ناشناس

مشکل خانوادگی

سلام الان مدت ۵ ساله که من ازدواج کردم اوایل ازدواجمون با هم خوب بودیم اما رفته رفته سر چیزای کوچیک باهم بحثمون میشدو مجبور میشدم روش دست بلند کنم ودر همان هنگام فورا میگفت الان زنگ میزنم به مادرم یا میخوام از خونت برم اما این کارو نمیکرد تا اینکه خدا بهمون یه بچه داد دیگه جروبحثمون کمتر شد دیگه دست رو خانمم بلند نمیکردم وناگفته نماند دراین مدت ۵ سال ک ازدواج کردم بخاطر بیکاری کلا تو خونه هستم چون معلولم یکی از پاهام قطع هست . وهمش بهم میگه تو چرا سر کار نمیری من لباس میخوام همچی میخام اما این مشکل بیکاریم باهام کنار می یومد تا اینکه ۶ ماه پیش مادر خانمم یه کاری واسم پیدا کرد قرار شد من با خانمم برم اونجا که من کار کنم تا اونجا ینی شهر مادر خانمم ۵ ساعت فاصلشه من به خانمم گفتم رفتیم اونجا تو دیگه باید تو خونه بشینی برای من آب و غذا درست کنی یموقع مثل خواهرات دائم تو خیابون اینورو اونور نری اونا مجردن همین حرف ما باعث شد به مادرش زنگ بزنه وقضیه هم بهش میگه که مادرش هم همه جوره پشتیبانی دخترش هست بمن گفت مگه دختر من گروگانه توچرا اینحوری گفتی فردا بیا طلاق دخترم بده بعد به دخترش گفت همین حالا آماده شو با اتوبوس بیا خانم من هم اماده شد با اتوبوس رفت بعد گذشت چهار ۵ روز رفتم خونه مادر خانمم کاری که قرار بود اونجا کار کنم جور نشد با خانمم برگشتیم سر زندگیمون بعد از این ماجرا اخلاق ورفتار من ۵۰ درصد عوض شد خیلی باهم خوب بودیم تا اینکه ۱۰ روز پیش گفت میخوام برم خونه مادرم منم مانعش نشدم وقتی رفت روز به روز احساس میکردم باهام سرده نه زنگ میزنه نه پیامی میده دیگه خودم بهش زنگ زدم سریه چیز کوچیک بحثمون شد و من تلفن قطع کردم تا ۵ روز محلش نمیزاشتم دوبار هم بهم پیام داد جوابش ندادم تا اینکه گفت من میخوام ازت جداشم دیگه تحمل ندارم منم بهش گفتم هرچه سریعتر اینکارو بکن چون غرورم اجازه نمیداد ک مثلا بخوام التماسش کنم ۲ روز بعدش گفتم با اینحوری زندگیم خراب میشه تا اینکه تو واتساپ بهش پیام دادم جواب داد الانم باهم نسبتاً خوب هستیم اما خب تا من پیام ندم یا زنگ نزنم اون اینکار نمیکنه خیلی سرد شده باهام نمیدونم چکار کنم اما اگه تا یکسال هم نیاد مادرش بهش نمیگه برو سر خونه زندگیت دیگه موندن بسه برو .شرمنده متن طولانی شد خواهش دارم راهنمائی کنید ممنون
چهارشنبه، 29 شهريور 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حسن نجفی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

مشکل خانوادگی

ناشناس ( تحصیلات : سیکل ، 32 ساله )

