ناشناس

مشکل با همسر

باسلام من 7 سال است با شوهرم زندگی میکنم شوهر من فحش میده و بسیار بد دهن است و به خانواده من تهمت میرنه فحش میده و حرفای رکیکی به خانواده من نسبت میده و آنها اصلا خبر ندارند من هیچ وقت نمیگویم که شوهرم فحش میدهد و بی حرمتی میکند در ضمن خانواده من در این 7 سال فقط 2 بار منزل ما آمدند چون شوهرم اهل رفت و آمد نیست و هیچ آذار اذیتی به شوهر من روا نداشته اند ولی این آدم برای اینکه من را حرص بده و اذیت کنه و توی سر من بزند سر یه مساله کوچک شروع میکنه به فحش دادن به خانواده من ومن بسیار ناراحت هستم برای خانواده ام و اصلا دیگر دوست ندارم شوهرم با خانواده ام رو به رو بشه به خاطر فحش هایی که به آنها داده البته خوشان خبر ندارندو من خیلی دلم میسوزه برای پدر مادر و خواهر برادرهای بدبختم که ناحق مورد تحمت شوهر من هستند و من هم نمیتوانم به آنها توضیح دهم چرا منزل آنها با شوهرم نمیریم سوال من این است که آیا من به خانواده ام بگویم و از آنها بخواهم برخورد شدیدی با او داشته باشند چون از دست شوهرم خسته شده ام همیشه من را اذیت میکند و هر چیزی میخرد حساب کشی میکنه حتی میوه ها و گوشت و کاغذ و ... همه چیز را میشمارد و اگر 5 هزار تومان به من بده فردای آن روز از من میخواد با اینکه وضعیت مالی خیلی خوبی داره ولی من و بچه ام همیشه هر چیز خوردیم یاپوشیدیم با گریه و افسوس و غم و غصه بوده تا حالا هم به خاطر خواست پدر مادرم با این آدم زندگی کردم به نظر شما پدر مادرم اشتباه کرده اند که هیچ توقع و خواسته ای از دامادشان ندارند به این علت پر رو شده و بی احترامی میکند یا باید یک دعوای مفصل با او بکنند
شنبه، 3 تير 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

مشکل با همسر

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 32 ساله )

باسلام
من 7 سال است با شوهرم زندگی میکنم شوهر من فحش میده و بسیار بد دهن است و به خانواده من تهمت میرنه فحش میده و حرفای رکیکی به خانواده من نسبت میده و آنها اصلا خبر ندارند من هیچ وقت نمیگویم که شوهرم فحش میدهد و بی حرمتی میکند در ضمن خانواده من در این 7 سال فقط 2 بار منزل ما آمدند چون شوهرم اهل رفت و آمد نیست و هیچ آذار اذیتی به شوهر من روا نداشته اند ولی این آدم برای اینکه من را حرص بده و اذیت کنه و توی سر من بزند سر یه مساله کوچک شروع میکنه به فحش دادن به خانواده من ومن بسیار ناراحت هستم برای خانواده ام و اصلا دیگر دوست ندارم شوهرم با خانواده ام رو به رو بشه به خاطر فحش هایی که به آنها داده البته خوشان خبر ندارندو من خیلی دلم میسوزه برای پدر مادر و خواهر برادرهای بدبختم که ناحق مورد تحمت شوهر من هستند و من هم نمیتوانم به آنها توضیح دهم چرا منزل آنها با شوهرم نمیریم سوال من این است که آیا من به خانواده ام بگویم و از آنها بخواهم برخورد شدیدی با او داشته باشند چون از دست شوهرم خسته شده ام همیشه من را اذیت میکند و هر چیزی میخرد حساب کشی میکنه حتی میوه ها و گوشت و کاغذ و ... همه چیز را میشمارد و اگر 5 هزار تومان به من بده فردای آن روز از من میخواد با اینکه وضعیت مالی خیلی خوبی داره ولی من و بچه ام همیشه هر چیز خوردیم یاپوشیدیم با گریه و افسوس و غم و غصه بوده تا حالا هم به خاطر خواست پدر مادرم با این آدم زندگی کردم به نظر شما پدر مادرم اشتباه کرده اند که هیچ توقع و خواسته ای از دامادشان ندارند به این علت پر رو شده و بی احترامی میکند یا باید یک دعوای مفصل با او بکنند


