ناشناس

وسواس

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما از چند سال پیش دچار وسواس شدم وسواس در هر امری ک بگویید از جمله خرید _ازدواج_کارو... ب گونه ای ک وقتی برای خرید ب بازار میرم بعد از کلی گشتن جنسی را انتخاب میکنم اونم با دل دل کردن بسیار و پرسیدن لز تک تک اعضای ک همراه من هستن خرید میکنم اما بعد از اون وقتی ک از بازار بازمیگردیم ذهن من هنوز درگیره هی با خود میگویم ک ب عنوان مثال این مانتو گشاد است پاینش خیلی بد فرم است تو تنم نمیشینه و ...ب طوری ک دیگه نمیتونم تحمل کنم باخود میگویم وقتی برای یک جنس معمولی انقدر خود را اذیت میکنم برای امر ازدواج چه کنم هرگز نمیتوانم موفق باشم و خدایی نکرده زندگی مشترکم عواقب خوبی ب دنبال ندارد لطفا کمکم کنید ک بتونم با خودم کنار بیام و کمتر در انتخاباتم دچار شک وتردید شوم ممنون از سایت خوبتون در پناه خدا
شنبه، 14 مرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

وسواس

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 23 ساله )

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما
از چند سال پیش دچار وسواس شدم
وسواس در هر امری ک بگویید از جمله خرید _ازدواج_کارو...
ب گونه ای ک وقتی برای خرید ب بازار میرم بعد از کلی گشتن جنسی را انتخاب میکنم اونم با دل دل کردن بسیار و پرسیدن لز تک تک اعضای ک همراه من هستن خرید میکنم اما بعد از اون وقتی ک از بازار بازمیگردیم ذهن من هنوز درگیره هی با خود میگویم ک ب عنوان مثال این مانتو گشاد است پاینش خیلی بد فرم است تو تنم نمیشینه و ...ب طوری ک دیگه نمیتونم تحمل کنم
باخود میگویم وقتی برای یک جنس معمولی انقدر خود را اذیت میکنم برای امر ازدواج چه کنم هرگز نمیتوانم موفق باشم و خدایی نکرده زندگی مشترکم عواقب خوبی ب دنبال ندارد
لطفا کمکم کنید ک بتونم با خودم کنار بیام و کمتر در انتخاباتم دچار شک وتردید شوم
ممنون از سایت خوبتون
در پناه خدا


