ناشناس
باسلام به همه ی عزیزانمن دختری 18 ساله هستم که در...
باسلام به همه ی عزیزان
من دختری 18 ساله هستم که در خانواده ایی مومن بزرگ شدم. من حدودا10ماهی میشود که به طور ناخواسته عاشق پسری شدم که از فامیل های نزدیکمان است. من خیلی خیلی تلاش کردم کهاورا فراموش کنم...
مشاور: خانم صفری
باسلام خواهر عزیزم من به عنوان روانشناس شرایط شما را درک می کنم اما متاسفانه هیچ دعایی در دست ندارم که کار فراموشی را انجام دهد و هیچ پاک کن جادویی هم در اختیار ندارم که خاطرات شما و آنچه در ذهنتان می گذرد را به یکباره پاک کنم. اما می خواهم نکته ای را به شما یادآوری کنم که ممکن است کمک کننده باشد. و آن هم این است که ورود و خروج افکار, احساسات و تجربیات ذهنی دست شما نیست, کار ذهن سالم تولید فکر است و زمانی که شما با موقعیت های متفاوت مواجه می شوید تولید افکارتان هم بیشتر می شود مخصوصا در مواقعی که آن اتفاق برای شما بار هیجانی هم داشته باشد, مثل اتفاقی که اخیرا برایتان افتاده. پس این طبیعی است که ذهنتان حول و حوش این اتفاق فکر تولید کند و اتفاقا کار ذهن سالم هم همین است و اگرنه عقب مانده ی ذهنی محسوب می شدید. به همین خاطر در وهله ی اول بدانید این افکار طبیعی است . اما مشکل ما آدم ها این است که در دام این افکار گیر می افتیم و آن قدر به آن ها شاخ و برگ می دهیم که ما را از انجام اکثر کارهایمان باز می دارد به همین دلیل می خواهم برایتان توضیح بدهم که چه طور در دام این افکار گرفتار نشویم و در عین حال به کاری که قرار است انجام دهیم بپردازیم. برای این کار نیاز دارم از تجربیات ذهنی شما آگاه شوم به همین دلیل می خواهم زمانی که احساس کردید ناراحتی بیشتری دارید و از این موضوع فشار بیشتری را احساس می کنید دکمه ی آرام ذهنتان را بزنید, آن ها را مشاهده کنید و برایم بنویسید دقیقا در ذهنتان چه می گذرد و چه افکار و احساساتی بیشتر اذیتتان می کند, و دیگر اینکه بعد از ورود این افکار چه کار کرده اید؟ یادتان باشد فعلا نمی خواهم در مورد آنها کاری انجام دهید فقط آنها را یادداشت کنید.