بي شک سرطان يکي از مهم ترين مشکلات طب است. سالانه ميليونها نفر در سراسر دنيا به علّت ابتلا به انواع سرطان ها با بسياري از معضلات روحي و جسمي دست و پنجه نرم مي کنند. با توجه به علل بروز سرطان، مي توان گفت سرطان از بدو پيدايش بشر به همراه وي بوده است. در دهه هاي اخير به علت افزايش مواد کارسينوژن و شناسايي هر چه بيشتر مبتلايان به سرطان، بر آمار بيماران سرطاني افزوده مي شود.
شناخت سرطان به قرن ها قبل باز مي گردد. مصري ها، چيني ها، هندي ها، يوناني ها و ايراني ها نظرهاي زيادي در اين باره ابراز کرده اند. متأسفانه اطلاعات به جا مانده از ايران باستان در مورد سرطان محدود است؛ اما به عنوان مثال در تاريخ آمده است که آتوسا دختر کوروش هخامنشي به سرطان پستان مبتلا بوده است و توسط "دموکدس"تحت جراحي قرار گرفته است. پزشکان ايراني مثل اهوازي، رازي، ابن سينا، جرجاني و... نيز در قسمت هايي از دايرة المعارف هاي بزرگ پزشکي خود به سرطان پرداخته اند که در ادامه به برخي از نظرات آنها اشاره خواهيم کرد.
اهوازي:
وي در کتاب خود "الملکي"، به توضيح سرطان پرداخته است و به پيش آگهي بد و روش جراحي سرطان اشاره کرده است: " اين ورم به ندرت علاج پذير است و بايد آن را با چاقو درمان کرد. بايد عضو مبتلا را با تيغ قطع کرد و تمام ريشه هاي آن را بريد تا خون جاري گردد. سرطان غده اي وَدي (بدخيم) است که اگر بزرگ شود علاجش غيرممکن است. بايد آن را به قسمي برداشت که از آن اثر و ريشه باقي نماند."همچنين در مورد پيشگيري و درمان سرطان، آب، هوا و مکان مناسب براي زندگي را توصيه مي کند تا در حقيقت بيمار در يک محيط مناسب، هواي سالم و اکسيژن کافي در اختيار داشته باشد.
جرجاني:
وي نيز بر نظر پيشينيان صحّه گذاشته است: "تشخيص غدد سرطاني در مراحل اوّليه پيدايش کار دشواري است. زماني هم که تشخيص آسان مي گردد، درمان مشکل مي گردد. هدف درمان ثابت کردن عارضه در همان محلّي است که ايجاد شده است". جرجاني به فاصله ي زياد بين شروع بيماري تا تشخيص اشاره مي کند و هدف درمان را جلوگيري از تهاجم و متاستاز غده مي داند.ابن سينا:
در مورد نظر وي درباره ي سرطان به طور مفصل تري در اين قسمت صحبت خواهيم کرد.وي در مورد وجه تسميه ي سرطان مي گويد: " به عقيده ي من در اين نامگذاري يکي از دو حالت زير را در نظر داشته اند:
ورم سرطان به اندام ورم زده چنان چنگ اندر زده است که خرچنگ شکار خود را در برگرفته و چنگ اندر آن مي زند.
ممکن است از آن رو سرطان گذاشته باشند که ورم به شکل و شمايل خرچنگ بوده، مستدير (احاطه کننده) است، رنگش به رنگ خرچنگ شبيه است و شعبه هايي از خود پراکنده است که به پاهاي خرچنگ که در پيرامونش قرار دارند، شباهت دارد."
در مورد درمان سرطان مي گويد:"اگر ورم سرطان کوچک باشد، شايد به وسيله ي قطع کردن (جراحي) از بين برود. دستور عمل کردن و بريدن سرطان چنين است: بايد علاوه بر اصل ورم هر آنچه که از ورم تأثير پذيرفته شده و از آن منشعب گرديده و در پيرامون ورم موجود است و مي داني که ممکن است به همه ي رگ ها چنان چنگ بزند، همه را به کلي ريشه کن کني و از بيخ برآوري و چيزي از آن باقي نماند که از ورم آبياري شود. بگذار خون زياد از اثر جراحي (محل جراحي شده) بيرون ريزد." شايد اين جملات نشان مي دهد که ابن سينا از متاستاز خوني سرطان ها نيز آگاه بوده است (بر همه ي رگها چنان چنگ بزند...).
به طور کلي ابن سينا جراحي غده ي سرطاني را هنگامي که هنوز کوچک است توصيه مي کند. همچنين اعتقاد داشته است که در موقع برداشتن غده ي سرطاني، تمام قسمت هاي متورم اطراف و ريشه هاي تغذيه کننده ي سرطان بايد برداشته شوند و در جاي ديگر به وضوح به برداشتن غدد لنفاوي منطقه اشاره مي کند.
وي پس از برداشتن غده ي سرطاني در صورت امکان محلّ آن را داغ مي گذاشته است (کوتراسيون) و براي پيشگيري از انتشار سلول هاي سرطاني به ساير نقاط بدن پس از عمل جراحي داروهايي مثل روغن گل خيري را به صورت حلقه وار اطراف غده سرطاني قرار مي داده است. پس از انجام عمل جراحي رژيم غذايي پرانرژي براي بيمار توصيه مي کرده و اقداماتي را در جهت تقويت عضو مبتلا و دفاع بدن در برابر بيماري ها انجام مي داده است.
در مورد متاستاز سرطان ها در جاي ديگري مي نويسد: "يکي از پزشکان پيشينه روايت مي کند که زماني طبيبي را ديده که پستان سرطان زده را از بيخ بريده و در نتيجه پستان ديگر به سرطان مبتلا شده است. من در اين باره مي گويم يا پستان دومي در راه مبتلا شدن به سرطان بوده و وقتي پستان اوّلي را بريده، تصادفاً در آن وقت سر برآورده و يا مادّه ي سرطان زا از پستان اوّلي (قبل از قطع شدن) يا از جاي ديگر به پستان دوم منتقل شده است، که اين احتمال دوم از نظر من موجّه تر است."
پزشکان طب سنّتي درمان بيمار سرطاني را در مراحل ابتدايي بيماري، امکان پذير دانسته اند و علل شکست درمان و پيشرفت بيماري را، عدم تشخيص به موقع و روش غلط درمان دانسته اند: "گاه اتفاق افتاده که ورم سرطاني چون در سرآغاز پيدايش به علاجش پرداخته اند از بين رفته و بيمار شفا يافته است، امّا اگر ريشه دوانيد و خود را محکم کرد، علاجش نيست و شفا نمي يابد."
پزشکان طب سنّتي در درمان بيمار سرطاني از چهار روش بهره مي بردند:
- پيشگيري و مرحله ي پيش از درمان.
- غذا درماني.
- دارو درماني با داروهاي گياهي، حيواني يا معدني.
- جراحي.
ابن سينا چهار هدف کلي براي دارو درماني بيمار سرطاني ذکر مي کند:
- از بين بردن سرطان به طور کلي که بسيار مشکل است.
- جلوگيري از پيشرفت بيماري.
- ممانعت از چرکين شدن.
- درمان ورم چرکين.
منبع مقاله :
شمس اردکاني، محمدرضا.[و ديگران]؛ (1387)، مروري بر تاريخ و مباني طب سنتي اسلام و ايران، تهران: ملائک، چاپ اول
/ج