وظایف حاکم در برابر مردم

بر حاکم، پیش از آن که کارگزاران و لشکر خود را سیاست کند، نفس خود را سیاست و تربیت نماید، زیرا این عمل باعث سعادت و نیک بختی اخروی او می گردد و حال آن که، امر و نهی لشکر برای صلاح حال و سعادت دنیای او می باشد و
چهارشنبه، 20 فروردين 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
وظایف حاکم در برابر مردم
 وظایف حاکم در برابر مردم

 

نویسنده: ابوالفضل سلطان محمّدی




 

1. وظایف حاکم در برابر نفس خود

سیاست نفس «خودسازی»

بر حاکم، پیش از آن که کارگزاران و لشکر خود را سیاست کند، نفس خود را سیاست و تربیت نماید، زیرا این عمل باعث سعادت و نیک بختی اخروی او می گردد و حال آن که، امر و نهی لشکر برای صلاح حال و سعادت دنیای او می باشد و بدیهی است سعی برای آخرت را باید بر سعی دنیا مقدم داشت: «حقٌ علی الملک ان یسوس نَفسَه قبل جُنده».(1)
هم چنین هر حاکمی که بخواهد در میان مردم فرمانروایی داشته باشد و مردم به او بگروند و به حکمش گردن نهند؛ نخست باید بر نفس خود حاکم باشد و درباره نفس خود به عدل حکم کند و بر اساس آن عمل نماید و هرگاه حق به جانب رعیّت باشد، رعایتِ خود نکند؛ در این صورت نفوس مردم مشتاق عدل و پیروی از حکم او خواهند بود، زیرا این اصل روان شناختی مسلم است هر که درباره خود به عدل رفتار نماید، قطعاً در میان دیگران نیز بر اساس عدل و داد رفتار خواهد کرد.
از سوی دیگر این حقیقت نیز روشن است که انگیزه ظلم و جور حاکم و اساس اختلاف او با مردم به خاطر جلب نفع است. بنابراین هرگاه کسی درباره خود دادگری کند، به منظور جلب نفع، ظلم بر دگران را تجویز نخواهد کرد و مردم نیز از چنین حاکمی، با رغبت اطاعت و فرمانبرداری خواهند کرد: «إذا نَفَذَ حکمک فی نفسک، تداعت اَنفُسُ الناس الی عدلک؛ (2) هر گاه حکم و فرمان تو (حاکم) در نفس خودت نافذ و روان باشد، این باعث می شود که مردم به احکام و دادگری تو رغبت نان دهند».
در روایتی عاقل ترین پادشاهان، کسی معرفی شده است که نفس خود را برای شهروندان به گونه ای ادب و امر و نهی (سیاست) کند که جای هیچ گونه اعتراضی از سوی آنها بر او باقی نماند. تحقق این امر جز با احقاق حقوق مردم از سوی حاکم ممکن نخواهد بود: «أعقل الملوک من ساس نفسه للرعیّه بما یسقط عنه حجتها».(3)
حدیث: «خیرُ الأمراء من کان علی نفسه امیراً؛ (4) بهترین امیران و فرماندهان، کسی است که امیر و فرمانده نفس خود باشد» نیز ناظر به این معنا است.

2. حقوق مردم بر حاکم

اقامه عدل

همان طوری که گفته شد، عدالت هم علت غایی حکومت است و هم از شرایط و اوصاف حاکمان است و هم به عنوان کار ویژه اصلی و مهم دولت محسوب می شود. اهمیت این وظیفه پادشاه را امین خداوند در زمین و برپا دارنده دادگری در شهرها و میان شهروندان و بازدارنده ایشان از حرام و ظلم بر یکدیگر قرار داده است. بنابراین پادشاهی که از عهده این وظیفه بر نیاید، در حقیقت پادشاه نیست و حکومت را به ناحق در اختیار گرفته است، هم چنین نمی توان پادشاهی او را از جانب خدا دانست: «ان السلطان لأمین الله فی الأرض و مقیم العدل فی البلاد و العباد و وزعته(5) فی الأرض».(6)

خیرخواهی برای امّت

از جمله حقوق مردم بر حاکم این است که آنچه را خیر می داند و برای خود انتخاب می کند، برای رعیّت خود نیز اختیار کند: «من حق الراعی أن یختار لرعیّته ما یختاره لنفسه».(7)
در منابع روایی از امیر و حاکم و سرکرده هر قومی با عنوان راعی (چوپان) یاد شده، زیرا حاکم به منزله چوپانی است از برای محافظت ایشان. پوشیده نیست که تعبیر از حاکم با عنوان «راعی» نهایت اهتمام شریعت به حفظ و رعایت حقوق شهروندان از سوی حاکمان است نه تحقیر و تنزیل منزلت والای انسان، توجه به مبدأ اشتقاق این وصف- که همان «رعایت» است- مؤید برداشت مذکور است.

آموزش دین

بر امام است که احکام و معارف اسلام و ایمان «مذهب امامیّه» را به شهروندان خود تعلیم کند و آنها را از آداب و سنّت ها، حدود و شرایط احکام که در شریعت مقرر شده آگاه سازد: «علی الامام ان یعلّم أهل ولایته حدود الاسلام و الایمان».(8)

حفظ دین و ارزش های اجتماعی

هنگامی که امام علی(ع) حاکمی را نصب می فرمودند، برایش دستورالعمل هایی صادر می کردند، از جمله این که والیِ خود را موظف می ساختند که مردم را وادار کند تا براساس سنّت ها (آداب و رسوم اجتماعی) و دینشان رفتار کنند: «أَقمِ الناس علی سنّتهم و دینهم».(9) هم چنین حضرت به آنان توصیه می فرمودند: در محل ولایات خود سنّت شکنی نکنند و از طریقه ای که به آن عمل می شد و موجب اجتماع و همدلی مردم می شد و صلاح حال رعیّت در آن بود، محافظت کنند و براساس آن عمل نمایند: «لا تنقضنّ سنّه صالحهً عمل بها و اجتمعت الألفه لها و صلحت الرعیّه علیها».(10)

عفو خطاکاران

«العفو زین القدره؛ در گذشتن از گناه و تقصیر زینت قدرت و توانایی است».
و هر که قدرت انتقام داشته باشد و عفو کند، قدرت او در نظرها زینت یابد (11) و نیز سبب پاکیزگی و افزایش آن گردد: «العفو زکوه القدره».(12)
حاکم اسلامی باید در برابر کار نیک مردم پاداش نیکو دهد و از خطا و لغزش های مردم هم- مادامی که رخنه ای در دین ایجاد نشود و یا موجب سستی سلطنت سلطان اسلام نگردد- در گذرد. اما در صورتی که گذشت از خطاکاران موجب رخنه در دین و یا سستی حاکم گردد، گناه کار باید به سزای گناه خود برسد: «جاز بالحسنه و تجاوز عن السیئه مالم یکن ثَلَماً فی الدّین او وهناً فی سلطان الاسلام».(13)
هم چنین حاکم باید به کسانی که در مقام و منزلت پست تر از او هستند، رحم کند تا خود مورد رحمت کسی که بالاتر از او است، قرار گیرد و سهو و نافرمانی آنها را نسبت به خود، به سهو و نافرمانی خودش در برابر پروردگار قیاس کند و احتیاج شهروندان به مهرش را، به حاجت خود به رحم و مهربانی پروردگارش بسنجد: «اِرحشم من دونک یرحمک من فوقک، و قس سهوه بسهوک ومعصیه لک بمعصیتک لربّک، و فقره الی رحمتک بفقرک لی رحمه ربک».(14)
از نشانه های نجابت حاکم این است که با آگاهی در برابر خطاهای مردم نسبت به خودش، چنان وانمود کند که گویا از آن آگاه نشده است: «من النُبلِ ان تتغابی عن الجنایه (جنایه الرعیّه) علیک».(15)

دوری از اعمال زور برای اصلاح و اطاعت مردم

امیرالمؤمنین(ع) در پاسخ به این پیشنهاد که «اهل کوفه را جز شمشیر چیز دیگر اصلاح نمی کند» فرمود: «إن لم یُصلِحهُم إلا بأفسادی فَلا یُصلِحُهم الله» اگر ایشان جز با تباه شدن من به صلاح رو نمی آورند، پس خداوند ایشان را به صلاح نیاورد و مرا نیز به سبب آنها فاسد و تباه نگرداند. زیرا شمشیر کشیدن بر کسانی که مسلمانند و در ظاهر مطیع امامند، شرعاً جایز نیست و در صورت ارتکاب آن، موجب فاسد و تباهی حاکم می گردد. نتیجه این که در حکومت اسلامی استفاده از زور و اجبار برای کسب اطاعت مردم و اصلاح آنها منع شده است.(16)

دوری از مکر و حیله

در حکومت علی (ع) برخی آن حضرت را با معاویه مقایسه نموده و چنین می پنداشتند که ایشان وقوف در امور دنیا و نظم و نسق آن ندارد؛ برخلاف معاویه که در امور سیاسی زیرک است. از همین رو امام علی (ع) در پاسخ این ایراد فرمودند: این نسبت ناروا از حق به دور است؛ اگر پرهیزکاری مانع نبود، زیرک ترین عرب بودم. لیکن این نوع زیرکی مستلزم آن است که حیله و مکر و عذر و امثال آن به کار گرفته شود که منافی با تقوا و پرهیزکاری است. از این رو آنها به خطا گمان کرده اند که من آن زیرکی را ندارم: «هیهات لو لا التَقی لکنت ادهیَ (17) العرب؛ (18) هرگز! اگر تقوا و پرهیزگاری مانع نبود هر آینه زیرک ترین عرب ها بودم». امیرالمؤمنین (ع) در سخن دیگر، زیرکی خود را بر تمام انسان ها با این شرط که اگر مکر و حیله ناپسند و امری نکوهیده نبود اثبات کرده می فرماید: «و لو لا کراهیّهُ الغدر لکنتُ من أدهی الناس».(19)

