وظایف مردم در برابر حاکم

در فرهنگ سیاسی شیعه، مشارکت مردم دارای ویژگی هایی است که وابسته به نوع حکومت و عملکرد حاکمان است و طبعاً هر کدام از آنها نوع خاصی از مشارکت مردم را طلب می کند. بنابراین نوع رفتار سیاسی مردم با حکومت عدل، متفاوت
چهارشنبه، 20 فروردين 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
وظایف مردم در برابر حاکم
 وظایف مردم در برابر حاکم

 

نویسنده: ابوالفضل سلطان محمّدی




 

در فرهنگ سیاسی شیعه، مشارکت مردم دارای ویژگی هایی است که وابسته به نوع حکومت و عملکرد حاکمان است و طبعاً هر کدام از آنها نوع خاصی از مشارکت مردم را طلب می کند. بنابراین نوع رفتار سیاسی مردم با حکومت عدل، متفاوت با عکس العمل ایشان در قبال حکومت جور است. هم چنین یکی از اصول اندیشه سیاسی اسلام این است که حقوق حاکمان و شهروندان طرفینی است و هر کدام از ایشان حقوقی را در قبال دیگری برعهده دارند که بر مبنای احکام فقهی تعیین و مشخص می گردد. لذا حق حاکم زمانی از سوی شهروندان لازم الرعایه است که او در اجرای وظایف حکومتی و تأمین آنچه که سعادت دینی و دنیوی مردم اقتضا می کند، کوتاهی نکند.
عمده ترین حقی که حاکم اسلام در ازای دادگری، رعیّت پروری و شریعت مداری بر عهده مردم دارد، فرمانبرداری و پشتیبانی آنها است. در قرآن و روایات تأکید فراوان بر حق الطاعه؛ یعنی اطاعت خدا و رسول و اولوالأمر شده است، از جمله آیه (اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الأمر منکم) (1) ناظر به این حق والی است. هم چنین حدیث «فرض الله الطاعه تعظیماً للأمامه» نیز اشاره به این حق بزرگ والیان دارد. البته مراد از صاحبان امر و فرمان که خداوند اطاعت ایشان را مانند اطاعت رسول خود فرض و واجب کرده، ائمه طاهرین علیه السلام و حاکم عادل است.(2)
خوانساری معتقد است:
تعظیم منصب امامت و بزرگ شمردن آن، و نیز تعظیم امام و اعتقاد بزرگی او، فرد عمده طاعت و فرمانبرداری حق تعالی است، بلکه عین معنی ایمان است و هیچ عبادتی بی آن مقبول نیست، چنان که احادیث در آن باب متواتر است.(3)
هم چنین مفاد حدیث «من أطاع امامه فقد اطاع ربّه» نیز این است که اطاعت و فرمانبرداری مردم از امام خود، به منزله اطاعت و فرمانبرداری از خدا می باشد، زیرا خداوند امر به اطاعت او کرده و از طرفی می دانیم هر آنچه را پیشوای عادل امر و نهی کند از جانب خداوند است؛ پس اطاعت او در حکم اطاعت حق تعالی محسوب می شود.(4) همان طوری که در بحث معاشرت با حاکم جائر مطرح شد، از نگاه خوانساری، تعظیم و اطاعت مطلق فرمانروایان نیز در مواردی که مخالفت با ایشان مظنّه ضرر باشد، به منزله اطاعت خداوند محسوب می گردد.(5)

4. امر به معروف و نهی از منکر: «نظارت اجتماعی»

