال کند و بگوید: چه ایرادی داشت که خداوند بدون اعدام، گناه او را می‌بخشید! در این صورت پاسخ می‌دهیم حکم قصاص و اعدام دارای مبانی عقلی فراوانی بوده علاوه بر این صحیح نیست خداوند از حق دیگری به نفع مجرم ببخشد کسی که در حق او ظلم شده صاحب حقی است که نادیده گرفتن آن حق از طرف خداوند قبیح بوده و خداوند حکیم و عادل از آن منزه است. آنچه به ساحت کبریایی خداوند صدمه نمی‌زند توصیه به عفو و گذشت است چنانکه در آیه 128 سوره نساء، صلح و گذشت و عفو را بهتر معرفی کرده است: وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ.
از آنجایی که فاء در فَأحْسِن بر سرِ جملة جزاء، وارد شده لازم نیست احسانِ پس از اسائه، فوری و بدون ترخی باشد بلکه اگر پس از مدت‌ها هم صورت بگیرد باعث اذهاب سیئه خواهد شد هر چند فور آن تأثیر بیشتری خواهد داشت.

مصادیق اسائه و احسان:

ابن فارس در معجم مقاییس‌اللغه، معنای ریشه‌ای لغات مرکب از سین و واو و همزه را قُبح در نظر گرفته است[4] این مطلب از تقابل حسنه و سیئه و مشتقات این دو در قرآن به سادگی قابل برداشت است.
هرگاه تقابل حسنه و سیئه پذیرفته شود می‌توان از هر یک از این دو واژه برای درک معنای دیگری بهره جست فی‌المثل:
1. راغب در ذیل لغت حُسْن می‌نویسد: الحُسْنُ: عبارة عَنْ کلِّ مبهجٍ مرغوبٍ فیه (مفردات/ص235)‏؛ حُسْن عبارت است از هر چیز بهجت‌آوری که مورد آرزوی دیگران باشد که از تقابل آن دانسته می‌شود سوء به چیز حزنْ‌آوری اطلاق می‌شود که مورد آرزوی دیگران قرار نگیرد. راغب در مفردات به این معنا تصریح نموده است: السُّوءُ: کُلُّ ما یَغُمُّ الإنْسان (مفردات/ص441)‏؛ سُوء هر چیزیست که انسان را مغموم و محزون می‌کند. طبق گفتة راغب در مفردات و با عنایت به اینکه تمام عبادات دارای حُسْن هستند می‌توان گفت انجام عبادات در انسان، بهجتْ‌آفرینی می‌کند و بالعکس، ارتکاب گناه و سیئه، حزن و غم را برای انسان به ارمغان می‌آورد.
2. حُسْن به معنای زیباست[5] از طرف دیگر چیزی زیباست که اعتدال[6] داشته باشد لذا سیئ به معنای کریه و زشتْ‌ منظر و هر چیزی که از دایرة اعتدال خارج شده، می‌باشد. به عبارت دیگر اگر حسن، زیباست؛ سیئه، زشت است و اگر حسن، اعتدال است؛ سیئه، انحراف است. همچنین از آنجا که اعتدال مایة سامان است نتیجه می‌گیریم اعمال حسنه به زندگی انسان، سامان می‌بخشد از طرف دیگر، گناه و معصیت به خاطر در بر داشتن سیئه باعث انحراف زندگی انسان می‌گردند.
طبق آنچه بیان شد و با عنایت به موارد استعمالی قرآن از کلمات هم ریشه با لغت سوء و اسائه نتیجه می‌گیریم بیش از آنکه سوء و اسائه دلالت بر گناه و معصیت داشته باشد دلالت بر ناهنجاری‌های اجتماعی و رفتارهایی از این قبیل است بنابراین إسائه در حدیث "إذا أسَأْتَ فَأحْسِنْ" فقط به معنای انجام ثواب بعد از ارتکاب گناه نیست بلکه دایرة آن وسیع‌تر بوده و تمام هنجارشکنی‌های اجتماعی را نیز در بر می‌گیرد و از آنجا که قرار است احسان، سیئه را جبران کند باید میان اسائه و احسان تناسب باشد بدین صورت که:
1. گناهان فردی با عبادات فردی متناسب؛
2. گناهان اجتماعی که از آن به ناهنجاری‌های مدنی تعبیر می‌شود با عبادات اجتماعی؛
3. همچنین ساختارشکنی در روابط دوستان و آشنایان با عملی متناسب با آن جبران می‌شود.
لذا کسی که به موسیقی حرام گوش داده است احسانِ متناسب پس از آن می‌تواند چیزی شبیه به گوش دادن به نوای قرآن یا گوش دادن به نصیحت بزرگان و علماء یا شنیدن نکته‌ای علمی باشد. اما راجع به قسم دوم مثلاً کسی که سنت غلطی را پایه‌گذاری نموده احسانِ پس از آن به معنای پایه‌گذاری سنتی نیکوست و راجع به قِسم آخر، رفتار آغشته به محبت و عذرخواهی می‌باشد. همة این‌ها بعد از تدارک و جبران مافات است.

