ناشناس

مشکل ازدواج

با سلام خسته نباشید من بعنوان نماینده خدا مشکلم رو با شما در میان می ذارم و جوابی که شما میدین رو بعنوان جواب خدا قبول میکنم . من دردم زیاده ولی بخاطر راهنمایی صحیح شما مجبورم بگم ممنون از حوصله ای که به خرج میدهید پدر من کلا از لحاظ اعصاب مشکل داشتن و من در تمام زندگیم از ایشون متنفر بودم چون فقط منطق کتک رو داشت و مادرم رو هم اذیت میکرد من دختر بزرگ خونه ام و ۲برادر دارم و خانوادمون ۵ نفره هست ۰ همیشه آرزو داشتم یک روزی ازدواج کنم ولی همسرم مشکل پدرم رو نداشته باشه .وقتی ۱۵ سالم بود پسر عموم اومد خواستگاری -یه جوری شد از درو دیوار خواستگار ریخت بابام به مامانم گفتن به دخترت هیچی نگو نذار بفهمه اون بچه هست زن عموم که مساله رو باز مطرح کرد پدرم با لحن خیلی بدی اون هارو تو جمع ضایع کرد و گفت نه گذشت روز به روز اخلاق بابام بدتر شد و منو اصلا دخترش نمی دونست خیلی دعا کردم هر دعایی که ب ذهنم اومد بسیار چله گرفتم چله هر دعایی که به ذهنتان بیاد چله جواب نداد شروع کردم یک سال تمام سوره طه رو خوندم جواب نداد نماز چهارده معصوم تک تک نخیر انگار اصلا قرار نبود جوابی بشنوم تا ۵ سال پیش که یه نفر پیدا شد_من تقریبا مذهبی ام چادری بخاطر همین حرمت چادر نمیتونم با کسی دوست شم بیاد خواستگاری ازدواج من باید سنتی باشه-اومد بابام گفت نه که نه اصلا نمی خواست گوش کنه طرف کیه فقط میگفت نه اگر هم میپرسیدیم چرا پا میشد کتک میزد منو مامانم رو مینداخت بیرون ما هم جایی,نداشتیم بریم. مادر اون آقا گفتن اگه شما راضی باشی ما نیاز به اجازه پدرت نداریم من اون موقع ۲۳سالم بود فکر کردم گفتم نه .به امید اینکه بابام خودش رضایت بده سه سال پیش باز یه خواستگار اومد بابام ساعت ۲ نصف شب ,شب نیمه شعبان بود منو انداخت بیرون با چادر نماز نه جایی برای رفتن داشتم نه جایی برای بودن با چکش و سنگ داشت,مامانم رو کتک میزد اونم نشد من فقط تنها سوالی که داشتم این بود,خدایا من تاوان چی رو میدم قشنگ,ترین صحنه زندگی یه دختر وقتیه که براش خواستگار میاد از طرف خانوادش تکریم میشه گناه من چیه هر موقع یکی میگه میایم خواستگاری من باید کتک بخورم? چند مورد,هم مادر آقا پسر ها اومدن حتی منو,پسند نکردن ولی باز من کتک خوردم . بعد کلی استغاثه کار ما کشید به اینکه گفتن شما رو سحر کردن من ۴۰شب نشستم سوره بقره و رقیه شرعیه رو خوندم نخیر این کارها اون طوری اثر نمی خواست بکنه شاید هم شیطان قویه. رفتیم پیش یه نفر که موکل داشت برای باطل کردن همش احضار میزد یه بسته ات و آشغال می اومد بعد باطل کردن اخلاق بابام به نسبت بهتر شده میبوسدم دلایل الان میگه دخترمی دوستت دارم ,الان۳ساله که من هیچ خواستگاری ندارم بیرون هرکی میبینه میگه میخواییم بیاییم خواستگاری اما یه روز میشنوییم اونم ازدواج کرده من از دعا خسته شدم از احضار هم همچنین الان شب,میلاد پیامبر متوسل به ۱۴ معصوم شدم من چیکار کنم ? از زخم زبون مردم از آتشی که درونم شعله وره از فشاری که دارم چیکار کنم? لطفا جواب بدین من منتظرم اجرتون با امام زمان خیلی ممنون
سه‌شنبه، 14 آذر 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: حمید خیبری
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

مشکل ازدواج

ناشناس ( تحصیلات : لیسانس ، 28 ساله )

