م
ازدواج
با سلام
من حدود یکسال و 2 ماه هست که با ی آقا پسری که 2 ماه از من بزرگتر هست دوست هستیم به شدت هم به هم علاقه داریم هیچ مشکلی هم با هم نداریم ولی این آقا به شدت از ازدواج میترسه و همش فکر میکنه که قرار هست بعدا همه چی عوض بشه و به همین دلیل راضی به ازدواج نمیشه می خواستم ازتون راهنمایی بخوام که من در حال حاضر چه جوری باید رفتار کنم
مشاور: خانم طیبه قاسمی
با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیز ،اگر میخواهید فردی که دوستش دارید را به ازدواج راضی کنید، قبل از هرچیز باید بدانید که کجای این رابطه قرار دارید. آیا شما و او در زمان شروع رابطه یا پس از آن، محدودهای را برای این ارتباط مشخص کردهاید؟ آیا حرفی از ازدواج میان شما رد و بدل شده یا برنامهای در این مورد ریختهاید؟ برای آنکه به سمت ازدواج قدم بردارید، باید بدانید چرا با این شخص ارتباط دارید و چرا این رابطه را ادامه میدهید. گذشته از این، باید از خود بپرسید که آیا او هم مانند شما و هدفدار به ارتباط می نگرد یا خیر؟ مطمئنترین اقدامی که میتوانید بکنید، این است که از همان آغاز هدف رابطه را مشخص کنید و با فرد مقابلتان در این مورد به توافق برسید. روشن بودن تکلیف هر دوی شما، بسیاری از مشاجراتی که ممکن است در این دوران میان شما فاصله بیندازد را از میان میبرد و از آنجا که هر دوی شما برای هدفی مشترک انرژی صرف کرده و تلاش میکنید، مانع از دلسردی و تردیدتان میشود.اگر از روزهای اول رابطه عبور کردهاید و هیچ هدف و فرجامی را هم تعریف نکردهاید، باید راههای دیگری را امتحان کنید. اگر هرچه صبر هم کنید خبری از پیشنهاد ازدواج نمیشود، بهتر است به صورت نا محسوس خواستهتان را بیان کنید. شاید پیشنهاد مستقیم ازدواج از طرف یک خانم در کشور ما چندان مرسوم نباشد و آغازگر مشکلات دیگری در رابطه شود، اما یک پیشنهاد غیرمستقیم، میتواند شما را چند قدمی جلوتر ببرد و تکلیفتان را تا اندازهای روشنتر کند. اگر شما به یک مرد به صورت مستقیم پیشنهاد ازدواج دهید، معمولا حالات دفاعی به خود میگیرد و عقبنشینی میکند، بنابراین بهتر است زمینه را مهیا کنید و کمی به انتظار بنشینید. برای شروع میتوانید به ایدههایی که در زمینه ازدواج دارید اشاره کنید یا از اینکه ارتباط هدفدار را میپسندید صحبت کرده و به عکسالعملهای او خوب توجه کنید. اگر مردی که حرفهای شما را میشنود، صحبت را عوض کرد یا نشان داد که کاملا عکس شما فکر میکند، بهتر است وقت خود را تلف نکنید!از یاد نبرید فشار آوردن و انتظار عجله از طرف مقابل، داشتن جایگاه شما را در چشم او پایین میآورد. پس به جای اینکه از او بخواهید با سرعت بیشتری به خواستگاری بیاید، دریابید که به چه دلیل آمادگی برداشتن چنین قدمی را ندارد. میتوانید در این مورد با هم صحبت کنید و دلایلی که آمادگی ازدواج را از او میگیرند را جویا شوید. شاید شما بتوانید به او در برطرف کردنشان کمک کنید و شاید این دلایل به شما برای صبر بیشتر انگیزه بدهند. بهتر است با همفکری هم، پیشنیازهای رسیدن به این اهداف را مشخص کرده و مهلتی را تعیین کنید. اگر مردی که به او علاقهمند شدهاید، از شما مهلتی برای رسیدن به اهدافش خواست و قرار بر این شد که بعد از تحقق برنامههایش به خواستگاریتان بیاید، چارهای جز انتظار ندارید. در این مدت