انواع عذرخواهی و اثر آن در تربیت نفس:

یکی از بهترین مصادیق احسانِ پس از سیئه در روابط انسانی، عذرخواهی کردن مستقیم می‌باشد عذرخواهی نه تنها نفس آن عمل زشت را از بین می‌برد بلکه بسیاری از آثار به جا مانده از آن را نیز منهدم می‌کند لذا تسکین خوبی برای شخصی است که آن رفتار زشت در حق او صورت گرفته است.
عذرخواهی بر دو قسم است:
1. زبان رسمی: گاهی به صورت مستقیم صورت می‌گیرد به این معنا که شخص خطاکار، صراحتاً با مراجعه به شخصی که آن رفتار زشت را در حق او مرتکب شده، اظهار ندامت کرده و طلب عفو می‌نماید این نوع از عذرخواهی را زبان رسمی نام گذاری می‌کنیم.
2. زبان رفتار: و گاهی به صورت غیر‌مستقیم صورت می‌گیرد به این معنا که شخص، صراحتاً اظهار ندامت خود را بیان نمی‌کند بلکه با زبان رفتار، پشیمانی خود را ابراز می‌کند.
از میان دو قسم ذکر شده، صورت اوّل یعنی عذرخواهی با زبان دهان چون صراحت بیشتری داشته اثر مطلوب‌تری را از خود به جا می‌گذارد همچنین از آن جهت که شخص خاطی برای عذرخواهی از طرف مقابل[7] بایستی غرور خود را زیر پا له کند می‌تواند مهار خوبی برای نفس سرکش انسان در ارتکاب سیئه و خطا در آینده باشد زیرا وقتی در موقع ارتکاب خطا بداند بایستی پس از این، از همان شخص رسماً عذرخواهی کند او را از آن کار، منصرف کرده و تکرار این صحنه، کم‌کم ملکه تقوا را در انسان ایجاد می‌کند.

وجه تمایز غفران و کفاره و تبدیل و تذهیب:

نکتة دیگری که باید به آن توجه داشت اینکه حضرت بعد از بیان این دستور که پس از هر عمل زشتی، سعی کن حسنه‌ای انجام دهی به آیه 114 سوره هود استشهاد کرده[8] و می‌فرمایند: إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات‏؛ در توضیح این مطلب باید عرض شود که پیرامون اثری که احسان بر روی سیئه به جای می‌گذارد حداقل از چهار واژه می‌توان استفاده کرد:
1. غفران؛
2. کفاره؛
3. تجاوز؛
4. ذهاب؛
5. تبدیل
خداوند در این آیه به جای استفاده از غفران و کفاره از واژه إذهاب[9] استفاده کرده است در حالی که می‌توانست آیه را به صورت‌های زیر نازل کند:
1. إِنَّ الْحَسَناتِ سَبَبٌ لِغُفْرانِ السَّیِّئات‏؛
2. إِنَّ الْحَسَناتِ لَیُکَفِّرَنَّ السَّیِّئات‏
لطف و کرم و رحمت الهی در حق بندگان خویش، بالاتر از آن است که هرگاه پس از سیئه‌ای، احسانی به جا آورند آن‌ها را مورد غفران قرار دهد زیرا در مغفرت، خطای شخص خاطی، نادیده گرفته نمی‌شود بلکه با در نظر گرفتن خطایش، او را مورد مغفرت قرار داده و از عقاب وی صرف نظر می‌کنند. همچنین راجع به کفاره نیز همین‌گونه است زیرا در کفاره، گناه از بین نمی‌رود بلکه صِرفاً روی آن پوشیده می‌شود. اما در این آیه، خداوند با لفظ إذهاب، از لطفی بالاتر صحبت به میان آورده و می‌فرماید: در صورتی که پس از سیئه، احسان کنی من کاری می‌کنم که اصلاً سیئه برود و اثری از آن باقی نماند. جالب‌تر اینکه وقتی سیئه رفت برای آنکه جای آن خالی نماند خداوند جای خالی آن را با احسان، پُر می‌کند. خداوند در آیه 70 سوره فرقان به این مطلب تصریح کرده و می‌فرماید: یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات‏؛ در این آیه، صحبت از تبدیل است یعنی جای خالی سیئه را با احسان، پُر می‌کند.
تا اینجا دانسته شد جایگاه إذهاب از غفران و کفاره بالاتر است همچنین مرتبه تبدیل بعد از مرحله إذهاب است.
نکتة دیگری که در رابطه با این آیه لازم به بیان است اینکه در بررسی انجام شده پیرامون موارد استعمالیِ لغت "سیئه" و "سیئات" در قرآن بدین نتیجه رسیدیم که سیئه در قرآن، علاوه بر معنای گناه در برخی موارد به معنای سختی در زندگی و حوادث ناخوشایند است مانند آنچه در آیة 36 سورة روم بیان شده است: وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدیهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسانَ کَفُور. لذا اشکالی ندارد اگر در معنای آیة مورد گفتگو، توسعه داده و بگوییم: حسنات و خدمات اجتماعی باعث جلوگیری از گرفتاری و حوادث ناخوشایند در زندگی می‌شود.

مصادیق احسانِ پس از سیئه:

با توجه به آنچه بیان شد احسان پس از عمل زشت و سیئه از دو منظر قابل بررسی است:
1. ممکن است خطای انسان در حق انسانی دیگر مد نظر باشد؛
2. و ممکن است خطای انسان در حق خداوند باری تعالی صورت گرفته باشد.
راجع به مورد اوّل بیان شد که بهترین نوع احسان در این قسم، عذرخواهی آن هم عذرخواهی صریح و مستقیم و با زبان رسمی است اما راجع به قسم دوم، در قرآن و روایات معصومین علیهم‌السلام، مواردی به عنوان بهترین حسنات معرفی شده که عبارتند از:
1. توبه و ایمان: وَ الَّذینَ عَمِلُوا السَّیِّئاتِ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِها وَ آمَنُوٱ إِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحیمٌ[10]؛ و آن‌ها که گناه کردند، ولی بعد از آن توبه نمودند و ایمان آوردند، پروردگار تو، در پى این کار (توبه و ایمان)، آمرزنده و مهربان است.
2. اقامه نماز‌های یومیه: وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْرى‏ لِلذَّاکِرینَ[11]؛ در دو طرف روز، و اوایل شب، نماز را برپا دار؛ چرا که حسنات، سیئات (و آثار آ‌‌ن‌ها را) از بین مى‏برند؛ این تذکّرى است براى کسانى که اهل تذکّرند.
3. توبه و ایمان به همراه عمل صالح: إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً[12]؛ مگر کسانى که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل مى‏کند؛ و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است!
4. نماز شب: از امام صادق علیه‌السلام راجع به آیه: إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ؛ فرمودند: نماز مؤمن در دل شب، گناهان او را در طول روز، پاک می‌کند.[13]
5. محبت به آل‌الله علیهم‌السلام: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: حُبُّ عَلِىِّ بْنِ أبِى طالِب یَأکُلُ السَّیِّئات کَما تَأکُلُ النّارُ اَلْحَطَب[14]؛ محبت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام سیئات انسان را می‌خورد (از بین می‌برد) کما اینکه آتش هیزم را می‌خورد.‏
به سُخره‌گرفتن شیطان:
شیطان به عنوان دشمنی سرسخت که لحظه‌ای از اغفال انس‌ و جن دست بر نمی‌دارد هرگاه پس از کلی وسوسه و تلاش، انسانی را به گناه وا داشت مسلماً خیلی خوشحال می‌شود اما اگر بلافاصله پس از آن، آن عبد عاصی، به درگاه باری تعالی توبه کرده و از کرده خود پشیمان شود و سعی کند با انجام اعمالی صالح، آن خطا را جبران نماید شیطان از این که همه تلاشش در گمراهی او پس از آنکه به نتیجه رسیده بود با توبه و عمل صالح، از بین رفت و خداوند هم او را بخشید خیلی ناراحت می‌شود حال فرض کنید این کار، دائم تکرار شده و تبدیل به رویه گردد مسلماً این کار باعث می‌شود شیطان کم‌کم از ما ناامید شده و دست از سر ما برداشته و کمتر برای به خطا رفتن ما تلاش نماید زیرا او جایی سرمایه‌گذاری می‌کند که بازدهی داشته باشد. شخصی با مراجعه به حضرت رسول صلی‌الله علیه و آله عرض کرد:
إِنِّی أَذْنَبْتُ؛ من گناه کرده‌ام!
حضرت فرمودند: توبه کن و به درگاه خداوند استغفار کن؛ فَقَالَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ
آن شخص عرض کرد: من هر بار که توبه می‌کنم دوباره گناه می‌کنم؛ فَقَالَ إِنِّی أَتُوبُ ثُمَّ أَعُودُ
حضرت فرمودند: (اشکال ندارد) هر بار که گناه کردی بعد از آن استغعار کن. فَقَالَ کُلَّمَا أَذْنَبْتَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ
آن شخص عرض کرد: در این‌صورت گناهم زیاد می‌شود؛ فَقَالَ إِذَنْ تَکْثُرَ ذُنُوبِی
حضرت فرمودند: (نخیر! زیرا) گناه تو هر چقدر که باشد باز هم عفو و بخشش خداوند از گناه تو بیشتر است؛ فَقَالَ عَفْوُ اللَّهِ أَکْثَرُ...
سپس حضرت فرمودند: دائماً (برای هر گناه) توبه کن چرا که در این‌صورت شیطان با ذلت از تو رانده می‌شود؛ فَلَا تَزَالُ تَتُوبُ حَتَّى یَکُونَ الشَّیْطَانُ هُوَ الْمَدْحُورَ
و باز حضرت فرمودند: خداوند از توبه عبد خوشحال می‌شود و به تحقیق خداوند در قرآن فرموده است که توبه‌کنندگان و مطهرین را دوست دارد. (در کنار هم قرار دادن توبه‌کنندگان با متطهرین در این آیه إشعار به این دارد که توبه‌کنندگان از آلودگی گناه پاک شده‌اند)
وَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى أَفْرَحُ بِتَوْبَةِ الْعَبْدِ مِنْهُ لِنَفْسِهِ وَ قَدْ قَالَ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ‏[15].

