ناشناس
عشق شکست خورده
سلام مدتی پیش عاشق ی دختری شدم ک همکلاسیمه اونم عاشقم شد مدتی باهم موندیم من دیوونه وار عاشقش شدم تااینکه بهم قول ازدواج دادیم ولی بعد از مدتی بدون اطلاع من عقد کرد ازش دلیلشو پرسیدم چندتا دلیل مزخرف برام اورد حالم بد شد ازدواج کرد بدون اینکه بدونه چی به حال من گذشت چند ماه میگذره ولی هر شب یه فکرشم از اون موقع همش فکر میکنم که شاید من مشکلی داشته باشم برا همین همیشه حس میکنم اطرافیانم منو دوست ندارن انگار من اضافیم تو زندگیشون و این احساس خیلی اذیتم میکنه نمیدونم چکار کنم شما کمکم کنید.
مشاور: خانم طیبه قاسمی
با عرض سلام و احترام خدمت شما برادر گرامی؛
در پاسخ به سوال شما باید گفت که متاسفانه شما دچار معضلات ارتباطات قبل از ازدواج شده اید که در مشاوره های ارجاعی به ما نیز عمده مشکلات ناشی از عشق های قبل از ازدواج و نسجیده می باشد. در این خصوص در مقدمه نکاتی را به شما عرض کرده و سپس راهکارهایی جهت فراموشی گذشته و فرد مورد نظر ارائه می کنیم: برادر گرامی ؛ دوره جوانی ، دوره تبلور احساسات در دختر و پسر است. از سویی تغییرات هورمونی که در دو جنس ایجاد میشود نوعی کشش و جاذبه جنسی در دختر و پسر ایجاد می کند که گاه به غلط از آن به عنوان عشق یاد می شود که البته روانشناسان به آن عشق های هورمونی می گویند. در این دوران چون فرد به لحاظ روحی و زیستی نیاز به جنس مخالف دارد، لذا هرگونه ابراز محبتی را حاکی از یک عشق پاک می داند، اما به واقع باید در نظر داشت که طبق نظریات روانشناسی، عشق مانند مثلثی است که سه جنبه مهم دارد : صمیمیت ، تعهد و رابطه جنسی. انچه امروزه در میان نوجوانان وجوانان ما به عنوان عشق متداول گشته معمولا دو ضلع صمیمیت و رابطه را دارد، اما در آن از تعهد خبری نیست؛ از این روست که ما می بینیم که پیامدهای منفی چنین ارتباطاتی دامنگیر دختران و پسران می شود. عشقی که از روی شناخت و آگاهی نباشد فایده ای ندارد و می توان گفت عشق بدون شعور فقط شور و هیجان است و ما نباید زندگی خود را بر پایه هیجانات زودگذر جوانی بنا کنیم.شما خوب مى دانید جاذبه بین دو جنس مخالف (زن و مرد) بسیار فراوان است؛ مخصوصا در سنین نوجوانى و جوانی، که این جاذبه و حساسیت در اوج خود مى باشد، در نتیجه هر چند جوان بخواهد رعایت مسایل شرعى و عرفى را در دوستى با جنس مخالف بنماید، اما تمایلات نفسانی و وسوسه هاى شیطانى قوىتر از آنند که انسان گرفتار خطرهاى بزرگ نشود. به همین جهت عقل اقتضا مى کند انسان خود را در معرض خطرى که بسیارى از خوش باوران را گرفتار کرده قرار ندهد. روشن است که هر فرد خود بهتر مى تواند تشخیص دهد که کجا از مرز فراتر رفته است. آیا می شود اینگونه رابطه ها را آغازی برای یک زندگی مشترک دانست؟روابط بی چهارچوب دختر و پسر دارای آفت ها و آسیب های روانی و اجتماعی جبرانناپذیری است .اغلب این گونه دوستی ها و روابط، به ازدواج منتهی نمیشود و اگر هم به ازدواج بینجامد، پس از مدتی، جو بدبینی و سوء ظن آن دو نسبت به هم، فضای زندگیشان را، جهنمی خواهد ساخت و هر دو در آن خواهند سوخت.
پسر با خود می گوید : دختری که به راحتی با من رابطه نامطلوب برقرار کرد، از اعتقاد و ایمان قوی برخوردار نیست. بنابراین از کجا معلوم که پیش از ارتباط با من، با فرد دیگری هم طرح دوستی نریخته باشد و از کجا که در آینده و پس از ازدواج با من، با دیگری ارتباط برقرار نکند؟ دختر نیز همین تصور را نسبت به پسر خواهد داشت. بنابراین، این گونه ازدواج ها، پایدار نخواهد بود و تجربه نشان داده که منجر به طلاق و جدایی می گردند.کسانی که مدعیاند که این گونه روابط و دوستی ها با انگیزه ازدواج شکل می گیرد، با کمی دقّت، در خواهند یافت که روح حاکم بر این گونه دوستی ها، عاقلانه و از سر اندیشه نیست؛ بلکه در آغاز و یا پس از مدتی، تنها عامل ادامه روابط، میل و کشش جنسی خواهد بود.وابستگیهایی که بین دختر و پسر ایجاد میشود، مانع گزینش صحیح و دقیق برای شریک آینده زندگی میشود و از آن جا که دختر یا پسر به فردی خاص وابسته شده، تمام نیکیها، خوبیها، زیباییها را در فرد مورد علاقه خود میبیند و دیگر توان مشاهده عیوب احتمالی طرف مقابل را ندارد، زیرا از روی علاقه و از پشت عینک وابستگی، به طرف مقابل نگاه میکند، نه با نگاه خریدار و نه با نگاه نقادانه و بررسی کننده ای که تمام نقاط ضعف و قوت او را در ترازوی حقیقت بین، مورد دقت و مشاهده قرار دهد.
دوستی و ارتباط احساسی و غیرعاقلانه قبل از ازدواج، راه عقل را مسدود و چشم واقعبین انسان را کور می سازد و اجازه نمی دهد تا یک تصمیم صحیح و پیراسته از اشتباه گرفته شود. این نوع انتخاب ها که در فضایی آکنده از احساسات و عواطف انجام می گیرد، به دلیل نبود شناخت عمیق و واقع بینانه، اگر هم به ازدواج منتهی گردد، زندگی مشترک را تلخ و آینده را تیره و تار می سازد.
راهکارهای فراموش کردن فرد مورد علاقه خود در گذشته :
برای فراموش کردن این موضوع که بهترین کار برای شماست، عمل به راهکارهای زیر موثر خواهد بود :
1- باید قبول کنید که فراموش کردن فردی که انسان به او علاقه دارد و دائم یاد او در ذهنش تداعی می شود، کاری سخت و دشوار است. انسان مثل کامپیوتر یا آدم آهنی نیست که با تغییر یک برنامه، رفتارش تغییر کند. انسان موجودی است پر از عواطف و احساسات و همین احساسات و عواطف هستند که گاهی اوقات او را در تصمیم گیری ها و اجرای برنامه هایش با مشکل مواجه می سازند. بسیاری از اوقات فرد از لحاظ عقلی و منطقی به تصمیمی می رسد، ولی به راحتی نمی تواند آن تصمیم را عملی کند. طبیعتاً در مدتی هم که او را فراموش می کنید کاملا بر خودتان و فکر و ذهنتان مسلط میشوید و بهتر میتوانید در مورد آینده تان تصمیم بگیرید. البته انجام کارهای مهم و بزرگ بدون تحمل سختیها و مشکلات امکانپذیر نیست، اما دیری نمیپاید که شهد شیرین پیروزی و موفقیت، خستگی را از تن انسان بیرون میکند.
2- فراموشی فردی که به او علاقه داشته اید و دائماً فکر و ذکرتان، یاد او بوده است، نیاز به زمان دارد. همانطور که علاقه به فردی در انسان به تدریج شکل می گیرد، فراموشی او هم به تدریج رخ می دهد. نباید از خودتان انتظار داشته باشید به راحتی بتوانید یاد او را از صفحه ذهنتان پاک کنید. پس عجله نکنید و مأیوس هم نشوید. یکی از مصادیق صبر و شکیبایی، صبر در سختی هاست. پس بر خودتان مسلط باشید و باور داشته باشید که با توکل بر خدا می توانید این راه را طی کنید.
3- به جای اندیشیدن به ایشان به این موضوع بیاندیشید که این علاقه که سرانجامی ندارد، چه سودی دارد؟ مسلما نه تنها سودی ندارد بلکه باعث می شود فرصت های عالی را برای ساختن آینده ای واقعی، از دست بدهید.
4- روابط اجتماعی و دوستانه بیشتری با هم سن و سالان خود برقرار کنید.
5- هرگونه ارتباط را با فرد مذکور قطع کنید (تلفنی، مکاتبهای و ملاقاتهای رو در رو)
6- از فکر کردن به او و ازدواج تخیّلی با او اجتناب کنید و هرگاه فکر او به ذهن شما خطور کرد بلا فاصله خود را به فکر دیگری و کار دیگری مشغول کنید و به خود بگویید او به فکر ازدواج با من نیست.
7- احتمالاً چند نکته یا ویژگی منفی هم در او یافتهاید یا مشاهده کردهاید؛ بنابراین هرگاه ذهنتان به سوی او معطوف شد بلافاصله به ویژگیهای منفی او فکر کنید و به خود بگوئید او به خاطر این اوصاف مناسب و شایسته من نیست.
8- به خودتان تلقین کنید که او هیچ علاقه ای به من ندارد و اگر هم احیانا ابراز علاقه کند، علاقه ای دروغین است و قصد سوء استفاده از من را دارد.
9- به خود تلقین کنید که چرا من باید علاقه و انرژی عاطفی خودم را روی فردی هزینه کنم که با من ازدواج نمی کند، من باید این علاقه ها و عواطف را برای زندگی آینده خود حفظ کنم.
