ر

علاقه در ازدواج

سلام من دختری هستم 18 ساله .حدود 1سال پیش با پسری 19 ساله ک از بچگی باهاش آشنا بودم دوست شدم .البته این دوستی بر پایه علاقه و منطق بود و خانواده ها در جریان بودن .ما هردو از یه شهر کوچیک هستیم ک اکثرا همه مذهبی اند و همدیکه رو میشناسن.(البته مساله دوستی دخترو پسر عادی هست) حدود 4 ماه قبل باهم رفتیم بیرون.داخل ماشین بودیم و البته بگم که رابطمون در حد دست دادن و بغل بود ! که متاسفانه همون روز خارج از شهر ماشین چپ شد و واژگون شدیم.کمر من ب شدت شکست و تا یک قدمی قطعی نخاع رفتم و ب لطف خدا حالم خوب شد .خبر تصادفمون همه جای شهره کوچیکمون پخش شد و همه فهمیدن و به نوعی حرف و حدیث و ابروریزی پیش اومد ک هردو خانواده رو ب شدت رنجوند .تا همین امروز ک 4 ماه از اون اتفاق میگذره پشت تلفن باهم صحبت کرده بودیم.اما هردو شدیدا دلتنگ و عصبی بودیم ک نمیتونیم هم رو ببینیم( از اونجایی ک هردو اهل خدا و نماز هستیم دلمون نمیومد گناه کنیم و از طرفی دلتنگه هم بودیم ) تا اینکه امروز از شدت دلتنگی بسیااار زیاد دوباره جایی ب مدت 15 دقیقه هم رو دیدیم و بغل و دست و بوسه هم شامل این دیدار میشه ولی من ب شدت عذاب وجدان دارم و از طرفی واقعا نمیتونم تا5 .4 سال اینجوری دور از اون ادامه بدم و رابطه رو فقط حالت تلفنی ادامه بدم.هم احساس گناه میکنم و میترسم اتفاق بدی باز هم بیفته و هم واااقعا امکان نداره دونفر ک قصدشون واقعا ازدواجه اینجور از هم دور بمونن و دلتنگ نشن .من نمیخوام پدر مادرم متوجه بشن و یا اتفاق بدی بیفته .مادر اون باز بهتر کنار میاد.خواهش میکنم کمکم کنید .واقعا میشه بهم بگید چکار کنم؟خیلی خیلی داغونم کرده این موضوع. اگر سن اون کم نبود حتما نامزد میکردیم اما فعلا امکانش نیست .خواهشا راه حل بدین و بگین چیکار کنم؟
شنبه، 5 فروردين 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

ر

علاقه در ازدواج

ر ( تحصیلات : دبیرستان ، 18 ساله )

سلام من دختری هستم 18 ساله .حدود 1سال پیش با پسری 19 ساله ک از بچگی باهاش آشنا بودم دوست شدم .البته این دوستی بر پایه علاقه و منطق بود و خانواده ها در جریان بودن .ما هردو از یه شهر کوچیک هستیم ک اکثرا همه مذهبی اند و همدیکه رو میشناسن.(البته مساله دوستی دخترو پسر عادی هست) حدود 4 ماه قبل باهم رفتیم بیرون.داخل ماشین بودیم و البته بگم که رابطمون در حد دست دادن و بغل بود ! که متاسفانه همون روز خارج از شهر ماشین چپ شد و واژگون شدیم.کمر من ب شدت شکست و تا یک قدمی قطعی نخاع رفتم و ب لطف خدا حالم خوب شد .خبر تصادفمون همه جای شهره کوچیکمون پخش شد و همه فهمیدن و به نوعی حرف و حدیث و ابروریزی پیش اومد ک هردو خانواده رو ب شدت رنجوند .تا همین امروز ک 4 ماه از اون اتفاق میگذره پشت تلفن باهم صحبت کرده بودیم.اما هردو شدیدا دلتنگ و عصبی بودیم ک نمیتونیم هم رو ببینیم( از اونجایی ک هردو اهل خدا و نماز هستیم دلمون نمیومد گناه کنیم و از طرفی دلتنگه هم بودیم ) تا اینکه امروز از شدت دلتنگی بسیااار زیاد دوباره جایی ب مدت 15 دقیقه هم رو دیدیم و بغل و دست و بوسه هم شامل این دیدار میشه ولی من ب شدت عذاب وجدان دارم و از طرفی واقعا نمیتونم تا5 .4 سال اینجوری دور از اون ادامه بدم و رابطه رو فقط حالت تلفنی ادامه بدم.هم احساس گناه میکنم و میترسم اتفاق بدی باز هم بیفته و هم واااقعا امکان نداره دونفر ک قصدشون واقعا ازدواجه اینجور از هم دور بمونن و دلتنگ نشن .من نمیخوام پدر مادرم متوجه بشن و یا اتفاق بدی بیفته .مادر اون باز بهتر کنار میاد.خواهش میکنم کمکم کنید .واقعا میشه بهم بگید چکار کنم؟خیلی خیلی داغونم کرده این موضوع. اگر سن اون کم نبود حتما نامزد میکردیم اما فعلا امکانش نیست .خواهشا راه حل بدین و بگین چیکار کنم؟


مشاور: خانم مولوی زاده

با سلام دوست عزیزم؛ علاقه و محبتی که بین شما و فرد مورد نظرتان ایجاد گردیده و شدت نیز گرفته است یک نیاز طبیعی است. تنها راه حل شما با توجه به شدت علاقه دوطرفه در شما ازدواج البته با در نظرگرفتن شرایط در شما می باشد. تنها راهکار شما با توجه به شرایط حاضر، در میان گذاشتن موضوع توسط شما و فرد مورد نظرتان در جلسه ای مشترک با مادر ایشان بوده به صورتی که ایشان را از علاقه شدید دوطرفه خود آگاه نمایید و از ایشان درخواست کمک نمایید. آگاهی ایشان با توجه به اینکه مادر پسر می باشند تا حدود زیادی می تواند به راضی نمودن پدر و مادر شما کمک نماید تا در حال حاضر رضایت ایشان جهت نامزدی را دریافت نموده و دوران اشنایی و نامزدی خود را آغاز نمایید تا با شناخت بیشتر از یکدیگر به تصمیمی منطقی و عقلانی جهت ازدواج دست یابید. در آخر ضمن توصیه به شما دوست عزیز تأکید می نمایم که نسبت به ازدواج خود دقت لازم را مبذول داشته و تنها از روی احساسات تصمیم گیری ننمایید. چرا که ازدواج و انتخاب همسر از مهم ترین و سرنوشت سازترین انتخاب ها و رویدادهای زندگی هر فردی است که خدای ناکرده اگر تنها از روی احساسات و بدون بکارگیری عقل و منطق صورت گیرد عواقب جبران ناپذیری به همراه خواهد داشت. توصیه اینجانب به شما دوست عزیز این است که در دوران آشنایی خود نسبت به شناخت هر چه بیشتر زوایای زندگی شخصی و اجتماعی طرف مقابل خود تلاش و کوشش نموده تا ان شاء اله با انتخابی صحیح و عاقلانه آینده ای همراه با خوشبختی و سعادت برای خود رقم بزنید. با آرزوی موفقیت برای شما دوست عزیز



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.