بهتر است میزان تلاش او برای تحقق وعدههایش را زیر ذرهبین بگذارید. اگر بعد از این مدت هم بهانهتراشی و دلایلی را مطرح کرد که از نظر شما و اطرافیانتان قابلقبول و منطقی نبودند، بدانید که شما در حال ازدست دادن فرصت خود برای ازدواج هستید و بیهوده به این ارتباط دل بستهاید. اما اگر توضیحات او قانعکننده به نظر رسید و موضوعات مهمی مانند به اتمام نرسیدن تحصیل یا رفتن به خدمت سربازی یا عدم آمادگی اولیه مالی را مطرح کرد، باتوجه به شرایط سنی شما و مقدار زمانی که لازم دارد، تصمیم بگیرید.ونهایتا به او پیشنهاد بدهید برای ریشه یابی دلیل ترس از ازدواجشان به یک مشاور مراجعه کنند و از فواید ازدواج و تحکیم خانواده و آرامش بعد از ازدواج با او صحبت کنید .ایشون در سنی هستند که باید به پختگی کافی رسیده باشند. از یاد نبرید زمان ازدواج دختر و پسر متفاوت است و بسیاری از دختران با عبور از یک محدوده سنی شانس کمتری برای ازدواج با کسی که سن و شرایط مناسب را داشته باشد پیدا میکنند. گذشت زمان طولانی و بیشتر از ۳ سال به انتظار پیشنهاد خواستگاری او نشستن، مشکلات بسیاری را در یک رابطه ایجاد میکند. بعد از چنین زمانی، احتمال اینکه طرف مقابل شما از بودن در این رابطه پشیمان شود یا شما با خسته شدن خود این رابطه را به مرحله تازهای از تنش وارد کنید زیاد است. اگر با هم قرار ازدواج گذاشتهاید، میتوانید بعد از گذشتن مدتی از او بخواهید در جلسات مشاوره پیش از ازدواج شرکت کند.شاید او واقعا به شما علاقه دارد و تنها بهدلیل ترسش از ازدواج، توان برداشتن گام آخر را ندارد. برای مطمئن شدن از این موضوع، بهتر است واژههایی که به زبان میآورد را زیر ذرهبین بگذارید. کسی که میگوید «من اهل ازدواج نیستم اما چون تو را دوست دارم حاضرم برای همیشه با تو بمانم!» یا فرد مسئولیتپذیری نیست یا ترسهایی برای ازدواج دارد. اگر مورد اول مصداق داشته باشد، شما به سادگی نمیتوانید او را به سمت یک زندگی موفق هدایت کنید. کسی که توان پذیرفتن مسئولیت را ندارد، حتی اگر با اصرار شما به خانه مشترک وارد شود، نمیتواند زمینه یک زندگی موفق و آرام را فراهم کند. پس گمان نکنید که همه ماجرا به نشستن پای سفره عقد ختم می شود. زندگی با یک فرد بیمسئولیت، از انتظار برای بهدست آوردن او هم زجرآورتر است.اگر مردی که دوستش دارید تاکید میکند که با وجود دوست داشتن شما قصد ازدواج ندارد، ماندن و منتظر شدن ریسک بزرگی خواهد بود. به جای نادیده گرفتن نشانهها و امید بستن بیدلیل سنگهایتان را با او وا بکنید. اگر او از دادن جواب صریح به شما طفره میرود، بیشتر مراقب باشید! شاید پای یک بازی در میان است و این فرد تنها میخواهد زمان بیشتری را در کنار شما صرف کند. برخی از آقایان نه حاضر به پذیرفتن مسئولیت ازدواج هستند و نه حاضرند از طرف مقابل جدا شوند.گمان نکنید اگر یک تنه بار رابطه را به دوش بکشید و به او اطمینان دهید که همه سختیها را تحمل میکنید ماجرا تغییر میکند.دیدن ضعف و اصرارهای شما، میتواند دلیل دیگری برای عقبنشینی او باشد. پس مواضعتان را شفاف بیان کنید و به او بگویید که در چه شرایطی حاضر به ازدواج هستید. گمان نکنید که برداشتن مرزها و حریمهای یک رابطه یا فداکاری بیش از حد مشکل شما را حل میکند. با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما