با عرض سلام و وقت بخیر خدمت شما خواهر گرامی.

من شما رو درک میکنم، زندگی با یک فرد معتاد که بیخیاله و مسئولیت پذیر هم نیست سخته، اما معلوم نیست که آیا طلاق و جدایی هم در این شرایط به نفع شماست یا خیر؟ مخصوصا با فرزند دختری که دارید، شما باید به فکر اون هم باشید که اگه خدای ناکرده جدا بشید سرنوشت اون چطور میشه؟ البته من قضاوت نمیکنم که شما جدا بشید یا جدا نشید، چون به صِرف نکاتی که بیان کردید نمیشه قضاوت کرد، ممکنه شرایط شما واقعا به حدی سخت و دشوار باشه که طلاق و جدایی بهتر از ادامه این زندگی باشه، شاید هم ادامه همین زندگی و حل مشکلات و مسائل اون، بهتر از وارد شدن در مسیری باشه که معلوم نیست آیا به سمت شرایط بهتریه، یا شرایط بدتری، همانطور که خود شما اشاره داشتید که «از طلاق و مشکلات بعدیش میترسم». چون اگه مشکل شما اعتیاد همسرتونه باید بگم افراد قابل توجهی هستند که متأسفانه اعتیاد به تریاک دارند و در عین حال زندگی خانوادگی هم دارند و با زن و فرزندانشون زندگی میکنن و زن و فرزندشون هم با مساله اعتیاد اونها کنار اومدن و اعتیاد اونو پذیرفتند و بدون مشکل آنچنانی در حال زندگی کردن هستند.

پس اگه شرایط شما اونقدر سخت و دشوار نیست بهتره بجای جدایی، بفکر حل و برطرف کردن مشکلات باشید بویژه که بقول شما همسرتون «آدم مهربون و خوبیه» و این ویژگی برای یک مرد خیلی مثبت و ارزشمنده، ممکنه یک مردی باشه که معتاد نباشه اما بداخلاق و نامهربون باشه، شاید تحمل چنین مردی سخت تر از تحمل یک مرد معتاد ولی مهربون باشه.

و باید بررسی کنید که چطور میتونید مشکلات رو حل کنید مثالا ببینید این موضوع رو به خانواده همسرتون بگید بهتره یا نگید بهتره؟ چون اونا بالاخره میفهمند. یا در رابطه با بیخیالی و مسئولیت پذیر نبودنش، یک کاری که میتونید انجام بدید اینه که اجازه بدید همسرتون با پیامدهای رفتارش مواجه بشه، برای اینکه این بحث «مواجه با پیامدهای رفتار» برای شما روشن بشه چند صفحه از کتاب «رمز و راز دلبران» تالیف خودم رو در اینجا میآورم امیدوارم که قابل استفاده باشه:

تازیانه واقعیت؛

یک راه برای رشد و بالندگی همسران در زندگی مشترک، دانستن این نکته است که هر عملی پی­آمدی دارد. خداوند نیز در قرآن کریم می­فرماید: «و البته نتیجه سعى و عمل خود را به زودى خواهد دید».

دهقان سال‌خورده چه خوش گفت با پسر   ///////  کِاى نورِ چشم من، به جز از کِشته نَدروى

اما مشکل رایج این است: «آن­که مشکل دارد، با پی­آمد مشکل خود روبه­رو نمی­شود». بیشتر مواقع هنگامی که همسر ما، با عواقب رفتار خود روبه­رو شود، فرصت بهتری برای تغییر پیدا خواهد کرد، تا اینکه با سلطه­جویی، غرولند و نق زدن ما مواجه شود؛ چون نق زدن و تکرار کردن یک اعتراض مشابه، هیچ چیز را تغییر نمی­دهد، به­جز اینکه طرف مقابل هم بر موضع خود لجاجت و پافشاری بیشتری می­کند و این لجاجت­ همسران، نیز بی­شک سبب افزایش فاصله و شکاف میان آنها می­شود. امام علی علیه­السلام در حدیث کوتاهی به همین موضوع تصریح می­کنند: «زیاده­روی در سرزنش، آتش لجاجت را شعله ور می­کند».       

