رو

ازدواج

با سلام من خانمی هستم ک با آقایی ب شکل سنتی نامزد کردم برخلاف تصور من اون خانواده بیش از حد سنتی بودند و نامزدی رو مساوی ازدواج میدیدن ولی من هدفم ازین کار شناخت بیشتر ایشون بود چون درشهر کوچیکی زندگی میکنیم و امکان شناخت بیشتر پیش از ازدواج نیست مگه اینکه خانواده دخترحرف و حدیث مردم براشون مهم نباشه و بخوان امکان انتخاب های بعدی دخترشون رو بسوزونن. این آقاسالمه مهربانه کارکنه و اهل خیانت نیست من بسیاربه ایشون علاقمندشدم اما مواردی داره ک من اصلا نمیپسندم ازجمله اینکه چهرشو اصلا دوس ندارم(بعدازنامزدی ما بدترشدو اینکه مماس بودبارفتن سرکارایشون بیشتر چهرش ریخت بهم) لاغروسیه چرده تر شد طوری ک من اصلا دوس ندارم کسی ایشون رو ببینن ب لحاظ شغل هم ثابت نیست و مدام باید در شهرهای مجاور کاربکنه صحبت کردنشو دوس ندارم همش با من مغایرت داره باتوجه به اینکه من سطح فرهنگ و محل زندگیمون با ایشون فرق داره من باوجودعلاقه به ایشون بهم زدم(عقدنبودیم)چون احساس کردم اگرواردزندگی شدیم حتماروزی ب بن بست میخوریم اماخیلی میترسم ازعقوبت خدا چون اون خانواده خیلی اصرارالتماس کردن ومدام تاکیدکردن ک آبروماریخته میشه بااین کار اصرار زیادکردن چون منم دخترموقعیت داری بودم
يکشنبه، 25 تير 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

رو

ازدواج

رو ( تحصیلات : لیسانس ، 30 ساله )

با سلام
من خانمی هستم ک با آقایی ب شکل سنتی نامزد کردم
برخلاف تصور من اون خانواده بیش از حد سنتی بودند
و نامزدی رو مساوی ازدواج میدیدن
ولی من هدفم ازین کار شناخت بیشتر ایشون بود
چون درشهر کوچیکی زندگی میکنیم و امکان شناخت بیشتر پیش از ازدواج نیست
مگه اینکه خانواده دخترحرف و حدیث مردم براشون مهم نباشه و بخوان امکان انتخاب های بعدی دخترشون رو بسوزونن.
این آقاسالمه مهربانه کارکنه و اهل خیانت نیست
من بسیاربه ایشون علاقمندشدم
اما مواردی داره ک من اصلا نمیپسندم
ازجمله اینکه چهرشو اصلا دوس ندارم(بعدازنامزدی ما بدترشدو اینکه مماس بودبارفتن سرکارایشون بیشتر چهرش ریخت بهم)
لاغروسیه چرده تر شد
طوری ک من اصلا دوس ندارم کسی ایشون رو ببینن
ب لحاظ شغل هم ثابت نیست و مدام باید در شهرهای مجاور کاربکنه
صحبت کردنشو دوس ندارم
همش با من مغایرت داره
باتوجه به اینکه من سطح فرهنگ و محل زندگیمون با ایشون فرق داره
من باوجودعلاقه به ایشون بهم زدم(عقدنبودیم)چون احساس کردم اگرواردزندگی شدیم حتماروزی ب بن بست میخوریم
اماخیلی میترسم ازعقوبت خدا
چون اون خانواده خیلی اصرارالتماس کردن ومدام تاکیدکردن ک آبروماریخته میشه بااین کار
اصرار زیادکردن
چون منم دخترموقعیت داری بودم


