ناشناس

درگیر رابطه عاطفی شدم" لطفا کمکم کنین

سلام خدمت مشاور محترم.دختری ۲۰ساله ام که ۵سال با اقایی در ارتباط بودم هردو مذهبی هستیم من هم چادری و کاملا محجبه.اما گول حرفای این اقا رو خوردپو بعد یک ماه تماس های مکرر جواب ایشونو دادمو کم کم باهاش دوست شدم اما دوستیه بد نه .خیلی عاشقش شدم دعوا هم داشتیم اما ن به حدی ک یک سال پیش اتفاق افتاد و ایشون کامل منو گذاشت کنار دقیقا یه ماه بعد از خاستگاریش .اونم خودم گفتم باید دیگ بیای خاستگاری .ایشون یکی از فامیل های پدرمم بود .توی این یک سال ک جداشدیم کمو بیش بازباهم در ارتباط بودیم همشم برا دعوا بود .ایشون بهم دروݟ گفته بود و فک کنم اصلا منو دوست نداشت خیلی اذیتم کرده دلم واقعا شکسته من یه دختر خیلی شرو شیطون بودم همه میگفتن ازتو شادتر و باحالتر ادم دیگوجود نداره البته فقط پیش خانما.ولی بعد از قطع رابطم با ایشون افسرده شدم همش کارم گریسگوشه گیر شدم حوصله هیچ کاری رو ندارم.ولی چون پدرو متدرم خبرندارن نتونستم برای مشاوره حضوری اقدام کنم .بعد از جدایی خواستم تلافی کنم جواب یکی از مزاحم هامو دادم ولی ب مزاحمم گفتم من نمیتونم باکسی باشم فکرم پیش کسیه ک باهاش بودم .در اصل من نمیدونستم مزاحم خوده ایشون بودن بعد مدتها یعنی یک ماه پیش خودم فهمیدم ایشون بوده.ایشون دیگ گفت من زن ازاد میخوام خیلی عذرمیخوام میگفت کسی ک باچندنفر باشه و ازاین حرفا یه بی غیرت تمام منم گفتم ن من همون قبلیتو میخوام اینی ک هستی نمیخوام .چندروز پیش توی دعوای جدید گفت من دیگ یکیو پیداکردم منم کلی گریه کردم پشت تلفن پیشش بدتر خورد شدم درضمن مطمنم ک ایشون بی غیرت نیس فقط مانع بود بخدا من ازخوبی براش کم نزاشتم پول نداشت اما من باهاش ساختم گفتم عیب ندارهاخرش جواب خوبیام شد این.ایشون تو مدتی ک باهم بودیم خیلی غیرتی بود اما بعد مانع کرد ک نقش بوده .دارم دیوانه میشم از بس دلم غصه داره پیش خواهرام خراب شدم خیلی از عشقش دم زدم اخرش نامرد شد چیکارکنم خوب شم داغونم ب معنای واقعی داغونم .شاید خیلیا بگن افسردم اما واقعا نکشیده باشن طمعمشو من با تمام وجود دردوحس میکنم و همه هم میبینن ک چقد داغونم ولی ب روم نمیارن غیر خواهربزرگم ک میگه انگار خدایی نکرده عزیزتو از دست دادی بسه خودتو بیچاره ی نامرد نکن.توروخدا کمکم کنید بگید چیکارکنم واقعا احتیاج ب کمک دارم.اجرتون با حضرت عباس.ممنونم
يکشنبه، 29 بهمن 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیده نرجس رضایی
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

درگیر رابطه عاطفی شدم" لطفا کمکم کنین

ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 20 ساله )