سلام الان مدت ۵ ساله که من ازدواج کردم اوایل ازدواجمون با هم خوب بودیم اما رفته رفته سر چیزای کوچیک باهم بحثمون میشدو مجبور میشدم روش دست بلند کنم ودر همان هنگام فورا میگفت الان زنگ میزنم به مادرم یا میخوام از خونت برم اما این کارو نمیکرد تا اینکه خدا بهمون یه بچه داد دیگه جروبحثمون کمتر شد دیگه دست رو خانمم بلند نمیکردم وناگفته نماند دراین مدت ۵ سال ک ازدواج کردم بخاطر بیکاری کلا تو خونه هستم چون معلولم یکی از پاهام قطع هست . وهمش بهم میگه تو چرا سر کار نمیری من لباس میخوام همچی میخام اما این مشکل بیکاریم باهام کنار می یومد تا اینکه ۶ ماه پیش مادر خانمم یه کاری واسم پیدا کرد قرار شد من با خانمم برم اونجا که من کار کنم تا اونجا ینی شهر مادر خانمم ۵ ساعت فاصلشه من به خانمم گفتم رفتیم اونجا تو دیگه باید تو خونه بشینی برای من آب و غذا درست کنی یموقع مثل خواهرات دائم تو خیابون اینورو اونور نری اونا مجردن همین حرف ما باعث شد به مادرش زنگ بزنه وقضیه هم بهش میگه که مادرش هم همه جوره پشتیبانی دخترش هست بمن گفت مگه دختر من گروگانه توچرا اینحوری گفتی فردا بیا طلاق دخترم بده بعد به دخترش گفت همین حالا آماده شو با اتوبوس بیا خانم من هم اماده شد با اتوبوس رفت بعد گذشت چهار ۵ روز رفتم خونه مادر خانمم کاری که قرار بود اونجا کار کنم جور نشد با خانمم برگشتیم سر زندگیمون بعد از این ماجرا اخلاق ورفتار من ۵۰ درصد عوض شد خیلی باهم خوب بودیم تا اینکه ۱۰ روز پیش گفت میخوام برم خونه مادرم منم مانعش نشدم وقتی رفت روز به روز احساس میکردم باهام سرده نه زنگ میزنه نه پیامی میده دیگه خودم بهش زنگ زدم سریه چیز کوچیک بحثمون شد و من تلفن قطع کردم تا ۵ روز محلش نمیزاشتم دوبار هم بهم پیام داد جوابش ندادم تا اینکه گفت من میخوام ازت جداشم دیگه تحمل ندارم منم بهش گفتم هرچه سریعتر اینکارو بکن چون غرورم اجازه نمیداد ک مثلا بخوام التماسش کنم ۲ روز بعدش گفتم با اینحوری زندگیم خراب میشه تا اینکه تو واتساپ بهش پیام دادم جواب داد الانم باهم نسبتاً خوب هستیم اما خب تا من پیام ندم یا زنگ نزنم اون اینکار نمیکنه خیلی سرد شده باهام نمیدونم چکار کنم اما اگه تا یکسال هم نیاد مادرش بهش نمیگه برو سر خونه زندگیت دیگه موندن بسه برو .شرمنده متن طولانی شد خواهش دارم راهنمائی کنید ممنون