بنابراین، در صورت بروز و تکرار رفتار نامناسب از همسرمان، بهترین راهکار این است که تلاش کنیم وی با پی­آمد رفتارش مواجه شود، نه اینکه کار را به دعوا و جنجال بکشانیم؛ برای نمونه، شوهری که در خرید لوازم ضروری خانه اهمال کاری می­کند، با یک غذای حاضری و ساده برای ناهار یا شام، وی را با پی­آمد رفتارش مواجه کنیم و یا خانمی که ولخرجی می­کند، به جای مشاجره و دعوا، برای مدتی کارت خرید را از او بگیریم.

دردم از یار است و درمان نیز هم     //////// دل فداى او شد و جان نیز هم

حضرت علی علیه­السلام در روایت ارزشمند دیگری، به خوبی پی­آمدهای جدال، مشاجره و سلطه­جویی افراد را بیان می­فرمایند: «از دشمنی کردن و جدال و بحث بیهوده پرهیز کنید که دل­ها را بیمار می­کند و میان برادران جدایی می­اندازد».

میثم نمونه یک فرد فعال و پر جنب و جوش است که دوست دارد علاوه بر شغلش، در انواع فعالیت­ها نیز حضور داشته باشد. وی جزء هیئت مدیره مجتمع مسکونی خودشان و یکی از اعضای گروه کوهنوردی اداره است. همچنین ریاست انجمن اولیاء و مربیان مدرسه بچه­هایش را نیز برعهده گرفته است. در مقابل، همسرش ستایش همیشه دنبال میثم است تا خراب­کاری­های او را درست کند. وقتی که میثم خود را بیش از حد درگیر می­کند، ستایش کمک می­کند تا تصمیم بگیرد در کدام جلسه شرکت کند و در کدام جلسه شرکت نکند. وقتی مرد ولخرجی می­کند، همسرش چاره­ای می­اندیشد تا از این مخمصه خلاص شوند. وقتی میثم بدون اطلاع، تعدادی از دوستان را برای شام دعوت می­کند، ستایش باید آبروداری کند و... .

در واقع، ستایش از یک سو به خاطر گرفتاری­هایی که شوهرش هر روز به وجود می­آورد، ناراحت بود و از سوی دیگر، احساس می­کرد شوهرش چندان که باید ارزش کارهایش را نمی­داند و درک نمی­کند که او چه سختی را تحمل می­کند تا کارها را سروسامان دهد. بهانه­گیری، نصیحت، ملامت، ناله کردن و غر زدن مدام ستایش هم نتوانست دردی را دوا کند.

ما آزموده‌ایم در این شهر بَخت خویش ////////   بیرون کشید باید از این ورطه، رَخت خویش

از بس که دست مى‌گزم و آه مى‌کشم //////// آتش زدم چو گُل، به تن لَخت‌لَخت خویش

سرانجام ستایش به میثم گفت من تو را دوست دارم، ولی از این به بعد تمایل دارم مسئولیتِ حل مسائل و کارهایت را خودت برعهده بگیری و تنها خودت پاسخ­گو باشی. میثم از سخن صریح ستایش دلخور شد. اما زمانی­که ستایش خودش را کنار کشید، در حقیقت، میثم توانست پی­آمد رفتارش را به چشم خودش مشاهده کند و با عواقب سرگرمی­ها و فعالیت­های غیر ضروری­اش مواجه شود. او مجبور شد با مردم خشمگین مواجه شود و حدّ خود را بشناسد، از این­رو واقع­بین­تر شد. در عین حال، متوجه شد که ستایش چقدر برای او هزینه و انرژی ­گذاشته است. او رفته رفته با تغییر رفتار خود، تازیانۀ واقعیت و میوۀ عشق ستایش را چشید.»

بنابراین شما هم اجازه بدید همسرتون با پیامدهای بیخیالی و بی مسئولیتی خودش مواجه بشه تا بتدریج متوجه رفتار اشتباهش بشه و اونا رو برطرف کنه. و اینو بدونید که در هر زندگی مشترکی، به صبر، بردباری، تلاش برای غلبه بر مشکلات و کمبودها، و تسلیم نشدن در برابر سختی ها نیاز داره.