با سلام خسته نباشید
من بعنوان نماینده خدا مشکلم رو با شما در میان می ذارم و جوابی که شما میدین رو بعنوان جواب خدا قبول میکنم .
من دردم زیاده ولی بخاطر راهنمایی صحیح شما مجبورم بگم
ممنون از حوصله ای که به خرج میدهید
پدر من کلا از لحاظ اعصاب مشکل داشتن و من در تمام زندگیم از ایشون متنفر بودم چون فقط منطق کتک رو داشت و مادرم رو هم اذیت میکرد من دختر بزرگ خونه ام و ۲برادر دارم و خانوادمون ۵ نفره هست ۰
همیشه آرزو داشتم یک روزی ازدواج کنم ولی همسرم مشکل پدرم رو نداشته باشه .وقتی ۱۵ سالم بود پسر عموم اومد خواستگاری -یه جوری شد از درو دیوار خواستگار ریخت بابام به مامانم گفتن به دخترت هیچی نگو نذار بفهمه اون بچه هست زن عموم که مساله رو باز مطرح کرد پدرم با لحن خیلی بدی اون هارو تو جمع ضایع کرد و گفت نه
گذشت
روز به روز اخلاق بابام بدتر شد و منو اصلا دخترش نمی دونست
خیلی دعا کردم هر دعایی که ب ذهنم اومد بسیار چله گرفتم چله هر دعایی که به ذهنتان بیاد
چله جواب نداد شروع کردم یک سال تمام سوره طه رو خوندم جواب نداد نماز چهارده معصوم تک تک نخیر انگار اصلا قرار نبود جوابی بشنوم
تا ۵ سال پیش که یه نفر پیدا شد_من تقریبا مذهبی ام چادری بخاطر همین حرمت چادر نمیتونم با کسی دوست شم بیاد خواستگاری ازدواج من باید سنتی باشه-اومد بابام گفت نه که نه
اصلا نمی خواست گوش کنه طرف کیه فقط میگفت نه اگر هم میپرسیدیم چرا پا میشد کتک میزد منو مامانم رو مینداخت بیرون ما هم جایی,نداشتیم بریم.
مادر اون آقا گفتن اگه شما راضی باشی ما نیاز به اجازه پدرت نداریم من اون موقع ۲۳سالم بود فکر کردم گفتم نه .به امید اینکه بابام خودش رضایت بده
سه سال پیش باز یه خواستگار اومد بابام ساعت ۲ نصف شب ,شب نیمه شعبان بود منو انداخت بیرون با چادر نماز
نه جایی برای رفتن داشتم نه جایی برای بودن
با چکش و سنگ داشت,مامانم رو کتک میزد اونم نشد
من فقط تنها سوالی که داشتم این بود,خدایا من تاوان چی رو میدم قشنگ,ترین صحنه زندگی یه دختر وقتیه که براش خواستگار میاد از طرف خانوادش تکریم میشه گناه من چیه
هر موقع یکی میگه میایم خواستگاری من باید کتک بخورم?
چند مورد,هم مادر آقا پسر ها اومدن حتی منو,پسند نکردن ولی باز من کتک خوردم .
بعد کلی استغاثه کار ما کشید به اینکه گفتن شما رو سحر کردن من ۴۰شب نشستم سوره بقره و رقیه شرعیه رو خوندم نخیر این کارها اون طوری اثر نمی خواست بکنه شاید هم شیطان قویه.
رفتیم پیش یه نفر که موکل داشت برای باطل کردن همش احضار میزد یه بسته ات و آشغال می اومد بعد باطل کردن اخلاق بابام به نسبت بهتر شده میبوسدم دلایل الان میگه دخترمی دوستت دارم ,الان۳ساله که من هیچ خواستگاری ندارم
بیرون هرکی میبینه میگه میخواییم بیاییم خواستگاری اما یه روز میشنوییم اونم ازدواج کرده
من از دعا خسته شدم از احضار هم همچنین
الان شب,میلاد پیامبر متوسل به ۱۴ معصوم شدم من چیکار کنم ? از زخم زبون مردم از آتشی که درونم شعله وره از فشاری که دارم چیکار کنم?
لطفا جواب بدین من منتظرم
اجرتون با امام زمان خیلی ممنون


