ناشناس

باسلام ، بنده دختری هستم 22 ساله و فرزند اول یک خانواده...

باسلام ، بنده دختری هستم 22 ساله و فرزند اول یک خانواده دو فرزندی . پدرمادر بنده فرهنگی هستن و خودم هم در دانشگاه فرهنگیان مشغول به تحصیل می باشم. متاسفانه از بدو ورود به دانشگاه با تعداد خواستگار هایی از طیف های مختلف روبرو شده ام که هر کدام به نحوی از طریق معرف جلو امدند . یا همکاران پدر مادر یا از طریق اساتید یا کادر دانشگاه یا اقوام و ... تعداد انقدر زیاد بود ک گاهی در روز به چند نفر هم میرسید خب دلیلش را هم احتملا خودتان میتوانید حدس بزنین. هم خانواده خوب و سالم و مقید و تحصیل کرده تقریبا سرشناس در شهر ، هم موقعیت خودم ک متوسط هست از نظر قیافه هم معمولی هستم اما مشکلی که وجود دارد همه این افرادی که تا مرحله خواستگاری رسمی جلو امده اند بعد یک یا دو جلسه پشیمان می شوند. اوایل برایم جدی نبود اما الان میبینم که همه بجز چند مورد پشیمان شده اند درصورتی که واسطه ها به خوبی من را میشناسند و قبل اینکه با اقا پسر صحبتی داشته باشم خیلی مشتاق هستند و حتی در جلساتی که مادر خواستگار با خواهرش تنها میایند کاملا مورد پسند هستم اما در صحبت نیمدانم چه اتفاقی می افتد. من تمام سوالات خواستگاری و چندین کتاب راجع اداب معاشرت و .. خوانده ام اما واقعا نمیدانم مشکل کار کجاست . والدینم من را مقصر میدانند و میگن حتما تو جلسات خصوصی حرفی میزنی که همه میرن اما من هرجارا مرور میکنم متوجه نمیشم کم کاری کجا بوده. از طرفی چندین خواستگار وجود دارد که در محیطی غیر از خواستگاری رسمی ابتدا اشنا شدیم نه برای ازدواج مثلا من با یک نشریه همکاری داشتم و سردبیر نشریه خواستگاری کرد و یا کار ترجمه انجام دادم برای پایان نامه یک نفر و چندین مورد دیگر تمام موارد اینچنینی به خواستگاری های مصرانه منجر شده است اما من به دلیل نه شنیدن هایی ک از طرف خواستگار های سنتی داشتته ام اصلا نمیتواانم به این موارد فکر کنم و هیچ علاقه ای در من نسبت به انها ایجاد نمی شود و هیچ حسی نسبت به هیچکدام ندارم. با اینکه سنی ندارم اما انقد این چندسال خواسته یا ناخواسته درگیر مسایل ازدواج شده ام که توان تصمیم گیری در کوچک ترین کاری را از دست داده ام. اعتماد به نفسم به شدت پایین امده و مدام دنبال عیب جویی از خودم هستم . فقط دنبال علتم که چرا کجای کار من اشتباه بوده .
يکشنبه، 22 فروردين 1395
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

باسلام ، بنده دختری هستم 22 ساله و فرزند اول یک خانواده...

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 22 ساله )

باسلام ، بنده دختری هستم 22 ساله و فرزند اول یک خانواده دو فرزندی . پدرمادر بنده فرهنگی هستن و خودم هم در دانشگاه فرهنگیان مشغول به تحصیل می باشم. متاسفانه از بدو ورود به دانشگاه با تعداد خواستگار هایی از طیف های مختلف روبرو شده ام که هر کدام به نحوی از طریق معرف جلو امدند . یا همکاران پدر مادر یا از طریق اساتید یا کادر دانشگاه یا اقوام و ... تعداد انقدر زیاد بود ک گاهی در روز به چند نفر هم میرسید خب دلیلش را هم احتملا خودتان میتوانید حدس بزنین. هم خانواده خوب و سالم و مقید و تحصیل کرده تقریبا سرشناس در شهر ، هم موقعیت خودم ک متوسط هست از نظر قیافه هم معمولی هستم اما مشکلی که وجود دارد همه این افرادی که تا مرحله خواستگاری رسمی جلو امده اند بعد یک یا دو جلسه پشیمان می شوند. اوایل برایم جدی نبود اما الان میبینم که همه بجز چند مورد پشیمان شده اند درصورتی که واسطه ها به خوبی من را میشناسند و قبل اینکه با اقا پسر صحبتی داشته باشم خیلی مشتاق هستند و حتی در جلساتی که مادر خواستگار با خواهرش تنها میایند کاملا مورد پسند هستم اما در صحبت نیمدانم چه اتفاقی می افتد. من تمام سوالات خواستگاری و چندین کتاب راجع اداب معاشرت و .. خوانده ام اما واقعا نمیدانم مشکل کار کجاست . والدینم من را مقصر میدانند و میگن حتما تو جلسات خصوصی حرفی میزنی که همه میرن اما من هرجارا مرور میکنم متوجه نمیشم کم کاری کجا بوده. از طرفی چندین خواستگار وجود دارد که در محیطی غیر از خواستگاری رسمی ابتدا اشنا شدیم نه برای ازدواج مثلا من با یک نشریه همکاری داشتم و سردبیر نشریه خواستگاری کرد و یا کار ترجمه انجام دادم برای پایان نامه یک نفر و چندین مورد دیگر تمام موارد اینچنینی به خواستگاری های مصرانه منجر شده است اما من به دلیل نه شنیدن هایی ک از طرف خواستگار های سنتی داشتته ام اصلا نمیتواانم به این موارد فکر کنم و هیچ علاقه ای در من نسبت به انها ایجاد نمی شود و هیچ حسی نسبت به هیچکدام ندارم. با اینکه سنی ندارم اما انقد این چندسال خواسته یا ناخواسته درگیر مسایل ازدواج شده ام که توان تصمیم گیری در کوچک ترین کاری را از دست داده ام. اعتماد به نفسم به شدت پایین امده و مدام دنبال عیب جویی از خودم هستم . فقط دنبال علتم که چرا کجای کار من اشتباه بوده .


مشاور: خانم صفری

باسلام. خواهر عزیزم در مرحله ی اول می خواهم نسبت به این باور که باید همه ی خواستگاری ها از طرف شما کنسل یا تایید شود را تعدیل کنید. زیرا در خواستگاری هر دو نفر با قصد شناخت یکدیگر جلو آمده اند و ممکن است واقعا در آن جلسه به این نتیجه برسند که شما و ایشان در معیارهای اصلی تفاهم ندارید و این به این معنا نیست که در شما ایرادی وجود دارد. به همین دلیل هیچ کس هم نمی تواند بفهمد چرا خواستگاران قبلی تان اصرار زیادی نداشته اند. به همین دلیل به جای اینکه دنبال علت این موضوع باشید روی خودتان کار کنید و اتفاقا می تواند به عنوان تلنگری محسوب شود که در روابطتتان نگاهی عمیق تر بیاندازید. و به جای سرزنش خود از همین موضوع در ججهت تکامل شخصی و رفتاری خود بهره ببرید.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.