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ، با توجه به اینکه برخی از موارد اشاره شده توسط شما مانند نداشتن چهره دلنشین شما و طریقه صحبت کردن های ایشان در همان جلسات خواستگاری مشخص میشده و حتی نوع منش خانوادگی میتواند خود را در جلسات خواستگاری نشان دهد و همچنین به دلیل اشاره به اینکه در شهر کوچکی زندگی میکنید ،امکان تحقیق قبل از ازدواج بیشتر مهیا بوده ،شما بهتر می بود سریعتر و قبل از اقدام به نامزدی تکلیف خود و ایشان را مشخص میکردید ،به هرحال هرچند که در این مرحله دچار اشکال شده اید و بدون در نظر گرفتن موقعیت آنها و خودتان تا حدی آنها را امیدوار کرده اید ،که این قابل پیشگیری بوده ،و درصدی از این ابراز ناراحتی آنها قابل دفاع میباشد .ولی خواهر عزیزم ،شما این حق را دارید و داشتید که تا قبل از عقد ،با بررسی و دقت همه جانبه بررسی لازم را انجام دهید و در هر مرحله ای نتیجه خود را اعلام کنید ،این از حقوق شما میباشد وهیچ عقل سلیمی نمیتواند منکر این حق شما باشد .حق یک چیز جدا از اخلاقیات میباشد . و شما نباید نگران باشید ،شما تمایلی به زندگی با ایشان نداشتید و نمیتوانستید خود را فریب دهید ،و به این نتیجه رسیدید که جلوی ضرر را از هر کجا بگیرید منفعت است آن هم قبل از عقد که مناسب ترین زمان میباشد . شما با ذکر استغفار و طلب رزق و برکت از جانب خدا ،هیچ گاه نباید نگران عقوبت الهی باشید چرا که خداوند ،بخشنده و مهربان است و توبه کنندگان را دوست دارد ، شما با توجیه کردن آنها و ذکر تفاوت ها و مشکلات آتی این ازدواج باید با شفاف سازی و رعایت ادب و احترام ،آنها را با رضایت متقاعد سازید که دلخوری و کدورتی از این مراودات به دل نگیرند و خودتان هم خیالتان راحت باشد که در این مرحله کار درستی انجام دادید . هرچند باید سریعتر و با شفاف سازی اولیه ،هدف نامزدی برای آنها ،از این دلخوری پیشگیری میکردید ، ولی در حال حاضر نباید نگران باشید . اگر همین ابتدای کار احساس می‌کردیداز بودن در کنار او خجالت می‌کشید یا با ظاهر و رفتارش راحت نیستید، قید این ازدواج را باید میزدید . معمولا چیزهایی که ما از آن‌ها دلزده می‌شویم هیچ وقت برایمان خوشایند نخواهند شد. در واقع زیبایی‌ها شاید عادی شوند، اما زشتی‌ها هیچ وقت عادی نمی‌شوند.در فرهنگ ما، معمولا «نه» گفتن کار ساده‌ای نیست. چه بسا گاهی سبب تنها شدن افراد می‌شود. گاهی فکر می‌کنیم با نه گفتن در نظر دیگران خودخواه جلوه می‌کنیم. در اغلب مواقع، گمان می‌کنیم باید به همه درخواست‌های دیگران پاسخ مثبت دهیم تا بتوانیم آن‌ها را در کنار خودمان داشته باشیم و رضایتشان را جلب کنیم اما چنین تصوری، کاملا اشتباه است. همه ما در رأس ارتباطمان، در کنار توجه به نیاز دیگران باید به نیاز‌ها و صلاح خودمان هم توجه کنیم. با تعیین حد و مرزی مشخص از همان ابتدا ،احتمال بروز ناراحتی و دشمنی در اثر «نه» گفتن را کمتر کنید.