مشاور: خانم طیبه قاسمی

با عرض سلام و احترام خدمت شما برادر گرامی برادر عزیز ، خود محوری و خود برتر بینی یکی از مهمترین دلایل شکست در زندگی است که به خاطر مقاومتهای فکری در افراد و آسیبهای شخصیتی و همین طور ناآگاهی شکل می گیرد و علاوه بر شکست به دلیل کم بودن انعطاف فکری فرد آسیبهای بیشتری نیز متحمل می شود. کافی است با تمرینهای ساده و پیش پا افتاده خود را محک بزنیم و مقدار خودخواهی و خود برتر بینی خود را کم کم کاهش داده و عزت نفس خود را افزایش دهیم.تعارض و اختلاف در تمامی ازدواج‌ها هست تا آنجایی که هر یک از زوجین می‌توانند طومار بزرگی از رفتارهای نامطلوب و ناپسند همسرشان بنویسند؛ اما آنچه در این تعارضات حائز اهمیت است، نحوه برخورد و چگونگی حل مشکلات توسط همسران می‌باشد. خودخواهی را کنار بگذارید .هر یک از شما بر خودِخود تاکید می‌کند و آن را مهم‌تر از دیگری می‌یابد و اینجا دقیقاً نقطه شروع اختلافات زناشویی می‌شود.هرگاه زن و شوهر، تنها خود را بخواهند و خواسته‌های خود را ارجح‌تر بیابند و صرفاً به دنبال آن باشند و بی توجه به دیگری راه خود را بروند، بی‌شک وجود اختلاف، حتمی است، به گونه‌ای که نمی‌توان تعارضات زندگی را نادیده گرفت و یا آن‌که آن‌ها را حل کرد. بنابراین، مقابله و غلبه بر خودخواهی، یکی از پیش‌نیازهای اساسی برای حل تعارضات و اختلافات زناشویی است. منم‌منم نکردن و شکستن خود کاذب و نشستن در نگاه دیگری، حلال بسیاری از مشکلات است. ترجیح دادن خواسته‌ها و اولویت‌های همسر بر نیازها و اولویت‌ها خود، همچون زمان آشنایی، یکی از روش‌هایی است که می‌تواند مانع خودخواهی همسران شود. بدون رودربایستی، تکلیف خودتان را مشخص کنید. آیا می‌خواهید چاره‌ای برای تعارضات و اختلافات خود با همسر بیابید یا آن‌که مایلید با کش دادن مسائل و گاه بزرگ‌نمایی آن‌ها، برای خود و همسرتان دردسر بسازید؟!گاهی برخی از افراد به ظاهر می‌گویند من هر کاری بتوانم برای حل مشکلاتم انجام می‌دهم، اما در عمل هیچ نمی‌کنند و گاه با ندانم‌کاری یا لجبازی، نه تنها مشکل را حل نمی‌کنند، بلکه مسائل دیگری را به مسائل قبل اضافه کرده و مشکلات را بیشتر و پیچیده‌تر می‌کنند. بنابر این، در اولین گام برای حل تعارضات، لازم است شما تعارضات خود را بشناسید و هدف خود را از اصلاح و حل مسائل روشن کنید. در حقیقت، اگر به دنبال صلح و آشتی باشید، می‌توانید به آن برسید وگرنه دور چرخه‌ای باطل می‌چرخید و در نهایت هم کار به جایی نخواهید برد.اختلاف نظر و سلیقه، جزیی جدانشدنی از زندگی زناشویی است و مشکلات زندگی مشترک، صرفاً مختص به ارتباط شما با همسرتان نیست. نگاه بدبینانه خود به اختلافات و مشاجرات زناشویی را تغییر دهید و بدانید که شما اولین زن و شوهری نیستید و نخواهید بود که اختلاف نظر دارند و بر سر حل مسائل زندگی‌شان جروبحث می‌کنند.در جهت پذیرش یکدیگر گام بردارید .به هر حال، شما همسرتان را دوست داشته‌اید و او را به عنوان همسر انتخاب کرده و پذیرفته‌اید، پس بهتر است تمام تلاش خود را برای برقراری آرامش و سامان زندگی مشترکتان بکار گیرید. سعی کنید در مواجهه با اختلافات ناگزیر زندگی مشترکتان، صبر پیشه کنید و اساس کار خود را حل تعارضات قرار دهید. بنابر این، توصیه می‌کنیم کمی تأمل کرده و عاقلانه برخورد کنید. با بی‌توجهی و غلبه بر افکار منفی و بی‌اساس، می‌توانید خودتان حلال مشکلات زندگی مشترکتان باشید. بهتر است شروع کننده حرکت اول برای حل تعارض، خودتان باشید. سعی کنید همیشه در این امر از همسرتان پیشی بگیرید. شما برای اصلاح روابطتان یک تکنیک کاربردی را باید انجام دهید .هر روز در ساعت معینی که هر دو شما راحت تر هستید ووقت بیشتری دارید ، 20 دقیقه روبه روی هم قرار بگیرید و دو دست یکدیگر را بگیرید و به چشمان یکدیگر خیره شوید (خیره شدن درچشمان هم و با محبت نگاه کردن لازمه اصلی اجرای این تکنیک میباشد ) و در این 20 دقیقه این رفتارها ادامه دار است و در ضمن آن، شما باید با یکدیگر صحبت کنید و هر روز یک ویژگی مثبت همدیگر را با جزئیات مطرح کنید(هر دو شما) ده دقیقه شما و ده دقیقه ایشان ،در این بیست دقیقه نه سرزنش نه بی احترامی نه دلخوری و نه ...هیچ جنبه منفی به ارتباط خود راه ندهید .این رفتار رو دو هفته پشت سر هم انجام دهید .وتا ثیر مثبت ان را ببینید .