حسین
خالق خدا
با سلام برای این جمله «برتراند راسل»که میگوید: در جوانی به خداعقيده داشتم و بهترين دليل بر آن را عله العلل بودن میدانستم. ولى بعداً بکلّى از اين عقيده برگشتم، زيرا فکر کردم اگر هر چيز را بايد علّت و آفرينندهاى باشد، خدا نيز بايد علّت و آفرينندهاى داشته باشد!» چه پاسخی دارید؟
مشاور: محمد علی رضایی
با سلام و احترام پرسشگر گرامی: در پاسخ سوال «خدا را که آفريده؟» ابتدا با مثالی شروع می کنیم و آن اینکه همه ما میدانیم هر چیز شیرینی، شیرینی خود را از شکر میگیرد، در حالی که شکر شیرینی خود را از جایی نگرفته، بلکه این ذات شکر است که شیرین است، هرچند که ما ندانیم چگونه است که شکر ذاتش شیرین شده است؛ به همین طریق باید گفت که وجود خداوند متعال از ذات او میجوشد، و از کسی نگرفته لذا سوال از اینکه خدا از کجا آمده به معنای نشناختن خداست، عقل حکم میکند: خدا بی نیاز است و بی نیازی یعنی حتی موجودیتش را هم از کسی یا چیزی نگرفته باشد، لذا موجودیت همه چیز و تمام علل به خدا ختم میشود و خدا متکی به خود است. اما اینکه چطور متکی به خود است، حقیقتی است که ذهن بشر از درک آن عاجز است، چون تفکر در ذات باری تعالی است. پرسش «خدا را که آفريده؟» در حقيقت به اين معناست که چه علتی ذات باری تعالی را به وجود آورده، که در پاسخ میگوییم خداوند متعال آفریننده ای ندارد و وجود ذاتی اوست، درست مانند شیرینی برای شکر. اما اینکه چطور وجود ذاتی اوست و چگونه موجودی میتواند چنین باشد، از درک انسان بالاتر است چون بشر نمیتواند آن عظمت بينهايت را درک کند دچار حيرانی و سردرگمی میشود، امام صادق(عليه السلام) نيز فرمودند: «بر حذر باشيد از تفكر در كنه ذات خدا، چون نتيجهای غير از سرگردانی و گمراهی ندارد.» و از آنجا که درك وجود ذات خداوند متعال برای بشر ممكن نيست، لذا در معنای «الله» آمده: «الله» مشتق از «اَلِه» به معنای «تحيّر» است؛ چون عقول در درک حقيقت ذات و صفات او متحير و ناتوانند،[3] چنانکه در قرآن مجيد میفرمايد: «يَعْلَمُ ما بَيْنَ اَيْدِيهِمْ وَما خَلْفَهُمْ وَلا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً [طه/ 110](خدا) آنچه را پيشرو دارند، و آنچه را پشت سر گذاشتهاند میداند ولی آنها به خدا احاطه علمی ندارند!» پس در اين نوع سوالات که مربوط به کنه ذات پروردگار میشود، ما اگر به اين نتيجه رسيديم که عقل ما عاجز از درک ذات باری تعالی است، راه را کاملا درست رفتهايم. لذا همين مقدار که ما به اصل وجود و به صفات کمال او اجمالا پي ببريم، برای شناخت خدا کافی بوده؛ سعادت دنيا و آخرت ما را تأمين میکند. اساساً خدا بینهايت است و مبدا موجوديت، لذا موجود محدودی چون انسان نمیتواند، ذات آن کمال بینهايت را درک کند، چنانکه يک کاسه گنجايش اقيانوس را ندارد. با امید موفقیت و سربلندی حضرت عالی