مشاور: محمد علی رضایی

با سلام و احترام پرسشگر گرامی: با توجه به آنچه نوشتید مشکل اصلی شما نداشتن خواستگار است که نداشتن خواستگار يكي از مشكلات رايج در ميان دختران امروزي است. اين مشكل بسيار فراگير شده و اختصاصي به شما ندارد. زیاد نگران نباشید، از رحمت الهی نا امید نشوید، زیرا خداوند بهتر مي داند صلاح هر فردي ازدواج در چه سني است. از خداوندى كه شما را آفريده ، بخواهید كفو و همسر مناسب و متناسب با شما را به موقع روانه‏ خواستگاری شما کند به گونه اي كه هيچ چيزى نتواند مانع ايجاد پيوند و ازدواج شما شود. گاهی برخي از دختر خانم ها به علل مختلفي چون خجالتي بودن، كمرويي، درونگرايي و... از حاضر شدن در جمع هاي خانوادگي يا دوستان سر باز مي زنند و به قولي انزواجو مي شوند. در اين حالت نيز اولاً به دليل اين مشكل شخصيتي شان و ثانياً به خاطر ديده نشدن توسط واسطه ها دچار تاخير در ازدواج مي شوند. راه چاره اين مشكل، توسعه روابط اجتماعي دختر و خانواده او است. در چنين مواردي پيشنهاد مي گردد چنين دختراني با حفظ عفت و رعايت ضوابط اخلاقي و شرعي در مجامع و محافل زنانه نظير روضه هاي خانگي، مراسم هيأت هاي مذهبي و ... حضور يابند تا زمينه آشنايي مادران نيازمند عروس و يا واسطه ها با چنين دختري مهيّا گردد. همچنين شركت در جمع هاي جديد به شما فرصت ديده شدن مي دهد و در محيط هاي جديد مي توانيد عقايد خود، شخصيت و ظرفيت اداره يك زندگي را به ديگران نشان دهيد. شما بايد در محيط هاي اجتماعي سالم رفت و آمد داشته باشيد و قابليت هاي خود را نشان دهيد. حتما منظورمان را از قابليت متوجه مي شويد. يعني آن چه كه احترام ديگران را نسبت به شما برمي انگيزد و نشان مي دهد شما يك سر و گردن از ديگر دختران بالاتريد و آمادگي يك زندگي واقعي را داريد. مشكل ديگر برخي از دختران ايراد گرفتن هاي زياد از خواستگاران است. البته هيچ دختري در خودآگاهش خود را يك آدم سخت گير نمي داند. اما خيلي از همين دختران پاي انتخاب كه مي رسد، دچار وسواس هاي بيهوده مي شوند. انشاءالله توجه و عمل به نكات زير بسياري از مشكلات شما را حل خواهد كرد : 1. شما تنها فردى نيستيد كه با اين مساله مواجه هستيد؛ لذا آن را به عنوان يك مساله ببينيد نه يك معضل و مشكل لاينحل. 2. زود ازدواج ‏كردن نشانه موفقيت در امر ازدواج و تأمين خوشبختى و سعادت هميشگى نيست. با كمى دقت و تفحص در بين همسايگان، فاميل و ديگران، مشاهده مي كنيد كه فرآيند خواستگارى و ازدواج، معمولاً يك فرآيند طولانى مدت و نيازمند زمان و دقت كافى است. چه بسا همين تأخير، شناخت و آگاهى‏تان را از موضوعات و معيارهاى ازدواج بيشتر و عميق‏تر كند و موفقيت در اين امر مهم و حياتى را چندين برابر كند كه در نتيجه به صلاح شما خواهد بود. 3. ازدواج همه زندگي نيست ، بلكه تنها يك بعد از ابعاد زندگي است . پس تا زماني كه شرايط ازدواج برايتان فراهم نشده، از فرصت استفاده كنيد و در ساير ابعاد مثل تحصيل در مقاطع بالاتر و ... بكوشيد. 4. از منفي بافي و افكار منفي بايد اجتناب شود. اگر مي خواهيد سالم بمانيد و جواني خود را حفظ كنيد ناراحتي و افكار مزاحم را از خود دور كنيد و بدانيد كه آنچه باعث ناراحتي و مشكل مي شود افكار منفي و نوع ديد ما به دنيا و وقايع است. در بسياري موارد ما از يك حادثه طبيعي، برداشتي داريم كه كاملا متفاوت با واقعيت آن است. سعي كنيد بدبيني را كنار بگذاريد و به دنيا با عينك خوشبيني نگاه كنيد اجازه ندهيد افكار منفي بر شما پيروز شود، آرامش را در زندگي به خودتان هديه دهيد. 5. طرز برخورد با خانواده و دوستان : رفتار مناسب ، با ادب و احترام و به دور از شوخي زياد و جلف بودن مي تواند براي يك خانم مناسب باشد و نظر يك آقا را جلب كند. طرز برخورد در جامعه نيز در اين باره موثر است، بعضي خانم ها ممكن است فكر كنند، برخورد مناسب در مواجهه با يك آقاي نامحرم، اخم كردن و بدخلقي است ولي اين درست نيست، ما نبايد با رفتار محرك، ديگران را تحريك كنيم، ولي اخم كردن و بدخلقي هم مناسب نيست. 6. كم كردن توقعات: يكي از موانع مهم پيش روي ازدواج جوانان توقعات بالا مي باشد كه با كم كردن اين توقعات و بيان اين مساله در موقعيت هاي مناسب مي توانند زمينه ازدواج را ايجاد كنند. همچنين يكي از مواردي كه مي تواند مانع ازدواج باشد و آقا را از اقدام به خواستگاري منصرف سازد موقعيت اقتصادي خوب خانواده خانم است يعني آقا اين جرات را ندارد كه اقدام به ازدواج كند، كه بيان كردن اين مساله در جمع دوستان و بستگان كه انتظارات من براي ازدواج بالا نيست مي تواند راه حل مناسبي براي آن باشد. 7. افزايش مهارتها: تلاش بيشتر و روزافزون براي شكوفايي استعدادها و توانايي‌هاي خود و يادگيري فنون و هنرهاي مختلف و پر كردن اوقات فراغت داشته باشيد. دختراني كه شايستگي هاي لازم در زمينه هاي اخلاقي، اجتماعي، مهارت هاي زندگي و امتيازات ويژه ديگر در جامعه كسب مي كنند، نسبت به ديگر دختران خواهان بيشتري دارند. 8. نيكو كردن اخلاق حسنه و خوش برخورد بودن: در محيط اطراف به خصوص در خانه سعي كنيد با كمال متانت و گذشت و فداكاري رفتار كنيد. 9. صبور و بردبار بودن: چرا كه صبر و شكيبايي كليد معنويات و گشايش‌هاي نعمت‌ها و الطاف الهي است. 10. توجّه به ضعف‌ها و خصلت‌هاي ناپسند خود و رفع آنها: چه بسا به دليل وجود يك صفت بد يا يك رذيله اخلاقي و رفتاري در ما، خداوند نعمتي و يا لطفي را از ما دور كند. 11. توجه نكردن به حرف و حديث هاي مردم و برخورد كردن با آنها به صورت سعه صدر و گذشت از آنها با كمال بزرگواري. 12. حضور در جمع ها با شركت كردن در مجالس مذهبي- فرهنگي- هنري و ... و نشان دادن توانمندي هاي و كمالات روحي و اخلاقي خود. 13. توجه به اين مطلب كه دنيا به آخر نرسيده و اساساً هدف اصلي و نهايي زندگي كه ازدواج كردن نيست. با ازدواج نكردن نيز مي توان به آن اهداف متعالي دست يافت. 14. براي تعجيل در ازدواج به حضرات ائمه اطهار عليهم السلام بويژه امام جواد عليه السلام متوسل شويد. 15. آيه «رَبّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّياتِنا قُرّةَ أَعْينٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتّقينَ إِمامًا»(سوره فرقان آيه 74) را زياد بخوانيد. 16. در مهماني هاي خانوادگي و مراسم گوناگون در ميان سخنان خود به صورت غير مستقيم نسبت به ازدواج با جوان پاك و متديني ابراز علاقه كنيد. 17. يك احتمال را هم نبايد نديده گرفت و آن اينكه شايد خواستگاراني براي شما آمده يا مي آيد اما والدينتان چيزي در مورد آنها به شما نمي گويند و يا اينكه آنها داراي معيارهاي لازم نيستند لذا والدينتان ترجيح مي دهند صحبتي در مورد آنها نكنند تا شما با فكري آسوده زندگی کنید. لذا بدون خجالت با والدينتان در اين مورد صحبت كنيد و تمايلتان به ازدواج را به اطلاع آنها برسانيد. اگر صحبت رودررو با آنها برايتان سخت است با شخص ديگري از خانواده يا بستگان كه راحت تريد صحبت كنيد تا نظر شما را به اطلاع والدينتان برساند. و حرف آخر اين كه: مبادا با بي صبري، اجر دعاها و توسل های خود را از دست داده و مشكلات را بيشتر نماييم. ضمن اينكه خداوند متعال كساني را كه به هر جهت اسباب و امكانات ازدواجشان فراهم نشده و نتوانسته‌اند ازدواج كنند، دستور داده كه تقوي و پاكدامني پيشه كنند تا خداوند از فضل خود آنان را بي‌نياز گرداند. «وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتّي يُغْنِيَهُم اللهُ مِنْ فَضْلِهِ»[ نور/33.]. پس آنچه كه در زندگي در درجه اول اهميّت دارد، بندگي و اطاعت خداوند و حفظ پاكدامني و عفّت است. و این نکته را نیز مد نظر داشته باشید که پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) فرمودند: «آنچه از دنيا نصيب تو باشد، اگر ناتوان هم باشى، به تو مى رسد و آنچه به زيان تو باشد، به زور نمى توانى آن را از خود دور كنى. هركس به آنچه از دستش رفته اميد نداشته باشد، آسوده است و هر كس به آنچه خداوند روزى اش كرده، خرسند باشد، شادمان مى گردد ». با آروز سربلندی و موفقیت حضرت عالی



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.