بسترسازی افکار عمومی به نفع حاکم

عاقل ترین پادشاهان کسی است که شهروندان را به گونه ای سیاست کند که جای هیچ گونه احتجاج و اعتراضی بر او باقی نماند و این معنا جز با عملکرد مطلوب حاکم محقق نمی شود. برخی از رفتارهای حاکم- که موجب پایه ریزی افکار عمومی مثبت در حق وی می گردد- عبارت است از این که: بر ایشان ستم نکند و ستم دیگران را نیز از ایشان دفع نماید، تکبر نورزد، با هر کسی و هر صنفی به فراخور مرتبت آنها سلوک نماید، به مردم به ویژه به نیازمندان واقعی جامعه بذل و احسان کند. زیرا ایشان در حقیقت به منزله عیال پادشاهانند و بالاخره معاش وابستگان به دولت (کارمندان) را که از راه دیگر منبع درآمدی ندارند، تأمین نماید. بنابراین هرگاه حاکمی با مردم خود چنین سلوک نماید، جای اعتراض بر عملکرد او باقی نخواهد ماند و در مقابل، حقوق او بر ایشان - که عبارت از اطاعت و فرمانبرداری است - ثابت می گردد: «أَعقَلُ الملوک من ساس الرعیّه بما تثبت به حجّتُه علیها؛ (20) عاقل ترین پادشاهان، کسی است که رعیّت خود را به گونه ای ادب، تربیت و امر و نهی «سیاست» کند که حجّت و حقوق او بر ایشان ثابت گردد».

تأمین امنیت اجتماعی

از جمله دستورالعمل های حکومتی امیرالمؤمنین علی (ع) به والیان خود تأمین امنیت اجتماعی مسلمانان است. راهکارهای اجرایی که در تحقق این هدف، حاکم را یاری می رساند عبارت است از این که: بی گناهان از او در امان باشند و گناه کاران امّت از او در هراس باشند و بالاخره بازرسی مرزها و امنیت شهرها از امور مورد اهتمام وی باشد: «وَلیأمنک بریئهم و لیَخفَکَ مُریبَهُم و تَعاهَد ثُغُورَهم و اطراف بلادهم؛ (21) و باید که بی گناه ایشان از تو در أمان باشد و کسی که متهم به گناه و خطا است از تو بترسد و باید سرحدّات و مرزها و اطراف شهرهای ایشان را مرتب بازرسی نمایی».

رسیدگی به اقشار محروم

غالب حاکمان حقوق شهروندان ضعیف را نادیده می گیرند و در مقابل از قوی دستان حمایت می کنند. ولی آنچه از حاکم اسلامی انتظار می رود این است که باید عدلش نسبت به قوی و ضعیف یکسان باشد و ضعیفان را از عدل خود محروم نسازد: «لا تؤیس الضعفاء من عدلک».(22)

رفق و مدارا با مردم

حاکمان که مالک امور مردم هستند، موظفند با ایشان به رفق و مدارا رفتار نمایند: «إذا مَلِکتَ فارفق؛ (23) هرگاه مالک و حاکم گشتی (با زیردستان) نرمی کن».
بهترین سیاست، مدارا با مردم است، زیرا اصل نرمی و مدارا با مردم سیاستی است که مطلوب و مرغوب ایشان است و موجب می گردد که مردم از صاحب چنین سیاستی پیروی نموده و از امر و نهی او بیرون نروند: «نعم السیاسه الرفق».(24)
نیکویی سیرت حاکم، باعث زیبایی اقتدار و حصار فرمانروایی است؛ یعنی حسن سلوک حاکم با مردم دژی است که امارت او را از آفت های ضعف و نقص زوال نگه می دارد: «حسن السیره جمال القدره و حصن الأمره».(25)
هم چنین مدارا و رفتار بر اساس نرمی و همواری با مردم از ملزومات اولیّه سیاست است: «رأس السیاسه الرفق».(26)

مشورت با مسلمانان

بر حاکمان است که در امور مهم کشورداری با عاقلان مشورت کنند تا از زیان استبداد به رأی ایمن باشند. آیه (و شاورهم فی الأمر فأذا عزمت فتوکّل علی الله) (27) که در آن خداوند پیامبر(ص) را در تمام کارها به مشورت با مسلمانان امر فرموده، حکایت از اهمیت مشورت حاکمان دارد. (28)