«نه» گفتن در مراسم خواستگاری زمانی راحت‌تر می‌شود که بدانید به چه چیز یا چه کسی می‌خواهید «بله» بگویید. هر بار که شما در زندگیتان می‌گویید «نه»، به این علت است که تشخیص داده‌اید، این چیزی نیست که به دنبال آن هستید. وقتی موضوع علاقه و خواستگاری به میان می‌آید همه ما حساس و آسیب پذیر می‌شویم. برای فردی که نسبت به احساسات دیگران حساس است، نه گفتن مشکل‌تر است و خاطرات تلخی را به او یاد آوری می‌کند. دلیلش هم این است که او نمی‌داند چگونه باید جواب منفی بدهد. اگر نمی‌خواهید با کسی ازدواج کنید، ایجاد امیدواری و رفتار تظاهر آمیز، تنها موضوع را پیچیده‌تر می‌کند. توصیه می‌شود با استفاده از تکنیک‌های مفید برای «نه» گفتن به آرامی و ملایمت میزان ناراحتی را برای آن شخص کاهش دهید.با وجود اینکه مهربانی و ملایمت هدف اصلی شماست، اگر به طور واضح صحبت نکنید ممکن است از حرف‌های شما برداشت اشتباهی شود. چه بخواهید و چه نخواهید کمی نا‌امیدی در اینجا لازم است و تا زمانی که شخص از شما جواب منفی نشنود از شما دور نمی‌شود.گاهی اوقات هیچ راهی به جز «نه» گفتن وجود ندارد. در این صورت بهترین کار این است که این ارتباط را تا جایی که ممکن است کم کنید. البته باید هر چه زود‌تر جواب «نه» را به طرف مقابل بدهید تا هر دو نفرتان زود‌تر به زندگی عادیتان برگردید و انرژی خود را صرف پیدا کردن کسی کنید که نیاز‌ها و خواسته‌های بیشتری از شما را برآورده می‌کند. ادامه دار کردن رابطه در صورت عدم تمایل از جمله مواردی است که نه تنها کمکی به شما نمی‌کند بلکه دیگری را هم معلق و بلاتکلیف می‌گذارد. وقتی که به کسی جواب «نه» می‌دهید بیشتر از کلمه «من» استفاده کنید. مثلا «من آمادگی لازم را ندارم» یا «به نظر من این ازدواج مناسب نیست» این جملات از سوء تفاهم برای آن شخص و تصور اینکه او خوب و مناسب نیست، جلوگیری می‌کند. خواهر عزیزم این را بدانید که ،به طور قطع تحمل ناراحتی شنیدن جواب منفی، بسیار راحت‌تر از تحمل سختی‌های ازدواج ناموفق است و هزاران دلیل دیگر که شما قاعدتا از آن آگاه هستید . خواهر عزیزم سعی کنید ،ملاک های خود را برای ازدواج کاملا مشخص سازید و شخصی که با ملاک های اولیه شما تناسبی ندارد در همان مرحله اول با تحقیق از دوستان و محل کار و ... رد کنید ولی فردی که ملاک های اصلی شما را دارد که برای شما در الویت اول است ،حتی اگر 60 درصد آن ویژگی خاص را دارد کفایت میکند و دلیلی ندارد که شما با سخت گیری های بی مورد به دنبال یک انتخاب بدون نقص باشید و ایده آل گرایانه رفتار کنید ، بلکه گزینه مطلوب را به جای ایده آل در نظر بگیرید تا امکان یک ازدواج گرم و پر آرامش را از خود صلب نکنید و با بالارفتن سن ،شرایط را برای خودتان سخت تر نسازید .قبل از انتخاب به خود شناسی خود توجه داشته باشید ،چرا که شاید هنوز خودتان به این نتیجه نرسیده باشید که واقعا از شریک زندگی خود چه میخواهید و همین دو دلی ها و تردید ها زمینه سو تفاهم را هم برای شما و هم برای خانواده ایجاد خواهد کرد. برای خودتان ملاک هایی را تعیین کنید؛ مثلا: ایمان ،اخلاق،و تناسب فکری و فرهنگی و...اگر شما ملاک ها را خوب انتخاب و تطبیق دهید، زندگی مسیر موفقیت آمیزی خواهد داشت. با انتخاب درست و انتخاب فرد متناسب با ملاکهایتان البته نه صد در درصد مطابق ، بلکه در حد متعادل ، زندگی خوبی را می توان انتظار داشت. با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.