حميد
مشکل وسواس فکرى
سلام مدتيه من يک فرد که معمولا خانم هست رو مي بينم که کلا ذهن منو به خودش درگير مي کنه و من کلا هر کارى مي کنم فکر مي کنم در حضور اون هستم و با خودم فکر مي کنم تو اون برخورد کاش اينجور مي کردم و اينجور نمي کردم و..... در صورتى که ممکنه بهترين برخورد رو باهاش داشته بودم يا درموردش خيالبافي ميکتم که اينجور مي کنم اونجور مي کنم ولي در برخورد باهاش دقيقا عکس قضيه اتفاق ميافته و از روبرو شدن باهاش ميترسم و بسيار کنجکاوم در موردش جستجو کنم و خلاصه کلا ذهنمو به خودش درگير ميکنه تا اون حد که بعضي شبها از فکر تا صبح خواب نميرم و اين حالت از بين نميره تا جايگزين شدن يک فرد ديگه قابل ذکر است اين افراد که معمولا خانم ها هستن يک ويژگي بارز خوب دارن مثلا زيبايي يا ....
تورو خدا کمکم کنيد
مشاور: خانم الهه مولوی زاده
با سلام خدمت شما دوست عزیز؛ پرداختن ذهن شما با چنین افکار نسبت به افراد به خصوص که می توان تعبیر عاشقی نیز از آن داشت بیشتر مربوط به نیازهای جسمی و روانی مقتضای دوران جوانی می باشد که با توجه به تجرد شما و شدت این نیازها و نیز با اختصاص زمان زیاد به این افکار و احساسات به حالت وسواس درآمده که به نظر می رسد زندگی شما و فعالیت های شخصی و اجتماعی شما را تحت تأثیر قرار داده است. در اینجا خدمت شما عرض می نمایم که ذهن ما تولید کننده افکار و احساسات و خاطرات به طور مکرر و مستمر می باشد که ما ناگزیر از پذیرش این افکار و احساسات می باشیم. نکته اینجاست که چنانچه ما نباید خود را درگیر این افکار نموده و اجازه دهیم این افکار و احساسات و ... که توسط ذهن تولید می شود برنامه های شخصی زندگی ما را تحت تأثیر قرار دهد. ما با برنامه ریزی صحیح در زندگی شخصی و اجتماعی خود مجال تأثیرگذاری را از این افکار و احساسات گرفته و با تنظیم اوقات روزانه و داشتن یک برنامه ریزی دقیق در زندگی خود به فعالیت های شخصی و اجتماعی خود پرداخته و موجبات رشد و پیشرفت شخصی و اجتماعی خود را فراهم می سازیم. این افکار نیز در جایگاه خود یعنی ذهن با ملاقاتی داشته و در زندگی ما در حال رفت و آمد هستند. چنانچه ما با تمرکز بر این افکار و احساسات و تعطیل نمودن برنامه های زندگی خود، زمینه پررنگ کردن آن را فراهم سازیم نه تنها دچار وسواس فکری گردیده بلکه از رشد و پیشرفت خود در جنبه های مختلف زندگی بازمانده و به مرور زمان با مواجه شدن با رکود و یکنواختی در زندگی دچار افسردگی نیز خواهیم گردید. بنابراین علت بسیاری از افسردگی ها در افراد وسواسی پرداختن به افکار مربوط به وسواس و به قول معروف در جازدن (بازماندن از رشد و پیشرفت در جنبه های مختلف) می باشد که شما دوست عزیز را تا وقوع این اختلال (افسردگی) به تغییر و تحول در این زمینه دعوت و توصیه می نمایم. شما توصیه به سرکوب امیال و احساسات و افکار خود نگردیده بلکه آنها را به عنوان میهمانی که در حال رفت و آمد می باشند پذیرفته و با پذیرش آن (و البته جلوگیری از جولان این افکاردر زندگیتان) با انجام اهداف و برنامه های کوتاه مدت و بلندمدت در زندگی خود موجبات موفقیت خود را فراهم ساخته و زندگی خود را در مسیر رسیدن به اهداف عالیه خود پیش ببرید. امید است با فتح قله های موفقیت و دست یابی به یک زندگی شخصی و اجتماعی رفیع ، آینده ای روشن را در زندگی خود رقم بزنید. با آرزوی موفقیت