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ؛ تعارض و اختلاف در تمامی ازدواج‌ها هست تا آنجایی که هر یک از زوجین می‌توانند طومار بزرگی از رفتارهای نامطلوب و ناپسند همسرشان بنویسند؛ اما آنچه در این تعارضات حائز اهمیت است، نحوه برخورد و چگونگی حل مشکلات توسط همسران می‌باشد. خودخواهی را کنار بگذارید .هر یک از شما بر خودِخود تاکید می‌کند و آن را مهم‌تر از دیگری می‌یابد و اینجا دقیقاً نقطه شروع اختلافات زناشویی می‌شود.هرگاه زن و شوهر، تنها خود را بخواهند و خواسته‌های خود را ارجح‌تر بیابند و صرفاً به دنبال آن باشند و بی توجه به دیگری راه خود را بروند، بی‌شک وجود اختلاف، حتمی است، به گونه‌ای که نمی‌توان تعارضات زندگی را نادیده گرفت و یا آن‌که آن‌ها را حل کرد. بنابراین، مقابله و غلبه بر خودخواهی، یکی از پیش‌نیازهای اساسی برای حل تعارضات و اختلافات زناشویی است. «رابطه دو زوج مثل دو ستون زیر یك سقف است، اگر این دو ستون از یك حدی بیشتر به هم نزدیك شوند سقف می‌ریزد و اگر از حدی بیشتر از هم دور شوند باز هم سقف می‌ریزد.» وقتی احساس مالكیت زیاد شود یعنی زوج از یك حدی بیشتر به هم نزدیك شده‌اند و به‌حریم‌های یكدیگر نفوذ كرده‌اند این می‌تواند آسیب زننده باشد. خیلی از اوقات نمی‌توانیم قبول كنیم طرف مقابل متفاوت از ما فكر می‌كند و همین امر می‌تواند حسابی آسیب‌زننده باشد. در یك خانواده یك خواهر و برادر كه والدین یكسان هم دارند تفاوت‌های زیادی با هم دارند چه برسد به 2 زوج كه از 2 دنیای متفاوت با خانواده‌های مختلف آمده‌اند. باید تفاوت‌ها را پذیرفت، اگر بخواهید مرتب طرف مقابل را زیر سوال برده و او را به خاطر عادت‌هایش بازخواست كنید، بحث‌ها شروع خواهد شد بنابراین اول باید بپذیرید با هم اختلاف سلیقه دارید و بعد با هم فكر كنید كه چگونه به نقطه اشتراك برسید. وسط یك كاغذ دایره‌ای بكشید و مشكلات خود را به صورت یك تیتر كلی درون دایره بنویسید مثلا «تحقیر کردن شوهر » یا.... حالا در سمت راست دایره 4خط بیرون بكشید(مثل پاهای هشت‌پا) و زیر هركدام از این خط‌‌ها علت‌هایی كه باعث به وجود آمدن این مسئله شده‌اند را بنویسید. در سمت چپ، چهار پای دیگر هشت‌پا را بكشید و روی خط‌ها راهكارهایی كه برای هركدام از علت‌ها وجود دارد را بنویسید تا كاملا مسئله برای‌تان روشن شود.باید بدانید وقتی نتوانید مسئله را به درستی ببينید، وقتی نتوانید علت‌هایش را به درستی پیدا كنید، به‌طور طبیعی قادر به ارائه راهكار برای حل آن نیز نخواهید بود.به خاطر داشته باشيد كه اوّلين گام در چنين مواردي آن است كه ابتدا علّت رفتار همسرتان معيّن گردد تا بتوانيد راهكار مؤثّري در ارتباط با وي در پيش گيريد. متأسّفانه ما از جزئيات مسأله اي كه بين شما و همسرتان اتّفاق مي افتد و باعث مي گردد وقت و بي وقت راه قهر را پيش بگيرد، اطّلاعي نداريم؛ لذا نمي توانيم آن طور كه شايسته است موضوع را تحليل و راهكار جامعي ارائه دهيم؛ خواهر عزیزم شما باید کمی در رفتارهای خودتان تجدید نظر بکنید و ببینید چه رفتارهایی انجام میدهید که دیگران به خودشان اجازه میدهند شما را تحقیر کنند . و آنها را به مرور اصلاح کنید . به دنبال کشف علت اصلی باشید: رفتارهای آزاردهنده همسرتان را یادداشت کرده و بدون قضاوت آنها را مورد بررسی قرار دهید، باید بدانید علت وقوع این رفتارها چیست و در چه موقعیت یا حالات هیجانی و فکری احتمال وقوع شان افزایش می یابد و اینکه عکس العمل شما در قبال آن رفتارها چیست؟ پیشنهاد می کنیم در صورت امکان، با همسرتان گفت و گو کنید و از خود ایشان نیز جویای علت رفتارهایش باشید و حتی از چگونگی پاسخ های خود در قبال آن رفتارها پرسش کنید. بی تردید با شناخت و آگاهی از علت اصلی می توانید تغییرات لازمه را اعمال کنید، مثلاً اگر بدانید بدرفتاری همسرتان به خاطر خستگی است از این پس سعی می کنید آرامش او را فراهم آورید یا اگر علت رفتارهایش را سماجت های خود بدانید قطعاً با زیر سؤال نبردن و حساسیت به خرج ندادن می توانید مانع شدت گرفتن مشکل تان شوید.قربانی نباشید: تا به کی می خواهید نقش قربانی را بازی کنید؟ برای خاتمه دادن به رفتارهای نامطلوب همسرتان، شایسته است از قالب قربانی بودن رها شوید و از حق خود دفاع کنید، دفاع از حق به معنای عصبانیت، تهدید، قهر، انتقاد کوبنده و... نیست بلکه باید بتوانید در مقابل رفتارهای غیرمنصفانه همسرتان، با حفظ حرمت، مقابله مثبت کنید، چه بسا تا زمانی که شما پذیرای درخواست های ناموجه ایشان باشید، همسرتان به اشتباه گمان می کند که سبک زندگی اش درست است و نیازی به هیچ تغییری نیست. بهتر است قاطعانه و در کمال آرامش، با رفتارهای نامطلوب اش مواجه شوید و قصور او را به شرط تغییر بپذیرید، در غیر این صورت به هیچ وجه از موضع خواسته های منطقی خود کوتاه نیایید.مدبرانه خود را به رخ بکشید: اگر همسرتان قدردان زحمات شما نیست، ناراحت نباشید، بپذیرید با تغییر سبک زندگی و ارتباط تان می توانید او را ترغیب به این امر کنید، مثلاً وقتی غذای خوشمزه ای آماده می کنید و انتظار تشکر از او دارید، در حالی که ایشان مهر سکوت اختیار می کنند، بهتر است خود وارد عمل شوید و قابلیت هایتان را به صورت جملات خبری یا سؤالی متذکر شوید، مثلاً بگویید:«غذای امروز خیلی خوشمزه شده بود!»یا اینکه پرسش کنید« نظرت در مورد طعم غذای امروز چیست؟»، انتظار تغییرات را به یکباره نداشته باشید، بلکه با مداومت این تمرین است که می توانید همسرتان را تسلیم بر اظهار نظر کنید. یادتان باشد مدیریت کلامی و رفتاری تضمین کننده سلامت رابطه تان است، هرگز حس حقارت را در همسرتان و حس برتری خود از ایشان را برانگیخته نکنید، بلکه تلاش کنید با بیان جملات و عباراتی، او را به تفکر وا دارید و ایشان را بتدریج به انجام رفتاری جدید عادت دهید.زمانیکه در معاشرت با افرادی قرار می گیرید که شما را خوار می کنند، به یاد داشته باشید:با تحقیر کردن متقابل، کارشان را تلافی نکنید.طرز برخوردشان چیزهای زیادی در مورد آنها به شما می گوید، به راحتی می توانید درک کنید که دلیل همه این کارها، خشم و نفرتی است که وجودشان را فراگرفته و خودشان باید با آن کنار بیایند نه شما.آیا می توانید از میان نظریات آنها برای خود یک "هدیه" پیدا کنید؟! می توانید به یکی از نقاط ضعف و یا قوت خود در بین نظریات آنها پی ببرید؛ اگر قوت بود آنرا افزایش دهید و اگر ضعف بود در پی جبران آن برآیید.ممکن است برداشتی که از نظریات آنها می کنید کاملاً نادرست باشد و آنها واقعاً از گفته های خود قصد و منظوری نداشته باشند. تنها به دلیل اعتقادات و باورهای ذهنی نمی توانید دیگران را متهم کنید.نسبت به پیام های زیرکانه ای که ممکن است نظریات منفی در بر داشته باشند، آگاه باشید و به آنها اجازه ندهید تا حس ارزشمندی و اعتبار شخصی شما را زیر سوال ببرند.گاهی اوقات برخی از توهین ها و تحقیرها هستند که برخورد با آنها صورت مناسبی ندارد، اما اگر بتوانید از آنها به نفع خود استفاده کنید، بهترین کار را انجام داده اید. با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.