10- با افراد با تجربه، دلسوز و مورد اعتمادتان (بویژه والدین) در این مورد مشورت کنید و از تجارب آنها (موفقیت ها و شکست های آنها) استفاده کنید. مطمئنا شکست ها و یا عدم موفقیت های آنان را می توانید فراروی خود قرار دهید، تا مجددا آن ها را تجربه نکنید و دچار حسرت و خسران نشوید.
11- یکی از نعمت های خداوند به انسان فراموشی است. شاید خودتان هم دیده باشید که وقتی بستگان نزدیک شخصی از دنیا می روند، در روزهای اول او فکر می کند که دیگر دنیا برایش غیر قابل تحمل است، ولی به مرور زمان ممکن است روزها بگذرد ولی حتی برای چند ثانیه هم، یادی از آن مرحوم نکند. شما در نهایت بعد از مدتی ایشان را فراموش خواهید کرد و الان تنها کاری که می توانید بکنید این است که سرعت این کار را افزایش دهید تا از ضررهای روحی، روانی و مادی این افکار بکاهید.
12- از لحاظ روان شناسی یکی از علل ایجاد افسردگی در افراد، شکل گیری دلبستگی های بیجا بین افراد و سپس گسسته شدن این دلبستگی است. تحقیقات متعدد هم این امر را اثبات نموده است. پس قبل از اینکه سروکارتان با قرص های آرام بخش و ... بیفتد به فکر سلامت روان خود باشید و اراده جدی در فراموشی فرد مذکور را پیشه خود کنید.
13- با توجه و تمرکز روی مسائل معنوی به ویژه نماز و شرکت در مراسم مذهبی به خود آرامش دهید.
14- در اولین فرصت بعد از 6 ماه اگر خداوند فرد مناسبی را روزیتان نمود و شرایطش را داشتید و احساس نیاز به ازدواج کردید، ازدواج کنید و عواطف و علاقه خود را در جهت صحیح هزینه کنید.
15- باور کنید حالتان بهتر می شود اگر از فعالیت های مثبت و تقویت کننده و لذت بخشی که قبل از این ماجرا برایتان مطرح بود استفاده کنید و به ورزش ها، کوهنوردی و فعالیت های بدنی روی بیاورید.
16- هرگاه فکر او به ذهنتان آمد، موضوع یا موضوعات مختلفى را در ذهن یا در دفترچه یادداشت خود داشته باشید و به سراغ آنها بروید و درباره آنها فکر کنید.
17- هرگاه متوجه شدید ذهنتان ناخودآگاه به یاد او مشغول شده است، به خود چنین تلقین کنید و بگوئید «بس است» و آهسته مشت خودتان را روى میز یا زمین بزنید. بدین ترتیب تغییر حالت به وجود آمده، فضاى ذهنىتان را تغییر خواهد داد.
18- انجام یک کار مهم و جدی که در راستای تحصیلات و رشته درسی تان است را آغاز کنید. مثلا روی یک موضوع علمی به طوری جدی به تحقیق بپردازید یا خود را برای مراحل بالاتر تحصیل آماده نمایید.
19- با افراد مومن، موفق، با نشاط و اهل کار و فعالیت طرح دوستی بریزید که نقش بسیار زیادی در تقویت ایمان و اراده شما دارند.
20- سعی کنید از بیکاری اجتناب کنید و خود را با موضوعات مورد علاقه مشغول کنید. مسائلی مانند مناجات با خدا، مطالعه، ورزش، کارهای گروهی، کارهای هنری و ... .
21- سعی کنید از قرار گرفتن در تنهایی اجتناب کنید مگر در مواقع ضروری. زیرا هنگام تنهایی آن فرد بیشتر در ذهن شما مجسم می شود و ذهن و دل شما را به خود مشغول می کند.
22- با مطالعه درباره خداوند و اولیای الهی محبت به خداوند و اولیائش را در خود تقویت کنید، زیرا کمال واقعی انسان با عشق به خداوند و کمالات معنوی تأمین می شود و عشق ورزیدن به امور دیگر همه زودگذر و موقتی است.
23- همواره از خداوند بخواهید که آنچه موجب خوشبختی و سعادت شماست نصیب و روزی شما کند و آنچه که خداوند برای شما مقدر فرموده به آن راضی باشید که سعادت شما در همان نهفته است و خیر و صلاح شما در آن قرار دارد.
برادر عزیز ، در پایان شاخه گلی از گلستان نبوی پیش کش شما می کنیم: پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «آنچه از دنیا نصیب تو باشد، اگر ناتوان هم باشى، به تو مى رسد و آنچه به زیان تو باشد، به زور نمى توانى آن را از خود دور کنى. هرکس به آنچه از دستش رفته امید نداشته باشد، آسوده است و هر کس به آنچه خداوند روزى اش کرده، خرسند باشد، شادمان مى گردد».
با آرزوی خوشبختی و آرامش در زندگی برای شما