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی خواهر عزیزم ، مشكل شما چيزي جز كمال‌گرايي منفي (كه از ويژگي‌هاي افراد مبتلا به وسواس فكري است) نيست؛ البته شما فقط در زمينه انتخاب همسر و خرید دچار روحيات وسواس‌گونه نيستيد و احتمالا در بسياري از انتخاب‌هاي خود كمابيش با اين مشكل مواجهيد.وسواس فكري از پيچيده‌ترين اختلالات رواني است كه درمان اورژانسي و فوري آن امكان پذير نيست و درمان آن بسته به نوع و شدتش، حداقل به 20 جلسه روان‌درماني نيازمند است.و باید با حوصله و صبر با آن مواجه شوید شاید برای شما شگفت انگیز باشد اگر بدانید که افراد کمال گرا در مقایسه با افرادی که کمتر نگران کامل انجام گرفتن کارها هستند، بیشتر دچار افسردگی و اضطرابند. کمال گراها استرس روان شناختی و جسمی بیشتری دارند. آنها به اندازه ای نگران اشتباه کردن هستند که در برابر مسائل رویکردی خشک از خود نشان می دهند. آنها به جای تمام کردن کارها، تعلل می ورزند. قابل درک است که وقتی افراد کمال گرا با شکست روبرو می شوند به خودشان شک می کنند و اعتماد بنفس خود را از دست می دهند. زمانی که گرایش به کامل بودن بیش از اندازه افراطی می شود تجربه شکست می تواند به آنها آسیب بزند .افراد زمانی مضطرب می شوند که انتظاراتشان به گونه نامعقولی بالا است و بیش از اندازه نگران شکست های کوچک و اشتباهات جزئی هستند. وقتی درباره چیزهای زیادی نگران هستید به سختی می توانید آرام باشید و از زندگیتان لذت ببرید. با عمل به پیشنهادات زیر می توانید کمال گرایی خود را مهار کنید :ارزشمند بودن خود را در گرو پیشرفت هایتان و انتخاب هایتان ندانید.سبک تفکر کمال گرایانه خود را شناسایی و کنترل کنید و بکوشید با خودتان این گونه سخن نگویید:“نباید اشتباه کنم”.“باید بتوانم همه کارها را درست انجام دهم”.“نمی توانم آن را انجام دهم”.“هر اندازه هم تلاش کنم سودی ندارد”.به جای آن بکوشید سخنان زیر را با خودتان بگویید:“بیشترین توان خود را بکار خواهم گرفت”.“از اشتباهات خود درس می گیرم”.“باید کار را به بخش های کوچک تقسیم کنم”. ”همیشه نباید انتخاب من بدون نقص باشد حتی یک انتخاب سرشار از نقص بهتر از تعلل و وسواس به خرج دادن است . “«ضروری‌ها» و «نه‌چندان ضروری‌ها» را تشخیص دهیدفرض کنید دنبال خانه می‌گردید. اولین کاری که باید بکنید این است که ویژگی‌های «ضروری» را تعیین کنید. مثلا بگویید:سه اتاق خواب و دو سرویس بهداشتی ،آشپزخانه‌ی بزرگ ،محله‌ی آرام ،نورگیر.حالا ویژگی‌های «نه‌چندان ضروری» را تعیین کنید. مثلا:شومینه ،استخر شنا ،حیاط.حالا دو گزینه دارید. یا می‌توانید دنبال خانه‌ای باشید که فقط ویژگی‌های ضروری را داشته باشد، یا دنبال خانه‌ای بگردید که هم «ضروری‌ها» را داشته باشد هم «نه‌چندان ضروری‌ها». آیا حاضرید هزینه‌ی بیشتری بپردازید- هم از نظر وقت و هم قیمت- تا ویژگی‌های «نه‌چندان ضروری» را هم داشته باشید؟! این اصلا عاقلانه نیست !سوال‌هایی که لازم است بپرسید اینها هستند: ویژگی‌های «ضروری» کدام‌هاست؟ ویژگی‌های «نه‌چندان ضروری» چطور؟کمال‌گراها دوست دارند «غیرضروری‌ها» را در همه‌ی کارهایشان وارد کنند، در حالی که اکثر مواقع «ضروری‌ها» کافی هستند.فقط « ضروری هایی »را در کارتان وارد کنید که ارزش وقت گذاشتن داشته باشند و وقت و منابع لازم برای دستیابی به آنها را در اختیار داشته باشید.در اهمیت دادن به خطاهای کوچک خود اغراق نکنید.به جنبه های مثبت توجه کنید.اهداف واقع بینانه ای انتخاب کنید.زمانی را صرف تفریح خود کنید و به تغذیه و ورزش خود نیز اهمیت دهید و خواب کافی داشته باشید چرا که تمامی این موارد در بهبود و یا تشدید این رفتار وسواسی و تفکر وسواسی کمک خواهند کرد . در زمینه انتخاب همسر نیز باید بدانید نباید زیاد ریز بین باشید ؛ یعنی نقاط ضعف ریز طرف برایتان بزرگ جلوه می‌کند و به همین خاطر ردش ‌کنید؛ به عبارت دیگر عیب گیر شده‌اید، در صورتی که نقاط ضعف ریز که نقش کمی در زندگی مشترک دارد، نباید ملاک رد و قبول در انتخاب همسر باشد. شما برای خلاصی از وضعیت باید روش خود، در انتخاب همسر را اصلاح کنید و بر اساس روش صحیح منطقی پیش بروید. راه صحیح ان است که ملاکهای خود را به دو دسته تقسیم کنید: اصلی و ترجیحی. ملاکهای اصلی آنهایی است که نمی‌شود از آنها گذشت؛ مثل تناسبهای فکری، اعتقادی، اخلاقی، رفتاری و خانوادگی، و نه تشابهات بلکه تناسبات چرا که هیچ خواهر و برادری هم که در یک خانه و با یک فرهنگ بزرگ شده اند شبیه هم نیستند چه برسد به دختر و پسری که در دو خانه متفاوت و با والدین متفاوت بزرگ شده اند بنابراین شما نباید توقع شباهت را داشته باشید بلکه همسو بودن مهم میباشد و این که هر دو از مهارت سازگاری بالایی برخوردار باشید وگرنه قطعا درآینده دچار مشکل خواهید شد. و ملاکهای ترجیحی آنهایی است که اگر باشد بهتر است؛ ولی اگر هم نبود زندگی خراب نمی‌شود. مثل زیبایی و مادیات زیادِ طرف مقابل و محل زندگی و ...بعد از این تقسیم، بنا بگذارید که در زمان خواستگاری اگر ملاکهای اصلی در طرف بود حدود 60 درصد ونه صددرصد که پیدا نخواهد شد !، در زمینه ملاکهای ترجیحی تا جایی که می‌شود کوتاه بیایید.اگر هم می‌ترسید که در زمینه ملاکها دچار وسواس شوید و احیاناً موارد ریز را اصلی ببینید، می‌توانید درباره موارد مشکوک، از کمک فکری اطرافیان یا مشاور بهره بگیرید تا از سخت گیری بی‌جا در امان بمانید.پس تنها راه رها شدن از عیب گیری و ایده‌آل گرایی، ان است که بر اساس روش درست حرکت کنید که پافشاری بر ملاکات اصلی، و در صورت لزوم، کوتاه آمدن از ملاکات ترجیحی است .شاید بگویید: اگر از موارد ترجیحی کوتاه بیایم چه تضمینی هست که زندگیم خراب نشود و به مشکل نخورم؟ جوابش این است که توافق و تفاهم صددرصدی پیدا نمی‌شود و چاره‌ای ‌نیست جز اینکه موارد ریز اختلاف با کوتاه آمدن و پذیرش طرف مقابل حل شود تا زندگی لطمه نخورد و این همان کاری است که عمده متاهل‌ها انجامش می‌دهند و زندگی خوبی هم دارند.خلاصه اینکه اگر این طور پیش بروید، می‌توانید ازدواج کنید؛ اما اگر روش‌تان را عوض نکنید و همین طور ادامه دهید، از دو حال خارج نیست یا اینکه مجرد خواهید ماند یا اینکه به خاطر خستگی بالاخره موردی را قبول می‌کنید که در زمینه ملاکات اصلی مشکل دارد و در نتیجه یا زندگیتان خراب می‌شود یا مجبور می‌شوید یک عمر زندگی تلخ را تحمل کنید. در یک جمع‌بندی شما با نوشتن نقاط مثبت همسر آینده و نمره دادن به آن، همچنین نمره‌گذاری به نقاط منفی در صورتی که نمرة نقاط مثبت بر اساس ملاک‌های اصلی و فرعی بالا بود، می‌توانید با فرد مورد نظر خود ازدواج کنید. با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.