حتما ساعت و زمان خاص و یک تعهد دو طرفه در اجرای این تکنیک که مورد نیاز هست را رعایت کنید . در یك خانواده یك خواهر و برادر كه والدین یكسان هم دارند تفاوت‌های زیادی با هم دارند چه برسد به زوج كه از 2 دنیای متفاوت با خانواده‌های مختلف آمده‌اند. باید تفاوت‌ها را پذیرفت، اگر بخواهید مرتب طرف مقابل را زیر سوال برده و او را به خاطر عادت‌هایش بازخواست كنید، بحث‌ها شروع خواهد شد .بعضی‌ ها دوست دارند هر چه زودتر جر و بحث و بگو مگو را پایان دهند و دوباره آرامش را به رابطه خود برگردانند و به هر چیزی برای بدست آوردن آرامش متوسل می ‌شوند، بعضی ‌ها نیز این بگو مگو‌ها را میدان جنگی تصور می ‌کنند که باید پیروز آن شوند و به هر کاری برای پیروز شدن دست می ‌زنند، این افراد با لجبازی تمام بحث را کش می ‌دهند و نمی ‌خواهند اشتباهات خود را بپذیرند و حتی اگر اشتباه از طرف مقابل باشد ، برای حفظ آرامش و هدف والاتر و حفظ رابطه حاضر نیستند ،چشم پوشی کنند و در برابر هر حرفی جوابی می ‌دهند و در برابر هر عملی رفتاری از خود نشان خواهند داد.لجبازی یک خصوصیت شخصیتی است که افراد را به کارهای بچگانه و تصمیم ‌های غیر منطقی وا می ‌دارد. لجبازی از این احساس نشأت می‌ گیرد که فرد فکر می‌ کند دارد شکست می‌ خورد و باید قدرت خود را نشان دهد. در واقع کمبود اعتماد به نفس و عدم خود باوری و کمبود‌های درونی گاهی باعث لجباز شدن افراد می ‌شود. شاید شما وقتی لجبازی می ‌کنید از عملکرد خود آگاه نباشید و ندانید که در حال لجبازی با همسرتان هستید. برای این ‌که به شناخت بهتری راجع به لحظاتی که لجباز می ‌شوید پیدا کنید باید نمودهای لجبازی را بشناسید.وقتی شما لجباز می ‌شوید نسبت به همسرتان خشم و کینه شدیدی احساس می‌ کنید و هر چه این احساس شدیدتر باشد عملکرد شما نیز بدتر و شدیدتر می ‌شود. لجبازی باعث می ‌شود شما حقایق را نادیده بگیرید و اشتباه خود را نپذیرید و همین امر همسرتان را نیز آشفته می ‌کند.گاهی افراد نمی ‌دانند که شدیدا در حال لجبازی با همسرشان هستند و بدون این ‌که به اعمال و گفتار خود فکر کنند با همسرشان برخورد می ‌کنند. باید گفت که شما لجبازی می ‌کنید وقتی که: 1- بخواهید اشتباهات همسرتان را با رفتارتان تلافی کنید.2-عمدا کاری را که می ‌دانید همسرتان دوست ندارد انجام دهید.3- اشتباهات خود را تکرار کنید و اصرار داشته باشید که کارتان درست است.4-حرف همسرتان را با دقت گوش ندهید و مدام حرف خود را بدون منطق تکرار کنید.5- در برابر اشتباه خود اشتباهات گذشته همسرتان را پیش بکشید تا خود را تبرئه کنید و همسرتان را مقصر جلوه دهید.6- می ‌دانید اشتباه از شماست و آن را نپذیرید.7- می ‌خواهید ناخواسته همسرتان را آزار دهید.وقتی شما بدانید دارید اشتباه می ‌کنید و به کار خود ادامه دهید در حال لجبازی هستید و با این کار همسرتان را نیز به لجباز شدن و جنگیدن با خودتان تشویق می‌ کنید. وقتی شما لجباز می ‌شوید نسبت به همسرتان خشم و کینه شدیدی احساس می‌ کنید و هر چه این احساس شدیدتر باشد عملکرد شما نیز بدتر و شدیدتر می ‌شود. لجبازی باعث می ‌شود شما حقایق را نادیده بگیرید و اشتباه خود را نپذیرید و همین امر همسرتان را نیز آشفته می ‌کند و ممکن است او نیز خشمگین شود و دست به اعمال غیرمنطقی بزند. لجبازی باعث می ‌شود که شما به همسر خود توهین و او را تحقیر کنید. گاهی لجبازی آنقدر شدت می ‌گیرد که یک زندگی به دلایل کوچک و واهی از هم می ‌پاشد و زن و شوهر به خاطر لجبازی با یکدیگر عشق شان را از یاد می‌برند و فقط به پیروز شدن در برابر دیگری می‌ اندیشند. با دقت در رفتار خود و پرورش تفکر منطقی در خودتان می‌ توانید با لجبازی مقابله کنید .و همچنین یادتان باشد که در برابر لجبازی ‌های همسرتان شما لجبازی نکنید، چرا که اگر در این دور بیفتید روزبه‌ روز روابط‌ تان بدتر و بدتر می ‌شود و بازگشت به عقب غیرممکن خواهد شد.وقتی همسرتان عصبانی است جواب او را ندهید و با او بحث نکنید بلکه در آن لحظه او را به آرامش دعوت کنید و همیشه خواسته ‌هایتان را در آرامش به او بگویید. وقتی خودتان نیز عصبانی هستید از جر و بحث بپرهیزید. به یاد داشته باشید که محبت و مهربانی همیشه کارساز است و لجبازی را از بین می‌ برد و بدانید در رابطه شما هیچ چیز دیگر به اندازه خود رابطه و وجود شما دو نفر مهم نیست و ارزش این را ندارد که این علاقه را با حواشی از بین ببرید . با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی در کنار همسرتان



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.