ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 20 ساله )

سلام خسته نباشید.

من 3سال پیش عاشق یکی از همکلاسیای دانشگاهم شدم. بعد فهمیدم ایشون هم به من علاقمنده واز من خواستگاری کردن. اما بعد گفتن که خانوادشون مخالف ازدواجه چون هنوز سنشون کمه وکار ندارن و...

بعد اون قضیه من ازدواج کردم. اما ازدواجم اصلا موفق نبود وبعد از یکسال ونیم زندگی به طلاق منجر شد.

الان من تازه طلاق گرفتم. از اونروز تاحالا همه فکروذکرم پیش ایشونه. یعنی از اولشم نتونسته بودم فراموششون کنم. الان مدتیه که دارم از فکروخیال دیوونه میشم چون حس میکنم ایشونم هنوز منو فراموش نکرده. ولی ازطرفی چون دیگه یه زن مطلقه هستم حس میکنم امیدی وجود نداره...

ازطرفی این ادم خیلی مغرور هست ومن نمیتونم مستقیم ورک حرفمو بهش بزنم. ولی تمام رفتاراش نسبت به من یجوریه که بهم علاقمنده. حتی یکی از دوستاشون به من گفتن که خیلی بهم علاقمند بوده ونتونسته فراموشم کنه. اما نمیدونم امیدی هست یانه...

واقعا دارم دیوونه میشم ونمیتونم فراموشش کنم. خواهش میکنم کمکم کنید...


مشاور (خانم ضیایی)

سلام و احترام خدمت شما پرسشگر گرامی. از اینکه ما را محرم راز خود دانستید سپاسگزارم، امیدوارم صحبت هایم برایتان مفید باشد.
بیان کردین" به پسری در دانشگاه، علاقه مند بودید ولی بنا به شرایطی به ازدواج منجر نشد و شما با فرد دیگری ازدواج کردید و پس از مدتی از ایشان جدا شدید و دوباره به فکر و خیال درباره ی خواستگار دوران دانشجویی پرداختید" نکاتی را خدمت شما بزرگوار عرض می کنم:
- با توجه به اینکه نیازهای روحی، روانی و عاطفی تان در زندگی مشترک به خوبی تأمین نشده باعث شده بعد از طلاق، برای رهایی از خلأ عاطفی ناشی از آن و تسکین این جدایی، به فکر و خیال خواستگار دوران دانشجویی بپردازید. گاهی افراد برای فرار از درد و رنج ناشی از جدایی که داشتند وارد رابطه های جدید می شوند که با این کار در یک چرخه ی معیوب میفتند و باعث می شود اشتباهاتشان را تکرار کنند. حداقل یک سال زمان نیاز هست تا ما تنش ها و اضطراب هایی که در رابطه ی قبل داشتیم را حل کنیم و بعد به ازدواج فکر کنیم تا گرد و غبار حاصل از زندگی قبلی بر رابطه ی جدید ننشیند.
- برای یک ازدواج موفق، علاوه بر عشق و علاقه، معیارهای مهم تری هم وجود دارد. بنابراین با این تصور که ما به یک نفر علاقه مند هستیم، تضمینی برای خوشبختی وجود ندارد گرچه لازم هست ولی کافی نیست. بنابراین بهتراست با این قضیه منطقی تر برخورد کنید و نه از روی احساسات. از آن جا که خانواده ی این آقا یکبار با ازدواج ایشان مخالفت کرده اند، نشان می دهد در تصمیم گیری برای آینده ی پسرشان نقش پررنگی دارند و چه بسا باز هم موضع خود را داشته باشند. بنابراین ترسیم زندگی مشترک با آقا، شاید در عالم خیال، برای شما خوشایند باشد ولی وقتی در واقعیت، اقدامی از جانب ایشان صورت نگیرد باعث احساس ناکامی در شما می شود.
- عشق و علاقه شدید به طور طبیعی مانع از آن می شود که انسان، حقایق و واقعیت ها را ببیند و بتواند تصمیم صحیحی برای زندگی خود بگیرد. لذا بهتر است به آسیب ها و موانعی که در ازدواج با ایشان وجود دارد، منطقی نگاه کنید تا از بار هیجانی که درگیرش هستید، کاسته شود.
- طلاق، چیزی از شایستگی ها و صلاحیت های شما کم نمی کند بلکه تجربه ایست که می تواند باعث شود، اشتباهاتی که در زندگی مشترک داشته اید را دیگر تکرار نکنید. ولی این حق هر انسانی است که تصمیم بگیرد که با یک فرد مطلقه ازدواج کند یا خیر. بنابراین بهتر است واقع بینانه به این ماجرا نگاه کنید و در انتظار کسی که معلوم نیست اقدامی کند یا نه، زندگی را سپری نکنید.
- اگر ترس از تنهایی داشته باشیم و احساس کنیم که غیر از این، هیچ کس را نداریم و خودمان را بین این دو گزینه قرار دهیم که یا باید با این فرد ازدواج کنم و یا تا آخر عمر تنها باشم، دیگر امکان خروج از عالم فکر و خیال و فراموش کردن فرد موردنظر، برایمان میسر نیست. ما همواره این توانایی را داریم که تنهایی خودمان را با چیزها یا افراد دیگر پر کنیم؛ افراد خانواده، دوستان، علایق و سرگرمی ها و ...
- سعی کنید وقت های خالی کمتر داشته باشید، در اجتماع باشید، به فعالیت هایی که علاقه مند هستید ولی تا حالا فرصتی برای پرداختن به آن پیدا نکرده بودید بپردازید. خصوصا ورزش در بهبود حالتان بسیار موثر است. در واقع هر چه بیشتر فعالیت داشته باشید، باعث می شود زمان کمتری غرق در افکارتان شوید. و در نهایت اگر مدیریت افکار برایتان سخت هست و دچار احساسات و هیجانات منفی هستید، بهتر است به روانشناس مراجعه کنید.
با آرزوی لحظات شاد برای شما

بیشتر بخوانید:
چگونه افکار داغ را سرد کنیم؟