گذشته از آن که امر به معروف و نهی از منکر از ضروریات و مسلّمات مسائل دینی است، از منظر سیاسی نیز یکی از صورت های مشارکت سیاسی فعال مردم در سطح کلان جامعه است. وادار نمودن حاکمان بر اجرای فرمان های الهی و بازداشتن آنها از ممنوعات شرعی، از مصادیق بارز امر به معروف و نهی از منکر به شمار می رود. به گونه ای که «سخن حقّی که آدمی پیش حاکم ستمکار بگوید، برای رفع ظلمی یا بر پای داشتن عدلی، به عنوان شفاعت یا غیر آن [کلمه عدل عند امام جائر] از افضل افراد امر به معروف و نهی از منکر معرفی شده است».(6)
این نوع از مشارکت سیاسی که صبغه دینی به خود می گیرد، هم به صورت فردی می تواند انجام پذیرد و هم به صورت جمعی، و هم مسئولیت متقابل بین تمام امّت است و هم بین امّت و حکومت. هر چند این واجب عقلی و شرعی در حکومت های جور غالباً از سوی شهروندان و از پائین به بالا جریان می یابد و در حکومت های عدل از بالا به پایین صورت می گیرد.
تعبیرهایی که در آیات و روایات، در این خصوص آمده است از قبیل: «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیّته»، (7) (کنتم خیر امّه اخرجت للناس، تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر)؛ (8) شما بهترین امّتی بودید که به سود انسان ها آفریده شده اند، (چه این که) امر به معروف و نهی از منکر می کنید. (و لتکن منکم امّه یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر)؛ (9) باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی، و امر به معروف ونهی از منکر کنند. «غایه الدّین الامر بالمعروف و النهی عن المنکر؛ (10) نهایت دین داری امر به معروف و نهی از منکر است» و «قوام الشریعه الامر بالمعروف و النهی عن المنکر؛ (11) عامل بر پای دارنده دین و شریعت، امر کردن به خوبی ها و نهی کردن از زشتی هاست» نشانِ جایگاه و اهمیت این موضع در شریعت است حتی در روایتی جنگی که بر سر امر به معروف و نهی از منکر بر پا شود، بر صلح و آشتی و زندگی مسالمت آمیز ترجیح داده شده است.(12)
این مسئله از زوایای گوناگون قابل بحث و بررسی است، مانند مفهوم معروف ومنکر، نوع وجوب آن و شرایط و مراحل آن. آرای جمال الدّین خوانساری را درباره این مسئله به ترتیب ذیل بررسی می کنیم.

مفهوم معروف و منکر

در تعریف معروف و منکر توجه به این نکته لازم است که ماهیت امر به معروف و نهی از منکر را امر و فرمان تشکیل می دهد، برخلاف دعوت و تبلیغ شریعت که در آن امر و فرمان نیست. بنابراین در ماهیت این فریضه مهم نوعی از اعمال قدرت و اجبار بر عمل یا ترک آن نهفته است؛ به طوری که بعضی از افراد آن مستلزم برتری و اقتدار آمر و ناهی نسبت به مأمور و منهی است، لذا اجرای کامل وگسترده این مهم در مراحل بالاتر که گاهی به ضرب و جرح و حتی قتل منتهی می شود، جز با تحصیل و اعمال قدرت امکان پذیر نیست. خوانساری در تعریف معروف و منکر می نویسد:
مراد به معروف چیزی است که حق تعالی نیکو دانسته و واجب کرده و به منکر چیزی چند که حق تعالی بد دانسته و حرام کرده و ممکن است معروف شامل مستحبات نیز باشد و منکر شامل مکروهات نیز باشد. نهایت، امر به فرمان برداری در آنها و امر به مردم به آنها نیز بر سبیل استحباب خواهد بود و هم چنین باز ایستادن از مکروهات و نهی مردم از آنها».(13)
به عبارت دیگر:
مراد به معروف هر واجبی است که فعل آن سبب ثواب باشد و ترک آن باعث عقاب، یا هر چه فعل آن سبب ثواب باشد و ترک آن باعث عقاب نباشد که شامل مستحبات نیز باشد. و مراد به منکر هر حرامی است که ترک آن باعث ثواب شود و فعل آن سبب عقاب، یا هر چه ترک آن باعث ثواب شود هر چند فعل آن سبب عقاب نشود که شامل مکروهات نیز باشد. بنابر تعریف اول امر به آنها و هم چنین امرپذیر بودن به آنها؛ یعنی به جا آوردن خود آنها را، و نهی از آنها و باز ایستادن خود از آنها به عنوان وجوب است، و بنابر تعریف دوم در واجب ها و حرام ها به عنوان وجوب است و در مستحبات و مکروهات به عنوان استحباب، و در واجب ها و حرام ها امر و نهی و به جا آوردن خود در همه آنها باید، و در مستحبات ترغیب در مطلق آنها و رغبت خود در آن باید.(14)
بنابر تعریف مذکور واژه معروف و منکر دارای مفهوم عام و گسترده ای است که شامل تمام احکام و موضعات فقهی- اعم از واجب و حرام و مستحب و مکروه- می شود. نکته جالب توجه در مورد مفهوم معروف و منکر انطباق پذیری و اطلاق هر یک از دو مفهوم به جای دیگری است، «زیرا نهی از منکر امر به ترک آن است و آن امر به معروف است و امر به معروف نهی از ترک آن است و آن نهی از منکر است».(15)

مراحل امر به معروف و نهی از منکر

جمال الدّین خوانساری همانند فقهای مشهور شیعه معتقد است امر به معروف و نهی از منکر دارای سه مرحله است:

مرحله قلبی

در این مرحله «هر مؤمنی که کار خوبی را از کسی ببیند، باید در دل آن را خوب داند و نیک شمارد. و هر کار بدی را از کسی ببیند، باید که در دل انکار آن کند و آن را بد داند» و براساس احادیثی که وارد شده «هر که چنین نباشد مرتبه او واژگون می گردد و بلندی و عزّت او به پستی و ذلّت مبدّل می شود» و باید دانست «این مرحله مشروط به شرطی نیست و قدرت بر آن همیشه حاصل است».(16)
البته اکتفا به انکار قلبی در صورتی است که قادر بر زیاده بر انکار به دل نباشد، یا این که بداند شخص دیگری هست که قیام به مرتبه بالاتر می نماید و نیازی به منع و زجر او نیست وگرنه علاوه بر انکار به دل، انکار به زبان یا زیاده بر آن نیز واجب است. بنابراین اگر به مجرد انکار قلبی اکتفا کند، واجبی را ترک کرده است.(17)
انکار قلبی از آن جهت لازم و واجب است که «اگر کسی به فعل مرتکب معصیت راضی و خشنود باشد، او نیز شریک در معصیت محسوب می شود».(18)

مرحله زبانی

اگر کار بدی از کسی دیده شود، علاوه بر این که باید آن را به دل بد دانست و مکروه داشت اگر گمان کند یا احتمال دهد که به منع و زجر زبانی، مرتکب منکر از آن باز می ایستد، باید ابتدا به آن بکند. البته پوشیده نیست که این مرتبه بر فرض قدرت بر آن و با وجود سایر شرایط واجب است.(19) هم چنین «اکتفا به انکار زبانی در وقتی است که بر زیاده بر آن قادر نباشد، یا انکار به زبان در منع و باز داشتن مرتکب منکر کافی باشد، یا شخص دیگری باشد که زیاده بر آن را به عمل آورد. و اگرنه رتبه بالاتر نیز بر او واجب است».(20)

مرحله عملی

چنان چه امر و نهی زبانی مؤثر نباشد «یا از اول بداند که نفع نمی کند، باید با دست به جهاد پرداخت» در این مرحله باید به گونه ای پیش برود که با رعایت «الأسهل فالأسهل» باعث منع او شود تا جایی که محتاج به جرح و قتل گردد.(21)
البته در جواز این مرحله از امر به معروف و نهی از منکر، که منجر به زدن، زخمی کردن یا کشتن طرف می شود، میان فقها دو قول است:
1. برخی آن را واجب می دانند؛
2. جمعی دیگر آن را تجویز نمی کنند و به این مرحله که رسید، ساقط می دانند.
البته به تصریح خوانساری این حکم در غیر امام است و اما در مورد امام، منع و زجر مرتکب منکر بر او واجب است، به هر مرتبه ای که برسد.(22) هم چنین وجوب این مرتبه نیز در صورت قدرت بر اجرای آن و با فرض وجود شرایط دیگر است.
در فرازی از سخنان امام علی(ع) مراحل سه گانه امر به معروف و نهی از منکر این گونه بیان شده است:
إنّ اوّل ما تغلبون علیه من الجهاد، جهاد بایدیکم، ثم بالسنتکم، ثم بقلوبکم، فمن لم یعرف معروفاً و لم ینکر منکراً قُلِّبَ فَجُعِلَ أعلاه اسفله؛ (23)
به درستی که اول چیزی که غالب می شوید بر آن از جهاد، جهاد با دست است، بعد از آن جهاد با زبان و بعد از آن جهاد به دل، پس کسی که خوب نداند به دل، کار نیک را و بد نشمارد کار بد را [قلب او] واژگون گردد و گردانیده شود بالای او، پایین او.
البته روشن است ترتیب مذکور در این حدیث به حسب اثر و افضل بودن اجر و پاداش مراتب عملی آن است وگرنه در عمل عکس این ترتیب باید مراعات شود و از امر و نهی قلبی شروع و به مرحله زبانی و عملی پایان پذیرد. در برخی از احادیث از کسی که مراحل سه گانه امر به معروف و نهی از منکر را ترک نماید با عنوان «مرده زندگان» یاد شده است: «... و منهم تارک لانکار المنکر بقلبه و لسانه و یده فذلک میت الأحیاء؛ (24) برخی از مردم نهی از منکر را هم به قلبشان، هم به زبانشان و هم به دستشان ترک می کنند پس او مرده زندگان است».
از مجموع عباراتی که از خوانساری نقل شد، کفایی بودن نوع وجوب امر به معروف و نهی از منکر نیز استفاده می شود، لذا ترک آن در صورتی مجاز است که بداند دیگری قیام می کند و آن را انجام می دهد.

شرایط امر به معروف و نهی از منکر

علاوه بر علم به معروف و منکر و تمییز آن دو از یکدیگر و نیز احتمال تأثیر امر و نهی و قدرت بر اجرای آن، یکی دیگر از شرایط امر به معروف و نهی از منکر، ایمن بودن آمر و ناهی از ضررجانی و مالی و عِرضی است. بنابراین در مواردی که در امر به معروف و نهی از منکر مظنه هر گونه ضرری باشد، تکلیف بر آن ساقط است و عنوان دیگری جایگزین آن می شود که در مذهب امامیّه از آن، با عنوان «تقیّه» یاد می شود. در مواقع خوف از حاکمان جور، تقیّه راهبرد امنیتی است که مبارزان با منکر را از آسیب مفسدان و ظالمان در امان نگه می دارد. از همین رو خوانساری می گوید:
حضرات ائمه معصومین(ع) نیز خلفای جور را امر نمی کردند به گرویدن به حق و نهی نمی کردند از آنچه می کردند از غصب حقوق ایشان، بلکه در بسیاری از امور محرّمه دیگر نیز که حاکمان جور ارتکاب می نمودند، تقیّه می کردند و نهی نمی کردند. حتی در بسیاری از احکام شرع که در زمان خلیفه اول و دوم تغییری حاصل شده بود امر به حق و نهی از [بدعت های آنها] نمی کردند. و نبود این مگر از راه خوف ضرر زیاد، چنان که فقها گفته اند که شرط وجوب امر به معروف و نهی از منکر، أمن از ضرر است بر خود و بر غیر خود از مؤمنین نفساً و مالاً و عِرضاً و بدون آن امر و نهی واجب نیست، بلکه حرام است.(25)
البته معیار در ضرری که مجوز ترک امر به معروف و نهی از منکر می شود، خوف ضرر زیاد است، نه هر ضرری ولو ضرری که قابل اعتنا نباشد.

آثار اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر

از مهم ترین آثار امر به معروف و نهی از منکر اصلاح اجتماع مسلمانان است، چرا که فلسفه تشریع امر به معروف و نهی از منکر در شریعت برای مصلحت عامّه مردم است. مراد از عامّه مردم غیر خواص از عالمان و صالحان اند، زیرا ایشان را حاجتی به امر و نهی نیست و مصلحت بودن آن نیز برای مردم ظاهر است چون که باعث می شود که مردم به واجبات عمل نمایند و به سبب ترک آنها معاقب نگردند: «فرض الله سبحانه الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر مصلحهً للعوام؛ (26) خداوند سبحان امر به معروف و نهی از منکر را برای اصلاح توده مردم فرض و واجب کرده است».
از سوی دیگر، فرض نهی از منکر برای بازداشتن سفیهان از ارتکاب محرمات شرعی است: «فرض الله سبحانه النهی عن المنکر ردعاً للسفهاء».(27)
هم چنین اثر اختصاصی امر به معروف، تقویت و پشتیبانی مؤمنان و فایده منحصر نهی از منکر، بر خاک مالیدن بینی فاسقان و خوار و سبک کردن ایشان است: «من امر بالمعروف شدّ ظهور المؤمنین و من نهی عن المنکر ارغم اُنُوف الفاسقین؛ (28) کسی که امر به معروف می کند در حقیقت، جایگاه و موقعیت مؤمنان را تقویت کرده است و کسی که نهی از منکر می کند در واقع، بینی فاسقان را به خاک مالیده است».

پی نوشت ها :

1- نساء(4) آیه 59.
2- شرح غررالحکم، ج4، ص458.
3- همان، ج1، ص275.
4- همان، ج5، ص352.
5- همان، ج1، ص275.
6- همان، ج2، ص611- 612.
7- بحارالانوار، ج72، ص38، ح36.
8- آل عمران(3) آیه 110.
9- همان، آیه104.
10- شرح غررالحکم، ج4، ص374.
11- همان، ص518.
12- همان، ص69.
13- همان، ج2، ص262.
14- همان، ج5، ص440- 441.
15- همان، ج2، ص101- 102.
16- همان، ص586.
17- همان، ص560.
18- همان.
19- همان، ص586.
20- شرح غررالحکم، ح2، ص560.
21- همان، ص560 و ص586.
22- همان، ص560- 561 و ج3، ص188- 189.
23- همان، ج2، ص585.
24- همان، ج4، ص444.
25- شرح غررالحکم، ج2، ص611- 612.
26- همان، ج4، ص451.
27- همان، ص451- 452.
28- همان، ج5، ص258- 259.
منبع مقاله :
سلطان محمّدی؛ ابوالفضل، (1342)، اندیشه سیاسی محمّد خوانساری، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول




 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.