سلام خدمت مشاور محترم.دختری ۲۰ساله ام که ۵سال با اقایی در ارتباط بودم هردو مذهبی هستیم من هم چادری و کاملا محجبه.اما گول حرفای این اقا رو خوردپو بعد یک ماه تماس های مکرر جواب ایشونو دادمو کم کم باهاش دوست شدم اما دوستیه بد نه .خیلی عاشقش شدم دعوا هم داشتیم اما ن به حدی ک یک سال پیش اتفاق افتاد و ایشون کامل منو گذاشت کنار دقیقا یه ماه بعد از خاستگاریش .اونم خودم گفتم باید دیگ بیای خاستگاری .ایشون یکی از فامیل های پدرمم بود .توی این یک سال ک جداشدیم کمو بیش بازباهم در ارتباط بودیم همشم برا دعوا بود .ایشون بهم دروݟ گفته بود و فک کنم اصلا منو دوست نداشت خیلی اذیتم کرده دلم واقعا شکسته من یه دختر خیلی شرو شیطون بودم همه میگفتن ازتو شادتر و باحالتر ادم دیگوجود نداره البته فقط پیش خانما.ولی بعد از قطع رابطم با ایشون افسرده شدم همش کارم گریسگوشه گیر شدم حوصله هیچ کاری رو ندارم.ولی چون پدرو متدرم خبرندارن نتونستم برای مشاوره حضوری اقدام کنم .بعد از جدایی خواستم تلافی کنم جواب یکی از مزاحم هامو دادم ولی ب مزاحمم گفتم من نمیتونم باکسی باشم فکرم پیش کسیه ک باهاش بودم .در اصل من نمیدونستم مزاحم خوده ایشون بودن بعد مدتها یعنی یک ماه پیش خودم فهمیدم ایشون بوده.ایشون دیگ گفت من زن ازاد میخوام خیلی عذرمیخوام میگفت کسی ک باچندنفر باشه و ازاین حرفا یه بی غیرت تمام منم گفتم ن من همون قبلیتو میخوام اینی ک هستی نمیخوام .چندروز پیش توی دعوای جدید گفت من دیگ یکیو پیداکردم منم کلی گریه کردم پشت تلفن پیشش بدتر خورد شدم درضمن مطمنم ک ایشون بی غیرت نیس فقط مانع بود بخدا من ازخوبی براش کم نزاشتم پول نداشت اما من باهاش ساختم گفتم عیب ندارهاخرش جواب خوبیام شد این.ایشون تو مدتی ک باهم بودیم خیلی غیرتی بود اما بعد مانع کرد ک نقش بوده .دارم دیوانه میشم از بس دلم غصه داره پیش خواهرام خراب شدم خیلی از عشقش دم زدم اخرش نامرد شد چیکارکنم خوب شم داغونم ب معنای واقعی داغونم .شاید خیلیا بگن افسردم اما واقعا نکشیده باشن طمعمشو من با تمام وجود دردوحس میکنم و همه هم میبینن ک چقد داغونم ولی ب روم نمیارن غیر خواهربزرگم ک میگه انگار خدایی نکرده عزیزتو از دست دادی بسه خودتو بیچاره ی نامرد نکن.توروخدا کمکم کنید بگید چیکارکنم واقعا احتیاج ب کمک دارم.اجرتون با حضرت عباس.ممنونم