توقّع اطاعت از مردم به اندازه توانایی آنها

اگر حاکمی بخواهد که مردم از او به طور شایسته اطاعت کنند، باید از ایشان کارهایی را طلب کند که استطاعت و توانایی انجام آنها را داشته باشند و از تحمیل تکالیف سخت و دشوار بر ایشان خودداری کند: «إذا أردت أن تُطاعَ فأسئَل ما یُستطاع».(29)
در لفظ سؤال که در این حدیث آمده نکته دقیقی نهفته است و آن این که سؤال در لغت برای طلب أدنی از أعلی وضع شده است و استفاده از آن به این نکته اشاره دارد که بر حاکم لازم است در طلب آنچه که مردم استطاعت آن را دارند، از لفظ سؤال بهره گیرد که به منزله طلب أدنی از أعلی است نه به طریق امر و فرمان و روشن است که هرگاه امیران و حاکمان با مردم خود بر این دستور عمل نمایند باعث می شود که مردم با جان و دل از ایشان اطاعت کنند و فرمان برند.(30)

دوری از سستی در ساماندهی امور مردم

تحمل ضعف و سستی حاکم بر شهروندان سخت تر از جور و ستمش می باشد، زیرا که جور پادشاه هر اندازه که باشد، از یک نفر است و چندان اثر خود را نشان نمی دهد. لیکن ضعف و سستی و ناتوانی پادشاه باعث می گردد که هر کسی بتواند بر دیگری ظلم کند و روشن است که در این هنگام ظلم بسیار و بی حد و حصر می شود: «خَوَرُ السلطان أشدّ علی الرعیّه من جَورِ السلطان؛ (31) ضعف و سستی پادشاه، از ظلم و جور او بر مردم گران تر و سخت تر است».

توصیه مردم به دوری از ستایش حاکم

امام علی(ع) در عهدنامه خود به مالک اشتر، حاکمانم را توصیه می کند که اطرافیانش را از اهل خیر و پرهیزگاری انتخاب کند و با آنها باشد و از ایشان فاصله نگیرد. هم چنین مردم را به گونه ای تربیت و ریاضت دهد که در ستایش او زیاده روی نکنند، زیرا مبالغه ستایشگران در مدح حاکم او را فریفته خود می سازد و آن را باور می کند و بدان شادمان می گردد و شادمانی به مدح مدّاحان موجب غضب و دشمنی خدا می گردد:
«أَلصِق بأهل الخیر و الورع، و رضّهم علی أن لا یُطروُکَ، فأنّ کثره الأطراء تُدنی من الغرّه و الرّضا بذلک یوجب من الله المقت؛ (32) با اهل خیر و پرهیزکاری آمیزش کن، و آنان را به گونه ای ریاضت ده که تو را بسیار نستایند زیرا مدح و ستایش فراوان، انسان را خودپسند و خشنود ساخته و موجبات غضب خداوند را فراهم می آورد».

پی نوشت ها :

1- شرح غررالحکم، ج3، ص415- 416 و ج6، ص25.
2- همان، ج3، ص159- 160.
3- همان، ج2، ص475- 476.
4- همان، ج3، ص429.
5- وَزَعَه: جمع وازع، و وازع فرمانروایی را گویند که مردم را از آنچه خدا حرام کرده باز دارد.
6- شرح غررالحکم، ج2، ص604.
7- همان، ج6، ص25.
8- همان، ج4، ص318.
9- همان، ج2، ص215.
10- همان، ج6، ص320.
11- همان، ج1، ص198.
12- همان، ص230.
13- همان، ج3، ص373- 374.
14- شرح غررالحکم، ج2، ص216.
15- همان، ج6، ص38.
16- همان، ج3، ص25.
17- «دَهی و دِهاء» به معنای زیرکی زیادی است که آدمی با آن به مکر و خدعه و مانند آنها، امور دنیوی را انتظام دهد.
18- همان، ج6، ص203.
19- نهج البلاغه (فیض الاسلام) خطبه 191، ص648.
20- همان، ج2، ص475- 476.
21- همان، ج2، ص215.
22- همان، ج6، ص274.
23- همان، ج3، ص114.
24- همان، ج6، ص167.
25- همان، ج3، ص391.
26- همان، ج4، ص54.
27- آل عمران (3) آیه 159.
28- شرح غررالحکم، ج5، ص141.
29- همان، ج3، ص134.
30- همان.
31- همان، ج3، ص442.
32- همان، ج2، ص218؛ نهج البلاغه (فیض الاسلام)، نامه 53، ص999، «با اندک اختلاف در عبارت».

منبع مقاله :
سلطان محمّدی؛ ابوالفضل، (1342)، اندیشه سیاسی محمّد خوانساری، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.