زمینه پیدایش
درباره ریشه این مثل آوردهاند: روزی «جُحی» برای خرید درازگوشی به بازار رفت. مردی پیش آمد و پرسید: کجا میروی؟ گفت: به بازار میروم که درازگوشی بخرم. گفتش: بگوی «انشاءالله». گفت: چه جای انشاءالله باشد که خر در بازار و زر در کیسه من است. چون به بازار درآمد مایهاش را بزدند و چون بازگشت همان مرد به او برخورد و پرسیدش: از کجا میآیی؟ گفت: انشاءالله از بازار ... انشاءالله زرم را دزدیدند ... انشاء الله خری نخریدم ... و زیاندیده و تهیدست به خانه باز میگردم انشاءالله.(1)پیامها
پیام ضربالمثل این است که اراده و خواست خداوند در تمامی امور حاکم است و هیچ کاری بدون اراده خداوند، سرانجام ندارد (توحید افعالی). و کاربرد ضرب المثل در توجه دادن و دعوت کردن انسانها به کانون اصلی قدرت و هستی است. موقعی که شخصی برای کارهای روزانه و نیز آینده خود برنامهریزی میکند و پیوسته میگوید این کار را یا آن کار را انجام خواهم داد بدون اینکه توجه داشته باشد همه امور به دست خداست، از این ضربالمثل استفاده میکنند.ضرب المثل های هم مضمون
ـ کار خود بگذار با پروردگار.ـ الله و بس، ما بقی هوس.
ـ به توکل روند مردان راه.
ـ در سایهای گریز که وی را زوال نیست.
ـ راهرو گر صد هنر دارد، توکل بایدش.
ـ تکیه به جبار کن تا برسی به مراد.(2)
اشعار هم مضمون
ناخدا در فکر کشتی بود، آیا چون شود * ما توکل بر خدا کردیم و بر دریا زدیم(3) کار خود گر به خدا باز گذاری حافظ * ای بسا عیش که با بخت خدا داده کنی(4) (حافظ)
ریشه های قرآنی حدیثی
«وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَکَ قُلْتَ مَا شَاء اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ؛ ... (کهف: 39)
«وَلَا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فَاعِلٌ ذَلِکَ غَدًا إِلَّا أَن یَشَاء اللَّهُ؛ ... (کهف: 23)
لغات
جُحی: شخصیت طنز و فکاهی در میان عربهاست.عیش: زندگی آسوده.
بخت: شانس، اقبال.
زر: پول طلا.
درازگوش: الاغ.
پینوشتها:
1. احمد شاملو، کوچه، تهران، مازیار، 1377، ج 3، ص 982.
2. غلامرضا حیدری ابهری، حکمتنامه پارسیان، قم، نشر جمال، چ 1، 1385، ص 163.
3. احمد بهمنیار، داستاننامه بهمنیاری، تهران، دانشگاه تهران، چ 3، 1361، ص579.
4. امثال و حکم دهخدا، تهران، امیر کبیر، چ 4، 1357، ج 3، ص 1175.
مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما
/ج