مشاور: احسان فدایی

خواهر محترم، حالتان را خوب می فهمیم و می دانیم چه احساس سخت و سنگینی دارید ولی باور کنید خداوند متعال شما را دوست داشته است که از دست چنین انسانی نجات داده است.
در امر ازدواج نباید قبل از انتخاب، عاشق و دلباخته ‏ی کسی شد (نه پسر نسبت به دختر و نه دختر نسبت به پسر) البته علاقه در حدّی که انگیزه ‏ای شود برای انتخاب اشکالی ندارد بلکه لازم است اما اگر این علاقه تبدیل به عشق شد مشکلات زیادی از جمله فقدان شناخت درست و واقع بینانه از طرف مقابل را به دنبال خواهد داشت ؛زیرا روح حاکم بر این گونه احساسات و علاقه مندی ها، عشق‏ورزی کور است نه خردورزی. پای خرد و عقل در میدان عاشقی لنگ است. امام علی علیه السلام می‏فرمایند: «حبّ الشّیء یعمی و یصمّ»، دوست داشتن چیزی انسان را کور و کر می کند. در حالی که تصمیم‏گیری درست در مورد ازدواج با فرد خاص، تنها با تکیه بر عقلانیّت و خردورزی ممکن است. چنین علاقه مندی هایی راه عقل را مسدود و چشم واقع بین انسان را کور می‏سازد و اجازه نمی‏دهد تا یک تصمیم صحیح و پیراسته از اشتباه گرفته شود.
اکنون راهی جز فراموشی  او و نجات خودتان ندارید و نباید دیگر به آن فکر کنید که عمر شما حیف است.
در مورد راهکارهای فراموشی موارد زیر را به شما معرفی می‌کنیم که امیدواریم بتواند به شما در عبور از این مشغله ذهنی کمک کند.
1. باید قبول کنید که فراموش کردن فردی که انسان به او علاقه دارد و دائم یاد او در ذهنش تداعی می شود، کاری سخت و دشوار است. انسان مثل کامپیوتر یا آدم آهنی نیست که با تغییر یک برنامه، رفتارش تغییر کند. انسان موجودی است پر از عواطف و احساسات و همین احساسات و عواطف هستند که گاهی اوقات او را در تصمیم گیری ها و اجرای برنامه هایش با مشکل مواجه می سازند. بسیاری از اوقات فرد از لحاظ عقلی و منطقی به تصمیمی می رسد، ولی به راحتی نمی تواند آن تصمیم را عملی کند. شما خودتان به این نتیجه رسیده اید که باید این فرد را فراموش کنید و جای آن را عشق الهی محبتی که مورد رضای خداوند عالم است جایگزین کنید اما اجرای این تصمیم برایتان مشکل است؛ ولی مطمئن باشید که این کار شدنی است و هرگز غیر ممکن نیست. گمان نکنید که در صورت فراموشی او دنیا به آخر می رسد. طبیعتاً در مدتی هم که او را فراموش کنید کاملا بر خودتان و فکر و ذهنتان مسلط می‌شوید و بهتر می‌توانید در مورد آینده تان تصمیم بگیرید. البته انجام کارهای مهم و بزرگ بدون تحمل سختی‌ها و مشکلات امکان‌پذیر نیست، اما دیری نمی‌پاید که شهد شیرین پیروزی و موفقیت، خستگی را از تن انسان بیرون می‌کند.
2. فراموشی فردی که به او علاقه داشته اید و دائماً فکر و ذکرتان یاد او بوده است، نیاز به زمان دارد. نباید از خودتان انتظار داشته باشید به راحتی بتوانید یاد او را از صفحه ذهنتان پاک کنید. چه بسا حداقل همین میزان زمان لازم باشد که بتوانید به طور کل او را فراموش کنید. پس عجله نکنید و مأیوس هم نشوید. یکی از مصادیق صبر و شکیبایی، صبر در سختی هاست. پس بر خودتان مسلط باشید و باور داشته باشید که با توکل بر خدا می توانید این راه را طی کنید.
3. به خودتان تلقین کنید که «من می‌توانم راهی را که انتخاب کرده‌ام بپیمایم».
4. تا آنجا که امکان دارد کمتر در تنهایی قرار بگیرید زیرا هنگام تنهایی آن فرد بیشتر در ذهن شما مجسم می شود و ذهن و دل شما را به خود مشغول می کند.
5. به خود تلقین کنید که «من نباید به فردی که امکان ازدواج با او را ندارم، علاقه داشته باشم».
6. به خود تلقین کنید که «چرا من باید علاقه و انرژی عاطفی خودم را روی فردی هزینه کنم که ملاک‌های خوشبختی را ندارد. من باید این علاقه ها و عواطف را برای زندگی آینده خود حفظ کنم».
7. با توجه و تمرکز روی مسائل معنوی به ویژه نماز و شرکت در مراسم مذهبی به خود آرامش دهید.
8.باور کنید حالتان بهتر می شود؛ اگر از فعالیت های مثبت و تقویت کننده استفاده کنید و به ورزش ها, کوهنوردی ها و فعالیت های بدنی روی بیارید.
9. از فکر کردن به او جدا بپرهیزید و هر چیزی که او را به یاد شما می‌اندازد، از خود دور کنید.
10. احتمالاً چند نکته یا ویژگى منفى هم در او یافته ‏اید یا مشاهده کرده‏اید؛ هرگاه ذهنتان به سوى او معطوف شد بلافاصله به ویژگى‏هاى منفى او فکر کنید و به خود بگوئید او به خاطر این اوصاف، مناسب و شایسته‏ من نیست.
11. هرگاه فکر او به ذهنتان آمد، موضوع یا موضوعات مختلفى را در ذهن یا در دفترچه یادداشت خود داشته باشید، به سراغ آن‏ها بروید و درباره‏ آن‏ها فکر کنید.
12. هرگاه متوجه شدید ذهنتان ناخودآگاه به یاد او مشغول شده است، به خود چنین تلقین کنید و بگوئید «بس است» و آهسته مشت خودتان را روى میز یا زمین بزنید. بدین ترتیب تغییر حالت به وجود آمده، فضاى ذهنى‏تان را تغییر خواهد داد.
13. انجام یک کار مهم و جدی که در راستای تحصیلات و رشته درسی تان است را آغاز کنید. مثلا روی یک موضوع علمی به طوری جدی به تحقیق بپردازید یا خود را برای مراحل بالاتر تحصیل آماده نماید.
14. روابط اجتماعی و دوستانه بیشتری با همسن و سالان خود برقرار کنید.
15. هر روز حداقل ده دقیقه قرآن (با توجه به معنا و ترجمه آن) تلاوت کنید.
16. با افراد مومن، موفق، با نشاط و اهل کار و فعالیت طرح دوستی بریزید که نقش بسیار زیادی در تقویت ایمان و اراده شما دارند.
17. توکل به خدا و توسل به ائمۀ اطهار (علیهم السلام) را فراموش نکنید.
موفق باشید.

بیشتر بخوانید:

رابطه دختر و پسر ، قبل از ازدواج (2)
 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.