بارون گوتْفريد ويْهِلْم فون لايْبْ نيتْسْ، فيلسوف معروف آلماني، در اول ژوئيه 1646م در لايْپْزيك آلمان به دنيا آمد. وي دروس دانشگاهي خود را در رشته‏هاي فلسفه، حقوق و رياضيات پشت‏سر گذاشت و پس از اخذ دكتراي حقوق به عنوان سفير آلمان، راهي پاريس شد. از اين زمان به بعد، اوقات خود را ميان سياست، رياضيات و فلسفه تقسيم كرد و از اين سه تا پايان عمر جدا نشد. وي حساب جامعه و فاضله را كه پايه تمام رياضيات عالي جديد است ابداع نمود و به تفكرات فلسفي نيز پرداخت. لايب نيتْسْ در باب جهان داراي دو طرز فكر كاملاً مختلف است، يكي خوش‏بينانه است و ديگري واقع‏بينانه. لايب نيتْسْ فلسفه خوش‏بينانه خود را به عنوان يكي از موفق‏ترين مردان دنيا، دنيايى كه به نظر او بهترين دنياي ممكن است، به رشته تحرير درآورد. وي نه تنها فيلسوفي دوگانه بود، بلكه شخصيتي دوگانه داشت. ذهني عالي و درخشان اما روحيه‏اي ترسو و جَبان داشت. از نظر فكري، يكي از برجسته‏ترين متفكران جهان بود ولي از لحاظ روحي مردي نوكر مآب و فروتن در دربارهاي آلمان. وي حتي براي اينكه شاهزادگاني را كه در دربارشان روزگار مي‏گذرانْد، نرنجانَد، از چاپ و انتشار سيستم واقع‏بينانه فلسفه خود خودداري كرد. لايْبْ نيتْسْ آفرينش جهان را مطابق قوانين ابدي و تغييرناپذيري مي‏داند كه بر اساس آنها، طبيعت جهاني را كه ما در آن زندگي مي‏كنيم، ضروري و حتمي ساخته‏اند. لايب نيتس بر اين عقيده بود كه جهان واقعيت، از تعداد بي‏شماري جوهر كه آنها را موناد مي‏نامد، درست شده است. اين جوهرها در عينِ استقلال از هم، به يك‏ديگر مربوط هستند. وي در زندگي خود، هميشه از طرفداران امتياز طبقاتي بود و مي‏گفت هر انساني بايد مرتبه خود را بشناسد. لايب نيتس اظهار مي‏داشت كه وجودِ سلسله مراتب و مرتبه عالي و داني براي نفوس انساني، چنان كه بايسته است، بهترين صورت ممكن است كه در جهان مي‏تواند وجود داشته باشد. دنياي بدون رنج، دنياي بدون خوشي است، لذا بهبودي نتيجه رنج بيمار است. قدر عافيت آن كسي داند كه به مصيبتي گرفتار آيد. زندگي براي اين آن قدر شيرين است كه زودگذر است، دنيايى كه در آن، شر و بدي وجود نداشته باشد ابداً دنياي خوبي نيست. اما لايب نيتس در نوشته‏هاي خصوصي‏اش سيماي ديگري دارد. وي اراده آزاد يا آزادي اراده در جهان را نفي مي‏كند و بر اين عقيده است كه هيچ‏كس نمي‏تواند قدمي از مسير حتمي خود در زندگي انحراف جويد. هر عمل، خواه متعلق به گذشته، حال يا آينده باشد، در طبيعتِ عامل آن، سِرِشته شده است. به هر حال ما مي‏كوشيم ولي كاري غير از آنچه بر ما مقدّر شده است از دستمان بر نمي‏آيد. لايب نيتس آدمي را، بدون اختيار عنوان مي‏كند و تنها مزيت آن اين است كه آدمي بر عمل خويش، آگاه است. به اين ترتيب ما در لايب نيتس با دو فلسفه روبرو مي‏شويم: نخست فلسفه مردي كه براي سرانِ قوم و شاهان و تحميل اراده آن‏ها بر رعايا، حقوق الهي قائل است و دوم، فلسفه مردي آزادي‏خواه كه همه مردم را برابر و مساوي مي‏داند و براي هيچ‏كس آزادي اراده و اختيار قائل نيست. لايب نيتس تا آخر عمر ازدواج نكرد و سرانجام در چهاردهم نوامبر 1716م در هفتاد سالگي درگذشت.