نتیجه‌گیری:

به مناسبت حدیث "إذا أسَأْتَ فَأَحْسِنْ فَإنَّ الْحَسَنات یُذْهِبْنَ السّیّئات "بحث جامعی بر روی واژة اسائه و احسان صورت گرفت و در فراز دوم این حدیث یعنی آیه 114 سورة هود، معنا و برداشت جدیدی از این آیه ارائه نمودیم و بیان شد این آیه علاوه بر اینکه تصریح دارد ثواب و اعامل عبادی باعث بخشش گناهان می‌شود اشاره دارد خدمات اجتماعی، باعث از بین رفتن گرفتاری در زندگی می‌شود این معنا بر اساس کاربرد کلمة "سیئه" و "سیئات" در قرآن به معنای گرفتاری در زندگی می‌باشد.

پی‌نوشت‌ها:

1. نهج الفصاحة، حدیث 179
2. (الفرق) بین‏ الضر و السوء: أن الضر یکون من حیث لا یعلم المقصود به و السوء لا یکون الا من حیث یعلم و معلوم‏. (الفروق فی اللغة، صفحة 19)
3. السوء: یکون فیما یعلم، و لا یکون مطلوبا حسنا، و هو أعمّ من جهة الصورة و غیرها. (التحقیق، 5/305)
4. فأمّا السین و الواو و الهمزة فلیست من ذلک، إنما هى من باب القُبح. (معجم مقاییس اللغه، 3/113)
5. الحُسن‏: الجمال‏. (کتاب الماء، 1/321)
6. أنّ الحسن‏ ما یکون الاعتدال بین أجزائه و أعضائه‏. (التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، 9/191)
7. خصوصاً در عذرخواهی مستقیم
8. لازم به ذکر است در حدیث شماره 173 از کتاب نهج‌الفصاحة، این حدیث به صورت مقطوع و بدون فراز پایانی ذکر شده است بدین صورت: إذا أسأت‏ فأحسن‏.
9. بردن
10. آیه 153 سوره اعراف
11. آیه 114 سوره هود
12. آیه 70 سوره فرقان
13. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ قَالَ صَلَاةُ الْمُؤْمِنِ بِاللَّیْلِ تَذْهَبُ بِمَا عَمِلَ مِنْ ذَنْبٍ بِالنَّهَار. (من لا یحضره الفقیه‏؛ ابن بابویه، محمد بن على‏، 1/473)
14. فضائل الشیعه، صفحه 12
15. إرشاد القلوب إلى الصواب‏، جلد 1, صفحه 46

کتابنامه:
1. قرآن کریم
2. مصطفوی، حسن؛ (1430ق) التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، بیروت ـ قاهره ـ لندن، انتشارات دار الکتب العلمیة- مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، چاپ سوم.
3. پاینده، ابو القاسم‏؛ (1363) نهج الفصاحة، تهران، انتشارات دنیاى دانش، چاپ چهارم.
4. ابن فارس، احمد بن فارس؛ (1404ق) معجم مقاییس اللغه‏، تحقیق: عبدالسلام محمد هارون، قم، انتشارات مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول‏.
5. ابن بابویه، محمد بن على‏؛ من لا یحضره الفقیه‏، (1413ق) محقق: على اکبر غفارى، قُم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، چاپ دوم.‏
6. ابن بابویه، محمد بن على؛ (بی‌تا) فضائل الشیعة، تهران، انتشارات أعلمى‏، چاپ اول.‏
7. ازدى، عبدالله بن محمد؛ (1387) کتاب الماء، تهران، انتشارات دانشگاه علوم پزشکی ایران- موسسه مطالعات تاریخ پزشکی، طب اسلامی و مکمل‏، چاپ اوّل‏.
8. دیلمى، حسن بن محمد؛ (1412ق) إرشاد القلوب إلى الصواب، قُم، انتشارات الشریف الرضی‏، چاپ اوّل.
9. عسکرى، حسن بن عبدالله‏؛ (1400ق) الفروق فی اللغة، بیروت، انتشارات دار‌ الافاق الجدیدة، چاپ اوّل.
10. راغب اصفهانى، حسین بن محمد؛ (1412ق) مفردات ألفاظ القرآن‏، بیروت، انتشارات دار القلم‏، چاپ اوّل.‏



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط