ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 20 ساله )

سلام و خسته نباشید
واقعیت اینه که من همیشه فکر میکردم ازدواج یه چیزیه که باید قسمت شه و نباید تلاش کرد براش ... ولی الان توی دانشگاه یه پسری رو دیدم که همه معادلات ذهنی ام رو به هم ریخت. در واقع الان احساس میکنم از این آقا خوشم میاد... ولی این عشق در یک نگاه و این حرفا نیست... من از طرز حرکات و رفتارش خوشم میاد رفتارش خیلی سنگین و در عین حال مودبانه است...از نظر درسی و کارهای پژوهشی کوشاست ... و اینکه رفتارش اون جوریه که من دوست دارم... خیلی با دخترا گرم نمیگیره ولی اگه ازش سوال بپرسن با صبر و حوصله جواب میده... البته من تا الان یه سه چهار تایی خواستگار داشتم ولی هر کدوم رو به یه علتی خوشم نیومد یا رشتشون یا طرز سوال پرسیدنشون... ولی الان از این آقا خوشم میاد ولی خوب نمیدونم ایشون از من خوشش میاد یا نه ... رشتمون یکیه... ولی ترمش از من بالاتره... من وقتی فکر میکنم ترم دیگه درسش تموم میشه میگم ای کاش بیشتر تو دانشگاهمون بود با هاش بیشتر آشنا میشدم... من این آقا رو واقعیت از طریق کار های پژوهشی باهاشون آشنا شدم... و الان توی کار گاهی اوقات ازشون تو تلگرام سوال میپرسم و ایشون جواب میدن... اوایل زیاد زود جواب نمی دادن ولی الان خیلی زود آنلاین میشن البته خوب شاید به خاطر ساعت کلاساش فرصت بیشتری پیدا کرده الان و اصلا ربطی به موضوع نداشته باشه ... اینا رو میگم که سطح ارتباطمون رو توصیف کرده باشم ... و این که هر وقت تو دانشگاه میبینمشون خیلی جدی فقط میگم سلام و بیشتر از این باهاشون صحبت نمی کنم... دوست ندارم اینو ابراز کنم ولی دوست دارم اون هم به من علاقه مند بشه و به سمتم بیاد... اوک الان آدمیه که به خاطر کارهای پژوهشی با آدمای زیادی در ارتباطه و من گاهی به این فکر میکنم یعنی تا الان از کسی خوشش نیومده ... دوست هم ندارم برم باهاش دوست شم چون اصلا از این کار خوشم نمیاد و خدا رو شکر جزء رفتارام نیس... تقریبا ۳ یا ۴ سال با هم اختلاف داریم...اینا رو از تو وبلاگش درآوردم... و احتمالا سطح مالی یکسانی داریم... اینم بگم من با وجود این که دوست دارم بیشتر با ایشون آشنا بشم ولی حتی موقع سوال پرسیدنم تو تلگرام سعی میکنم همه سوالام جمع بشه که همه رو تو یه پیام بفرستم ... حالا نمی دونم چه جوری از حسش نسبت به خودم با خبر بشم...اصلا نمی دونم باید چی کار کنم... اینم بگم من آدمی نیستم که از کسی راحت خوشم بیاد ... این اولین بارمه که جدی برای ازدواج دارم به کسی فکر می کنم... و لی با این حال من اصلا با اخلاقیات شخصیش آشنا نیستم ... نمی دونم به دردم میخوره یا نه
گاهی اوقات به خودم میگم نباید کاری کنم و باید صبر کنم اگر قسمت باشه اون هم از من خوشش میاد ولی گاهی اوقات هم این فکر میاد سراغم که شاید ترم دیگه که درسش تموم شد دیگه نبینمش یا اصلا با کس دیگه ای ازدواج کنه و اون موقع من پشیمون شم
الان نمی دونم باید چی کار کنم لطفا راهنمایی ام بفرمایید
پیشاپیش از حوصله و وقتی که می ذارین تشکر میکنم


مشاور (خانم امانی)

با عرض سلام و احترام خدمت شما همراه محترم مشاورین راسخون !
برای راهنمایی شما لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم:
  1. در ازدواج قبل از هر گونه تصمیمی قلب باید از کارشناس ویژه ی خود یعنی عقل کمک و کار کارشناسی طلب کند، زیرا خداوند عقل را به عنوان کارشناس عالی رتبه در وجود انسان نهاده است.یعنی در واقع با کسی ازدواج کنید که دلتان می گوید اما از دریچه عقل تمام جوانب را بسنجید آنگاه تصمیمی مناسب بگیرید.  سعی کنید به شناخت بیشتر ایشون ادامه دهید و برخورد ایشون را در شرایط و موقعیت های مختلف در نظر بگیرید و می توان گفت اینکه ایشون از حس شما بی اطلاع هستند  اتفاق مثبتی محسوب می شود چرا که بهتر از شرایطی که ا ین نیت باخبر باشند خود واقعیشان را نشان خواهند داد.
  2.  اینکه بیان کردید از نظر مالی تقریبا در شرایط یکسانی به سر می برید و از نظر سنی  مناسب یکدیگر می باشید ،این معیارها درست می باشد اما باید در انتخاب مناسب برای ازدواج کفویت های دیگری را نیز دارا باشید از جمله کفویت فرهنگی ، اعتقادی ، نگرشی ، سیاسی ،شخصیتی و ظاهری  و این در حالیست که شما بسیار شناخت تان از ایشان کم می باشد .
  3. جنس زن و مرد اگر با هم با هر عنوان ارتباط پیدا کنند،چه ارتباط کاری و چه فرهنگی به طور ناخودآگاه به یکدیگر وابسته شوند بنابراین احتمال دارد که ما افراد مختلفی به دلمان بنشینند افرادی که در ظاهر امر احساس می کنیم با ما سنخیت دارند و شخصیت ظاهریشان آن چیزی است که برای ما خوشایند می باشد اما این فقط ظاهر می باشد اما آنچه انسان در ازدواج با آن مواجه است باطن آن فرد می باشد که مستلزم شناخت بیشتر شما از آن فرد می باشد و صرفا موفقیت ها و طرز برخورد ایشان با عده ای دانشجو از جمله خود شما نباید ملاک انتخاب شما باشد.
  4. بهتر است ابتدا خود را بشناسید . در امر ازدواج ابتدا باید سر شناسی (خود شناسی ) صورت گیرد و بعد از آن همسر شناسی اتفاق بیفتد . آیا برای شما مشکلی ایجاد نمی کند بعد ها ایشان جواب سوالات افراد مختلف از جمله سوالات درسی و یا تحقیقاتی دانشجویان دختر مجرد را بدهند . باید خود را بشناسید  و دلیلی که شما را جذب این آقا نموده است بعدا موجب دوریتان نشود و در باقی موارد نیز همین گونه ابتدا روی خود شناخت بیابید . حساسیت ها نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید. مثلا در صورتی که ایشون به نحوی از علاقه شما نسبت به خود مطلع شدند آیا بازگو کردن این مسئله برایتان ناراحت کننده نیست؟ احساس حقارت نخواهید کرد؟
  5. در هر صورت دختر خانم ها بهتر است از خواستگاری اجتناب کنند زیرا با فطرت بانوان در تضاد است. برای روحیات خودش هم بهتر است که مظهر ناز باشد و نه نیاز .خواستنی باشد . برای اینکه حیا و شخصیت تان حفظ شود به صورت کلامی مطلب را بیان نکنید و در صورتی که با پاسخ منفی این فرد مواجه شوید عکس العمل شما چگونه خواهد بود آیا به راحتی مسئله را خواهید پذیرفت و به طور کلی فکر کنید چه تاثیراتی بر شما خواهد داشت؟
  6. و این را بدانید که رفتارهای غیر کلامی ما انسان ها نیز شامل پیام می باشد پس ایشان متوجه نیت شما خواهند شد و همین طور شما نیز به مرور زمان از رفتارهای غیر کلامی ایشون متوجه وجود علاقه ای از طرف ایشون نسبت به خود می شوید.
  7. در صورتی که  با انجام  تحقیقات مناسب که شرایط مخصوص به خود را دارد و نه فقط از طریق وبلاگ و برخوردهای محیط دانشگاهی به این نتیجه دست یافتید که فرد مناسب شما همین فرد است و لا غیر می توانید با واسطه قرار دادن  فردی آگاه و با تجربه  و راز دار بخواهید که به طور غیر مستقیم نظر ایشون را راجع به شما جویا شود و مطرح نکند که از سوی شما این درخواست را دارد بلکه معرفی کننده شما به ایشان باشد.
امیدوارم راهنمایی های بنده کمک کننده باشد ، موفق باشید.

بیشتر بخوانید:

دختر خانم ها مراقب ملاک انتخاب همسر باشند!